الف: خدایا این شادی ها را از ما نگیر
ب: حرف ایشان در این مورد، قابل تامل است. اگر گروهی دانشجو یا صنعتگر در ایران بتوانند خودروهای دستساز (غیرصنعتی) بسازند و این خودروها استاندارد باشند، چرا نباید اجازه فروش آنها را داشته باشند؟ چرا ناجا این خودروها را پلاک نمیکند و برایشان سند مالکیت صادر نمیکند؟
کیوان: فرض استاندارد بودن و داشتن کیفیت نظیر لامبورگینی اوریجینال از کجا اومده؟
به عبارت دیگه ایشون از کجا فهمیده چیزی که با ظاهر لامبورگینی سر هم شده، کیفیت قطعات و قدرت موتور و آپشنهای داخلی و ایمنی و همه چیزش در همون حد هست که توهم زده و میگه «لامبورگینی با استاندارد جهانی»، «خودروی بسیار پیشرفته» و «کارخانهی تولید لامبورگینی در ایران»؟
ب: طبیعتا با یک یادداشت دقیق علمی مواجه نیستیم. در صحبتهای عمومی، گاهی اسامی برندها برای تقریب ذهن به کار میروند. ایدهی “مجوز دادن به تولید کارگاهی خودروی استاندارد و ثبت مالکیت آنها”، ایدهی درستی است. به کسب و کارهای کوچک و متوسط در این حوزه کمک میکند. قدرت انتخاب را برای مشتریهای خاص بالا میبرد و کمک میکند افراد صاحب ایده کمتری مهاجرت کنند. به نظرم در این مورد حرف بدی نزده.
کیوان: مبنای صحبت ایشون در مورد یک مصداق مشخص (کارخانهی تولید لامبورگینی) نیست؟
ب: قطعاً نه. من این فیلم را دیدم واقعا برایم سوال شد چرا ما تولید کارگاهی خودرو نداریم؟ نکند انحصار کارخانههای بزرگ، این مسیر را بسته؟
کیوان: اول اینکه یادداشت دقیق علمی ایشون رو هم در توئیتر دیدیم (آزاد کردن ساخت و ساز در زمینهای کشاورزی).
دوم اینکه از اول تا آخر همین کلیپ دو دقیقهای ایشون «۱۰ مرتبه» از لامبورگینی اسم میاره. بعد چطور میفرمایید مبنای صحبتش در مورد این مصداق نیست؟
سوم اینکه مگر همین ایده رو نمیشه بدون توهم زدن و گزافهگویی که باعث مضحک شدن بیانات میشه مطرح کرد؟
حتماً میفرمایید ایشون کجا گزافهگویی کردن. چند مورد رو ذکر میکنم خدمتتون:
۱. همسنخ دونستن خودرویی که فقط ظاهر لامبورگینی داره با برند اصلی خودرو
۲. جاهل فرض کردن مخاطب نسبت به پارامترهایی مثل کیفیت قطعات و قدرت موتور و امکانات و ایمنی خودرو و خلاصه کردن لامبورگینی صرفاً به یک ظاهر شیک
۳. ادعای گزاف تامین تمام سرمایهی کارخانهی لامبورگینی وطنی توسط مردم و بینیازی تام به وام بانکی
۴. ادعای گزاف تبدیل ساده و هلو بپر تو گلوی یک پروتوتایپ به کارخانه (اهل فن آگاه هستن که صنعتیسازی یک محصول در مقیاس بالا چه چالشهای پیچیدهای داره)
الف. متاسفانه با نفوذ پروپاگاندای شبه علم در حوزههای صنعتی مواجه شدیم. ماهی نیست که یک پروژهی این سبکی رو نبینم و متوجه اپیدمی خود ایلان ماسک پنداری مزمن نشوم!
ج. یک خودرو ۳۰ هزار قطعه داره!!! ۳۰ هزار قطعه رو میشه تو زیرزمین خونه یا انبار و کارگاه ۵ نفر طراحی کنند و بسازند؟ بحث لامبورگینی نیست. یک ماشین که بشه تو بازار جهانی عرضه شه. یه ماشین معمولی که تو بازار ایران… اصلاً تو ایران انحصار کارخانههای بزرگ مانع هست، چرا پنج نفر تو ترکیه یا دبی یا بقیهی دنیا که چنین قوانین دست و پاگیری ندارد، ایران خودرو و سایپا ندارد، جمع نمیشن تو انبار خونهشون خودرو بسازن؟ ۳۰ هزار قطعهی خودرو رو میشه تو زیرزمین خونه ساخت؟ ۵ نفر دور هم میتونن از موتور تا لنت و قطعات برقی و الکترونیکی ماشین و دینام و تسمه و واترپمپ و صندلی و دستگیره و دنده و… تا ۳۰ هزار قطعه رو بسازن ؟ (بحث شدنش کفایت میکنه دیگه، بحث اقتصادی بودن و… به کنار)
کیوان ابراهیمی
پینوشت: برخی بیسوادهای جوگیری که شعار انقلابی میدن، اگر بر سر کار بیان، در ضربه زدن با دولت فعلی مسابقه خواهند گذاشت.