سوره بقره، آيه 198: («… فَاِذا اَفَضتُم مِن عَرَفتٍ فَاذكُروا اللّهَ عِندَ المَشعَرِ الحَرامِ واذكُروهُ كَما هَدكُم واِن كُنتُم مِن قَبلِهِ لَمِنَ الضّالّين»)
«افاضه» از فيض و فَيَضان به معناي سرريز شدن است. «أفاض إنائه» يعني ظرفش را پر كرد تا سرريز شد. معناي «اَفَضتُم مِن عَرَفت» نيز خروج دسته جمعي از صحراي عرفات است؛ گويا قرآن كريم كوچ انبوه حاجيان را در شامگاه روز عرفه كه همه يكباره از عرفات به سوي مشعر به حركت درميآيند به آبي تشبيه كرده كه از فرط كثرت، سرريز و سرازير گشته است. با لحاظ معناي متعدي براي افاضه، ميتوان چنين برداشت كرد كه خودتان را سرريز كرديد: «أفضتم أنفسكم». مردم را «فوض» و جمع آنها را «فوضي» ميگويند.
رفتن به عرفات و وقوف در آن واجب است تا هنگام بازگشت افاضه از عرفات تحقق يابد، زيرا عنوان «افاضه» با حركت و خروج تفاوت دارد و فرع بر وقوف دسته جمعي است. اگر جمعيت انبوهي در زمان معين در مكاني واحد ايستاده، بعد متفرّق شده و حركت كنند، «افاضه» پديد ميآيد؛ همانند منبع آبي كه پس از پر شدن فَيَضان ميكند، بنابراين براي تحقق افاضه سه عنصر توقف عده كثير و اجتماع در مكان و زمان واحد لازم است و بدون هر يك از آنها «افاضه» پديد نميآيد، بلكه صرف خروج و مانند آن است. البته اجتماع بدون فراواني و كثرت نخواهد بود؛ ولي كثرت بدون اجتماع فرض دارد؛ يعني هركدام جداگانه توقف كند و خارج شود.
تطبيق «يوم اكبر» يا «حج اكبر» بر روز عرفه و روز منا بر همين اساس است كه همگان در كنار هم جمعاند و چون حاجيان از سراسر جهان به مكه مي آيند و در مقابل جهان شرك و مشرك سر ريز مي شوند، مي توان گفت برائت از مشركان حكم جهاني اسلام است و به زماني كه صرفا در حجاز مشرك وجود داشت اختصاص ندارد، بلكه امروز نيز، روز اجتماع عمومي و بيزاري از مشركان است: ﴿واَذنٌ مِنَ اللّهِ ورَسولِهِ اِلَي النّاسِ يَومَ الحَجِّ الاَكبَرِ اَنَّ اللّهَ بَرِيءٌ مِنَ المُشرِكينَ ورَسولُه)[1]
بنابراين، عبارتِ «فَاِذا اَفَضتُم مِن عَرَفت» هم اصل وجوب وقوف در عرفات و هم وقوف دسته جمعي در زمان و مكان واحد را مي فهماند. البته زمان و مقدار وقوف را سنّت مشخص كرده است.
پي نوشت:
[1] سوره توبه، آيه3.تسنيم، ج10، ص 116 و 127.