کارکرد وحی – ضرورت وحی – وحی چه شناختی به انسان می دهد؟
۱۳۹۳/۱۱/۲۷
–
۱۶۶ بازدید
انسان به وسیله ی وحی درباره ی چه چیز هایی شناخت پیدا می کند
1- انسان به وسیله وحی، آموزه هاى فراعقلى را فرا می گیرد.
پاره اى از معارف و حقایق تنها از طریق وحى آسمانى در اختیار بشر قرار مى گیرد و شاهباز خرد و دانش بشرى به تنهایى توان پرواز در آن ساحت را ندارد. پاره اى از آموزه هاى مربوط به اوصاف و افعال الهى، عوالم هستى، سنن و قوانین فراطبیعى حاکم بر هستى و… از این قبیل اند. به عبارتی دیگر؛ پاره ای از معارف وجود دارد که خود عقل هم اذعان دارد که از درک آنها ناتوان است مانند اینکه چرا نماز صبح دو رکعت است؟ چرا موقع ذبح گوسفند حتما باید بسم الله گفته شود؟ و…
2- انسان به وسیله وحی، تجربه هاى دیریاب را به موقع متوجه می شود.
پاره اى ازحقایق زمانى در تور تجربه بشرى مى افتد که کار از کار گذشته و هیچ فرصتى براى استفاده و بهره بردارى از آن نمانده و چه بسا خسارتى جبران ناپذیر دامن گیر آدمى شده است. مسائلى چون ویژگى هاى سراى جاودان، جزئیات مربوط به سعادت و شقاوت آدمیان، نقش هر یک از کنش هاى این جهانى انسان در تعیین سرنوشت ابدى او، امورى هستند که تنها پس از خروج از نشئه دنیا به تجربه مى آیند و آن گاه دیگر فرصتى براى انسان نمانده تا سرنوشتى نیکو براى خود رقم زند و خود را از خسارت ابدى برهاند. تنها دین حق الهى است که همه این حقایق را به رایگان و به موقع – یعنى تا زمانى که در این جهان فرصت باقى است – در اختیار بشر مى گذارد و راه سعادت جاودان را به او مى نمایاند.
3- انسان به وسیله وحی، حقایق دشوار را راحت تر می یابد:
پاره اى از حقایق موثر در سعادت و بهروزى آدمیان اگر چه با کاوش هاى عقلانى یافتنى هستند؛ اما شناخت و درک آنها جز با کاوش هاى ژرف و دشوار، آن هم براى تنى چند از نخبگان، با طى مقدمات عدیده و در گذر طولانى زمان ممکن نیست، و دیگران از دریافت آنها و درک سعادت مبتنى بر آنها محروم خواهند ماند.
یکى از فواید مهم و انحصارى دین (وحی) این است که این گونه حقایق را سهل و آسان در اختیار همگان قرار مى دهد.
«اتین ژیلسون» در تبیین فلسفه «توماس آکویناس» مى نویسد:
«آیا خدا روا مى بیند که حقایق فلسفى قابل قبول عقل را از طریق وحى به مردم افاضه کند؟ جواب این است که هرگاه این حقایق در زمره امورى باشد که علم بدان ها براى نجات بشر ضرورت دارد، چنین افاضه اى حاصل مى شود. اگر جز این مى بود، این حقایق و نجاتى که مشروط بدان هاست منحصر به تعداد محدودى از مردم مى شد و دیگران خواه به سبب حرمان از نور فطرى عقل، خواه به دلیل فقدان فراغ و فرصت براى بحث و فحص، خواه به جهت عدم جرأت به مطالعه و تحقیق از این موهبت محروم مى ماندند. علاوه بر این، کسانى هم که قادر به تحصیل این حقایق بودند رنج فراوان در این راه مى بردند و مدت مدیدى از عمر آنان در تفکر مى گذشت، و اکثر ایام حیات شان در جهلى که مى توانست منشأ خطر باشد سپرى مى شد» اتین ژیلسون، روح فلسفه قرون وسطى، ترجمه ع. داودى، ص 53، تهران: شرکت انتشارات علمى و فرهنگى، چاپ دوم، 1370.
پاره اى از معارف و حقایق تنها از طریق وحى آسمانى در اختیار بشر قرار مى گیرد و شاهباز خرد و دانش بشرى به تنهایى توان پرواز در آن ساحت را ندارد. پاره اى از آموزه هاى مربوط به اوصاف و افعال الهى، عوالم هستى، سنن و قوانین فراطبیعى حاکم بر هستى و… از این قبیل اند. به عبارتی دیگر؛ پاره ای از معارف وجود دارد که خود عقل هم اذعان دارد که از درک آنها ناتوان است مانند اینکه چرا نماز صبح دو رکعت است؟ چرا موقع ذبح گوسفند حتما باید بسم الله گفته شود؟ و…
2- انسان به وسیله وحی، تجربه هاى دیریاب را به موقع متوجه می شود.
پاره اى ازحقایق زمانى در تور تجربه بشرى مى افتد که کار از کار گذشته و هیچ فرصتى براى استفاده و بهره بردارى از آن نمانده و چه بسا خسارتى جبران ناپذیر دامن گیر آدمى شده است. مسائلى چون ویژگى هاى سراى جاودان، جزئیات مربوط به سعادت و شقاوت آدمیان، نقش هر یک از کنش هاى این جهانى انسان در تعیین سرنوشت ابدى او، امورى هستند که تنها پس از خروج از نشئه دنیا به تجربه مى آیند و آن گاه دیگر فرصتى براى انسان نمانده تا سرنوشتى نیکو براى خود رقم زند و خود را از خسارت ابدى برهاند. تنها دین حق الهى است که همه این حقایق را به رایگان و به موقع – یعنى تا زمانى که در این جهان فرصت باقى است – در اختیار بشر مى گذارد و راه سعادت جاودان را به او مى نمایاند.
3- انسان به وسیله وحی، حقایق دشوار را راحت تر می یابد:
پاره اى از حقایق موثر در سعادت و بهروزى آدمیان اگر چه با کاوش هاى عقلانى یافتنى هستند؛ اما شناخت و درک آنها جز با کاوش هاى ژرف و دشوار، آن هم براى تنى چند از نخبگان، با طى مقدمات عدیده و در گذر طولانى زمان ممکن نیست، و دیگران از دریافت آنها و درک سعادت مبتنى بر آنها محروم خواهند ماند.
یکى از فواید مهم و انحصارى دین (وحی) این است که این گونه حقایق را سهل و آسان در اختیار همگان قرار مى دهد.
«اتین ژیلسون» در تبیین فلسفه «توماس آکویناس» مى نویسد:
«آیا خدا روا مى بیند که حقایق فلسفى قابل قبول عقل را از طریق وحى به مردم افاضه کند؟ جواب این است که هرگاه این حقایق در زمره امورى باشد که علم بدان ها براى نجات بشر ضرورت دارد، چنین افاضه اى حاصل مى شود. اگر جز این مى بود، این حقایق و نجاتى که مشروط بدان هاست منحصر به تعداد محدودى از مردم مى شد و دیگران خواه به سبب حرمان از نور فطرى عقل، خواه به دلیل فقدان فراغ و فرصت براى بحث و فحص، خواه به جهت عدم جرأت به مطالعه و تحقیق از این موهبت محروم مى ماندند. علاوه بر این، کسانى هم که قادر به تحصیل این حقایق بودند رنج فراوان در این راه مى بردند و مدت مدیدى از عمر آنان در تفکر مى گذشت، و اکثر ایام حیات شان در جهلى که مى توانست منشأ خطر باشد سپرى مى شد» اتین ژیلسون، روح فلسفه قرون وسطى، ترجمه ع. داودى، ص 53، تهران: شرکت انتشارات علمى و فرهنگى، چاپ دوم، 1370.