خانه » همه » مذهبی » چگونگی معراج پیامبر (ص)

چگونگی معراج پیامبر (ص)

چگونگی معراج پیامبر (ص)

در این رابطه به طور خلاصه عرض مى کنیم: در دو سوره قرآن، از معراج سخن گفته شده است؛ یکى سوره «اسراء» است که درباره قسمت اول معراج پیامبر(ص)؛ یعنى، از مسجدالحرام تا مسجد اقصى است و قسمت دوم در سوره «والنّجم» است که راجع به سیر آسمانى حضرت یعنى از مسجدالاقصى در بیت المقدس به اوج آسمان ها و ملکوت عالم سخن گفته است. در قسمت دوم، چهار نظر وجود دارد: ۱. فرشته وحى (جبرئیل) با مرکب مخصوصى که آورده بود (براق)، آن حضرت را به آسمان ها برد. تمام این مسافرت به وسیله جسم و روح پیامبر و در حال بیدارى رخ داد و خداوند نشانه هایى از عظمت خود را به پیامبر(ص) نشان داد.

در این رابطه به طور خلاصه عرض مى کنیم: در دو سوره قرآن، از معراج سخن گفته شده است؛ یکى سوره «اسراء» است که درباره قسمت اول معراج پیامبر(ص)؛ یعنى، از مسجدالحرام تا مسجد اقصى است و قسمت دوم در سوره «والنّجم» است که راجع به سیر آسمانى حضرت یعنى از مسجدالاقصى در بیت المقدس به اوج آسمان ها و ملکوت عالم سخن گفته است. در قسمت دوم، چهار نظر وجود دارد: 1. فرشته وحى (جبرئیل) با مرکب مخصوصى که آورده بود (براق)، آن حضرت را به آسمان ها برد. تمام این مسافرت به وسیله جسم و روح پیامبر و در حال بیدارى رخ داد و خداوند نشانه هایى از عظمت خود را به پیامبر(ص) نشان داد. البته مسأله معراج – مثل خیلى از مسائل مهم تاریخى – با خرافات و اخبار نادرستى آمیخته شده که در آنها باید دقت کرد. هدف از این سفر چنان که در اولین آیه سوره «اسراء» و آیه 18 سوره «والنجم» بیان شده، مشاهده آثار عظمت خداوند در جهان بالا بوده است؛ چه اینکه در احادیث صحیح گفته شده است: وقتى پیامبر(ص)مراجعت کرد، بعضى از آن نشانه ها را براى مردم بازگو نمود. مخصوصا که در آن روزها علم پیشرفت نکرده بود و مردم از آسمان ها – جز آنچه به ظاهر مى دیدند – چیزى نمى دانستند. البته از این مسافرت یک سرى دستورهاى عبادى و اخلاقى و اجتماعى براى مسلمانان آوردند که در احادیث مربوط به این سفر – که خیلى مفصل است – ذکر شده است. در هر صورت این یک مسأله منطقى است و دلیل هایى در قرآن و روایات صحیح در آن باره هست و دانشمندان بزرگ شیعه، کتاب هایى در این باره نوشته اند. براى آگاهى بیشتر ر.ک: سبحانى، جعفر، فروغ ابدیت. 2. سیر رسول اللّه از مسجدالاقصى به آسمان ها روحانى بوده است. 3. در همان حالى که پیامبر(ص) در مسجدالاقصى، ایستاده بودند، حقایق عالم را به وسیله چشم دل مشاهده فرمود و جسم و روح حضرت به جایى سفر نکرد و سیر علمى براى حضرت رُخ داد. شاید جملات محقق محترم آیت اللّه جوادى آملى نظر به این ایده داشته باشد: «اولاً حضرت در حال معراج بیدار بود و خواب نبود و ثانیاً جسم داشت. منتها بخشى از سیر او مربوط به زمین و بخشى دیگر مربوط به ملکوت بود. الان که ما در این مکان در حال صحبت کردن هستیم و این معارف الهى هم مطرح مى شود، بیدار هستیم، جسم هم داریم؛ گفت و گو و دیدن و شنیدن ما هم جسمانى است؛ ولى فهمیدن ما جسمانى نیست. ممکن است در جمع ما کسى باشد که این معارف را متوجه نشود و درک نکند؛ هر چند جسمش اینجا حضور داشته باشد. به عنوان مثال کودکى که در جمع ما است مى بیند و مى شنود و بیدار هم هست؛ ولى پیام و محتواى مطالب مطرح شده را درک نمى کند. در مورد معراج پیامبر(ص) هم این مطلب مطرح است. بخشى از معراج مربوط به جسم است؛ یعنى، همان سیر شبانه از مسجد الحرام تا مسجد الاقصى: «سُبْحان الَّذى اَسرى بِعبْدِهِ لَیلاً مِن الْمسْجِدِ الْحرامِ اِلَى الْمسْجِدِ الْاَقْصَى الَّذى بارکْنا حوْلَهُ»؛ اسراء (17)، آیه 1. اما بخشى دیگر از معراج – که مربوط به مشاهده انبیا و سدره المنتهى و گفت و گو با جبرئیل و دریافت وحى و رسیدن به مقام قاب قوسین و امثال ذلک است – جسمانى نبود؛ گرچه پیامبر(ص) در این قسمت جسم داشته و بیدار هم بوده است؛ ولى درک آن حقایق والا به وسیله روح صورت مى گرفته است، نه جسم. اگر قرار باشد همه معراج جسمانى تلقى شود، لازمه اش آن است که آنجا که قرآن مى فرماید: «دنى فَتَدلّى فَکان قاب قَوْسینِ اَوْ اَدْنى»؛ نجم (53)، آیه 9. هم جسمانى باشد؛ یعنى، دُنو (نزدیک شدن)، قاب قوسین (که نشانه شدت نزدیکى است)، سدره المنتهى و… هم جسمانى باشد؛ در حالى که جسمانى بودن این امور محال است». البته در این دو نظر اخیر باید روایات معراج را حمل بر تشبیه و کنایه کرد؛ زیرا ظاهر آنها سیر جسمانى رسول اللّه به آسمان ها است. 4. نظر چهارم را مرحوم علامه طباطبایى معتقد است که ایشان مى فرماید: اصل معراج از مسلمات دینى است، اما کیفیت آن را ما نمى دانیم؛ زیرا احتمالات مختلفى در روایات معراج داده مى شود.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد