چرا نماز و قرآن را به زبان عربی میخوانیم؟
۱۳۹۳/۱۲/۱۳
–
۴۳۲ بازدید
پاسخى به چند سؤال دانشجویان ایرانى آمریکا توسط مرحوم آیت الله العظمى میلانى بسم الله الرحمن الرحیم حضرت آیت الله میلانى دامت برکاته
به عرض مى رساند ما دانشجویان ایران، در روزهاى جمعه جمع شده، نماز ظهر و عصر را با هم مى خوانیم و یکشنبه ها که دانشگاه تعطیل است، بعد از ظهر، مجلس تلاوت قرآن و تفسیر به زبان انگلیسى داریم که گاهى بعضى از آمریکایى ها نیز در آن شرکت مى کنند. یکى از آنان به این جانب گفت: چرا مسلمانان باید نماز و قرآن را به زبان عربى بخوانند؛ در صورتى که بیشترِ مسلمانان، زبان عربى نمى دانند؛ ولى خدا که تمام زبان ها را مى داند؛ آیا بهتر نیست وقتى انسان مشغول نماز و دعا و … است، خودش هم بفهمد که چه مى گوید؟
پس از بحث هاى زیاد، نتوانستیم او را قانع نماییم؛ بلکه از آن روز، من هم تقریباً با آن دوست آمریکایى، موافق شدم؛ به چه دلیل ما باید حتماً نماز و قرآن را به زبان عربى بخوانیم و آیا اگر قرآن را به زبان انگلیسى، تلاوت و تفسیر نماییم، اشکال دارد؟
باسمه تعالى شأنه السلام علیکم.امید آن که به موجبات سعادت مندى دنیوى و اخروى برسید و در آسایش روحى و فکرى باشید.
1. پیغمبر صلى الله علیه وآله فرموده است: نماز بخوانید؛ به طورى که من نماز مى خوانم و پیشوایان دین فرموده اند: نماز را به عربى بخوانید؛ البته امت اسلامى، باید اطاعت کنند و آن چه فرموده اند، مطابق حکمت و مصلحت و از جانب خداوند متعال
است.
2. حمد و سوره و اذکار واجب نماز را باید به عربى خواند؛ ولى در نماز مى توان به
زبان خود، ذکر گفت و دعا کرد و در هر حال، به یاد خداوند متعال بودن، چه در نماز و
چه در اوقات دیگر، مستحسن است؛ مثلًا اگر انسان در قنوت نماز، به زبان خود دعا کند
و حاجت هاى مشروع خود را بطلبد، اشکال ندارد؛ مخصوصاً چنانچه در نمازهاى مستحبى
باشد.
3. اگر کسى نتواند نماز را به عربى بخواند، هر قدرى که توانست آن را به عربى و بقیه
را به ترجمه آن مى خواند؛ ولى باید بکوشد که یاد بگیرد؛ مانند آن که دانشجویان
زبان، کتابى را که مورد حاجتشان است، یاد مى گیرند تا به مطالب آن آشنا شوند و با
آن زبان، سخن مى گویند.
4. قرآن کریم را به هر زبان مى توان تفسیر نمود و درس داد؛ ولى نمى توان ترجمه آن
را کتاب آسمانى و کتاب اسلامى دانست و خواندن ترجمه آن، مانعى ندارد؛ ولى
تلاوت قرآن محسوب نمى شود؛ زیرا تلاوت، عبارت ا ست از خواندن عین الفاظ؛ نَه معناى
آنها؛ مثلًا، اگر کسى بخواهد شعر حافظ- «ألا یا أیّها السّاقى أدرکأساً و ناولها»-
را بخواند، باید به همین عبارت بخواند؛ نه این که معناى آن را بگوید؛ به علاوه،
ترجمه قرآن به هر زبان که باشد، نمى تواند معانى قرآن را آن چنان که شاید و باید،
رساننده باشد.
5. اگر تاریخ گفتار دانشمندان بزرگ را مطالعه کنید، مى بینید وقتى که مى خواهند
مطلبى را بگویند یا دستورى را بدهند، در نظر دارند مفاهیم زیادى را در عبارات کوتاه
بگنجانند و از طولانى بودن الفاظ، خوددارى مى کنند و این روش، فلسفه اى دارد و
مطابق حکمت است و جنبه روانى دارد که عظمت مطلب، در دل شنونده، مؤثّر مى شود و در
حافظه او مى ماند و نگه دارى و ضبط آن، براى او آسان مى شود؛ لذا قرآن مجید که سخن
خداى متعال بر مردم جهان است، حتماً باید عربى باشد؛ زیرا به تصدیق زبان شناسان،
تنها زبان عربى است که مى تواند بزرگ ترین و پردامنه ترین مفاهیم را در قالب
کوتاه ترین جمله بیان کند. گاهى یک عالم معنا و معارف را یک سطر گفتار عربى، فرا
مى گیرد و این حقیقت، در زبان هاى دیگر، امکان ندارد.
6. بسیار دیده مى شود یک فرد عادى که مى خواهد با شخص بزرگى سخن گوید، مى کوشد
مطالب خود را در عبارات مناسب و کوتاه به عرض برساند. بنابراین، نماز که اظهار
بندگى و خضوع و عرض حال در پیشگاه با عظمت ربوبى است، باید به عربى خوانده شود؛
زیرا که به جز با زبان عربى، امکان ندارد جمله هاى پرمعنا را در قالب الفاظ کوتاه و
بلیغ و فصیح، ادا نمود.
7. اسلام، مستقلّ است و زبان رسمى مستقلّ دارد که کامل ترین زبان هاست و خداى
متعال، نخواست مردم، آن را با وضع خودشان تطبیق کنند و آن را دست خوش زمان قرار
دهند. بنابراین، باید اسلام به طورى استقلال داشته باشد که مردم جهان، قرآن را به
عربى بخوانند و اگر اسلام که دین پراهمیتى است، زبان مستقلى نمى داشت، دانشمندان و
فلاسفه، در آن، کمبود احساس مى کردند.
8. رئیس هر دین و آیین، چنانچه به یک زبانى، کتابى براى پیروان خود تنظیم نماید،
محفوظ بودنِ آن، به همان لغتى که دارد، موجب وحدت اجتماعى پیروان آن است و مسلمانان
جهان که لغات مختلفى دارند، به مناسبت عربى خواندن قرآن و نماز، داراى یک نوع وحدت
استقلالى خواهند بود. بنابراین، اگر زبان عربى را تا حدّى که بتوانند تفاهم نمایند،
یاد بگیرند، وسیله اى مى شود که مسلمانان عرب و فارس و ترک و هندى و اروپایى، با هم
تماس بگیرند و با هم، تبادل فکرى در امور فردى و اجتماعى داشته باشند و نظام معاد و
معاش خود را به سهولت برگزار نمایند.
9. دیده شده است که سایر کتاب هاى آسمانى، در اثر محفوظ نماندنِ زبان اصلى و اوّلى
آنها، اختلافاتى پیدا کرده اند؛ پس قرآن باید در عربى بودنِ خود، باقى بماند تا از
تحریف و اختلاف، مصون باشد.
10. اگر مسلمانان از روى حقیقت، کاملًا مى دانستند که نماز، یعنى با خداى بزرگ سخن
گفتن و او را ستایش و پرستش کردن و اظهار عبودیت و عجز و ناتوانى در برابر قدرت
خداوند متعال نمودن و حاجت هاى همه گونه خود را خواستن است و از طرفى مجبورند صبح و
ظهر و عصر و مغرب و عشا، نماز بخوانند، هر قدر کم همت بودند، به فکر مى افتادند این
زبان را که همه روزه پنج مرتبه به آن نیازمند مى باشند، یاد بگیرند و به طور
شایسته، این عبادت بزرگ را انجام دهند. در خاتمه از این که جمعیتى هستید که روزهاى
جمعه و در مواقع تعطیل، دور هم جمع مى شوید و تلاوت قرآن و تفسیر آن و مذاکرات دینى
و مذهبى دارید و تبلیغات مى نمایید، بسیار تقدیر مى نماییم. خداى متعال، نگه دار
شما باشد و عزّت و موفّقیّت عنایت فرماید. به همگى سلام و تحیت مى رسانم. [1]
1. پیغمبر صلى الله علیه وآله فرموده است: نماز بخوانید؛ به طورى که من نماز مى خوانم و پیشوایان دین فرموده اند: نماز را به عربى بخوانید؛ البته امت اسلامى، باید اطاعت کنند و آن چه فرموده اند، مطابق حکمت و مصلحت و از جانب خداوند متعال
است.
2. حمد و سوره و اذکار واجب نماز را باید به عربى خواند؛ ولى در نماز مى توان به
زبان خود، ذکر گفت و دعا کرد و در هر حال، به یاد خداوند متعال بودن، چه در نماز و
چه در اوقات دیگر، مستحسن است؛ مثلًا اگر انسان در قنوت نماز، به زبان خود دعا کند
و حاجت هاى مشروع خود را بطلبد، اشکال ندارد؛ مخصوصاً چنانچه در نمازهاى مستحبى
باشد.
3. اگر کسى نتواند نماز را به عربى بخواند، هر قدرى که توانست آن را به عربى و بقیه
را به ترجمه آن مى خواند؛ ولى باید بکوشد که یاد بگیرد؛ مانند آن که دانشجویان
زبان، کتابى را که مورد حاجتشان است، یاد مى گیرند تا به مطالب آن آشنا شوند و با
آن زبان، سخن مى گویند.
4. قرآن کریم را به هر زبان مى توان تفسیر نمود و درس داد؛ ولى نمى توان ترجمه آن
را کتاب آسمانى و کتاب اسلامى دانست و خواندن ترجمه آن، مانعى ندارد؛ ولى
تلاوت قرآن محسوب نمى شود؛ زیرا تلاوت، عبارت ا ست از خواندن عین الفاظ؛ نَه معناى
آنها؛ مثلًا، اگر کسى بخواهد شعر حافظ- «ألا یا أیّها السّاقى أدرکأساً و ناولها»-
را بخواند، باید به همین عبارت بخواند؛ نه این که معناى آن را بگوید؛ به علاوه،
ترجمه قرآن به هر زبان که باشد، نمى تواند معانى قرآن را آن چنان که شاید و باید،
رساننده باشد.
5. اگر تاریخ گفتار دانشمندان بزرگ را مطالعه کنید، مى بینید وقتى که مى خواهند
مطلبى را بگویند یا دستورى را بدهند، در نظر دارند مفاهیم زیادى را در عبارات کوتاه
بگنجانند و از طولانى بودن الفاظ، خوددارى مى کنند و این روش، فلسفه اى دارد و
مطابق حکمت است و جنبه روانى دارد که عظمت مطلب، در دل شنونده، مؤثّر مى شود و در
حافظه او مى ماند و نگه دارى و ضبط آن، براى او آسان مى شود؛ لذا قرآن مجید که سخن
خداى متعال بر مردم جهان است، حتماً باید عربى باشد؛ زیرا به تصدیق زبان شناسان،
تنها زبان عربى است که مى تواند بزرگ ترین و پردامنه ترین مفاهیم را در قالب
کوتاه ترین جمله بیان کند. گاهى یک عالم معنا و معارف را یک سطر گفتار عربى، فرا
مى گیرد و این حقیقت، در زبان هاى دیگر، امکان ندارد.
6. بسیار دیده مى شود یک فرد عادى که مى خواهد با شخص بزرگى سخن گوید، مى کوشد
مطالب خود را در عبارات مناسب و کوتاه به عرض برساند. بنابراین، نماز که اظهار
بندگى و خضوع و عرض حال در پیشگاه با عظمت ربوبى است، باید به عربى خوانده شود؛
زیرا که به جز با زبان عربى، امکان ندارد جمله هاى پرمعنا را در قالب الفاظ کوتاه و
بلیغ و فصیح، ادا نمود.
7. اسلام، مستقلّ است و زبان رسمى مستقلّ دارد که کامل ترین زبان هاست و خداى
متعال، نخواست مردم، آن را با وضع خودشان تطبیق کنند و آن را دست خوش زمان قرار
دهند. بنابراین، باید اسلام به طورى استقلال داشته باشد که مردم جهان، قرآن را به
عربى بخوانند و اگر اسلام که دین پراهمیتى است، زبان مستقلى نمى داشت، دانشمندان و
فلاسفه، در آن، کمبود احساس مى کردند.
8. رئیس هر دین و آیین، چنانچه به یک زبانى، کتابى براى پیروان خود تنظیم نماید،
محفوظ بودنِ آن، به همان لغتى که دارد، موجب وحدت اجتماعى پیروان آن است و مسلمانان
جهان که لغات مختلفى دارند، به مناسبت عربى خواندن قرآن و نماز، داراى یک نوع وحدت
استقلالى خواهند بود. بنابراین، اگر زبان عربى را تا حدّى که بتوانند تفاهم نمایند،
یاد بگیرند، وسیله اى مى شود که مسلمانان عرب و فارس و ترک و هندى و اروپایى، با هم
تماس بگیرند و با هم، تبادل فکرى در امور فردى و اجتماعى داشته باشند و نظام معاد و
معاش خود را به سهولت برگزار نمایند.
9. دیده شده است که سایر کتاب هاى آسمانى، در اثر محفوظ نماندنِ زبان اصلى و اوّلى
آنها، اختلافاتى پیدا کرده اند؛ پس قرآن باید در عربى بودنِ خود، باقى بماند تا از
تحریف و اختلاف، مصون باشد.
10. اگر مسلمانان از روى حقیقت، کاملًا مى دانستند که نماز، یعنى با خداى بزرگ سخن
گفتن و او را ستایش و پرستش کردن و اظهار عبودیت و عجز و ناتوانى در برابر قدرت
خداوند متعال نمودن و حاجت هاى همه گونه خود را خواستن است و از طرفى مجبورند صبح و
ظهر و عصر و مغرب و عشا، نماز بخوانند، هر قدر کم همت بودند، به فکر مى افتادند این
زبان را که همه روزه پنج مرتبه به آن نیازمند مى باشند، یاد بگیرند و به طور
شایسته، این عبادت بزرگ را انجام دهند. در خاتمه از این که جمعیتى هستید که روزهاى
جمعه و در مواقع تعطیل، دور هم جمع مى شوید و تلاوت قرآن و تفسیر آن و مذاکرات دینى
و مذهبى دارید و تبلیغات مى نمایید، بسیار تقدیر مى نماییم. خداى متعال، نگه دار
شما باشد و عزّت و موفّقیّت عنایت فرماید. به همگى سلام و تحیت مى رسانم. [1]
[1] نهاد نمایندگى
مقام معظم رهبرى در دانشگاه ها (معاونت آموزشى و پژوهشى استادان و دروس
معارف اسلامى)، ویژه نامه پرسمان، 23جلد، مؤسسه فرهنگى و هنرى ابناء الرسول
(ص) – تهران، چاپ: اول، 1392.
(به نقل از: نرم افزار پرسش ها و پاسخ های
دانشجویی، دفتر سی و ششم-تفسیر آیات برگزیده، ج1)