۱۳۹۲/۰۷/۰۸
–
۱۰۴۷۹۰ بازدید
خود ارضایی یا استمنا از نظر اسلام حرام و گناه است و در این جهت فرقی بین دختر و پسر نیست. قرآن کریم میفرماید: “هر کس از راهی، غیر از همسرش، شهوتش را دفع کند، از تجاوز کاران است”.[۱] یعنی از حکم الهی و انسانی تجاوز کرده است. پیامبر اکرم(ص) فرمود: “هر کس شهوتش را با دست ( و هر طریق دیگری غیر از مسیر طبیعی و ازدواج) دفع کند، مورد لعنت و نفرت خداوند است”.[۲] امام صادق(ع) فرمود: “خود ارضایی (یا دفع شهوت از غیر مسیر طبیعی) از گناهان بزرگ است”.[۳] نیز فرمود: “خداوند با نظر رحمت به استمنا کننده نمی نگرد”.[۴] فعل حرام، عصیان و مخالفت با فرمان حق تعالی است. کم و زیادش در حکم اصلی تفاوت ایجاد نمی کند. هر مقدار به اندازه خود گناه است. اگر کم صورت گیرد، به اندازه خود و اگر زیاد باشد،
به همان اندازه، اما در مورد تعداد دفعات زیاد، گناه دیگری هم هست و آن تکرار گناه است که تکرار و اصرار بر گناه، گناه دیگری محسوب میشود.
در این زمینه گفتنی است «استمنا» یا «خود ارضایی» یکى از راه هاى انحرافى در ارضاى میل جنسى است که نسل جوان را در معرض آسیب هاى جدى قرار می دهد.
این کار عادت بسیار زشت و زیان آوری است که می تواند استعداد و توانایی های فراوان یک جوان را به نابودی بکشاند و حال و آینده او را تباه کند.
استمنا و یا به عبارتی خود ارضایی، از نظر شرعی واخلاقی، حرام و گناه محسوب می شود. این عادت ناپسندی به لحاظ اخلاقی، بعد معنوی انسان را به سختی می آزارد، روح او را تاریک می نماید، آزادی معنوی انسان را سلب می کند و در مسیر خود سازی و کمال، آدمی را با چالش جدی مواجه می کند. مطابق تحقیقات انجام شده توسط روانشناسان، خود ارضایی نوعی اعتیاد و بیماری زشتی است که آثار و ضررهای فراوانی بر جسم و روان آدمی باقی می گذارد.
کسانی که گرفتار این عمل شنیع شده اند، آن را گریزگاهی فرعی و عاجل برای خارج شدن از فشار جنسی و پاسخی برای لذت طلبی خود تصور می کنند، در صورتی که اگرتوجه نمایند، بدین وسیله گرفتار آثار و تبعات زیان آوری می شوند که گاها قابل جبران نیست.
شهوت یکی از اموری است که با طبیعت انسان در آمیخته و در جای خود از نعمت های خداوند است، ولی اگر از حالت تعادل خارج و بر افروخته شود، ممکن است سرمایه های عظیم انسانی را به خاکستر تبدیل کند. این نیرو به طور قطع نیاز به ارضاع دارد، ولی با روشی که با نظام طبیعت و شریعت سازگار باشد.
گناه خودارضایی:
به طور قطع “خود ارضایی” یکی از “گناهان ” است . در این زمینه برخی از عالمان دینی و اخلاقی نسبت به کبیره بودن آن نیزتاکید نموده اند. از میان ایشان خصوصا مرحوم شهید آیه الله دستغیب در کتاب خویش” گناهان کبیره” فصلی را گشوده و بر بزرگی آن تاکید نموده است .
از نظر شرعی، ملاک کبیره بودن یک عمل، وعده عذاب از جانب پروردگار می باشد. در این زمینه امام صادق (ع) و در ضمن روایتی از عذابی دردناک برای فاعل آن خبر داده است. آن حضرت(ع) فرموده است: «سه دسته از مردمان اند که خدای متعال در روز قیامت به ایشان نگاه رحمت نمی افکند، آنها را تذکیه نمی نماید و عذابی دردناک برای ایشان فراهم نموده است: کسی که موی سپید خود را می کند، کسی که با خود نکاح (استمناء) می نماید و کسی که مفعول واقع می شود».
به فرض صغیره بودن گناه خود ارضایی در صورت عدم تکرار، ملاک دیگر کبیره بودن گناه، تکرار و به تعبیر روایات اصرار بر آن است ، به همین دلیل چون به طور معمول، خود ارضایی، در افرادی که به آن گرفتارند ، به صورت عادت و اعتیاد در می آید ، تبدبل به گناه کبیره می شود.
البته حرمت و بزرگی گناه خود ارضایی در حد گناهانی همچون زنا و لواط نیست، ولی در عین حال شرایط آن به گونه ای است که می توان گفت: ضررهای بدنی و روانی آن از این دو معصیت بیشر است ؛ زیرا موقعیت برای آنها همیشه مهیا نیست، ولی موقعیت برای خود ارضایی و عادت به آن همیشه مهیا می باشد.
حرمت خودارضایی در آیات و روایات:
خداوند در سوره مؤمنون می فرماید یکی از ویژگی های انسان های مؤمن این است که در مسائل جنسی خودشان را از آلوده شدن به گناه حفظ می کنند و صرفا از طریق ازدواج غریزه جنسی خود را ارضا می کند سپس می فرماید هر کس از غیر مسیر ازدواج غریزه جنسی خودش را ارضا کند از تجاوز کاران است «الذین هم لفروجهم حافظون . الا علی ازواجهم او ما ملکت ایمانهم فانهم غیر ملومین . فمن ابتغاء وراء ذلک فاولئک هم العادون » و عمل استمنا مشمول آیه ۷ سوره مؤمنون می شود که می فرماید هر کسی غیر از این طریق را (جهت بهره گیری جنسی) طلب کند تجاوزگر است».
علاوه بر این در سخنان گهربار معصومین(ع) نیز از عمل استمنا به زشتی یاد شده و مورد نهی قرار گرفته است که در اینجا به احادیثی از پیامبر(ص) و امام صادق(ع) اشاره می کنیم:
۱٫ امام صادق(ع): روز قیامت خداوند با شخص خودارضا گفت و گو نمى کند و از چشم خدا مى افتد. (میزان الحکمة، ح ۱۸۷۴۹)
۲٫ رسول خدا(ص): لعنت خدا و ملائکه خداوند و تمام بشر بر شخص خودارضا. (همان، ح ۱۸۷۴۸)
۳٫ رسول خدا(ص): کسى که خودارضایى مى کند، ملعون است. (همان، ح ۱۸۷۵۱)
۴٫ امام صادق(ع): خودارضایى گناه بزرگى است که خداوند در قرآن از آن نهى فرموده است. (همان، ح ۱۸۷۵۰)
۵٫ امام صادق(ع): براى کسى که خودارضایى کند در قیامت عذاب دردناکى در نظر گرفته شده است. (همان، ح ۱۸۷۴۹)
علاوه این عمل شیطانی است که خداوند نهی کرده که از شیطان تبعیت کنیم و فرموده: ”لا تعبد و الشیطان” ائمه دین علیهم السلام مفسران قرآن و تبیین کنندگان مراد واقعی آیات الهی هستند.
هر چه در قرآن صریحا نیامده در کلام ایشان مطرح شده است.
احادیث هم این طور نیست که همگی تحریف شده باشند معیارهائی برای تشخیص صحیح از غیر صحیح وجود دارد اگر سند بعضی از روایات محکم و قوی نباشد دلیل بر این نیست که هزاران روایت که در کتب معتبر آمده غیر قابل اعتماد باشند.
عملی که از نظر پزشکی و علوم روز هم مردود و مذموم است و مشکلات فراوانی را به دنبال می آورد و در روایات هم مورد نهی قرار گرفته و پیامبر (ص) قاعل آن را ملعون نامیده تردیدی درقبح این عمل وجود ندارد. V )(بحارالانوار، ج ۱۰۴، ص ۳۰، روایت ۱ و ۲)
پیامبر اکرم(ص) فرمود: “لا تنظروا الی صِغِرَ الذنب و لکن انظروا اِلی مَنِ اجتَر أتم؛[5] به کوچکی گناه منگرید، بلکه بر عظمت و بزرگی کسی بنگرید که نسبت به او گستاخی و نافرمانی کردهاید”. از دیدگاه پزشکان استمنا آثار زیانباری بر جسم و روح و روان وارد می سازد که ذیلا مطالبی به استحضار می رسد.
الف. آسیب هاى جسمانى
1. ضعف و تحلیلِ قواىِ جسمانى کاهش انرژى جسمانى بدن از مضرات مهم و جبران ناپذیر خودارضایى است. احساس خستگى عارضه طبیعى انزال است، اگر خودارضایى در شبانه روز به دفعات تکرار شود.این احساس خستگى در ساعات مختلف همراه انسان است. در نتیجه به مرور زمان ضعف و بى حالى در فرد تثبیت شده و یک طبیعت ثانوى براى او ایجاد مى کند. کاهش و تخلیه مکرر قواى جسمانى به ضعف عمومى و دائمى بدن و بالاخره به پیرى زودرس مى انجامد. … وقتى قلم به دست مى گیرم زود خسته مى شوم و قدرت نوشتن ندارم، ناچار قلم را روى زمین مى گذارم تا وقتى که دستم کمى قدرت پیدا کند و دوباره بنویسم. «نامه اى از یک جوان» … آن چه امروز برایم باقى مانده است (از ناحیه این عمل) جسمى نحیف و درهم شکسته است. «نامه اى از یک جوان». … با این که ورزشکارم زانوهایم مرتب سست مى شود. «پسرى 18 ساله» من که دخترى پر جنب و جوش و داراى چهره اى روشن بودم، کم کم به دخترى بى حال، کم تحرک و رنگ پریده مبدل شدم. «دخترى 15 ساله، کلاس اول تجربى» لاغرى، لرزش بدن، پژمردگى،ضعف مفاصل، تشنج، زردى و تیرگى چهره، از نشانه ها و عوارض ضعف جسمانى است. متأسفانه ضعف جسمانى به همین جا ختم نمى شود ، بلکه کل بدن را ساقط مى کد. شخصى که مبتلا به این عمل شوم شود، رفته رفته ضعف شدید در خود احساس کرده، کمر درد او را آزار می دهد تا این که به فلج عمومى بدن مبتلا می شود.
2. ضعف بینایى خود ارضاى به تدریج در نور چشم و قدرت بینایى اثر مى گذارد و آن را کاهش مى دهد. درجات و شدت ضعف چشم بستگى به درجات و شدت خودارضایى دارد و این به حدى است که گاه به نابینایى منجر مى شود. با این که اهل ورزش هستم چشمانم خسته مى شود و جلو چشمم تیره و تار مى شود به حدى که سرگیجه مى گیرم آیا این از عوارض خودارضایى است؟ «نامه اى از یک پسر 18 ساله» جوانى که هشت سال مبتلا به خودارضایى بود وقتى مى خواست کتابى را بخواند چشم هایش سیاهى مى رفت، حدقه هاى چشم او بیش از حد معمول گشاد و باز شده بود و در قعر چشم هاى خود درد شدید احساس مى کرد. (به نقل از مشکلات جنسى نسل جوان). روزى در یکى از خیابان هاى یزد چشمم به جوانى حدوداً بیست و پنج ساله افتاد که در اثر نابینایى به همراه برادرش حرکت مى کرد، چون با برادرش آشنا بودم جلو رفتم و سؤال کردم: چرا چنین شده است؟ گفت: او مبتلا به انحراف جنسى (خودارضایى) بوده است و دست از این کار برنداشته است تا به این روز افتاد. (همان).
3. آسیب پذیرى در برابر بیمارى ها تحلیل رفتن قدرت بدن و قواى جسمانى، بستر پذیرش سایر بیمارى ها را فراهم مى آورد. جسمى که با خود ارضایى ضعیف شده است نمى تواند در مقابل میکروبها و ویروسها از خود دفاع کند. جوانى مبتلا به این عمل شوم بود، در همین حین به یکى از بیمارى هاى همراه با تب دچار شد و در همان حال خودارضایى مى کرد، در روز ششم بیمارى کاملاً ضعیف شده بود و در نتیجه مرگ او را فراگرفت.
4. آسیب دستگاه تناسلى و ناتوانى هاى جنسى و تولید مثل خودارضایى اثرات مهمى در دستگاه تناسلى از خود برجاى مى گذارد. دکتر «هوچنین سون» معتقد است که عموم ناراحتى هاى مربوط به دستگاه تناسلى از آثار خودارضایى است. بعضى ازاین اثرات عبارت اند از: تورم غدد وذى تورم کانال نطفه تورم قسمت پایینى و عقب کانال ادرار شل شدن عضلات تناسلى خروج بى اختیار منى با کوچکترین حادثه ایجاد قاعدگى نامنظم و خروج ترشحات چرکى و احساس درد هنگام قاعدگى در دختران از بین رفتن پرده بکارت ارضاى ناکامل جنسى و از دست دادن لذت مقاربت بعد از ازدواج ناتوانى و تأخیر تولید مثل به خاطر ضعف مکرر دستگاه تناسلى و انزال زودهنگام بیماریهاى مقاربتى عقیم شدن
5. آسیب مراکز عصبى و غدد در مغز در اثر خودارضایى و تحریک زیاد، هیپوتالاموس آسیب مى بیند. مغز و مراکز حساس دیگر مکرراً دچار کاهش نسبى جریان خود مى شوندن و از این طریق آسیب هاى جبران ناپذیر و بر آنها وارد مى شود. تخلیه هاى مکرر عصبى، موجب ضعف اعصاب مى شود. خودارضایى هاى مکرر، مرکز عصبى را دچار حساسیت و ضعف و خستگى و اختلال مى سازد. به گفته یکى از دانشمندان، خود ارضایى موجب ضعف قواى شهوانى و بى رمق و بى جان شدن آنها مى شود. به طور کلى اختلال قواى بینایى، شنوایى (مثل صداى زنگ در گوش و وز وز کردن) و… از ضعف و اختلال اعصاب است. … قسمت هاى عمده بدن من یعنى قلب و اعصابم به هم ریخته است. «نامه اى از یک جوان» و تو اى جوان عزیز به خود آى و این آسیب ها را جلوى چشم خویش تابلو کن و با تأملدر این منظره نامطلوب و غیرقابل قبول، خود را از دام این بلا نجات بده. کم خونى؛ کم اشتهایى و مشکلات گوارشى؛ کم خوابى و اختلال در خواب؛ تنگى نفس؛ سر درد و سرگیجه؛ پیدایش تغییرات در نخاع و ستون فقرات. همگى از آسیب هاى جسمى خودارضایى هستند.
ب. آسیب هاى روحى – روانى
1. ضعف حافظه، حواس پرتى و ناتوانى در تمرکز فکرى همان گونه که گذشت، یکى از پى آمدهاى خودارضایى، ضعف و تحلیل قواى جسمانى است و این به نوبه خود ناشى از اختلال در عملکرد سیستم مغز و اعصاب است. اختلال در این سیستم موجب مى شود که بخش حافظه کارایى لازم را نداشته باشد. علاوه بر این، شخصِ مبتلا به خودارضایى به خاطر تمرکز در این عمل و توجه نسبتاً مداوم به موضوعات جنسى، حواس پرت و ناتوان در تمرکز فکرى است که این خود عامل دیگرى براى کاهش مستمر حافظه است. از عوامل حفظ و تقویت حافظه آن است که فرد به کارهاى علمى و فکرى مشغول باشد در حالى که شخص خودارضا از کارهاى علمى و فکرى باز مى ماند و این خود عامل دیگرى براى ضعف حافظه چنین اشخاصى است. … استعداد کافى داشتم و تحصیل مى کردم اما اکنون استعدادم کم شده و مطالب را درست درک نمى کنم و با فشار و سختى به تحصیل ادامه مى دهم. «نامه اى از یک دانش آموز»
2. اضطراب دلهره و دلواپسى از ویژگى هایى است که دائماً فرد خودارضا را رها نمى کند، او مرتب با خود درگیر است و نمى تواند با خود کنار آید. افکار آشفته، وسواس فکرى، بى ثباتى، درهم ریختگى فکرى دامن گیر اوست: «نکند کسى بفهمد»، «کى و چگونه این کار را تکرار کنم»، «کى مى شود نجات پیدا کنم» و.. لحظه اى آرام و قرار ندارد، سرزنش و تحقیر خود به علت ارتکاب گناه، شخصیت او را در هم مى کوبد. گاهى تأخیر در ترک و این که بعد از ترک چه مى شود، امان او را مى گیرد. … آیا با ترکِ خودارضایى باز هم علائم آن باقى مى ماند. «امضا: همدم مرگ» … آیا پس از ترک مى توانم ازدواج کنم و صاحب فرزند شوم؟ آیا بخشوده خواهم شد؟ «نامه اى از یک جوان» آن چه امروز از این عمل برایم باقى مانده است، روحى متزلزل و بغض و نفرتى متراکم است. «نوجوان 17 ساله تهرانى»
3. افسردگى بى احساسى و بى تفاوتى، بى نشاطى و بى ذوقى، سستى و گوشه گیرى، غم و اندوه، عدم علاقه به امور هنرى، ورزشى، مسائل معنوى و… همگى از نشانه هاى بارز و حتمى افسردگى است. 4
. پرخاش گرى و بداخلاقى شخصِ خودارضا نسبت به کوچک ترین محرک محیطى حساس است، حوصله گفت و گو با دیگران را ندارد، زود رنج است و سریعاً از کوره در مى رود، به نور زیاد، صدا، رفت و آمد و… حساسیت فوق العاده دارد.
5. یأس از زندگى … در سنین 16 یا 17 سالگى دو مرتبه دست به خودکشى زدم ولى موفق نشدم، اکنون در میان توفان مرگبارى به این سو و آن سو مى روم، شاید هم یک سویش نابودى باشد. «نامه اى از یک جوان» … تصمیم گرفته ام اگر راهى برایم نباشد خودکشى کنم…. «دختر 18 ساله تهرانى»
6. از بین رفتن خلاقیت ها، توانایى ها و سرکوب شدن استعدادها.
7. عدم میل به تحصیل، مطالعه، تحقیقات علمى و فعالیت هاى فکرى.
8. هوس باز و بى بند و بار شدن و اعتیاد به ارضاى جنسى نامشروع.
9. بى عاطفه، کم رو و خجل. 10
. عدم اعتماد به نفس و احساس حقارت، ضعف اراده.
11. از بین رفتن صفاى دل و بى علاقه گى نسبت به امور معنوى، مجالس دعا، جماعات و… .
12. احساس گناه، عذاب وجدان. ج) آسیب هاى اجتماعى خودارضایى یک حس گریز از اجتماع پدید مى آورد که در اثر افراط و تکرار در او ریشه دارتر خواهد شد. فرد در گوشه اى خود را منزوى و به افکار دور و دارز مى پردازد. توجه به لذات شخصى، سبب سستى روابط اجتماعى مى گردد و حیات جمعى را دچار مخاطره مى سازد. فردِ خودارضا به غیر از میل به انزواجویى در عرصه اجتماعى نیز با مردم جوششى ندارد و از زندگى جمع احساس لذت نمى کند. اینجاست که نه تنها شخصیت اجتماعى و انسانى چنین افرادى تدریجاً متزلزل شده بلکه جامعه نیز از وجود نیرو جوان و پرانرژى محروم گردیده است و در دراز مدت موجب اختلال در نظام اجتماعى مى شود. این دسته از آسیب ها عبارت اند از:
1. بى آبرویى؛
2. مشکلات خانوادگى؛
3 .انزواى اجتماعى، طرد شدن از جامعه و مشکل دوست یابى؛
4. مشکلاتى در ازدواج از قبیل: عدم پذیرش در خواستگارى اکنون خواستگاران فراوانى دارم که هر یک از دیگرى بهتر هستند. به دلیل همین مسأله (خودارضایى و از دست دادن بکارت) است که مجبورم به خواستگارانم جواب رد بدهم بدون اینکه پدر و مادرم علت نپذیرفتن من را بدانند. «دخترى 18 ساله از تهران» بر اثر خودارضایى دامنم لکه دار شده و حالا خواستگاران فراوانى دارم که هرکدام از دیگرى بهتر است. به من بگویید چه کار کنم. «نامه اى از یک دختر جوان» بى میلى به ازدواج و تأخیر در آن بى میلى به همسر ناتوانى در مقاربت صحیح و ارضاى جنسى خود و همسر ناسازگارى خانوادگى سرد بودن کانون خانواده ناتوانى در برابر مشکلات و سختى ها پس از ازدواج طلاق و متزلزل شدن کانون خانواده
5. افت تحصیلى این کار روى تحصیلات من به شدت اثر گذاشت، من که تا سال سوم راهمایى جزء شاگردان خوب کلاس بودم، در سال سوم راهنمایى، ثلث اول یک تجدیدى آوردم. «دختر 15 ساله»
6. بزهکارى
7. عدم علاقه نسبت به فداکارى، خدمتگزارى به همنوعان و…
8. لذت نبردن از دوستى ها و مهر و محبت ها در روابط با پدر و مادر، بستگان و دوستان و بالاخره بریدن از آنان.
9. از بین رفتن عزت، پاکدامنى، شرف و حیا.
10. انحطاط و انحراف فکرى و عملى خود و به انحراف کشیدن دیگران.
11. ایجاد خطرات اجتماعى براى خانواده خود و نوامیس دیگران.
12. سوء استفاده جنسى و تجاوز به کودکان.
13. ترویج و اشاعه فحشا و منکرات.
14. شیوع بیمارى هاى مقاربتى در جامعه.
15. حسادت و بدبینى.
د) آسیب هاى معنوى و اخروى همه آسیب هاى سه گانه که سخن از آنها به میان رفت قابل اصلاح و جبران است اما آسیب معنوى به این راحتى قابل جبران نیست چون اولاً: آسیب به قلب و دل است که هیچ بعد از وجود آدمى به ارزش، کارایى، حساسیت و لطافت قلب و دل او نیست. به تعبیر قرآن و روایات اسلامى، گناه به انسان سرازیر مى شود و آن را فاسد و از کار مى اندازد. ثانیاً: این آسیب فقط دنیوى نیست. قرآن کریم مى فرماید: چنین نیست که بعضى خیال مى کنند، بلکه اعمال خلافشان چون زنگارى بر دل هایشان نشسته، لذا از درک حقیقت وامانده اند: «کلا بل ران على قلوبهم ما کانوا یکسبون»؛ (مطففین، آیه 14) کلمه «ران» در آیه مذکور به معناى زنگار است.
زنگ یا زنگار در امور مادى همان چیزى است که روى فلزات و اشیاى قیمتى مى نشیند، همان لایه قرمز رنگى که بر اثر رطوبت هوا روى آهم و مانند آن ظاهر مى شود و معمولاً نشانه پوسیدن و از بین رفتن شفافیت و درخشندگى آن و در نهایت ضایع شدن و از بین رفتن آن است. (تفسیر نمونه، ذیل آیه 14 مطففین.) آرى، بدترین اثر گناه، تاریک ساختن قلب و از میان بردن نور علم و حس تشخیص است. «گناهان از اعضا و جوارح سرازیر قلب مى شوند» (همان) مرحوم علامه طباطبایى رحمه الله در تفسیر المیزان (ذیل آین مطففین: 14)مى فرماید: از آیه شریفه سه نکته استفاده مى شود: 1. اعمال زشت، نقش و صورتى به نفس و روح انسان مى دهند؛ 2. این نقش و صورت خاص، مانع آن است که نفس آدمى حق و حقیقت را درک کند؛ 3. نفس آدمى به حسب طبع اولیه اش صفا و جلایى دارد که با داشتن آن، حق را آن طور که هست درک میکند.
قلب از دیدگاه قرآن جایگاه مهمى دارد قرآن کریم اولاً: قلب را مهم ترین مرکز شناخت در انسان معرفى مى کند. ثانیاً: بیمارى قلب را مهم ترین بیمارى به حساب مى آورد و از این بیمارى به تعابیر مختلف و عجیب یاد مى کند: قلب بیمار، قساوت قلب، انحراف قلب، زنگار قلب، کور شدن قلب، مهر شدن قلب، قفل شدن قلب و بالاخره از همه مهمتر مردن قلب. که جمعاً بیش از هفتاد و دو مورد آمده است.
در اهمیت گناه از دیدگاه اسلام همین بس که اسلام اولاً: کیفر و اثر آن را منحصر به دنیا نکرده است.(مائده، آیه 33)ثانیاً: از اندیشه و فکر گناه هم منع کرده است تا گناه را از سرچشمه خشک کند. على (ع) مى فرماید: کسى که در انجام گناه زیاد فکر کند، بالاخره به گناه کشیده مى شود (غررالحکم). ثالثاً: از گناه به عنوان درد و بیمارى یاد کرده است. (على (ع) براى دل ها بیمارى اى، دردناک تر از گناه نیست (بحار الانوار، ج 73، ص 342). رابعاً: از رفاقت و دوستى با گنهکار و شرکت در مجالس گناه به شدت نهى کرده است. على (ع): بر فرد مسلمان شایسته نیست که با گنهکار طرح رفاقت و دوستى بریزد. (وسائل الشیعه، ج 2، ص 269). خامساً: ترک گناه را بهترین عبادت برشمرده است. (على (ع): برترى عبادت، دورى گزیدن از گناه است.)
این ها بخش بسیار اندک از هشدارهایى است که اسلام براى دفع اثر زیانبار گناه به انسان ها داده است. براى این که به تأثیر گناه بر دل و قلب بیشتر پى ببریم، به عنوان نمونه به ذکر چند روایت اکتفا مى کنیم: رسول اکرم (ص) مى فرماید: وقتى انسان مؤمن گناهى را مرتکب مى شود، لکه سیاهى در قلبش پیدا مى شود که اگر دل از آن بکند و توبهکرده و از خداوند آمرزش طلبد دوباره قلبش شفاف مى شود و اگر گناه را ادامه دهد، سیاهى تمام قلبش را فرا مى گیرد. (تفسیر المیزان، ذیل آیه 14 مطففین) رسول گرامى اسلام(ص): وقتى حرام ها نادیده گرفته شود و کسى مرتکب آن ها شود، خداوند طورى بر دلش مهر مى زند که بعد از آن دیگر قدرت درک و فهم را نداشته باشد. (محمد هویدى، التفسیر المعین.) دیگرى بر قلب وارد شود به جایى مى رسد که تمام قلب را فرا گرفته و آن را وارونه مى کند. (تفسیر المیزان، ذیل آیه 14 مطففین) ظرف، وقتى وارونه شود هیچ چیز در آن قرار نمى گیرد، قلب هم در اثر گناه طورى وارونه مى شود که دیگر علم و حقیقت در آن جاى نمى گیرد.
خودارضایى هم که اسلام به شدت از آن نهى کرده است شاید از همین بابد باشد که اثر در قلب و دل آدمى مى گذارد و آثار روحى و روانى خودارضایى که در بخش (ب) بیان گردید، عمدتاً از همین بیمارى دل ناشى مى شود. در این جا چند روایت در مورد اثر معنوى گناه خودارضایى بیان مى کنیم به امید آن که تو اى جوان عزیز و برومند، اى که چشم امید پدر ومادر و جامعه به توست، اى آینده ساز خود و جامعه اسلامى و بالاخره تو اى مبتلا به این گنه خانمان سوز و هلاکت بار به خود آیى و تا دیر نشده خود را از این مهلکه و باتلاق نجات دهى، بدان که مى توانى، حتماً مى توانى! 1. امام صادق(ع): روز قیامت خداوند با شخص خودارضا گفت و گو نمى کند و از چشم خدا مى افتد. (میزان الحکمة، ح 18749) 2. رسول خدا(ص): لعنت خدا و ملائکه خداوند و تمام بشر بر شخص خودارضا. (همان، ح 18748) 3. رسول خدا(ص): کسى که خودارضایى مى کند، ملعون است. (همان، ح 18751) 4. امام صادق(ع): خودارضایى گناه بزرگى است که خداوند در قرآن از آن نهى فرموده است. (همان، ح 18750) 5. امام صادق(ع): براى کسى که خودارضایى کند در قیامت عذاب دردناکى در نظر گرفته شده است. (همان، ح 18749) در پایان توجه شما را به تحقیقى که حاصل بررسى 400 نامه رسیده از نوجوانان کشور به برنامه آینده سازان صداى جمهورى اسلامى در دى ماه 1367 است جلب مى کنیم.
طبق این تحقیق افرادى که مبتلا به خودارضایى مى باشند. به ناراحتى هاى زیر مبتلا گشته اند: 1. ضعیف شدن چشم؛ 2. لاغر شدن صورت؛ 3. ضعف اعصاب؛ 4. تحلیل رفتن بدن؛ 5. سردرد و سرگیجه؛ 6. سرماخوردگى زود به زود؛ 7. کم خونى؛ 8. سست شدن زانو؛ 9. سیاه شدن دور چشم؛ 10. ضعف حافظه؛ 11. زرد شدن صورت؛ 12. ضعف و اختلالات شنوایى؛ 13. جوش صورت؛ 14. گوشه گیرى؛ 15. اختلال در خواب؛ 16. ایجاد حالت وسواس و تردید؛ 17. افت تحصیلى. برای جلوگیری از خود ارضایی به نکات زیر توجه فرمایید:
1-بر اساس تحقیقات به عمل آمده، بیشتر افراد مبتلا به استمنا اظهار کرده اند ، آن قدر اراده ندارند تا بتوانند دست از این کار بردارند. اینان خود را غریقی می بینند که میان امواج خروشان دریا گرفتار شده اند، در حالی که حقیقیت این نیست. در طول زندگی به موازات رشد بدنی، اراده نیز تعمیق می یابد و انسان در هر شرایطی قادر به تسلط بیشتر بر خواسته های خود می باشد.
بنابراین اولین راهکار تقویت اراده است. عواملی در تقویت اراده مؤثر است مانند: 1ـ تمرکز بخشیدن به فعالیت های گوناگون. 2ـ توجه به عبادات به ویژه نماز که تمرین تمرکز فکر است. 3ـ پایان رسانیدن کارهای نیمه تمام. 4ـ تلقین مثبت. همواره به خود این گونه تلقین کنید که ارادة انجام این کار را دارید و شکست مفهومی ندارد. تلقین در ترک عادات نامطلوب و غلبه بر خودارضایی مؤثر است. پل ژاگو می گوید: «وقتی بخواهیم با عادت زشتی ستیزه کنیم، ابتدا باید نتایج نامطلوب آن را در نظر مجسّم سازیم، بعد منافعی را که در نتیجة ترک آن عاید می شود، در روح خود تصور کنیم، در نتیجة این عمل، هر بار که چنین نمایشی در روح خود می دهیم، بر آن تحریک یا وسوسه چیرگی یافته و لذت ترک آن را در خود احساس می کنیم. اگر تلقین به نفس را بلافاصه پیش از خواب اجرا کنیم، مؤثر تر از مواقع دیگر خواهد بود. به طور کلی، متمرکز ساختن فکر در کاری که می خواهیم برای اجرای آن فردا صبح در فلان ساعت بیدار شویم کافی است». بنابراین باید خود را باور کنید و ترس و شکست را به خود راه ندهید. بدانید که اگر بخواهید می توانید. این جمله شعار نیست، بلکه در عمل نیز افراد زیادی توانسته اند بر عادات ناپسند غلبه کنند و به حال طبیعی برگردند.
2ـ گسترش دایره ارتباطات: افراد مبتلا به انحرافات اخلاقی و جنسی معمولاً از بُعد ارتباطی، آسیب دیده و تنهایی را برگزیده اند. درمان خودارضایی وقتی میسر است که از انزوا خارج شوید و به جمع بپیوندید. در محیط دانشگاه در فعالیت های فوق برنامه مانند اردوهای دانشجویی یا فعالیت های هنری مانند شعر، سرود، بازی در نمایش، تئاتر و غیره حضور فعال داشته باشید. 3ـ تغییر زاویه نگرش و عمل: یکی از شیوه های درمان خودارضایی، تغییر جهت دادن انرژی روانی جوان از هدف های جنسی به هدف های فرهنگی و هنری است. البته انتخاب اهداف مذکور بستگی به استعدادها و توان های جوان دارد. گرایش به معنویت یک نوع تصعید نیز می تواند حساب شود. به طور کلی منظور آن است که هر وقت خواستید به عادت ناپسند روی آورید، فوراً خود را مشغول کار دیگری کنید که به آن علاقه دارید. 4ـ مثبت گرایی: هرگونه منفی گرایی و احساس پوچی، درمان خودارضایی را به تأخیر می اندازند، در عوض اصلاح فکر و مثبت گرایی، گام مؤثری در ترک خودارضایی محسوب می شود. قطعاً درگذشته موفقیت هایی داشته اید، مانند موفقیت در درس ها یا حرفه و شغل که بسیاری از جوانان آرزوی آن را دارند. این پیروزی را مورد توجه قرار دهید و بر نقاط مثبت خویش و خود باوری و ایمان به خود پافشاری کنید. در این صورت احساس می نمایید هنوز قادرید زندگی نوینی را بیافرینید. 5ـ امید آفرینی: بیش تر افرادی که دچار خودارضایی شده اند، از دو جهت نگرانی دارند: از گذشته و از عوارض جسمی و روانی.از این رو احساس نا امیدی می کنند ؛ در حالی که آنان نباید تصوّر کنند بعد از چند بار توبه و شکستن آن، دیگر امیدی وجود ندارد. در توبه همیشه به روی بندگان گناهکار باز است و امکان بازگشت فراهم می باشد. این درگه ما درگه نومیدی نیست صد بار اگر توبه شکستی باز آی امام باقر(ع) فرمود: «محبوب ترین افراد پیش خدا گناهکارانی هستند که بیشتر در معرض گناه بوده و توبه کرده اند. کافی است از صمیم دل توبه کنید و بر ترک گناه تصمیم بگیرید. اگر این اتفاق بیفتد، مانند کسی هستید که اصلاً گناهی مرتکب نشده است. در مورد زیان های جسمی و روانی ناشی از خود ارضایی مانند احساس درد در ناحیه چشم و گودی چشم و غیره، همة این عوارض، در پرتو معالجات و تدابیر درمانی قابل جبران است. 6ـ درمان تدریجی: ترک عادت نامطلوب به طور ناگهانی و دفعی امکان پذیر نیست، بلکه هرگونه تغییر نیازمند فرصت بخشیدن وگذشت زمان خواهد بود، پس مرحله به مرحله پیش بروید و از ادامة کار خسته نشوید. 7ـ پرورش معنویت: نماز بهترین راه ارتباطی با خدا است و سد پولادینی در برابر امواج گناه به حساب می آید، پس نماز عاملی تهاجمی علیه انحرافات است. هر چه می توانید رابطة خود را با خدا تقویت کنید و نماز را با توجه کامل بخوانید. خود را در برابر وسوسه های شیطانی مسلّح سازید. هر روز قرآن بخوانید و دعاهای مورد علاقه به ویژه مناجات شعبانیه همراه با معنای آن را زمزمه کنید. 8ـ ورزش: یکی از عواملی که هم در پیشگیری نقش دارد و هم در درمان، ورزش است، از جمله کوهنوردی که انرژی های متراکم را در مسیر سالم به جریان می اندازد. 9ـ ازدواج: در اولین فرصت ازدواج کنید، حتی اگر به صورت نامزدی و عقد کردن انجام گیرد. 10ـ رژیم غذایی: از خوردن غذاهایی که مقدار زیادی کالری دارد، اجتناب کنید. 11ـ درمان طبی: در مواردی لازم است به متخصص مراجعه کنید. تزریق نوعی هورمون موجب تعادل تمایلات می شود. 12 – به صورت طاق باز نخوابید و از دمر خوابیدن به گونه اى که شکم و سینه ها روى زمین قرار گیرد, اجتناب کنید و از قرار دادن پا روى پاى دیگر هنگام خواب خوددارى شود. 13 – پیوسته با لباس گشاد و آزاد بخوابید و از خوایدن با شورت پرهیز کنید. هرگز در یک اتاق دربسته وخلوت نخوابید و عادت کنید اتاق خوابتان مقدارى روشنایى داشته باشید. 14 – نگه داشتن ادرار و مدفوع , علاوه بر ایجاد سنگ کلیه و مثانه و بیمارى هاى انگلى و قارچى و بالارفتن میزان اورهء خون , باعث فراهم شدن زمینه اى مساعد براى بیمارى هاى جنسى واستمنا است . 15 – از توقف زیاد در توالت جدّاً بپرهیزید. مخرج بول و غایط همیشه با آب سرد شست و شو داده شود و از شستن با آب گرم خود داری نمایید. مگر درمواقع بیمارى یا حساسیت از پاک کردن با دستمال کاغذى و غیره . در حمام کردن نیز به این مسئله توجه داشته باشید که آب چندان گرم نباشد. 16 – از پوشیدن لباس زبر یا بسیار نرم اجتناب شود. هم چنین از پوشیدن لباس هاى کیپ وچسبان مانند شلوار جین خوددارى گردد. 17 – سعى کنید هفته اى دو روز و یا اقلاً یک روز, روزه بگیرید و شب ها, غذاى سبک بخورید; زیرا در کاهش و تعدیل غریزهء جنسى مؤثر است . از مصرف غذاهاى داراى مواد پروتیینى زیاد و ادویه و غذاهایى که طبیعت گرم دارند, مانند عسل و خرما و موز و یا پیاز و سیر خوددارى کنید. بیش تر از لبنیات مخصوصاً ماست و هم چنین سبزى ها به خصوص کاهو و کلم استفاده کنید.
پی نوشت ها: [1]مؤمنون (23) آیة 7. [2]مستدرک، کتاب النکاح، ص 570. [3]سید عبدالحسین دستغیب، گناهان کبیره، ص 332. [4]وسایل الشیعه، ج 14، ص 268. [5]بحارالانوار، ج 77، ص 168.
تعداد 0 پیام ( 24578 حرف درج شده- -24018 حرف مانده )
طول متن شما از 280 حرف بیشتر است. در صورتی که پاسخ به صورت پیام کوتاه باشد در باکس باقی خواهد ماند
خود ارضایی یا استمنا از نظر اسلام حرام و گناه است و در این جهت فرقی بین دختر و پسر نیست. قرآن کریم میفرماید: “هر کس از راهی، غیر از همسرش، شهوتش را دفع کند، از تجاوز کاران است”.[1] یعنی از حکم الهی و انسانی تجاوز کرده است. پیامبر اکرم(ص) فرمود: “هر کس شهوتش را با دست ( و هر طریق دیگری غیر از مسیر طبیعی و ازدواج) دفع کند، مورد لعنت و نفرت خداوند است”.[2] امام صادق(ع) فرمود: “خود ارضایی (یا دفع شهوت از غیر مسیر طبیعی) از گناهان بزرگ است”.[3] نیز فرمود: “خداوند با نظر رحمت به استمنا کننده نمی نگرد”.[4] فعل حرام، عصیان و مخالفت با فرمان حق تعالی است. کم و زیادش در حکم اصلی تفاوت ایجاد نمی کند. هر مقدار به اندازه خود گناه است. اگر کم صورت گیرد، به اندازه خود و اگر زیاد باشد، به همان اندازه، اما در مورد تعداد دفعات زیاد، گناه دیگری هم هست و آن تکرار گناه است که تکرار و اصرار بر گناه، گناه دیگری محسوب میشود.
در این زمینه گفتنی است «استمنا» یا «خود ارضایی» یکى از راه هاى انحرافى در ارضاى میل جنسى است که نسل جوان را در معرض آسیب هاى جدى قرار می دهد.
این کار عادت بسیار زشت و زیان آوری است که می تواند استعداد و توانایی های فراوان یک جوان را به نابودی بکشاند و حال و آینده او را تباه کند.
استمنا و یا به عبارتی خود ارضایی، از نظر شرعی واخلاقی، حرام و گناه محسوب می شود. این عادت ناپسندی به لحاظ اخلاقی، بعد معنوی انسان را به سختی می آزارد، روح او را تاریک می نماید، آزادی معنوی انسان را سلب می کند و در مسیر خود سازی و کمال، آدمی را با چالش جدی مواجه می کند. مطابق تحقیقات انجام شده توسط روانشناسان، خود ارضایی نوعی اعتیاد و بیماری زشتی است که آثار و ضررهای فراوانی بر جسم و روان آدمی باقی می گذارد.
کسانی که گرفتار این عمل شنیع شده اند، آن را گریزگاهی فرعی و عاجل برای خارج شدن از فشار جنسی و پاسخی برای لذت طلبی خود تصور می کنند، در صورتی که اگرتوجه نمایند، بدین وسیله گرفتار آثار و تبعات زیان آوری می شوند که گاها قابل جبران نیست.
شهوت یکی از اموری است که با طبیعت انسان در آمیخته و در جای خود از نعمت های خداوند است، ولی اگر از حالت تعادل خارج و بر افروخته شود، ممکن است سرمایه های عظیم انسانی را به خاکستر تبدیل کند. این نیرو به طور قطع نیاز به ارضاع دارد، ولی با روشی که با نظام طبیعت و شریعت سازگار باشد.
گناه خودارضایی:
به طور قطع “خود ارضایی” یکی از “گناهان ” است . در این زمینه برخی از عالمان دینی و اخلاقی نسبت به کبیره بودن آن نیزتاکید نموده اند. از میان ایشان خصوصا مرحوم شهید آیه الله دستغیب در کتاب خویش” گناهان کبیره” فصلی را گشوده و بر بزرگی آن تاکید نموده است .
از نظر شرعی، ملاک کبیره بودن یک عمل، وعده عذاب از جانب پروردگار می باشد. در این زمینه امام صادق (ع) و در ضمن روایتی از عذابی دردناک برای فاعل آن خبر داده است. آن حضرت(ع) فرموده است: «سه دسته از مردمان اند که خدای متعال در روز قیامت به ایشان نگاه رحمت نمی افکند، آنها را تذکیه نمی نماید و عذابی دردناک برای ایشان فراهم نموده است: کسی که موی سپید خود را می کند، کسی که با خود نکاح (استمناء) می نماید و کسی که مفعول واقع می شود».
به فرض صغیره بودن گناه خود ارضایی در صورت عدم تکرار، ملاک دیگر کبیره بودن گناه، تکرار و به تعبیر روایات اصرار بر آن است ، به همین دلیل چون به طور معمول، خود ارضایی، در افرادی که به آن گرفتارند ، به صورت عادت و اعتیاد در می آید ، تبدبل به گناه کبیره می شود.
البته حرمت و بزرگی گناه خود ارضایی در حد گناهانی همچون زنا و لواط نیست، ولی در عین حال شرایط آن به گونه ای است که می توان گفت: ضررهای بدنی و روانی آن از این دو معصیت بیشر است ؛ زیرا موقعیت برای آنها همیشه مهیا نیست، ولی موقعیت برای خود ارضایی و عادت به آن همیشه مهیا می باشد.
حرمت خودارضایی در آیات و روایات:
خداوند در سوره مؤمنون می فرماید یکی از ویژگی های انسان های مؤمن این است که در مسائل جنسی خودشان را از آلوده شدن به گناه حفظ می کنند و صرفا از طریق ازدواج غریزه جنسی خود را ارضا می کند سپس می فرماید هر کس از غیر مسیر ازدواج غریزه جنسی خودش را ارضا کند از تجاوز کاران است «الذین هم لفروجهم حافظون . الا علی ازواجهم او ما ملکت ایمانهم فانهم غیر ملومین . فمن ابتغاء وراء ذلک فاولئک هم العادون » و عمل استمنا مشمول آیه ۷ سوره مؤمنون می شود که می فرماید هر کسی غیر از این طریق را (جهت بهره گیری جنسی) طلب کند تجاوزگر است».
علاوه بر این در سخنان گهربار معصومین(ع) نیز از عمل استمنا به زشتی یاد شده و مورد نهی قرار گرفته است که در اینجا به احادیثی از پیامبر(ص) و امام صادق(ع) اشاره می کنیم:
۱٫ امام صادق(ع): روز قیامت خداوند با شخص خودارضا گفت و گو نمى کند و از چشم خدا مى افتد. (میزان الحکمة، ح ۱۸۷۴۹)
۲٫ رسول خدا(ص): لعنت خدا و ملائکه خداوند و تمام بشر بر شخص خودارضا. (همان، ح ۱۸۷۴۸)
۳٫ رسول خدا(ص): کسى که خودارضایى مى کند، ملعون است. (همان، ح ۱۸۷۵۱)
۴٫ امام صادق(ع): خودارضایى گناه بزرگى است که خداوند در قرآن از آن نهى فرموده است. (همان، ح ۱۸۷۵۰)
۵٫ امام صادق(ع): براى کسى که خودارضایى کند در قیامت عذاب دردناکى در نظر گرفته شده است. (همان، ح ۱۸۷۴۹)
علاوه این عمل شیطانی است که خداوند نهی کرده که از شیطان تبعیت کنیم و فرموده: ”لا تعبد و الشیطان” ائمه دین علیهم السلام مفسران قرآن و تبیین کنندگان مراد واقعی آیات الهی هستند.
هر چه در قرآن صریحا نیامده در کلام ایشان مطرح شده است.
احادیث هم این طور نیست که همگی تحریف شده باشند معیارهائی برای تشخیص صحیح از غیر صحیح وجود دارد اگر سند بعضی از روایات محکم و قوی نباشد دلیل بر این نیست که هزاران روایت که در کتب معتبر آمده غیر قابل اعتماد باشند.
عملی که از نظر پزشکی و علوم روز هم مردود و مذموم است و مشکلات فراوانی را به دنبال می آورد و در روایات هم مورد نهی قرار گرفته و پیامبر (ص) قاعل آن را ملعون نامیده تردیدی درقبح این عمل وجود ندارد. V )(بحارالانوار، ج ۱۰۴، ص ۳۰، روایت ۱ و ۲)
پیامبر اکرم(ص) فرمود: “لا تنظروا الی صِغِرَ الذنب و لکن انظروا اِلی مَنِ اجتَر أتم؛[5] به کوچکی گناه منگرید، بلکه بر عظمت و بزرگی کسی بنگرید که نسبت به او گستاخی و نافرمانی کردهاید”. از دیدگاه پزشکان استمنا آثار زیانباری بر جسم و روح و روان وارد می سازد که ذیلا مطالبی به استحضار می رسد.
الف. آسیب هاى جسمانى
1. ضعف و تحلیلِ قواىِ جسمانى کاهش انرژى جسمانى بدن از مضرات مهم و جبران ناپذیر خودارضایى است. احساس خستگى عارضه طبیعى انزال است، اگر خودارضایى در شبانه روز به دفعات تکرار شود.این احساس خستگى در ساعات مختلف همراه انسان است. در نتیجه به مرور زمان ضعف و بى حالى در فرد تثبیت شده و یک طبیعت ثانوى براى او ایجاد مى کند. کاهش و تخلیه مکرر قواى جسمانى به ضعف عمومى و دائمى بدن و بالاخره به پیرى زودرس مى انجامد. … وقتى قلم به دست مى گیرم زود خسته مى شوم و قدرت نوشتن ندارم، ناچار قلم را روى زمین مى گذارم تا وقتى که دستم کمى قدرت پیدا کند و دوباره بنویسم. «نامه اى از یک جوان» … آن چه امروز برایم باقى مانده است (از ناحیه این عمل) جسمى نحیف و درهم شکسته است. «نامه اى از یک جوان». … با این که ورزشکارم زانوهایم مرتب سست مى شود. «پسرى 18 ساله» من که دخترى پر جنب و جوش و داراى چهره اى روشن بودم، کم کم به دخترى بى حال، کم تحرک و رنگ پریده مبدل شدم. «دخترى 15 ساله، کلاس اول تجربى» لاغرى، لرزش بدن، پژمردگى،ضعف مفاصل، تشنج، زردى و تیرگى چهره، از نشانه ها و عوارض ضعف جسمانى است. متأسفانه ضعف جسمانى به همین جا ختم نمى شود ، بلکه کل بدن را ساقط مى کد. شخصى که مبتلا به این عمل شوم شود، رفته رفته ضعف شدید در خود احساس کرده، کمر درد او را آزار می دهد تا این که به فلج عمومى بدن مبتلا می شود.
2. ضعف بینایى خود ارضاى به تدریج در نور چشم و قدرت بینایى اثر مى گذارد و آن را کاهش مى دهد. درجات و شدت ضعف چشم بستگى به درجات و شدت خودارضایى دارد و این به حدى است که گاه به نابینایى منجر مى شود. با این که اهل ورزش هستم چشمانم خسته مى شود و جلو چشمم تیره و تار مى شود به حدى که سرگیجه مى گیرم آیا این از عوارض خودارضایى است؟ «نامه اى از یک پسر 18 ساله» جوانى که هشت سال مبتلا به خودارضایى بود وقتى مى خواست کتابى را بخواند چشم هایش سیاهى مى رفت، حدقه هاى چشم او بیش از حد معمول گشاد و باز شده بود و در قعر چشم هاى خود درد شدید احساس مى کرد. (به نقل از مشکلات جنسى نسل جوان). روزى در یکى از خیابان هاى یزد چشمم به جوانى حدوداً بیست و پنج ساله افتاد که در اثر نابینایى به همراه برادرش حرکت مى کرد، چون با برادرش آشنا بودم جلو رفتم و سؤال کردم: چرا چنین شده است؟ گفت: او مبتلا به انحراف جنسى (خودارضایى) بوده است و دست از این کار برنداشته است تا به این روز افتاد. (همان).
3. آسیب پذیرى در برابر بیمارى ها تحلیل رفتن قدرت بدن و قواى جسمانى، بستر پذیرش سایر بیمارى ها را فراهم مى آورد. جسمى که با خود ارضایى ضعیف شده است نمى تواند در مقابل میکروبها و ویروسها از خود دفاع کند. جوانى مبتلا به این عمل شوم بود، در همین حین به یکى از بیمارى هاى همراه با تب دچار شد و در همان حال خودارضایى مى کرد، در روز ششم بیمارى کاملاً ضعیف شده بود و در نتیجه مرگ او را فراگرفت.
4. آسیب دستگاه تناسلى و ناتوانى هاى جنسى و تولید مثل خودارضایى اثرات مهمى در دستگاه تناسلى از خود برجاى مى گذارد. دکتر «هوچنین سون» معتقد است که عموم ناراحتى هاى مربوط به دستگاه تناسلى از آثار خودارضایى است. بعضى ازاین اثرات عبارت اند از: تورم غدد وذى تورم کانال نطفه تورم قسمت پایینى و عقب کانال ادرار شل شدن عضلات تناسلى خروج بى اختیار منى با کوچکترین حادثه ایجاد قاعدگى نامنظم و خروج ترشحات چرکى و احساس درد هنگام قاعدگى در دختران از بین رفتن پرده بکارت ارضاى ناکامل جنسى و از دست دادن لذت مقاربت بعد از ازدواج ناتوانى و تأخیر تولید مثل به خاطر ضعف مکرر دستگاه تناسلى و انزال زودهنگام بیماریهاى مقاربتى عقیم شدن
5. آسیب مراکز عصبى و غدد در مغز در اثر خودارضایى و تحریک زیاد، هیپوتالاموس آسیب مى بیند. مغز و مراکز حساس دیگر مکرراً دچار کاهش نسبى جریان خود مى شوندن و از این طریق آسیب هاى جبران ناپذیر و بر آنها وارد مى شود. تخلیه هاى مکرر عصبى، موجب ضعف اعصاب مى شود. خودارضایى هاى مکرر، مرکز عصبى را دچار حساسیت و ضعف و خستگى و اختلال مى سازد. به گفته یکى از دانشمندان، خود ارضایى موجب ضعف قواى شهوانى و بى رمق و بى جان شدن آنها مى شود. به طور کلى اختلال قواى بینایى، شنوایى (مثل صداى زنگ در گوش و وز وز کردن) و… از ضعف و اختلال اعصاب است. … قسمت هاى عمده بدن من یعنى قلب و اعصابم به هم ریخته است. «نامه اى از یک جوان» و تو اى جوان عزیز به خود آى و این آسیب ها را جلوى چشم خویش تابلو کن و با تأملدر این منظره نامطلوب و غیرقابل قبول، خود را از دام این بلا نجات بده. کم خونى؛ کم اشتهایى و مشکلات گوارشى؛ کم خوابى و اختلال در خواب؛ تنگى نفس؛ سر درد و سرگیجه؛ پیدایش تغییرات در نخاع و ستون فقرات. همگى از آسیب هاى جسمى خودارضایى هستند.
ب. آسیب هاى روحى – روانى
1. ضعف حافظه، حواس پرتى و ناتوانى در تمرکز فکرى همان گونه که گذشت، یکى از پى آمدهاى خودارضایى، ضعف و تحلیل قواى جسمانى است و این به نوبه خود ناشى از اختلال در عملکرد سیستم مغز و اعصاب است. اختلال در این سیستم موجب مى شود که بخش حافظه کارایى لازم را نداشته باشد. علاوه بر این، شخصِ مبتلا به خودارضایى به خاطر تمرکز در این عمل و توجه نسبتاً مداوم به موضوعات جنسى، حواس پرت و ناتوان در تمرکز فکرى است که این خود عامل دیگرى براى کاهش مستمر حافظه است. از عوامل حفظ و تقویت حافظه آن است که فرد به کارهاى علمى و فکرى مشغول باشد در حالى که شخص خودارضا از کارهاى علمى و فکرى باز مى ماند و این خود عامل دیگرى براى ضعف حافظه چنین اشخاصى است. … استعداد کافى داشتم و تحصیل مى کردم اما اکنون استعدادم کم شده و مطالب را درست درک نمى کنم و با فشار و سختى به تحصیل ادامه مى دهم. «نامه اى از یک دانش آموز»
2. اضطراب دلهره و دلواپسى از ویژگى هایى است که دائماً فرد خودارضا را رها نمى کند، او مرتب با خود درگیر است و نمى تواند با خود کنار آید. افکار آشفته، وسواس فکرى، بى ثباتى، درهم ریختگى فکرى دامن گیر اوست: «نکند کسى بفهمد»، «کى و چگونه این کار را تکرار کنم»، «کى مى شود نجات پیدا کنم» و.. لحظه اى آرام و قرار ندارد، سرزنش و تحقیر خود به علت ارتکاب گناه، شخصیت او را در هم مى کوبد. گاهى تأخیر در ترک و این که بعد از ترک چه مى شود، امان او را مى گیرد. … آیا با ترکِ خودارضایى باز هم علائم آن باقى مى ماند. «امضا: همدم مرگ» … آیا پس از ترک مى توانم ازدواج کنم و صاحب فرزند شوم؟ آیا بخشوده خواهم شد؟ «نامه اى از یک جوان» آن چه امروز از این عمل برایم باقى مانده است، روحى متزلزل و بغض و نفرتى متراکم است. «نوجوان 17 ساله تهرانى»
3. افسردگى بى احساسى و بى تفاوتى، بى نشاطى و بى ذوقى، سستى و گوشه گیرى، غم و اندوه، عدم علاقه به امور هنرى، ورزشى، مسائل معنوى و… همگى از نشانه هاى بارز و حتمى افسردگى است. 4
. پرخاش گرى و بداخلاقى شخصِ خودارضا نسبت به کوچک ترین محرک محیطى حساس است، حوصله گفت و گو با دیگران را ندارد، زود رنج است و سریعاً از کوره در مى رود، به نور زیاد، صدا، رفت و آمد و… حساسیت فوق العاده دارد.
5. یأس از زندگى … در سنین 16 یا 17 سالگى دو مرتبه دست به خودکشى زدم ولى موفق نشدم، اکنون در میان توفان مرگبارى به این سو و آن سو مى روم، شاید هم یک سویش نابودى باشد. «نامه اى از یک جوان» … تصمیم گرفته ام اگر راهى برایم نباشد خودکشى کنم…. «دختر 18 ساله تهرانى»
6. از بین رفتن خلاقیت ها، توانایى ها و سرکوب شدن استعدادها.
7. عدم میل به تحصیل، مطالعه، تحقیقات علمى و فعالیت هاى فکرى.
8. هوس باز و بى بند و بار شدن و اعتیاد به ارضاى جنسى نامشروع.
9. بى عاطفه، کم رو و خجل. 10
. عدم اعتماد به نفس و احساس حقارت، ضعف اراده.
11. از بین رفتن صفاى دل و بى علاقه گى نسبت به امور معنوى، مجالس دعا، جماعات و… .
12. احساس گناه، عذاب وجدان. ج) آسیب هاى اجتماعى خودارضایى یک حس گریز از اجتماع پدید مى آورد که در اثر افراط و تکرار در او ریشه دارتر خواهد شد. فرد در گوشه اى خود را منزوى و به افکار دور و دارز مى پردازد. توجه به لذات شخصى، سبب سستى روابط اجتماعى مى گردد و حیات جمعى را دچار مخاطره مى سازد. فردِ خودارضا به غیر از میل به انزواجویى در عرصه اجتماعى نیز با مردم جوششى ندارد و از زندگى جمع احساس لذت نمى کند. اینجاست که نه تنها شخصیت اجتماعى و انسانى چنین افرادى تدریجاً متزلزل شده بلکه جامعه نیز از وجود نیرو جوان و پرانرژى محروم گردیده است و در دراز مدت موجب اختلال در نظام اجتماعى مى شود. این دسته از آسیب ها عبارت اند از:
1. بى آبرویى؛
2. مشکلات خانوادگى؛
3 .انزواى اجتماعى، طرد شدن از جامعه و مشکل دوست یابى؛
4. مشکلاتى در ازدواج از قبیل: عدم پذیرش در خواستگارى اکنون خواستگاران فراوانى دارم که هر یک از دیگرى بهتر هستند. به دلیل همین مسأله (خودارضایى و از دست دادن بکارت) است که مجبورم به خواستگارانم جواب رد بدهم بدون اینکه پدر و مادرم علت نپذیرفتن من را بدانند. «دخترى 18 ساله از تهران» بر اثر خودارضایى دامنم لکه دار شده و حالا خواستگاران فراوانى دارم که هرکدام از دیگرى بهتر است. به من بگویید چه کار کنم. «نامه اى از یک دختر جوان» بى میلى به ازدواج و تأخیر در آن بى میلى به همسر ناتوانى در مقاربت صحیح و ارضاى جنسى خود و همسر ناسازگارى خانوادگى سرد بودن کانون خانواده ناتوانى در برابر مشکلات و سختى ها پس از ازدواج طلاق و متزلزل شدن کانون خانواده
5. افت تحصیلى این کار روى تحصیلات من به شدت اثر گذاشت، من که تا سال سوم راهمایى جزء شاگردان خوب کلاس بودم، در سال سوم راهنمایى، ثلث اول یک تجدیدى آوردم. «دختر 15 ساله»
6. بزهکارى
7. عدم علاقه نسبت به فداکارى، خدمتگزارى به همنوعان و…
8. لذت نبردن از دوستى ها و مهر و محبت ها در روابط با پدر و مادر، بستگان و دوستان و بالاخره بریدن از آنان.
9. از بین رفتن عزت، پاکدامنى، شرف و حیا.
10. انحطاط و انحراف فکرى و عملى خود و به انحراف کشیدن دیگران.
11. ایجاد خطرات اجتماعى براى خانواده خود و نوامیس دیگران.
12. سوء استفاده جنسى و تجاوز به کودکان.
13. ترویج و اشاعه فحشا و منکرات.
14. شیوع بیمارى هاى مقاربتى در جامعه.
15. حسادت و بدبینى.
د) آسیب هاى معنوى و اخروى همه آسیب هاى سه گانه که سخن از آنها به میان رفت قابل اصلاح و جبران است اما آسیب معنوى به این راحتى قابل جبران نیست چون اولاً: آسیب به قلب و دل است که هیچ بعد از وجود آدمى به ارزش، کارایى، حساسیت و لطافت قلب و دل او نیست. به تعبیر قرآن و روایات اسلامى، گناه به انسان سرازیر مى شود و آن را فاسد و از کار مى اندازد. ثانیاً: این آسیب فقط دنیوى نیست. قرآن کریم مى فرماید: چنین نیست که بعضى خیال مى کنند، بلکه اعمال خلافشان چون زنگارى بر دل هایشان نشسته، لذا از درک حقیقت وامانده اند: «کلا بل ران على قلوبهم ما کانوا یکسبون»؛ (مطففین، آیه 14) کلمه «ران» در آیه مذکور به معناى زنگار است.
زنگ یا زنگار در امور مادى همان چیزى است که روى فلزات و اشیاى قیمتى مى نشیند، همان لایه قرمز رنگى که بر اثر رطوبت هوا روى آهم و مانند آن ظاهر مى شود و معمولاً نشانه پوسیدن و از بین رفتن شفافیت و درخشندگى آن و در نهایت ضایع شدن و از بین رفتن آن است. (تفسیر نمونه، ذیل آیه 14 مطففین.) آرى، بدترین اثر گناه، تاریک ساختن قلب و از میان بردن نور علم و حس تشخیص است. «گناهان از اعضا و جوارح سرازیر قلب مى شوند» (همان) مرحوم علامه طباطبایى رحمه الله در تفسیر المیزان (ذیل آین مطففین: 14)مى فرماید: از آیه شریفه سه نکته استفاده مى شود: 1. اعمال زشت، نقش و صورتى به نفس و روح انسان مى دهند؛ 2. این نقش و صورت خاص، مانع آن است که نفس آدمى حق و حقیقت را درک کند؛ 3. نفس آدمى به حسب طبع اولیه اش صفا و جلایى دارد که با داشتن آن، حق را آن طور که هست درک میکند.
قلب از دیدگاه قرآن جایگاه مهمى دارد قرآن کریم اولاً: قلب را مهم ترین مرکز شناخت در انسان معرفى مى کند. ثانیاً: بیمارى قلب را مهم ترین بیمارى به حساب مى آورد و از این بیمارى به تعابیر مختلف و عجیب یاد مى کند: قلب بیمار، قساوت قلب، انحراف قلب، زنگار قلب، کور شدن قلب، مهر شدن قلب، قفل شدن قلب و بالاخره از همه مهمتر مردن قلب. که جمعاً بیش از هفتاد و دو مورد آمده است.
در اهمیت گناه از دیدگاه اسلام همین بس که اسلام اولاً: کیفر و اثر آن را منحصر به دنیا نکرده است.(مائده، آیه 33)ثانیاً: از اندیشه و فکر گناه هم منع کرده است تا گناه را از سرچشمه خشک کند. على (ع) مى فرماید: کسى که در انجام گناه زیاد فکر کند، بالاخره به گناه کشیده مى شود (غررالحکم). ثالثاً: از گناه به عنوان درد و بیمارى یاد کرده است. (على (ع) براى دل ها بیمارى اى، دردناک تر از گناه نیست (بحار الانوار، ج 73، ص 342). رابعاً: از رفاقت و دوستى با گنهکار و شرکت در مجالس گناه به شدت نهى کرده است. على (ع): بر فرد مسلمان شایسته نیست که با گنهکار طرح رفاقت و دوستى بریزد. (وسائل الشیعه، ج 2، ص 269). خامساً: ترک گناه را بهترین عبادت برشمرده است. (على (ع): برترى عبادت، دورى گزیدن از گناه است.)
این ها بخش بسیار اندک از هشدارهایى است که اسلام براى دفع اثر زیانبار گناه به انسان ها داده است. براى این که به تأثیر گناه بر دل و قلب بیشتر پى ببریم، به عنوان نمونه به ذکر چند روایت اکتفا مى کنیم: رسول اکرم (ص) مى فرماید: وقتى انسان مؤمن گناهى را مرتکب مى شود، لکه سیاهى در قلبش پیدا مى شود که اگر دل از آن بکند و توبهکرده و از خداوند آمرزش طلبد دوباره قلبش شفاف مى شود و اگر گناه را ادامه دهد، سیاهى تمام قلبش را فرا مى گیرد. (تفسیر المیزان، ذیل آیه 14 مطففین) رسول گرامى اسلام(ص): وقتى حرام ها نادیده گرفته شود و کسى مرتکب آن ها شود، خداوند طورى بر دلش مهر مى زند که بعد از آن دیگر قدرت درک و فهم را نداشته باشد. (محمد هویدى، التفسیر المعین.) دیگرى بر قلب وارد شود به جایى مى رسد که تمام قلب را فرا گرفته و آن را وارونه مى کند. (تفسیر المیزان، ذیل آیه 14 مطففین) ظرف، وقتى وارونه شود هیچ چیز در آن قرار نمى گیرد، قلب هم در اثر گناه طورى وارونه مى شود که دیگر علم و حقیقت در آن جاى نمى گیرد.
خودارضایى هم که اسلام به شدت از آن نهى کرده است شاید از همین بابد باشد که اثر در قلب و دل آدمى مى گذارد و آثار روحى و روانى خودارضایى که در بخش (ب) بیان گردید، عمدتاً از همین بیمارى دل ناشى مى شود. در این جا چند روایت در مورد اثر معنوى گناه خودارضایى بیان مى کنیم به امید آن که تو اى جوان عزیز و برومند، اى که چشم امید پدر ومادر و جامعه به توست، اى آینده ساز خود و جامعه اسلامى و بالاخره تو اى مبتلا به این گنه خانمان سوز و هلاکت بار به خود آیى و تا دیر نشده خود را از این مهلکه و باتلاق نجات دهى، بدان که مى توانى، حتماً مى توانى! 1. امام صادق(ع): روز قیامت خداوند با شخص خودارضا گفت و گو نمى کند و از چشم خدا مى افتد. (میزان الحکمة، ح 18749) 2. رسول خدا(ص): لعنت خدا و ملائکه خداوند و تمام بشر بر شخص خودارضا. (همان، ح 18748) 3. رسول خدا(ص): کسى که خودارضایى مى کند، ملعون است. (همان، ح 18751) 4. امام صادق(ع): خودارضایى گناه بزرگى است که خداوند در قرآن از آن نهى فرموده است. (همان، ح 18750) 5. امام صادق(ع): براى کسى که خودارضایى کند در قیامت عذاب دردناکى در نظر گرفته شده است. (همان، ح 18749) در پایان توجه شما را به تحقیقى که حاصل بررسى 400 نامه رسیده از نوجوانان کشور به برنامه آینده سازان صداى جمهورى اسلامى در دى ماه 1367 است جلب مى کنیم.
طبق این تحقیق افرادى که مبتلا به خودارضایى مى باشند. به ناراحتى هاى زیر مبتلا گشته اند: 1. ضعیف شدن چشم؛ 2. لاغر شدن صورت؛ 3. ضعف اعصاب؛ 4. تحلیل رفتن بدن؛ 5. سردرد و سرگیجه؛ 6. سرماخوردگى زود به زود؛ 7. کم خونى؛ 8. سست شدن زانو؛ 9. سیاه شدن دور چشم؛ 10. ضعف حافظه؛ 11. زرد شدن صورت؛ 12. ضعف و اختلالات شنوایى؛ 13. جوش صورت؛ 14. گوشه گیرى؛ 15. اختلال در خواب؛ 16. ایجاد حالت وسواس و تردید؛ 17. افت تحصیلى. برای جلوگیری از خود ارضایی به نکات زیر توجه فرمایید:
1-بر اساس تحقیقات به عمل آمده، بیشتر افراد مبتلا به استمنا اظهار کرده اند ، آن قدر اراده ندارند تا بتوانند دست از این کار بردارند. اینان خود را غریقی می بینند که میان امواج خروشان دریا گرفتار شده اند، در حالی که حقیقیت این نیست. در طول زندگی به موازات رشد بدنی، اراده نیز تعمیق می یابد و انسان در هر شرایطی قادر به تسلط بیشتر بر خواسته های خود می باشد.
بنابراین اولین راهکار تقویت اراده است. عواملی در تقویت اراده مؤثر است مانند: 1ـ تمرکز بخشیدن به فعالیت های گوناگون. 2ـ توجه به عبادات به ویژه نماز که تمرین تمرکز فکر است. 3ـ پایان رسانیدن کارهای نیمه تمام. 4ـ تلقین مثبت. همواره به خود این گونه تلقین کنید که ارادة انجام این کار را دارید و شکست مفهومی ندارد. تلقین در ترک عادات نامطلوب و غلبه بر خودارضایی مؤثر است. پل ژاگو می گوید: «وقتی بخواهیم با عادت زشتی ستیزه کنیم، ابتدا باید نتایج نامطلوب آن را در نظر مجسّم سازیم، بعد منافعی را که در نتیجة ترک آن عاید می شود، در روح خود تصور کنیم، در نتیجة این عمل، هر بار که چنین نمایشی در روح خود می دهیم، بر آن تحریک یا وسوسه چیرگی یافته و لذت ترک آن را در خود احساس می کنیم. اگر تلقین به نفس را بلافاصه پیش از خواب اجرا کنیم، مؤثر تر از مواقع دیگر خواهد بود. به طور کلی، متمرکز ساختن فکر در کاری که می خواهیم برای اجرای آن فردا صبح در فلان ساعت بیدار شویم کافی است». بنابراین باید خود را باور کنید و ترس و شکست را به خود راه ندهید. بدانید که اگر بخواهید می توانید. این جمله شعار نیست، بلکه در عمل نیز افراد زیادی توانسته اند بر عادات ناپسند غلبه کنند و به حال طبیعی برگردند.
2ـ گسترش دایره ارتباطات: افراد مبتلا به انحرافات اخلاقی و جنسی معمولاً از بُعد ارتباطی، آسیب دیده و تنهایی را برگزیده اند. درمان خودارضایی وقتی میسر است که از انزوا خارج شوید و به جمع بپیوندید. در محیط دانشگاه در فعالیت های فوق برنامه مانند اردوهای دانشجویی یا فعالیت های هنری مانند شعر، سرود، بازی در نمایش، تئاتر و غیره حضور فعال داشته باشید. 3ـ تغییر زاویه نگرش و عمل: یکی از شیوه های درمان خودارضایی، تغییر جهت دادن انرژی روانی جوان از هدف های جنسی به هدف های فرهنگی و هنری است. البته انتخاب اهداف مذکور بستگی به استعدادها و توان های جوان دارد. گرایش به معنویت یک نوع تصعید نیز می تواند حساب شود. به طور کلی منظور آن است که هر وقت خواستید به عادت ناپسند روی آورید، فوراً خود را مشغول کار دیگری کنید که به آن علاقه دارید. 4ـ مثبت گرایی: هرگونه منفی گرایی و احساس پوچی، درمان خودارضایی را به تأخیر می اندازند، در عوض اصلاح فکر و مثبت گرایی، گام مؤثری در ترک خودارضایی محسوب می شود. قطعاً درگذشته موفقیت هایی داشته اید، مانند موفقیت در درس ها یا حرفه و شغل که بسیاری از جوانان آرزوی آن را دارند. این پیروزی را مورد توجه قرار دهید و بر نقاط مثبت خویش و خود باوری و ایمان به خود پافشاری کنید. در این صورت احساس می نمایید هنوز قادرید زندگی نوینی را بیافرینید. 5ـ امید آفرینی: بیش تر افرادی که دچار خودارضایی شده اند، از دو جهت نگرانی دارند: از گذشته و از عوارض جسمی و روانی.از این رو احساس نا امیدی می کنند ؛ در حالی که آنان نباید تصوّر کنند بعد از چند بار توبه و شکستن آن، دیگر امیدی وجود ندارد. در توبه همیشه به روی بندگان گناهکار باز است و امکان بازگشت فراهم می باشد. این درگه ما درگه نومیدی نیست صد بار اگر توبه شکستی باز آی امام باقر(ع) فرمود: «محبوب ترین افراد پیش خدا گناهکارانی هستند که بیشتر در معرض گناه بوده و توبه کرده اند. کافی است از صمیم دل توبه کنید و بر ترک گناه تصمیم بگیرید. اگر این اتفاق بیفتد، مانند کسی هستید که اصلاً گناهی مرتکب نشده است. در مورد زیان های جسمی و روانی ناشی از خود ارضایی مانند احساس درد در ناحیه چشم و گودی چشم و غیره، همة این عوارض، در پرتو معالجات و تدابیر درمانی قابل جبران است. 6ـ درمان تدریجی: ترک عادت نامطلوب به طور ناگهانی و دفعی امکان پذیر نیست، بلکه هرگونه تغییر نیازمند فرصت بخشیدن وگذشت زمان خواهد بود، پس مرحله به مرحله پیش بروید و از ادامة کار خسته نشوید. 7ـ پرورش معنویت: نماز بهترین راه ارتباطی با خدا است و سد پولادینی در برابر امواج گناه به حساب می آید، پس نماز عاملی تهاجمی علیه انحرافات است. هر چه می توانید رابطة خود را با خدا تقویت کنید و نماز را با توجه کامل بخوانید. خود را در برابر وسوسه های شیطانی مسلّح سازید. هر روز قرآن بخوانید و دعاهای مورد علاقه به ویژه مناجات شعبانیه همراه با معنای آن را زمزمه کنید. 8ـ ورزش: یکی از عواملی که هم در پیشگیری نقش دارد و هم در درمان، ورزش است، از جمله کوهنوردی که انرژی های متراکم را در مسیر سالم به جریان می اندازد. 9ـ ازدواج: در اولین فرصت ازدواج کنید، حتی اگر به صورت نامزدی و عقد کردن انجام گیرد. 10ـ رژیم غذایی: از خوردن غذاهایی که مقدار زیادی کالری دارد، اجتناب کنید. 11ـ درمان طبی: در مواردی لازم است به متخصص مراجعه کنید. تزریق نوعی هورمون موجب تعادل تمایلات می شود. 12 – به صورت طاق باز نخوابید و از دمر خوابیدن به گونه اى که شکم و سینه ها روى زمین قرار گیرد, اجتناب کنید و از قرار دادن پا روى پاى دیگر هنگام خواب خوددارى شود. 13 – پیوسته با لباس گشاد و آزاد بخوابید و از خوایدن با شورت پرهیز کنید. هرگز در یک اتاق دربسته وخلوت نخوابید و عادت کنید اتاق خوابتان مقدارى روشنایى داشته باشید. 14 – نگه داشتن ادرار و مدفوع , علاوه بر ایجاد سنگ کلیه و مثانه و بیمارى هاى انگلى و قارچى و بالارفتن میزان اورهء خون , باعث فراهم شدن زمینه اى مساعد براى بیمارى هاى جنسى واستمنا است . 15 – از توقف زیاد در توالت جدّاً بپرهیزید. مخرج بول و غایط همیشه با آب سرد شست و شو داده شود و از شستن با آب گرم خود داری نمایید. مگر درمواقع بیمارى یا حساسیت از پاک کردن با دستمال کاغذى و غیره . در حمام کردن نیز به این مسئله توجه داشته باشید که آب چندان گرم نباشد. 16 – از پوشیدن لباس زبر یا بسیار نرم اجتناب شود. هم چنین از پوشیدن لباس هاى کیپ وچسبان مانند شلوار جین خوددارى گردد. 17 – سعى کنید هفته اى دو روز و یا اقلاً یک روز, روزه بگیرید و شب ها, غذاى سبک بخورید; زیرا در کاهش و تعدیل غریزهء جنسى مؤثر است . از مصرف غذاهاى داراى مواد پروتیینى زیاد و ادویه و غذاهایى که طبیعت گرم دارند, مانند عسل و خرما و موز و یا پیاز و سیر خوددارى کنید. بیش تر از لبنیات مخصوصاً ماست و هم چنین سبزى ها به خصوص کاهو و کلم استفاده کنید.
پی نوشت ها: [1]مؤمنون (23) آیة 7. [2]مستدرک، کتاب النکاح، ص 570. [3]سید عبدالحسین دستغیب، گناهان کبیره، ص 332. [4]وسایل الشیعه، ج 14، ص 268. [5]بحارالانوار، ج 77، ص 168.