چگونگی تربیت و رفتار با فرزند نوجوان
۱۳۹۲/۱۱/۰۸
–
۶۱۳ بازدید
سلام. پسر ۱۷ ساله ای دارم که علاوه بر تلاش بسیارم در تربیتش اکنون اصلا رابطه ی خوب و مناسبی با من و پدرش ندارد. خیلی در مقابل ما پررو شده و همیشه به دنبال رفقایش می رود ما نمی دانیم چطور او را به طرف خود جذب کنیم. ارتباط خوب برقرار کردن با او برایم بسیار مشکل شده.نگرانشم ولی خسته شده ام . همیشه دغدغه ام تربیت فرزندم بوده اما فکر می کنم موفق نبوده ام. اخلاق و رفتارش را اصلا نمی پسندم دیگر نمی دانم چه کار کنم. همه ی کارهایی که فکر می کردم درست است را انجام داده ام. اما نتیجه ی محبت های ما بی احترامی ها وپررویی هایی است که اکنون از او می بینیم. او اکنون در سن جوانی است. خام است و بی تجربه در این جامعه. کسی باید باشد که او را راهنمایی کند. اما ما با او رابطه ی کلامی هم نمی توانیم برقرار کنیم چه رسد به اینکه او را راهنمایی کنیم و او بپذیرد. لطفا راهنمایی ام کنید. من واقعا تلاش بسیار کرده ام چون خیلی روی این موضوع حساس بوده ام. اکنون هم ترس آینده اش را دارم و نمی توانم بی خیال باشم. با تشکر فراوان.
در پاسخ به سوال شما لازم است، ابتدا راجع به دوره نوجوانی توضیح مختصری می دهیم و سپس به بررسی سوال شما می پردازم.انسان از سالهای اولیه کودکی شروع به شناخت دنیای پیرامون خود می کند و بر پایه این شناخت رفتارهای خود را شکل می دهد. در ابتدای کودکی، کودک نوپا سعی در شناخت هویت و چیستی خود و محیط اطراف خود دارد سپس در ادامه سعی در الگوبرداری از والدین و نیز همسالان خود دارد. و رفتارهایش برخاسته از تقلید از رفتاها و باور های دیگران می باشد. در ادامه رشد در سنین نوجوانی ( 12 تا 18 سالگی) نوجوان علاقه دارد هویت خود را بازشناسی کند و امر و نهی والدین را با استدلال بپذیرد.
ویژگی های دوره نوجوانی
نوجوانی یکی از مهم ترین مراحل زندگی انسان در گستره عمر آدمی محسوب می شود و آخرین مرحله تحول شناختی و گذار از مرحله «دیگر پیروی » به دوره «خود پیروی » است; دوره ای است که نوجوان به هویت و فردیت خویش دست می یابد. از این رو، شناخت این دوره از زندگی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. نوجوانی پیش از هر چیز در جست وجوی هویت خویشتن است.
نوجوانی برزخ میان کودکی و بزرگسالی است. نوجوانی دورهای انتقالی است که طی آن فرد فضای روحی کودکی را ترک میکند و وارد مرحله دیگری میشود. در این مرحله نوجوان علاوه بر اینکه با تغییرات بیولوژیکی، شناختی و رشد جنسی روبهرو است، بایستی خود را با انتظارات والدین، مدرسه و گروه همسالان که با سرعت تغییر میکنند، سازگار کند.
نوجوان از خود می پرسد: «آیا من یک کودکم یا یک بزرگ سال؟ » اما در این مرحله، دیگر والدین نمی توانند به او کمک چندانی بکنند; زیرا نوجوان الگوهای خود را در جای دیگری جست وجو می کند، به خصوص که در برابر اقتدار و ارزش های خانوادگی مقاومت می کند. البته این مقاومت امر نامطلوبی نیست بلکه تلاشی است در جهت پذیرفتن مجدد آنها ولی با دلیل و برهان خودپذیرفته توسط نوجوان. (1
عدهای از روان شناسان معتقدند نوجوانی دوره «طوفان و فشار» است در حالیکه عده دیگری میگویند نوجوانی الزاما زمان طوفان و فشار شدید نیست. اینکه نوجوانی تا چه حد طوفانی و پرفشار باشد بستگی زیادی به تقاضاها و انتظارات در حال تغییر والدین، همسالان، مدرسه و جامعه و فرهنگی دارد که نوجوان در آن زندگی میکند.
میل به اظهار وجود و اثبات شخصیت برای نوجوانان یکی از طبیعی ترین حالات روانی آن هاست که به قضای حکیمانه الهی در نهادشان آفریده شده است. نوجوانی که دوره کودکی را گذرانده، خواه ناخواه باید خود را برای زندگی مستقل اجتماعی مجهز نماید و تحقق این موضوع، پیش از هر چیز، مستلزم یافتن هویت خویشتن است، ولی این موضوع هرگز به آسانی تحقق نمی پذیرد. نوجوان حاضر نیست از تمام روش های بزرگ سالان پیروی کند و بی چون و چرا کلیه صفات شخصیت خود را با آنان هماهنگ سازد، بلکه به عکس، در بین تمام ملل و اقوام، همواره نوعی مخالفت و تضاد بین نوجوانان و بزرگ سالان وجود داشته است. (2) بعضی مواقع، تضادورزی ها و مخالفت ها به دلیل عدم شناخت بزرگ سالان از ویژگی های این دوره از تحول به درگیری بین این دو نسل منجر می شود و مقاومت این دو نسل در برابر یکدیگر بر شدت سرپیچی و طغیان نوجوان می افزاید و این دوره از تحول، که یکی از مراحل بارور هستی است که طی آن، ساخت های قطعی شخصیت بزرگ سال تثبیت می شود، تبدیل به دوره بحرانی می گردد، (3) حال آن که اگر بزرگ سالان ویژگی های این دوره از تحول را بشناسند و با نوجوانان برخوردی مناسب داشته باشند، هم نوجوانان به هویت خویش دست می یابند و هم بزرگ سالان کم تر احساس نگرانی می کنند.
امام صادق علیه السلام ضمن بیانی حکیمانه، که از تعلیمات آسمانی نبی مکرم صلی الله علیه وآله آموخته است، به این دوره از تحول و همچنین دوره پیش از آن اشاره می کنند و می فرمایند: «الولد سید سبع سنین و عبد سبع سنین و وزیر سبع سنین.» به این سخن، کودک هفت سال اول، سید و فرمان رواست.او را آزاد بگذارید تا استقلال در عمل پیدا کند.در هفت سال دوم، آمادگی خاصی برای الگوپذیری دارد; چه این که هنوز در مرحله دیگر پیروی قرار دارد و الگوپذیر است.از این رو، سعی کنید در این دوره، الگوهای مناسبی در اختیارش قرار دهید و محیط تعلیم و تربیت او را هرچه بیش تر غنی و اصلاح کنید تا از طریق مشاهده الگوهای مفید و جذاب، رشد کند. اما در مورد دوره نوجوانی می فرماید: «وزیر سبع سنین » ; یعنی دوره «دیگر پیروی » او سپری شده و با آغاز نوجوانی، دوره دیگری از تحول شناختی – عاطفی برای او در حال شکل گیری است. نوجوان می خواهد به هویت و فردیت خویش دست یابد، بنابراین، نه تنها او را برای پذیرش باورهای خود تحت فشار قرار ندهید، بلکه آزاد بگذارید تا خود انتخاب کند و حتی در مورد مسائل گوناگون زندگی با او مشورت کنید و از او نظرخواه باشید.
اگر با نوجوان این گونه برخورد شود، طبیعی است که هم اعتماد به نفس او تقویت می شود و هم احساس امنیت و آرامش می کند و اضطراب، که اصلی ترین عامل رفتار پرخاشگرانه است، در او تقلیل و تعدیل پیدا می کند.این اساسی ترین راه حل برای مهار و کاهش رفتار پرخاشگرانه نوجوان است.از این رو، به همه دست اندرکاران تعلیم و تربیت، والدین و همه کسانی که به نحوی با جوانان سر و کار دارند توصیه می شود:
اولا، این دوره از تحول (نوجوانی) را با تمام ویژگی هایی که دارد، بشناسند.
ثانیا، با نوجوانان به گونه ای برخورد کنند که احساس امنیت نمایند و اعتمادشان جلب شود.سپس آنچه را موجب نگرانی و اضطراب آن ها می شود کاهش دهند.به نظر می رسد استفاده از آموزه های دینی مانند آنچه نمونه اش ذکر شد و یافته های علمی در حوزه علوم روان شناختی و تربیتی، دو عامل بسیار مهم برای دست یابی به هدف مذکور می باشد.
پرسشگر گرامی اکنون که تا حدی با ویژگی های نوجوانی آشنا شدید در زیر به راهکارهایی اشاره می شود که به شما کمک می کند تا از بی احترامی فرزندتان جلو گیری کند:
1.سعی کنید از این به بعد به استقلال او احترام گذارید هیچ گاه به شخصیت او بی احترامی نکنید. فراموش نکنید او الان فردی مستقل است و با هر رفتاری که این استقلال را به خظر اندازد مقابله می کند.
2. رفتارهایی که می تواند زمینه ساز رفتارهای نادرست در او شود را شناسایی کنید و سعی کنید از این رفتارها دوری کنید.
3.لیستی از کارهایی که برای تغییر رفتار فرزندتان انجان داده اید تهیه کنید و سعی نقاط ضعف ـآن را بشناسید و آن را بر طرف کنیثد.
4.با او به گونه ای رفتار کنید که احساس کند در کنار او هستید نه در مقابل او.
5.در طول هفته زمانی را مشخص کنید و با او صمیمانه با او درباره موضوعات مختلف صحبت کنید.
6.هرگاه از او اشتباهی دیدید سعی کنید به هیچ عنوان به صورت مستقیم به او نذکر ندهید.
7.هفته ای یکبار همراه او به تفریح بروید.
8.به یاد داشته باشید نوجوانی دوره بحرانی است که فرد با مشکلات زیادی دست به گریبان است، پس شرایط فرزند خود را درک کنید و با ظرافت با او رفتار کنید.
9. همانطور که در بالا اشاره شد فرزند شما در سنی قرار ندارد که توقع داشته باشید او از شما اطاعت کند. داشتن چنین توقعاتی می تواند روابط شما و فرزندتان را با مشکلات زیادی روبرو کند.
از شما می خواهم نکات این پاسخ را رعایت کیند وپس از گذشت سه هفته نتیجه آن را برای ما ارسال کنید تا پاسخ مناسب برای شما ارسال شود.
بازبا ما سخن بگوئید.
ویژگی های دوره نوجوانی
نوجوانی یکی از مهم ترین مراحل زندگی انسان در گستره عمر آدمی محسوب می شود و آخرین مرحله تحول شناختی و گذار از مرحله «دیگر پیروی » به دوره «خود پیروی » است; دوره ای است که نوجوان به هویت و فردیت خویش دست می یابد. از این رو، شناخت این دوره از زندگی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. نوجوانی پیش از هر چیز در جست وجوی هویت خویشتن است.
نوجوانی برزخ میان کودکی و بزرگسالی است. نوجوانی دورهای انتقالی است که طی آن فرد فضای روحی کودکی را ترک میکند و وارد مرحله دیگری میشود. در این مرحله نوجوان علاوه بر اینکه با تغییرات بیولوژیکی، شناختی و رشد جنسی روبهرو است، بایستی خود را با انتظارات والدین، مدرسه و گروه همسالان که با سرعت تغییر میکنند، سازگار کند.
نوجوان از خود می پرسد: «آیا من یک کودکم یا یک بزرگ سال؟ » اما در این مرحله، دیگر والدین نمی توانند به او کمک چندانی بکنند; زیرا نوجوان الگوهای خود را در جای دیگری جست وجو می کند، به خصوص که در برابر اقتدار و ارزش های خانوادگی مقاومت می کند. البته این مقاومت امر نامطلوبی نیست بلکه تلاشی است در جهت پذیرفتن مجدد آنها ولی با دلیل و برهان خودپذیرفته توسط نوجوان. (1
عدهای از روان شناسان معتقدند نوجوانی دوره «طوفان و فشار» است در حالیکه عده دیگری میگویند نوجوانی الزاما زمان طوفان و فشار شدید نیست. اینکه نوجوانی تا چه حد طوفانی و پرفشار باشد بستگی زیادی به تقاضاها و انتظارات در حال تغییر والدین، همسالان، مدرسه و جامعه و فرهنگی دارد که نوجوان در آن زندگی میکند.
میل به اظهار وجود و اثبات شخصیت برای نوجوانان یکی از طبیعی ترین حالات روانی آن هاست که به قضای حکیمانه الهی در نهادشان آفریده شده است. نوجوانی که دوره کودکی را گذرانده، خواه ناخواه باید خود را برای زندگی مستقل اجتماعی مجهز نماید و تحقق این موضوع، پیش از هر چیز، مستلزم یافتن هویت خویشتن است، ولی این موضوع هرگز به آسانی تحقق نمی پذیرد. نوجوان حاضر نیست از تمام روش های بزرگ سالان پیروی کند و بی چون و چرا کلیه صفات شخصیت خود را با آنان هماهنگ سازد، بلکه به عکس، در بین تمام ملل و اقوام، همواره نوعی مخالفت و تضاد بین نوجوانان و بزرگ سالان وجود داشته است. (2) بعضی مواقع، تضادورزی ها و مخالفت ها به دلیل عدم شناخت بزرگ سالان از ویژگی های این دوره از تحول به درگیری بین این دو نسل منجر می شود و مقاومت این دو نسل در برابر یکدیگر بر شدت سرپیچی و طغیان نوجوان می افزاید و این دوره از تحول، که یکی از مراحل بارور هستی است که طی آن، ساخت های قطعی شخصیت بزرگ سال تثبیت می شود، تبدیل به دوره بحرانی می گردد، (3) حال آن که اگر بزرگ سالان ویژگی های این دوره از تحول را بشناسند و با نوجوانان برخوردی مناسب داشته باشند، هم نوجوانان به هویت خویش دست می یابند و هم بزرگ سالان کم تر احساس نگرانی می کنند.
امام صادق علیه السلام ضمن بیانی حکیمانه، که از تعلیمات آسمانی نبی مکرم صلی الله علیه وآله آموخته است، به این دوره از تحول و همچنین دوره پیش از آن اشاره می کنند و می فرمایند: «الولد سید سبع سنین و عبد سبع سنین و وزیر سبع سنین.» به این سخن، کودک هفت سال اول، سید و فرمان رواست.او را آزاد بگذارید تا استقلال در عمل پیدا کند.در هفت سال دوم، آمادگی خاصی برای الگوپذیری دارد; چه این که هنوز در مرحله دیگر پیروی قرار دارد و الگوپذیر است.از این رو، سعی کنید در این دوره، الگوهای مناسبی در اختیارش قرار دهید و محیط تعلیم و تربیت او را هرچه بیش تر غنی و اصلاح کنید تا از طریق مشاهده الگوهای مفید و جذاب، رشد کند. اما در مورد دوره نوجوانی می فرماید: «وزیر سبع سنین » ; یعنی دوره «دیگر پیروی » او سپری شده و با آغاز نوجوانی، دوره دیگری از تحول شناختی – عاطفی برای او در حال شکل گیری است. نوجوان می خواهد به هویت و فردیت خویش دست یابد، بنابراین، نه تنها او را برای پذیرش باورهای خود تحت فشار قرار ندهید، بلکه آزاد بگذارید تا خود انتخاب کند و حتی در مورد مسائل گوناگون زندگی با او مشورت کنید و از او نظرخواه باشید.
اگر با نوجوان این گونه برخورد شود، طبیعی است که هم اعتماد به نفس او تقویت می شود و هم احساس امنیت و آرامش می کند و اضطراب، که اصلی ترین عامل رفتار پرخاشگرانه است، در او تقلیل و تعدیل پیدا می کند.این اساسی ترین راه حل برای مهار و کاهش رفتار پرخاشگرانه نوجوان است.از این رو، به همه دست اندرکاران تعلیم و تربیت، والدین و همه کسانی که به نحوی با جوانان سر و کار دارند توصیه می شود:
اولا، این دوره از تحول (نوجوانی) را با تمام ویژگی هایی که دارد، بشناسند.
ثانیا، با نوجوانان به گونه ای برخورد کنند که احساس امنیت نمایند و اعتمادشان جلب شود.سپس آنچه را موجب نگرانی و اضطراب آن ها می شود کاهش دهند.به نظر می رسد استفاده از آموزه های دینی مانند آنچه نمونه اش ذکر شد و یافته های علمی در حوزه علوم روان شناختی و تربیتی، دو عامل بسیار مهم برای دست یابی به هدف مذکور می باشد.
پرسشگر گرامی اکنون که تا حدی با ویژگی های نوجوانی آشنا شدید در زیر به راهکارهایی اشاره می شود که به شما کمک می کند تا از بی احترامی فرزندتان جلو گیری کند:
1.سعی کنید از این به بعد به استقلال او احترام گذارید هیچ گاه به شخصیت او بی احترامی نکنید. فراموش نکنید او الان فردی مستقل است و با هر رفتاری که این استقلال را به خظر اندازد مقابله می کند.
2. رفتارهایی که می تواند زمینه ساز رفتارهای نادرست در او شود را شناسایی کنید و سعی کنید از این رفتارها دوری کنید.
3.لیستی از کارهایی که برای تغییر رفتار فرزندتان انجان داده اید تهیه کنید و سعی نقاط ضعف ـآن را بشناسید و آن را بر طرف کنیثد.
4.با او به گونه ای رفتار کنید که احساس کند در کنار او هستید نه در مقابل او.
5.در طول هفته زمانی را مشخص کنید و با او صمیمانه با او درباره موضوعات مختلف صحبت کنید.
6.هرگاه از او اشتباهی دیدید سعی کنید به هیچ عنوان به صورت مستقیم به او نذکر ندهید.
7.هفته ای یکبار همراه او به تفریح بروید.
8.به یاد داشته باشید نوجوانی دوره بحرانی است که فرد با مشکلات زیادی دست به گریبان است، پس شرایط فرزند خود را درک کنید و با ظرافت با او رفتار کنید.
9. همانطور که در بالا اشاره شد فرزند شما در سنی قرار ندارد که توقع داشته باشید او از شما اطاعت کند. داشتن چنین توقعاتی می تواند روابط شما و فرزندتان را با مشکلات زیادی روبرو کند.
از شما می خواهم نکات این پاسخ را رعایت کیند وپس از گذشت سه هفته نتیجه آن را برای ما ارسال کنید تا پاسخ مناسب برای شما ارسال شود.
بازبا ما سخن بگوئید.