خانه » همه » مذهبی » چگونه مي توان اصالت روح را اثبات كرد؟

چگونه مي توان اصالت روح را اثبات كرد؟

بخش اصيل وجود انسان، آن جنبه اي از انسان است كه هويت، شخصيت و انسانيت او بدان وابسته است. مجموعة افكار، عواطف، احساسات، تمايلات، تجارب و خاطرات هر شخص، وجه امتياز او از ساير افراد انساني است. اگر ثابت شود كه مجموعه افكار و تجارب و خاطرات و خصوصيات اخلاقي و… در هر شخصي، چيزي جز فرآيندهاي الكترو شيميايي مغز و  اعصاب او نيست. در اين صورت، اصالت با جسم آدمي خواهد بود و هويت و انسانيت هر فرد به جسم مادي او بستگي خواهد داشت و در صورت اثبات عكس اين مطلب، اصالت از آن روح خواهد بود.

دلايل عقلي اصالت روح.
آن دسته از ادلة عقلي كه از عهدة اثبات وجود جوهري غير مادي در انسان به خوبي برآيند و بتوانند نفس را به عنوان محور و فاعل شناسايي و احساس و تجربه و ميل و اراده به كرسي قبول بنشانند، خود دليلي بر اصالت روح خواهد بود و به كار اثبات اصالت روح نيز خواهد آمد.(كه براي اثبات تجرد روح صدها دليل در كتابهاي مختلف آمده است)
يكي از شواهد اصالت روح اين است كه اجزاء و سلول هاي بدن همواره در حال عوض شدن هستند به طوري كه حتي در طول زندگي چندين بار تمام سلول هاي بدن عوض مي شوند در حالي كه هويت و شخصيت فرد باقي است و اين انسان همان انسان است.
شواهد تجربي نيز وجود دارد كه به ضميمة قضايايي عقلي مي توان آن ها را در قالب براهيني عقلي بر اصالت روح عرضه داشت:
1. تله پاتي ذهني: برخي از فيلسوفان و محققان علوم تجربي، بر اين باورند كه در تله پاتي، ارتباطي كه بين دو نفر برقرار مي شود، به هيچ وجه به واسطة عامل فيزيكي و مادي (جسم) نيست، بلكه اين ارتباط ذهني و نفساني است و دو نفس انساني با يكديگر به طور ناشناخته اي ارتباط برقرار مي كنند.
در آزمايش هايي كه در اين باره انجام مي گيرد، معمولاً كيفيت كار بدين صورت است كه نزد يكي از دو نفري كه از قدرت تله پاتي برخوردارند، به عنوان فرستنده  كارت هايي به ترتيب دلخواه و متنوع چيده مي شود و شخص ديگر به عنوان گيرنده، كه ممكن است در شهر و حتي كشور ديگري باشد، از نحوة چيده شدن كارت ها خبر مي دهد. در مواردي، خبرها به قدري دقيق است كه احتمال اتفاقي بودن صحت آنها كاملاً منتفي است و فاصله ميان آن دو به قدري زياد است كه احتمال تماس فيزيكي و دخالت جسم در اين امر وجود ندارد.[1]2. مشاهدة جسم خود (آتوسكپي): گاهي برخي مبتلايان به سكتة قلبي يا افرادي كه دچار سانحة رانندگي شديد شده اند، مي گويند كه در آن لحظات، در خارج از جسم خويش به مشاهدة بدن خود مشغول شده اند و به وضوح كليه اقداماتي را كه براي زنده نگاهداشتن آنها انجام مي پذيرفته، مشاهده كرده اند. اين حالت را آتوسكپي مي نامند. در اين حالت، ا گر چه بدن چون شيئي بي جان روي زمين يا تخت بيمارستان افتاده، ولي نفس با شعور كامل نظاره گر و درك كنندة محيط اطراف اوست. نكتة قابل توجه آن است كه بسياري از خبرهايي كه نسبت به اوضاع و ا حوال آن زمان توسط اين افراد عرضه مي شود، با واقعيت مطابقت مي كند. اين نكته بيانگر آن است كه نمي توان اين مشاهدات را توهمات ذهني آن اشخاص دانست (نظير توهمات معتادان)، زيرا مشتمل بر اخبار و اطلاعات صحيحي از جهان خارج است.
دكتر «ريموند مودي» در كتاب حيات بعد از حيات نمونه هايي از اين مشاهدات را ذكر كرده است و دكتر «ميشل سابوم» نيز تحت تأثير كتاب او به مدت پنج سال تحقيقاتي در مورد آتوسكپي به عمل آورد. آتوسكپي به خوبي نشان مي دهد كه محور و كانون شعور آدمي در خارج از مغز و جسم او واقع شده و نفس انسان قادر است كه بدون استمداد از جسم او و در حالي كه بدن كاملاً بيهوش است و ابزار طبيعي مشاهده و درك تعطيل است، از محيط خود شناخت و آگاهي داشته باشد.[2]3. رؤياهاي صادقانه: در رؤياهاي صادقانه انسان ها با حقايق و شناخت هايي رو به رو مي شوند كه جسم مادي در تحقق آنها فاقد هر گونه نقشي است. بنابراين محور و فاعل عمل شناسايي و درك، نفس انسان است نه مغز و اعصاب او، و بدون وساطت و وجود مغز و اعصاب نيز درك و شناخت ممكن است، پس اصالت از آن روح آدمي است.[3]

برخي از دلايل نقلي اصالت روح
1. «يا ايتها النفس المطمئنه ارجعي الي ربك راضية مرضية فادخلي في عبادي وادخلي جنتي»[4] (اي نفس مطمئنه باز گرد به طرف ربّت در حالي كه تو راضي و مورد رضا هستي، پس داخل شو در بندگانم و داخل شو در جنتم.)
اين آيه به روشني دلالت دارد بر اينكه شخصيت نفس پس از مرگ باقي است و مورد خطاب محبت آميز الهي قرار مي گيرد.[5]2. «و حاق بآل فرعون سوء العذاب النار يعرضون عليها غدواً و عشياً و يوم تقوم الساعة ادخلوا آل فرعون اشد العذاب»[6]و فرعونيان را عذاب سخت فرا گرفت (اينك هر) صبح و شام بر آتش عرضه مي شوند و روزي كه رستاخيز بر پا شود فرياد رسد كه فرعونيان را در سخت ترين عذاب درآوريد.
از آنجا كه عذاب كردن مستلزم وجود داشتن و صاحب آگاهي و شعور بودن عذاب شونده است، معلوم مي شود كه درك و شعور و لذت و رنج آدمي، به نفس و روح است نه جسم او، زيرا جسم فرعونيان به واسطة مرگ نابود شده است.[7]3. قل يتوفّاكم ملك الموت الذي و كل بكم؛[8]بگو: فرشتة مرگ كه بر شما گمارده شده، جانتان را مي ستاند.
توفي و كلمات هم خانوادة آن به معني صيانت «حفظ كردن و همه چيز را گرفتن است. از اين نوع آيات چنين استنباط مي شود كه در هنگام مرگ چيزي به طور كامل گرفته و حفظ مي شود و آن چيز، غير از جسمي است كه متلاشي و مضمحل مي شود كه از آن با ضمير «كم» و «هم» ياد شده است.[9]4. فَإذا سويته وَ‌ نفختُ‌ فيه مِن روحي فقعوالَهُ‌ سجدين.[10]پس وقتي آن را درست كردم و از روح خود در آن دميدم پيش او به سجده در افتيد.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد