عصراسلام: آنها این پرسش ها را به این دلیل می پرسند که دانشجویانم از کلاس های شان با من تجربه خوبی داشته و به دانشگاه شان گزارش کرده اند. می خواهم این پرسش ها را پاسخ دهم و مطمینا این کار برای خودستایی یا چیزی از این دست نیست، بلکه کمک به بهبود آموزش و تدریس است. ضمن این که کلاس هایم با همه تلاش هایی که کرده ام همچنان چندان که باید مطلوب نیست و برای رسیدن به نقطه ای آرمانی باید بسیار تلاش کنم.
در این یادداشت کوتاه میخواهم برخی تجربههایم را روایت کنم، اگرچه شرح تفصیلی تجربه تدریس در موقعیت کرونایی نیازمند نگارش کتابی است. کاش ما معلمان تجربه های مان را روایت کنیم و بنویسیم. نوشتن این روایتها هم کیفیت تدریس ما را بهتر می کند و هم میراث ارزشمندی برای بهبود آموزش و آموزش عالی در کشور است.
با ظهور بحران کرونا در اسفند ۱۳۹۸ آموزش هم برخط شد. یعنی برخی از ظرفیت های یادگیری و یاددهی کلاس های حضوری از دست رفت. تعامل زنده در فضای کلاس میان مدرسان و دانشجویان، یا میان دانشجویان با یکدیگر و همچنین گرمی و صمیمیتی که از حس حضوری حاصل می شد یا تجربه استفاده از فضای معماری و طراحی دانشگاه و کلاس ها و بسیار تجربه های دیگر ناگهان ناپدید شدند. من نیز مانند دیگر معلمان باید از ظرفیتهای برخط و راهبردهای آموزشی تازه ای برای ارتقاء کیفیت تدریس استفاده می کردم.
بحران کرونا با همه سختیهایش ما را به بازاندیشی و تأمل و شفقت بیش تر دعوت و فرا می خواند. برای من در جایگاه معلم این فراخوانی به شکل تلاش بیش تر و غمخوارانهتر برای توجه به فرایند یادگیری دانشجویانم معنا پیدا کرد. از همان ابتدای بحران تلاش کردم خودم را جای دانشجویانم قرار دهم و برای هر فعالیت درسی از خودم بپرسم اگر دانشجو بودم آیا با این شیوه و فعالیت می توانستم انگیزه ای برای یادگیری پیدا کنم؟ آیا این فعالیت ها توجهم را جلب می کرد و متناسب با نیازهایم بود؟ از اینرو تلاش مضاعفی کردم تا کلاس هایم برپایه علایق و نیازها و جلب توجه دانشجویانم باشند. این طور هم خودم احساس خدمتگزاری و معلمی و انسان ورزی می کردم هم دانشجویانم حس بهتری می داشتند.
تجربه نشانم داد اغلب دانشجویان بازخورد مثبت و سازنده ای به این حس غمخواری نشان می دهند. برداشتم این است که فضای بحرانی کنونی، افراد را به لحاظ احساسی و عاطفی حساس تر کرده است. دانشجویان با معلم غمخوار همراهی بیش تری می کنند. شرط این کار این است که دانشجویان غمخواری را در لحن معلم شان، شیوه بیان او، برنامه درسی، و نحوه برخورد با دانشجویان احساس کنند. البته راهبردهایی نیز برای اجرایی و عملی کردن هدف های غمخوارانه ام داشتم.
در این مدت چند تجربه تازه برای این منظور بدست آوردم که می خواهم آنها را بیان کنم. شاید این تجربه ها برای سایر مدرسان دانشگاهی هم سودمند باشد.
۱) خاطرات یادگیری: از همان آغاز کلاس های برخط از دانشجویانم خواستم در هر دو یا سه جلسه یادداشتی در حدود پانصد تا هزار کلمه از تجربه های یادگیری شان بنویسند. سال هاست که خاطرات یادگیری (learning journal) در دانشگاههای جهان مطرح است. از دانشجویان خواستم که در هر جلسه با دقت و تأمل و تمرکز تلاش کنند تفسیر و توصیفی از چیزهایی که در کلاس می شنوند، بحث ها، صحبتهای من و همکلاسیها، و از مشاهدات و تأثیرات عاطفی که از کلاس، همکلاسی ها و رفتارها و گفتارهایم تهیه و روایت کنند. در این روایتها تلاش کنند تا به لحاظ شناختی توضیح دهند چه ایده ها، مفاهیم و اطلاعات تازه ای شنیده یا از متن های درسی که برای کلاس در نظر می گیرم آموخته و کسب کرده اند. همچنین تلاش کنند تا تغییرات احتمالی را که در انگیزه، احساس و وجوه عاطفی شان ایجاد شده توضیح دهند. دانشجویان را همچنین تشویق می کنم که نقدها، پیشنهادها و جنبه مثبت و سازنده کلاس را بنویسند.
در برخی کلاس هایم هر دو جلسه و برخی دیگر هر سه جلسه این خاطرات یادگیری تهیه و در اختیار یکی از دانشجویان به عنوان مسئول این کار قرار می گیرد و او آنها را برایم تلگرام می کند. هر بار این خاطرات را می خوانم و ارزیابی می کنم. تلاش می کنم به دانشجویان کمک کنم تا نسبت به تجربه های یادگیری شان هشیارتر و حساس تر شوند. از این طریق فرایند یادگیری دانشجویان عمیق تر و گسترده تر می شود. البته این راهبرد تاکنون موفقیت کامل نداشته است، اما کاملا تأثیرگذار بوده و برای اغلب دانشجویان فعالیتی نو و جذاب است. اگرچه برخی از آنها نیز چندان رغبتی به نوشتن منظم خاطرات یادگیری ندارند.
۲) گروه های تلگرامی و واتساپی: از سال های ۱۳۸۴ با گسترش وبلاگ نویسی، این راهبردها را آغاز کردم که برای کلاس های درسم از وبلاگ گروهی برای هر کلاس استفاده می کردم. در این وبلاگ ها دانشجویان بخشی از فعالیت های درسی شان را ارائه و انجام می دادند. این وبلاگ ها همچنان در اینترنت در دسترس هستند. ، بعدها در سال های ۱۳۹۵ به بعد برای هر کلاس از گروه های تلگرام و واتساپ استفاده کردم. در این گروه ها بخشی از فعالیت ها مانند اطلاع رسانی، در دسترس قرار دادن متون مفید و مناسب درسی و کمک درسی و تا حدودی بحث و گفتگو با دانشجویان را انجام می دهم. کیفیت فعالیت در این گروه ها بستگی به حال و هوای دانشجویان و کلاس ها و درس ها دارد. در برخی درس ها از ظرفیت این فضای جمعی بیشتر استفاده می شود و در برخی دیگر کم تر. اما در مجموع در موقعیت کرونایی تا حد قابل توجهی استفاده از این کانال ها بیش تر و موثر تر شده است.
۳) کاتب: در فضای کلاس برخط این قابلیت وجود دارد که دانشجویان به توانند هنگام گوش دادن به بحث های کلاس، در صفحه رایانه و گوشی نکات و نظرات شان را بنویسند. برای ایجاد تمرکز و جلب توجه دانشجویان در هر جلسه یکی از آنها را کاتب کلاس می کنم. وظیفه کاتب این است که همزمان که من بحث هایم را ارائه می کنم او نکات اصلی بحث ها را در صفحه بنویسد. در واقع از قابلیت صفحه برخط مانند تخته کلاس درس استفاده می کنم. این کار بسیار تأثیرگذار و موفق از آب درآمده است. دانشجویان از این که نکات برجسته درس همان لحظه نوشته می شود و می توانند علاوه بر شنیدن بحث آنها را همزمان بخوانند راضی اند و لذت می برند.
۴) فایل صوتی: تمام کلاس هایم را رکورد می کنم و بعد از اتمام کلاس در کانال گروهی اختصاصی درس قرار می دهم. دانشجویانی که در کلاس حاضر نبوده اند و دانشجویانی که مایلند مجددا کلاس را بشنوند می توانند از فایل های صوتی ضبط شده استفاده کنند. همچنین در این گروه ها سخنرانی هایی را که در زمینه بحث کلاس پیش تر انجام داده ام و متناسب با موضوع درس هستند، ب از کانال تلگرام شخصی خودم برای دانشجویان فوروارد می کنم. این سخنرانی ها به منزله منبع کمک درسی برای دانشجویان سودمند است و دانشجویان از آن استقبال می کنند.
۵) کتابخانه: موقع تدریس در کتابخانه شخصی ام مستقر می شوم و هنگام ارائه درس و سخنرانی تلاش می کنم تعدادی قابل توجهی از کتاب های مناسب برای تدریس در آن جلسه را استفاده کنم و به دانشجویان معرفی نمایم. معمولا قبل از کلاس این کتاب ها را از قفسه ها بیرون آورده و روی میز قرار می دهم و اغلب بخش هایی از آنها را برای دانشجویان می خوانم. تلاش می کنم برای هر جلسه تدریس معرفی جذابی از منابع و متون آن بحث داشته باشم. دانشجویان از این کار استقبال خوبی می کنند و گاهی برخی از کتاب ها را خریده یا تهیه می کنند. چون در کتابخانه ام هستم بیش از گذشته می توانم متون و کتاب ها را به دانشجویان معرفی کنم. در عین حال دسترسی به کتاب ها کمک می کند تا ضمن داشتن تنوع در منابع، اطلاعات و دانش بیش تر و عمیق تری در اختیار دانشجویان قرار دهم.
۶) لینک ها: در هر کلاس و هر جلسه یکی از دانشجویان لینک کتاب ها، مقالات، سخنرانی ها، فیلم ها و مطالبی را که در کلاس گفته می شود در گوگل جستجو می کند و همان لحظه در اختیار دانشجویان قرار می دهد. این لینک ها کمک می کند تا از امکانات چند رسانه ای و صوتی، تصویری و مکتوب موجود در فضای مجازی استفاده شود. در عین حال این دسترس پذیر کردن منابع گوناگون باعث بهبود کیفیت و ایحاد تنوع در فضای کلاس می شود. کار جستجوی لینک ها و گوگول کردن را در هر جلسه یا کلاس بر عهده یکی از دانشجویان می گذارم. این باعث می شود که تعداد بیش تری از دانشجویان در فعالیت های کلاس در همان لحظه برگزاری درس مشارکت کنند.
۷) زمان: معمولا کلاس های درسم طولانی تر از زمان مقرر است، اما در دوره کرونا به دانشجویانم می گویم تا هر مقدار که بتوانند و مایل باشند زمان هر جلسه را طولانی می کنیم. در ترم جاری (نیم سال دوم ۱۳۹۹-۱۴۰۰) در چهار کلاس درسی که دارم به طور میانگین یک ساعت کلاس هایم طولانی تر می شوند (به جز یکی از کلاس هایم که دانشجویان ناگزیرند به کلاس دیگری بروند). طولانی شدن زمان هر جلسه به دانشجویان کمک می کند تا بیش تر بحث و گفت و گو کنند. از آنجا که کلاس ها حضوری نیست، دانشجویان به زمان طولانی تری برای درگیر شدن در فضای بحث کلاس نیاز دارند. گرم شدن تنور بحث کلاس در حالت آموزش برخط زمان بر است.
۸) همدلی: موقعیت کرونایی باعث آشفتگی ها و درگیری های روحی و روانی دانشجویان شده است. دانشجویان ما سالیان طولانی است که با فقر انگیزه برای کلاس های درس روبرو هستند. بحران کرونا این فقر انگیزه را تشدید کرده است. تلاش می کنم با دانشجویانم در نهایت مهربانی و توجه و تشویق رفتار کنم. این کار مستلزم مدارا و تحمل رفتارهای سرد دانشجویان در جلسات اول ترم است. اما تجربه نشانم داده است وقتی دانشجویان مهربانی و صداقت و دلسوزی استادشان را باور کنند، رفتار و عملکرد آموزشی آنها کم کم تغییر می کند.
اینها برخی از تجربه ها و راهبردهایی هستند که آنها را در این فضای آموزش برخط داشته ام. نکات دیگر هم وجود دارد اما آنها تجربه های همگانی هستند و ما آنها را می شناسیم. پیشنهاد می کنم دانشجویان و مدرسان راهبردها و تجربه های آموزشی و تدریس شان را بنویسند و منتشر کنند تا همه بتوانیم راهبردهای بهتر و نوآورانه را بشناسیم. شاید برای مدت طولانی مجبور به آموزش برخط و از راه دور شویم. در این صورت ما در فضایی پرتاب می شویم که محدودیت هایی دارد و امکان هایی. با عمومی کردن تجربه های مان می توانیم بخشی از محدودیت ها را جبران نماییم. مطالبی را که نوشتم بخشی از خاطرات یادگیری و یاددهیام بود.
دکتر نعمت الله فاضلی