مجردات و از جمله ملائکه دارای ویژگی هایی هستند که دانستن این ویژگی ها بسیاری از سؤالات پاسخ می دهد این ویژگی ها عبارتند از :
1. وجودشان بالفعل است یعنی هر مرتبه ای که هستند تمام هستند و هر چه دارند یک جا دارند و رشد و استعداد ندارند.
2. هر فرشته ای چون مجرد از ماده است است عالم به موجودات دیگر عالم است اما تنها به اندازه مرتبه وجودی خود نه بیشتر نه کمتر؛ بنابراین ملائکه به همه موجودات پایین تر از خود تماما علم دارند و به موجودات بالاتر از خود تنها در حد سعه وجودی خود علم دارند.
3. هر موجود مادی حقیقتی مجرد نیز دارد که کمالات ماده را دارا است و نقایص و محدودیت های ماده را ندارد و سر سلسله همه موجودات مادی و مجرد خداوند است که غیر مادی و فوق تجرد است و هر چه به سوی خدا پیش می رویم از محدودیت ها کم می شود و به درجه خلوص و تجرد وجود اضافه می گردد.
با توجه به این مطالب باید گفت:
اولاً، مجرد بودن فرشتگان و علم آنان به فساد و تباهی انسان، با عدم علم آنها به اسماء الهی منافاتی ندارد تنها چیزهایی را می دانند که در حد وجودشان است نه بیشتر.
ثانیاً: سؤال ملائکه، همان اظهار جهل و فقر علمی است و این خضوع در برابر موجود برتر است و به معنای اعتراض یا عصیان نیست و اصلا در ملائکه عصیان که به معنای انحطاط از مقام معلوم خود است، امکان ندارد.
ثالثاً: معانی مثل شرمندگی و مباهات برای خداوند که حقیقت همه کمالات از اوست و هر موجودی هر چه دارد از او دارد راه ندارد و مباهات بر ملائکه یا شرمندگی مقابل ملائکه برای خداوند به معنایی که بر آدمیان صدق می کند بی معناست.
رابعاً: چون ملائکه مقام معلوم دارند، هر چه دارند به صورت بالفعل است، و از استعداد تهی هستند، امکان تغییر و تحول در آنها وجود ندارد، و عدم تعلیم به دلیل نبودن مقتضی است؛برای ملائکه تحمل چنین مقامی امکان نداشت؛ ولی انسان هر چند از نظر فعلیت محدود است ولی از نظر قابلیت نا محدود است، به این جهت توانایی دریافت علومی را داشت که ملائکه توان تحمل آن علوم را نداشتند.