عصراسلام: دانشمندان دینی به اتفاق گفتند : درباره اعتقادات تان میتوانید سوال کنید تا به طمانیه برسید. سوال داشتن و سوال کردن ، هیچ منع شرعی و عقلی ندارد و آنچه مطرح است این است که ممکن است “عقل” نتواند همه ی زوایا و جزئیات دستورات شریعت را درک کند.
علامه طباطبائی برخلاف اندیشمندان “تعبدمحور”، بر اجازه سوال حتی در تعبدیات صحه گذاره و مینویسد: “خداوند هرچند از ما اطاعت مطلق و بدون قید و شرط خواسته، اما رضایت نداده که “احکام” و “معارف” که به ما ارائه می کند چشم بسته و کورکورانه و بدون تفکّر، اخذ کنیم. بلکه او میخواهد که “علل” احکام و قوانین برای ما روشن شود.” (المیزان، ج۲ص۱۹۷)
سوالات چهارگانه:
۱( چرا عبادت؟
پاسخ داده اند چون باید شکر گذار مُنعم باشیم. اما مهم این است که اگرعبادت از زندگی بشر در هر کیش و آیینی جمع شود ، خدا میداند طغیان آدمی به کجا که نرسد؟!
با وجود این همه آیین بنام اسلام ویهود ومسیحیت و بودا و هندو و کمونیستِ خلق گرا و.. این همه جنایت میشود ، اگر انسان پا بند این اسم ها نبود چه میکرد!؟ “إِنَّ الْإِنسَانَ لَيَطْغَى أَن رَّآهُ اسْتَغْنَى. انسان همينكه خود را بينياز ميپندارد٬ طغيان ميكند! (علق/۶)
۲) چرا روزه؟
“روزه” چیز تازهای نیست ؛ از مصر و یونان و روم قدیم و حتی در میان بت پرستان و هندویان این عبادت پذیرفته شده بوده و هست تا برسیم به ادیان توحیدی که همه آنها دارای عبادتی بنام روزه هستند.
روزه؛ در میان ادیان، ازمنع از سخن گفتن تا منع از خوردن گوشت و منع از همهی خوردنیها و نوشیدنیها را شامل میشود. در همهی ملل و ادیان برای علت روزه عللی را طرح میکنند؛
برخی میگویند؛ روزه باعث “رضایت آلهه” است که این سخن در میان بت پرستان مطرح است و دیگرانی میگویند؛ روزه مبادله حاجت است که روزه میدهیم و حاجت میگیریم و برخی دیگر بر این باورند که روزه رضایت رب است.
اما بر اساس فرهنگ غنی قرآنی؛ انسان دارای شاخصه مهمی بنام “فقر” است ؛ فقر در تمام جهات و جوانب ضروری سایه افکنده و روزه که عبادتی خاص است میتواند در جهت پر کردن خلاء های بزرگ انسان، آدمی را مدد رساند و باعث ارتقاء به درجات روحانی شود. روزه میتواند با ایجاد فاصله از لذایذ میسر را هموار سازد.
بزرگان تصریح کرده اند؛ روزه، دارای اثر وضعی است و آن؛ “تقویت اراده” است و بعد با تقویت اراده، هر “محالی” برای انسان “ممکن” میشود. چون اصلا دوری از لذت جسمی و جنسی چه با قصد روزه و چه با قصد غیر آن، اراده آفرین است.
در باور شیخ الرئیس بوعلی سینا؛ “اراده” اولین منزل سیر آدمیت است که مهمترین سهم در اصلاح حالات درونی را بهمراه دارد. و این “اراده” وقتی در جانب معنویت و خدای متعال قرار گیرد باعث “اصلاح” میشود و برای انسانهای والاتر، باعث مراتب بالای “اخلاص” میشود.
۳) چرا وجوبِ روزه؟
در حالیکه روزه عبادت سختی است و اسلام “شریعت سهله” است؟
جواب در این نکته است که روزه یک واجب مطلق و بدون در نظر گرفتن شرائط نبوده و نیست .
وقتی قرآن توجه دارد که سفر میتواند نارسایی هایی در انسان ایجاد کند و میآیدوجوب روزه را برمیدارد و بلکه روزه در سفر را حرام اعلام میکند ، پس معلوم میشود که حساب دقیقی در کار است.
علامه طباطبایی تصریح میکند براساس قرآن روزه برکسی واجب است که “استطاعت وقدرت” روزه گرفتن داشته باشد وعذرموجهی نداشته باشد؛ وجوب الصوم للمستطیع غیر المعذور(المیزان ۱۲۶/۱۴)
در برداشته شدن وجوب روزه نسبت به بیمار، نه تنها یقین به ایجاد بیماری و یا ادامه و شدت آن وجوب روزه را کنسل میکند بلکه حتی “احتمال ضرر” برای رفع وجوب کافی است، و بلکه بالاتر؛ حتی “خوف ضرر” هم در صورت روزه گرفتن باعث عدم وجوب روزه میشود. پس گرچه زیست انسانها در این دوران با صدراسلام متفاوت است اما خطوط اصلی که با سهولت آمیخته شده تغییری نکرده و نخواهد کرد.
دو نکته علمی:
اولا؛ مااز اهل سنت جلوتر هستیم چون آنان روزه در سفر را مکروه میدانند ولی ما حرام میداینم چرا که ، رفع وجوب روزه برای مسافر “رخصت” نیست تا بشود آن را با استحباب و یا کراهت دستکاری کرد بلکه “عزیمت” است و آیه “فمن منکم مریضا او علی سفر” در بیان قانون ومقام تشریع است.
و ثانیا؛ برخی علماءمانندعلامه فضل الله ؛ “استطاعت” دارای یک مفهوم محوری در فقه است و در همه جا ملاک است؛ درنتیجه دركشورهايى که روزشان به ۲۲ ساعت میرسد روزه بر آنها واجب نيست.
۴) چرا یک ماه؟
برخی امروزه میگویند؛ روزه واجب بر مسلمین سه روز است. منشا این سخن، بعضی مفسرین اهل سنت است که گفتند: قبل از رمضان سه روز در هر ماه بوده یعنی ۳۶ روز به اضافه روز عاشورا ۳۷روز.
براساس نظر علامه طباطبائی مفسر بزرگ قرآن؛ این گمان، باطل است؛ چون در آیه نفرموده روزه “سه روز” است، بلکه فرموده “ایام معدودات” یعنی؛ روزهای مشخص و شمارش شده و این روزهای شمرده شده به علت اینکه بعدش “شهر رمضان” آمده و هر ماهی ۳۰ روز است پس روزه واجب ۳۰ روز است و نمیتواند سه روز باشد . درپایان هم علامه طباطبائی میگوید: این اینجور معنا کردن قرآن ، “به جان خودم قسم که بازی با قرآن است” ! (المیزان ج۲ ص ۷)
واژه “معدود” که در آیه مربوط به وجوب روزه آمده ، یعنی “شمارش شده” ، نه عدد “سه” ، چون؛ در قواعد عربی؛ “ایام” جمع است و اقل آن “سه” میشود.
اما در همان قواعد عربی تصریح شده این “اقل گیری” درصورتی است تعداد مشخص از آن جمع، تصریحا و یا کنایتاً بعد از “معدودات” ، ذکر نشده باشد . در حالیکه در قرآن معدود به “ماه” مقید شده یعنی آن مقدار مشخص وجوب روزه یک ماه یعنی سی روز است ، در آیه بعد که در ردیف آیه روزه است فرمود : “شهررمضان الذی انزل فیه القرآن”.
و اگر روزه این عبادت مهم و جهان شمول، برای مسلمین سه روز بوده، چرا تاریخ آن را ثبت نکرده؟! مگر امکان دارد مسلمین در طول این اعصار سه روز روزه گرفته باشند و تاریخ اسلام و جهان از آن بی خبر باشد؟!
و نیز اگر طبق نقل تعدادی بسیار اندک از مفسرین اهل سنت ابتداءاً سه روز بوده و بعد دستور به یک ماه شده ! چرا همان اهل سنت به آن “سه روز” روزه “روز عاشورا” را اضافه کردند؟! پس باید بگویند “ایام معدودات” بیش از سه روز است ، و این حرف را هیچ کسی نمیزند.
راه شریعت در مورد رمضان و روزه را تشریح نمودیم و پیرایه های ناصواب را از آن زدودیم و ترخیص روزه نگرفتن برای عده ای که در مضیقه هستند را برشماردیم.
غفلت از اهمیت روزه؟!
میوه روزه، ارتقاء روحی است
به تعبیراستادمطهری؛ برنامه ماه رمضان ، “انسان سازى” است؛ انسان معيوب، تبديل به انسان سالم، و انسان سالم تبديل به انسان كامل میشود. روزه تاثیر بر نهانِ نهان آدمی دارد و این کار از نماز با همه قدرتش در دوری از منکر .. و از حج و جهاد با همه سختی و جانفشانی ، ساخته نیست.
فاطمه زهرا (س) در خطبه معروف خود فرمود: «فَرَضَ اللّه ُ الصِّیامَ تَثبِیتا لِلإخلاصِ؛ خداوند روزه را برای استواری اخلاص، واجب فرمود.»
و کالای پر قیمت و پر مشتری در عالَم غیب ،آن کالایی است که مملو از “اخلاص” باشد و بدست آوردن این غنیمت بزرگ یعنی؛ اخلاص، در میان همه عبادات از روزه ساخته است. این همان پذیرایی خدا از میهمانان ماه رمضان است.
چه تعبير عجيبى دارد پيغمبر اكرم (ص) در عظمت ماه رمضان که فرمود:
“در این ماه شما را به میهمانی خدا دعوت کردهاند؛ دعیتم فیه الی ضیافةالله” .
درحدیث قدسی خدافرمود: “الصوم لی وانا اجزی به”
این حدیث بر اساس فعلِ معلوم ویا فعلِ مجهول بودن کلمه”اجزی”؛ دو معنا پیدا میکند؛ یابه معنای این روزه از من است و من به روزه دار “جزاء میدهم” ، ویا به این معناست که؛ “من جزای او میشوم”.
هادی سروش