چطور قهرمان زندگی خودتان باشید و پیشرفت کنید
خانم منشی پشت تلفن گفت: آقای دکتر (…) اصلا دکتر عمومیه! اما خانم دکتر ما متخصص پوسته…
آقای دکتر عمومی مورد نظر، ماشین کوپه آخرین مدلی دارد که من حتی اسمش را هم نمی دانم، و در چهار ساعت در روزی که ویزیت می کند، مراجعانی دارد که ساعت ها در صف انتظار می نشینند و خندان و راضی، با سر بالا گرفته به خاطر بوتاکس یا لب های ژل زده شده از مطب بسیار شیک اش بیرون می آیند.
خیلی بی پروا و راحت پرسیدم: پس چطوری آقای دکتر انقدر مراجع داره؟
خانم منشی جا خورد و با لحنی که انگار به او اهانت شده یا خواسته ای فراتر از وظایفش از او طلب شده گفت: آخه من چه می دونم چرا؟!!
این گفتگو من را به فکر انداخت. چرا آدم ها از خودشان سئوال درست را نمی پرسند؟ و بعد فکر کردم شاید همه رویای پیشرفت کردن را ندارند و از جایگاه فعلی شان راضی اند. اما اگر مشتاق پیشروی باشیم در هر موقعیت می توانیم از خودمان سئوالی طلایی بپرسیم:”چطور می توانم در کسب و کارم موفق تر شوم؟”، “چطور می توانم دانشجوی بهتری باشم؟”، “چطور می توانم به افراد بیشتری کمک کنم؟” و …
چگونه در زندگی پیشرفت کنیم؟
در هر مقطعی از زندگی، ممکن است احساس کنید در یک چرخهی تکراری گرفتار شدهاید. پیشرفت در هر زمینهای، هرچند کوچک، باعث میشود احساس تندرستی و اشتیاق به زندگی داشته باشید. با تعیین اهداف مشخص و تلاش برای رسیدن به آنها، میتوانید در هر بُعد از زندگی که بخواهید، پیشرفت کنید.
مسیر پیشرفتتان را مشخص کنید
۱. مسئولیت کارهایتان را بر عهده بگیرید
توانایی شما برای پیشرفت در زندگی، بیشتر وقتها مستقیما با تمایل شما برای بر عهده گرفتن مسئولیت اعمالتان مرتبط است. دربارهی ابعاد مختلف زندگی شخصی و حرفهایتان فکر کنید تا تغییراتی را که به پیشرفت شما در زندگی کمک میکنند بیابید.
برای مثال، اگر نمرات پایین یا روش اشتباهی که در پیش گرفتهاید، شما را از رسیدن به دانشگاه یا شغل مورد علاقهتان بازمیدارد، مسئولیتهایتان را بپذیرید و اهداف جدیدی برای خود تعیین کنید.
۲. دلایل ترس و عدم ناامنیتان را بیابید
* احساس عدم ناامنی میتواند مانع پیشرفت شما شود. مشخص کنید چه عواملی اعتمادبهنفستان را کاهش میدهد؛ با این کار میتوانید مسیری برای پیشرفت بیابید.
* دلایل اضطرابتان را یادداشت کنید: ببینید کدام عوامل را میتوانید تغییر بدهید تا در روند پیشرفتتان قدم بزرگی بردارید.
به عنوان مثال، اگر به اندازهی آن دسته از همکارانتان که در حال ترقی هستند تحصیلات ندارید، همین را بنویسید. این مسئله ممکن است اعتمادبهنفستان را پایین آورده باشد و روی عملکرد شما در محیط کار تأثیر گذاشته باشد. با پذیرفتن آن میتوانید برای ادامه تحصیل برنامهریزی کنید، یا به شیوهای دیگر تواناییهایتان را در محل کار نشان بدهید.
* با یک دوست، همکار، یا مشاور دربارهی کمبود اعتمادبهنفستان و دلایل آن صحبت کنید؛ دربارهی اینکه چگونه میتوانید اعتمادبهنفستان را افزایش بدهید، گفتوگو کنید.
* با تمرکز روی کاری که در آن مهارت دارید یا هر چیزی که به شما اعتمادبهنفس میدهد، کمبود اعتمادبهنفستان را جبران کنید؛ برای مثال، اگر صحبت کردن در جمع برایتان سخت است، به خودتان بگویید در عوض نویسندهی خوبی هستید.
۳. اهدافتان را دقیقا مشخص کنید
قبل از اینکه تغییرات لازم را برای پیشرفت اعمال کنید، باید هدفگذاری کنید. با مشخص کردن اهداف کوتاهمدت، میاندوره و بلندمدت، به سادگی میتوانید به خودتان یاداوری کنید برای رسیدن به چه چیزی تلاش میکنید.
* اهدافتان را «هوشمند» (SMART) انتخاب کنید؛ ه= هدف مشخص/ و= واقعگرا/ ش= شمارشپذیر و قابلاندازهگیری/ م= محدودهی زمانی مشخص/ ن= نویدبخش و خاص/ د= دستیافتنی. برای مثال، تصور کنید میخواهید برای شرکت در مسابقهی ماراتن، مسافت معینی را در مدت زمان کوتاهتری بپیمایید. هدف شما باید به این صورت باشد: «میخواهم در ۶ ماه آینده، مسافت فعلی را ۱۰ دقیقه زودتر طی کنم. بنابراین ۲ تمرین سرعتی به برنامهی هفتگیام اضافه میکنم، دویدن در تپهها را هم به یکی دیگر از تمریناتم اضافه میکنم.»
* اهدافتان را روی کاغذ بنویسید؛ دیدن آنها انگیزهی شما را افزایش میدهد. برای مثال میتوانید بنویسید: «هدف کوتاهمدت من این است که در محل کار ابتکار بیشتری داشته باشم. هدف میاندورهی من این است که دورهی کارشناسی ارشدم را به پایان برسانم و با آن در شغل فعلیام ترفیع بگیرم، یا برای یافتن شغل جدیدی اقدام کنم. هدف بلندمدت من این است که مدیریت گروهم را در محل کار بر عهده بگیرم.»
* در صورت نیاز اهدافتان را بهروز کنید؛ هر چند ماه یک بار اهدافتان را ارزیابی کنید و محک بزنید، تا مطمئن شوید هنوز هم دستیافتنی هستند.
۴. توقعات واقعبینانه داشته باشید
* توقعات دستیافتنی داشته باشید، تا آسانتر در زندگی پیشرفت کنید. این کار به شما برای ایجاد تغییرات مثبت، اعتمادبهنفس بیشتری میدهد.
* اهدافتان را با صحبت کردن با فردی دیگر، یا تحقیق کردن روی جوانب مختلف زندگیتان و جنبهای که میخواهید در آن پیشرفت کنید، با واقعیت تطبیق بدهید.
برای مثال، اگر تماموقت کار میکنید و میخواهید کارشناسی ارشد بگیرید، بعید است بتوانید بدون اینکه از کارتان استعفا بدهید، تحصیلاتتان را بهموقع تمام کنید. اگر از شرایط ادامه تحصیل در دورههای چند ساله مطلع شوید، آسانتر میتوانید به برنامهتان برسید. همچنین شاید به نفعتان باشد که برنامهتان را با مسئولین شرکت در میان بگذارید، با این کار به آنها نشان میدهید برای پیشرفت و بهبود تواناییهایتان اشتیاق دارید، شاید بتوانید از همین راه ترفیع بگیرید، یا مسئولیتهای بهتری به شما واگذار شود.
* اگر اهداف دستیافتنی داشته باشید، از اضطرابی که مانع پیشرفتتان میشود پیشگیری میکنید. برای اینکه اهدافتان تحت کنترل باشند، با مافوق، دوست، یا اعضای خانوادهتان صحبت کنید.
۵. به موفقیتتان ایمان داشته باشید
بیشتر افرادی که مستعد پیشرفت هستند، دو ویژگی مهم دارند: ۱. اعتمادبهنفس دارند، ۲. به تواناییشان برای رسیدن به موفقیت ایمان دارند. تقویت اعتمادبهنفستان، شما را در مسیر پیشرفت قرار میدهد.
* هر روز جملات تأکیدی مثبت به خودتان بگویید. برای مثال، میتوانید بگویید: «میروم که همهی کارهایم را انجام بدهم و از کلاسم لذت ببرم تا در نهایت، دورهی MBA را با موفقیت به پایان برسانم.»
* اطرافتان را با افرادی پر کنید که به موفقیت شما ایمان دارند و فعالانه از پیشرفتتان حمایت میکنند.
* اعتمادبهنفس از روشهای مختلفی به دست میآید، مثلا تحصیلات کافی، یا روابط شخصی و حرفهای مناسب، به شما اعتمادبهنفس میدهند.
* لازم است بدانید ناامیدی و شکست بخشهای مهمی از پیشرفت هستند. حتی آدم بسیار موفقی مانند استیو جابز نیز، در مسیر موفقیتش شکست را تجربه کرد.
15 قانون طلایی زندگی برای رشد عملکرد فردی
1. قانون هدفمندی
از خود بپرسید، «در زندگی میخواهید به کجا برسید؟» رشد فردی خودبهخود اتفاق نمیافتد. باید کاری کنید که اتفاق بیفتد و روش پیشرفت، بدون منتظر ماندن برای زمان و انگیزه مناسب را یاد بگیرد. همین امروز خودتان را به عمل تشویق کنید. هرگز نگران اشتباه کردن نباشید. از این سؤالِ رابرت.اچ شولر الهام بگیرید: «اگر میدانستید شکست نمیخورید، برای انجام چه کاری تلاش میکردید؟» شجاع باشید.
رشد آسان نیست. هر چیز ارزشمندی قیمتی دارد. برای پرداخت آن قیمت آماده باشید، اما همیشه به یاد داشته باشید که ایمان ترس را مغلوب میکند. همواره باور داشته باشید که رشد خواهید کرد و فرایند تغییرتان را بر پایه اهداف مستحکم قرار دهید. وقتی مسئولیت زندگیتان را بر عهده میگیرید، انتخابهای صحیحی برای خودتان انجام دهید. همان طور که النور روزولت گفت: «در طولانیمدت این خودمان هستیم که زندگیمان و خودمان را شکل میدهیم».
۲. قانون آگاهی
آیا میدانید که هستید؟ اگر خودتان را نشناسید و ندانید میخواهید چه کار کنید یا به چه چیزی دست یابید، نمیتوانید رشد فردی را تجربه کنید. این کار مستلزم کنکاش درونی است.
آبراهام کاپلانِ فیلسوف توضیح میدهد که «اگر به گفته سقراط یک زندگی مطالعهنشده ارزش زیستن ندارد، پس یک زندگی بکر هم ارزش مطالعه را دارد.» افرادی را بیابید که روش زندگیشان مورد پسندتان است، آنها را بررسی کرده و از آنها الگوبرداری کنید.
برای تبدیل شدن به یک سخنران عمومی ماهر، فیلمهای استادان ارتباطات مثل جانی کارسون و بیلی گراهام را ببینید. از الگوهایتان درس بیاموزید.
۳. قانون آیینه
در تلاش برای ارتقای خود باید عمیقاً باور داشته باشید که شایسته این تلاش هستید. زیگ زیگلار، مربی فروش مینویسد: «اگر احساس منفی نسبت به خود داشته باشیم، نمیتوانیم کارها را بهروشی مثبت انجام دهیم.» اغلب افرادی که خودباوری ندارند، برای رشد هیچ تلاشی نمیکنند.
اگر کمبود خودباوری برای شما هم مسئله است، پیش از تلاش برای ارتقای خود در سایر حوزهها، بر این موضوع کار کنید. بدانید که هر انسانی ارزشی ذاتی دارد؛ آن ارزش را در خودتان پیدا کنید. برای ارتقای تصویری که از خود دارید، با لحنی مثبت با خودتان سخن بگویید. خودتان را تشویق کنید، هیچوقت خودتان را دلسرد نکنید.
خود را بر اساس آدمهای اطرافتان ارزیابی نکنید. بدانید که تمرکز بر خودتان اشکالی ندارد. از دست «باورهای محدودکننده» خلاص شوید، یعنی همان محدودیتهایی که خودتان در ذهن بهوجود آوردهاید و فکر میکنید نمیتوانید بر آنها غلبه کنید. وقتی کار خوبی انجام میدهید، خودتان را تشویق کنید.
۴. قانون تامل
یکبار کوکاکولا نوشابهاش را اینطور تبلیغ کرد: «مکثی که طراوت میبخشد.» شما نیز برای رشد به چنین مکث طراوتبخشی نیاز دارید. زمانی را به تأمل درباره آنچه از تجربیاتتان آموختهاید، اختصاص دهید. مروری اندیشمندانه بر درسهایی که آموختهاید، کمک میکند تا اطمینان حاصل کنید که در مسیر درستی گام برمیدارید.
توقف و تأمل برای دستیابی به رویاها ضروری است. این قانون در مورد هر فرد بزرگی که به موفقیتهای برجسته دستیافته، صادق است. همه به زمانی برای تأمل نیاز دارند.
جیم رانِ فیلسوف پیشنهاد میدهد که «در انتهای هر روز، باید نوار عملکردتان را به عقب ببرید. نتایج یا باید تشویقتان کنند یا تلنگر بزنند. وقتی تأمل میکنید، از خودتان بپرسید، «بزرگترین دارایی من چیست؟» و «چه چیزی بیش از همه برایم رضایتبخش است؟» پاسخها را بیابید.
۵. قانون ثبات
اگر منظم و منضبط نباشید، همه انگیزههای دنیا نیز نمیتوانند برای رشد به شما کمک کنند. برداشتن گامهای لازم روزانه برای رشد محتاج نظم است. به گفته جورج لوریمر: «اگر میخواهید هر شب با رضایت به خواب روید، باید عادت کنید که هر روز با هدف بیدار شوید.» شانسِ خوبِ تغییرِ درونی را به خودتان بدهید. کارتان را با سادهترین چالشها آغاز کنید و به پیش روید.
ایان مکگرگورِ صنعتگر میگوید: «من با همان اصول رامکنندگان اسبها کار میکنم. کار را با پرچینهای کوتاه یعنی اهدافی که بهسادگی قابل دسترس هستند آغاز کرده و سپس پیشرفت میکنم».
۶. قانون محیط
ممکن است باانگیزه، منظم و آماده تغییر باشید، اما شاید محیط شما را عقب نگه دارد. با فرمول «رشد= تغییر» محیط اطرافتان را از نو بیارایید. شرایط را بررسی کنید تا ببینید چطور باعث عقبماندن شما میشود. تنظیمات جدیدی بیابید که شما را تقویت کند، نه اینکه مانعتان شود. محیط شما شامل افرادی است که در زندگیتان هستند. اگر آدمهای اطرافتان شما را محدود کنند، نمیتوانید پیشرفت کنید.
دیوید مککِلِلند روانشناس اجتماعی از دانشگاه هاروارد میگوید افرادی که هر روز با آنها در ارتباط هستید، یعنی «گروه مرجعتان» ۹۵ درصد، مسئول موفقیت یا شکستتان هستند. آنها را با دقت انتخاب کنید.
۷. قانون برنامهریزی
رشد فردی را مأموریتی بدانید که نیازمند بیشترین جدیت برای رسیدن به هدف است. در حوزههایی از زندگی که تصمیم به رشد دارید، عامل باشید. جان مکسولِ نویسنده هر سال در روز آغاز سال نو، پس از گذراندن ساعاتی با خانواده سراغ تحقیق میرود. او تا شب سال نو کار میکند و تقویم قرار ملاقاتهایش را دقیقه به دقیقه بررسی میکند تا ببیند وقتش در سال گذشته را چگونه گذرانده است. مکسول پس از این مرور استراتژیک روش گذراندن وقتش در سال آینده را به دقت تنظیم میکند.
زندگیتان را با دقت برنامهریزی کنید. روشهایی سنجیده و قابل تکرار را طراحی کنید تا در دستیابی به اهدافتان به شما کمک کند. زمان کار و اوقات فراغت خود را سازماندهی کنید. در ساختاربندی روزهایتان ثابتقدم باشید؛ از زمان ارزشمندتان به بهترین نحو استفاده کنید.
۸. قانون درد
رویدادهای دشوار زندگی اصلاً خوشایند نیستند، اما میتوانید از تجربیات دردناک درس بیاموزید و رشد کنید. آخرین کاری که در شرایط دشوار باید انجام دهید، این است که برای خودتان احساس تأسف کنید.
هر کسی گاهی با شرایط منفی دست و پنجه نرم میکند. آنها را به فرصتهایی برای یادگیری تبدیل کنید. از رویدادهای بد زندگیتان چیزی مثبت به دست آورید.
دایانا نایادِ شناگر میگوید: «من مشتاقم خود را وقف هر کاری کنم؛ تا زمانیکه ببینم این تجربه مرا به سطح جدیدی میبرد، درد یا ناراحتی موقتی برایم معنا ندارد.»
تجارب وحشتناک میتواند شما را به سوی فرصتهای جدید هدایت کند. یک مرغدار را در نظر بگیرید که هر سال در بهار مزرعهاش مملو از جوجه بود. بعد از یک سیل بسیار بد، مرغدار به همسرش شکایت کرد که دیگر راه چارهای ندارد و نمیداند چه کند. همسرش گفت: اردک بخر. مانند همسر مرغدار باشید. مصیبت را به شروعی جدید تبدیل کنید.
۹. قانون نردبان
هرکسی که از نردبانی روی یک زمین نامسطح بالا میرود، دنبال دردسر میگردد. هرچه بالاتر روید، همه چیز مرتعشتر میشود. تلاش برای ارتقای خود بدون توجه به شخصیتتان منجر به ناکامی میشود. هر چیز ارزشمندی به مبنای شخصیت بستگی دارد. اینکه چقدر میتوانید بالا روید، به اینکه چه کسی هستید بستگی دارد.
داشتن شخصیت خوب باید بیش از موفقیت برایتان مهم باشد. مقامات روس الکساندر سولژِنیتسِن را به این دلیل زندانی کردند که منتقد ژوزف استالین بود. سولژِنیتسِن درباره تجربه غمانگیزش نوشت: «زندان، تو را تقدیس میکنم، تو را برای اینکه در زندگیم بودی تقدیس میکنم، برای خوابیدن روی حصیر چوبی زندان، من یاد گرفتم که برخلاف باورم هدف زندگی کامیابی نیست، بلکه تعالی روح است.»
۱۰. قانون کِش
آمادگی قدم گذاشتن به بیرون از حوزه آسایش را داشته باشید و خود را مانند یک کش بکشید. بسیاری از مردم این کار را دشوار میدانند تا جایی که نمیتوانند به شکل ارزشمندی پیشرفت کنند. آنها کمتر از آن چیزی باقی میمانند که در صورت داشتن اشتیاق یا توانایی میتوانستند باشند. کشیدن خودتان نیازمند تغییر است، که همواره ذاتاً دردناک است. منبسط شدن همچنین به ریسک نیاز دارد که اقدامی شجاعانه است؛ در غیر این صورت زندگی خستهکننده و غیر رضایتبخش میشود. به گفته ای.جی. باکام پیشگام عکاسی هوایی: «یکنواختی پاداش وحشتناک فرد محتاط است». افراد موفق هرگز نمیخواهند در گوشه امن خود بمانند.
۱۱. قانون جایگزینها
توسعه فردی همواره جایگزینهایی را در بر دارد. برای استفاده از همه توانتان باید خواهان قربانی کردن بخشی ارزشمند از زندگیتان باشید. انتخاب شما اثری مستقیم بر مسیر زندگیتان دارد. وقتی با انتخابهای دشوار روبهرو میشوید، همه نکات مثبت و منفی مربوط را به دقت ارزیابی کنید. جایگزینهایی که تعریف میکنید را مشکلات جدیدی ندانید که باید تحملشان کنید و آرزو کنید و امیدوار باشید همه چیز درست میشود. از انتخابها و جایگزینهای دشوار استقبال کنید. پذیرفتن مسئولیت اعمالتان نشانه بلوغ و رشد است.
۱۲. قانون کنجکاوی
اگر یاد نگیرید، نمیتوانید رشد کنید. «چرا» را به کلمه محبوب خود تبدیل کنید. هرچه کنجکاوتر باشید، میتوانید بیشتر یاد بگیرید و رشد کنید. برای افزایش کنجکاوی، ذهنیتی مانند یک فرد تازهکار داشته باشید. از نشان دادن کمبود دانشتان نترسید. پیتر دراکر استاد مدیریت یکبار گفت: «بزرگترین نقطه قوت من به عنوان یک مشاور این است که نادان باشم و سؤالات زیادی بپرسم.» اگر وقت خود را با افرادی بگذرانید که به اندازه شما کنجکاوند، برای سؤال پرسیدن راحتتر خواهید بود. یادگیری یک مطلب جدید در روز را هدف خود قرار دهید. بدانید که شکست فرصتی استثنایی برای یادگیری در اختیارتان قرار میدهد. همیشه خوشبین باشید. بپذیرید که هر مشکلی چندین راهحل دارد.
۱۳. قانون الگوبرداری
وقتی شخصی دانا راهنمای شما در مسیر رشد باشد، رشد فردی سادهتر میشود. کتابهای متعددی برای کمک به شما در دسترساند که از جمله آنها میتوان به کتاب «دیل کارنگی» برای بهبود مهارتهای افراد با عنوان آیین دوستیابی اشاره کرد. یک مشاور استخدام کنید تا گامهایی که باید بردارید را به شما نشان دهد. اگر کسبوکارتان را تازه آغاز کردهاید، انتظار نداشته باشید مشاوری را از سطوح برتر دنیای کسب و کار پیدا کنید. در عوض، شخصی را پیدا کنید که چند سطح بالاتر از شما کار کرده باشد و از او الگوبرداری کنید.
۱۴. قانون گسترش
هر کاری که انجام دادهاید، هر موفقیتی که کسب کردهاید، قابل گسترش است. کارشناسان ادعا میکنند که مردم فقط از ۱۰ درصد توانشان استفاده میکنند. افراد میتوانند بسیار بیش از آنچه در گذشته داشتهاند را به دست آورند.
برای کسب موفقیت بیشتر در زندگی، تفکر «آیا میتوانم؟» را به تفکر «چطور میتوانم؟» تبدیل کنید. سؤال «آیا میتوانم؟» خودبهخود شما را محدود میکند. سؤال «چطور میتوانم؟» نشان میدهد که برای هر مشکلی راهحلی وجود دارد. آن راهحل را کشف کنید.
۱۵. قانون همکاری
زندگیتان نباید حول محور رشد فردی بچرخد. به نیازهای افرادی که برایتان مهم هستند، توجه کنید. ببینید چطور میتوانید به بهبود زندگیشان کمک کنید. این بهترین راه برای ایجاد رضایت و شادی درونی است.
بنجامین فرانکلین رئیسجمهور و مخترع آمریکایی همیشه به دنبال پاسخهای درست برای سؤالات مهم بود. یکی از بزرگترین واقعیتهایی که کشف کرد این بود که کمک به دیگران بهترین کاری بود که میتوانست انجام دهد.
منبع: سایت ویرگول
سایت بورسینه
سایت چطور