در مورد این که آیا کلینی (ره) کتاب کافی را به امام زمان (عج) عرضه کرد یا نه، در بین علماء دو نظریه وجود دارد:
1. بعضی از علماء معتقدند که کتاب کافی بر امام زمان (عج) عرضه شده و آن حضرت فرمود: الکافی کاف لشیعتنا (کتاب کافی شیعیان ما را بس است) [1].
2. برخی دیگر از علما می گویند کتاب کافی بر امام زمان (عج) عرضه نشده است. اینان گفته اند: علت این که کلینی (ره) کتاب “کافی” را به امام زمان (عج) عرضه نکرد این بود که ایشان از راه های مختلفی نسبت به صحت احادیث وارده در کتاب خود یقین داشته اند که بعضی از آن راه ها عبارتند از:
الف. احادیث “کافی” از اصول اربعمائة (چهار صد کتاب اصلی) به دستور ائمه (ع) و توسط اصحاب ایشان نوشته و بر امام هر زمان عرضه شده ، جمع آوری شده و در حقیقت مرحوم کلینی (ره) احادیث مذکور در اصول اربعمائة را به صورت دسته بندی شده و مبوب نوشت که مجموعه ای به نام کافی جمع آوری و تشکیل شده است، مرحوم صاحب معالم (حسن بن زین الدین) می گوید: کلینی (ره) احادیث کتاب خود را از اصول اربعمائة ای که صحت احادیث آن اجماعی است جمع آوری کرده است.[2]
ب. احادیث کتاب “کافی”، دارای قرائن و دلائل زیادی است که دلالت بر صحت آنها دارد که مرحوم صاحب معالم می گوید: ” احادیث کتب اربعة (کافی، تهذیب، استبصار و من لایحضره الفقیه) به قول بسیاری از علماء قرائنی را همراه دارد که دلالت می کند که بدون هیچ گونه تغییری از کتابهای اصلی نقل شده است.”[3]
ج.کلینی (ره) در مقدمه کتاب کافی از احادیث کتاب خود با تعبیر (بالآثار الصحیحة) یاد می کند که این می رساند که ایشان یقین به صحت احادیث مرویه دارند.[4]
د. کلینی (ره) این احادیث را در مقام جواب به کسی که در حیرت و سرگردانی فر رفته و خواستار احادیث صحیحه بود[5] جمع آوری کرده است که چنین مقامی اقتضا می کند که ایشان فقط آن روایاتی را که یقین به صدق و صدور آن از ائمه (ع) دارند بنویسند و الا بر حیرت و سرگردانی مخاطب افزوده که این کار با آن جلالت مقام و منزلتی که علماء از کلینی (ره) بیان می کنند منافات دارد؛ زیرا او شخصی است که مرحوم شیخ عباس قمی درباره شخصیت ایشان می نویسد:” شیخ اجل اوثق اثبت ابوجعفر محمد بن یعقوب الکلینی کهف العلماء الاعلام و مفتی طوائف الاسلام و مروج مذهب فی غیبة الامام”[6]یعنی: “شیخ بزرگوار و مورد اطمینان، محمد بن یعقوب کلینی ملجأ و پناهگاه فقها و محدثین و مفتی (صاحب فتوا) برای همه فرقه ها و مذاهب اسلام و ترویج دهنده مذهب (شیعه) در زمان غیبت امام دوازدهم است.” مسلم است کسی می تواند مرجع فقها باشد که دیگران را از حیرت و سرگردانی در آورد نه این که موجب افزودن حیرت دیگران شود.[7]
[1] کلینی، محمد بن یعقوب، مترجم: سید جواد مصطفوی، اصول کافی، ج 1، مقدمه کتاب، ص7، ناشر: کتاب فروشى علمیه اسلامیه، ، چاپ: اول، مکان چاپ: تهران. [همچنین درباره آن ، نک : مامقانی ، تنقیح المقال ، 3 / 202 ؛ محمد صادق بحرالعلوم ، دلیل القضاء الشرعی ، 3 / 131 ؛ حسین علی محفوظ ، مقدمه ، ص 25 ؛ برای نظر برخی عالمان امامی در این باره ، نک : ابوعلی حائری ، منتهی المقال ، ص 298 ؛ نوری ، مستدرک الوسائل ، 3 / 532 ؛ حسن صدر ، نهایة الدرایة ، ص 219] مجلسی در مرآة العقول ، که شرحی بر کتاب الکافی است ، عرضه کتاب را بر امام غائب رد کرده ، گرچه تلویحا تأکید کرده که کتاب مورد تأیید امام بوده است. البته علی ابن طاووس , عالمی با گرایش شبه اخباری , به کتاب الکافی به دلیل آنکه در عصر نائبان خاص امام غائب نوشته شده است , اعتباری خاص می بخشد و معتقد است مطالب کتاب در این دوره می توانسته به سادگی مورد تحقیق و درست سنجی ( طبعا از سوی وکلای امام ) قرار گیرد [نک : ابن طاووس , کشف المحجة , ص 220].
[2] نمازی شاهرودی، علی، الاعلام الهادیة الرفیعة فی اعتبار الکتب الاربعة المنیعة، ص 140، مؤسسه نشر اسلامی، 1425 هـ ق.
[3] همان، ص 139.
[4] همان.
[5] کلینی، محمد بن یعقوب، مترجم: مصطفوی، سید جواد، اصول کافی، ج 1، مقدمه کتاب، ص 5.
[6] همان، ص 8.
[7] نمازی شاهرودی، علی، الاعلام الهادیة الرفیعة فی اعتبار الکتب الاربعة المنیعة، ص 135-136، مؤسسه نشر اسلامی، 1425 هـ ق.