چند نکته : * بهتر است هر سوالی به صورت واضح و صریح نوشته شود. * جا دارد پرسشگر بدون تعصب و با هدف دستیابی به حقیقت سوال کند.
* ادبیات ودقت در ارائه آمارها هم بسیار مهم است . هرچند ما دقیقاً متوجه سوال شما نشدیم (امروزه در جهان 1/8 میلیارد نفر مسلمان داریم که حدود 200میلیون آنها شیعه هستند ـ ویکی پدیا ) .به نظر شما آیا تعداد کم و زیاد افراد دلیل حقانیّت افراد می شود آیا اگر همه مردم کار اشتباهی انجام دادند آن کار اشتباه، درست می شود؟ اینگونه فکر کردن انسان را تعصب به پرتگاه جمود، تکفیر و سلفیت نزدیک میکند
اما پاسخ اصلی:(بنابر ذهنیتی که به نظر میرسد شما دارید)
نکته اول: هر مذهبی ملاکهایی و معیارهایی برای صحت وسقم روایات و دستورات خود دارد که وظیفه علمای آن مذهب است که به آنها بپردازند برای همین است که علمای علم کلام (که کار آنها دفاع از عقاید است) در کنار فقهاء و …. در طول تاریخ به مباحثات و مناظرات و دفاع از آموزه های مذهب خویش پرداخته اند. حال این معیارها و ملاکها چیست، مباحث پیچیده ی علم درایه رجال و حدیث شناسی را جای خود دارد اما به همین اندازه بسنده می کنیم که ائمه(ع)ف محدثین شیعه و مطالب درون کتب شیعه از آموزه هایی است که خود اهل سنت نیز بدانها استدلال می کنند و کمتر کسی از آنها نسبت به صحتشان تردید داشته باشد (مثلاً ابن تیمیه از معدود افراد مغرضی است که با تفکرات سلفی نه تنها شیعه بلکه بسیاری از اهل سنت را نیز تکفیر می کند)
نکته دوم: با توجه به این که تنها قرآن است که هیچ تحریف و انحرافی ندارد، هیچ عالم شیعی تا کنون ادعا نکرده است که همه مطالب احادیث و روایات شیعیان صحیح است و نباید نسبت به آنها شک کرد، اگر اینطور بود دیگر در بین خود علمای شیعه مباحثات در مورد روایات و بحث و جدل ها رخ نمی داد و یا علومی مثل نقدالحدیث، فلسفه و کلام و… ابداع نمی شد. بنابراین خود علمای شیعه هم نسبت به روایات دقت نظر داشته و درستی و صداقت افرادی که آن را نقل کرده اند و یا متن خود روایت را سنجیده و سپس آن را نقل کرده و با آن استدلال می نمایند.
نکته سوم: بسیاری از کتب شیعه (که شما اشاره داشتید) کتب روایی هستند و اگر در همین روایات نگاه کنیم، خود ائمه اشاره داشته اند که اولین کار پیروی از حکم عقل است(کتاب الکافی به عنوان مهمترین کتاب روایی شیعه با کتاب العقل شروع می شود که نشان از جایگاه مهم عقل در نزد تشیع دارد) آنها فرموده اند که در هرجایی اگر مسأله ای بود که با حکم صریح عقل و یا قرآن مخالف بود آن را طرد (فضربوا علی الجدار) و آن را قبول نکنیم. حال چگونه شما همه کتب شیعه را مورد هجوم قرار داده اید؟
نکته چهارم: با توجه به این که اهل سنت نسبت به روایان خود دقت کافی را نداشته اند و از هرکسی که پیامبر را دیده و یا شنیده روایت نقل کرده اند و یا مطالب علمای خود را که عمدتاً دارای گرایشان مذهبی خاص مثل جبریّه، قدریه و…. را می پذیرند، به نظر شما آیا دچار خطا نیستند؟ در میان راویان آنها افرادی هستند که علاوه بر این که معصوم نبوده بلکه خطاهای آنها در تاریخ ذکر شده است؟
نکته پنجم: در طول تاریخ تا قرن دهم هجری حکومت در ایران و سایر نقاط جهان اسلام دست اهل سنت بوده است (امویان، عباسیان، سلجوقیان و…. چرا که می دانیم حکومت رسمی شیعه در سال 907 هجری توسط صفویان تأسیس شد) و شیعه در این چند قرن همیشه در اقلیت بوده است. بنابراین ادعای شما که آتش سوزی و تحریف کار شیعه است با وجود در اقلیت بودن شیعه نمی تواند صحیح باشد بلکه بالعکس بوده است . برای مثال در تاریخ می بینیم که چون حکومت ها از طرفداران خود حمایت می کردند، همیشه علما و پیروان اهل سنت جایگاه ویژه ای داشتند و برای آنها مقرری، امکاناتی چون کتابخانه، قلم، دوات و… فراهم بود و در مقابل شیعه در کمبود امکانات بودند.
نکته ششم: در قرون اولیه اسلامی (حدود قرن 3 تا 6) هجری بغداد کانون علمی جهان اسلام بوده است و در آنجا همه گروه ها با هم رقابت داشتند از جمله شیعیان با دیگر مذاهب اسلامی. وقتی که به تاریخ درگیری های علمی و حتی فیزیکی بین پیروان این گروه ها می نگریم در تاریخ ثبت شده است که شیعیان، علمای شیعه، کتب و کتابخانه های شیعه چندین بار توسط رقبای آنها (از جمله معتزله و اهل حدیث) مورد هجمه واقع شده و کتابخانه های آنها دچار آتش سوزی و نابودی شده است که حتی علمای آنجا را مجبور به مهاجرت به شهرهای دیگر از جمله حلّه و نجف کرد. (از جمله شیخ طوسی که به نجف آمد)
نکته هفتم: یکی از دلایل دیگر در مورد این که شیعه در کتابهایشان کمتر تحریف شده و بیشتر بر پایه ی عقل و منطق استوار است این است که در کتابخانه های ما همه کتب اهل سنت (حتی ضدشیعی ترین کتاب آنها مثل منهاج السنة ابن تیمیه) وجود دارد و دسترسی برای همه طالبان علم به کتب اهل سنت آزاد است. اما در مقابل در کتابخانه های اهل سنت در شهرهای بزرگی مثل مکه، مدینه، قاهره و… بسیاری از کتب شیعیان وجود ندارد و یا حداقل دسترسی فقط برای علمای آنهاست. بنابراین می توان نتیجه گرفت که اگر کتب شیعه در معرض عموم مردم اهل سنت در کشورهای اهل سنت (به ویژه کشورهایی با تفکرات سلفیت) بسیاری از حقایق برای عموم روشن خواهد شد از این رو این کتب (خصوصا کتب پاسخ به شبهات) در معرض عموم نیست. (برای توضیح بیشتر به کتابهایی مثل آنگاه هدایت شدم، اهل سنت پاسخ می دهد، مناظرات دکتر و پیر(شیخ)و… مراجعه نمایید).
نکته هشتم: حرکات امروزی پیروان هر مکتب و مذهب هم می تواند نشانه ی خوبی از برحق بودن و یا ناحق بودن مذاهب پرده بردارد. با یک نگاه به سیره شیعیان در طول سده اخیر می بینیم که هرکجا ظلم و تعدی از سوی دشمنان بوده بر علیه شیعه بوده است. شما در بمب گذاری های چند سال اخیر، کشتار دسته جمعی و…. که از سوی پیروان فرقه های تکفیری اهل سنت بر علیه شیعیان صورت گرفته است (مثل القاعده، داعش و….) نمونه بارز آن را می بینید. از دیگر سو در جریان ادعای حکومت داعش (دولت اسلامی عراق و شام) که خودشان و کتابهایشان (مثل نشریه دابق) همه مطالب شیعه را دروغ پنداشته و نسبتهایی را به شیعیان می دهند که اصلا روا نیست (مثلا آنها شیعه را علی اللهی معرفی می نمایند). گذشته از این مطالب در عمل نیز در از بین بردن مظاهر تمدنی و کتابخانه ها نیز ید طولایی دارند برای همین می توانید به موزه های تدمر در سوریه و موصل و یا کتابخانه دانشگاه موصل سری بزنید و یا در اینترنت جستجو کنید که ببینید که آتش سوزی کتابخانه شهر موصل و یا تخریب آثار باستانی سوریه توسط داعش چه ضربه بزرگی به تمدن اسلامی زده است. حاصل سخن این که رفتار امروزی پیروان هر مذهبی می تواند آینه تمام نمای آن مذهب در تاریخ باشد و نحوه تفکر و دیدگاه آنها را به تصویر بکشد.
* ادبیات ودقت در ارائه آمارها هم بسیار مهم است . هرچند ما دقیقاً متوجه سوال شما نشدیم (امروزه در جهان 1/8 میلیارد نفر مسلمان داریم که حدود 200میلیون آنها شیعه هستند ـ ویکی پدیا ) .به نظر شما آیا تعداد کم و زیاد افراد دلیل حقانیّت افراد می شود آیا اگر همه مردم کار اشتباهی انجام دادند آن کار اشتباه، درست می شود؟ اینگونه فکر کردن انسان را تعصب به پرتگاه جمود، تکفیر و سلفیت نزدیک میکند
اما پاسخ اصلی:(بنابر ذهنیتی که به نظر میرسد شما دارید)
نکته اول: هر مذهبی ملاکهایی و معیارهایی برای صحت وسقم روایات و دستورات خود دارد که وظیفه علمای آن مذهب است که به آنها بپردازند برای همین است که علمای علم کلام (که کار آنها دفاع از عقاید است) در کنار فقهاء و …. در طول تاریخ به مباحثات و مناظرات و دفاع از آموزه های مذهب خویش پرداخته اند. حال این معیارها و ملاکها چیست، مباحث پیچیده ی علم درایه رجال و حدیث شناسی را جای خود دارد اما به همین اندازه بسنده می کنیم که ائمه(ع)ف محدثین شیعه و مطالب درون کتب شیعه از آموزه هایی است که خود اهل سنت نیز بدانها استدلال می کنند و کمتر کسی از آنها نسبت به صحتشان تردید داشته باشد (مثلاً ابن تیمیه از معدود افراد مغرضی است که با تفکرات سلفی نه تنها شیعه بلکه بسیاری از اهل سنت را نیز تکفیر می کند)
نکته دوم: با توجه به این که تنها قرآن است که هیچ تحریف و انحرافی ندارد، هیچ عالم شیعی تا کنون ادعا نکرده است که همه مطالب احادیث و روایات شیعیان صحیح است و نباید نسبت به آنها شک کرد، اگر اینطور بود دیگر در بین خود علمای شیعه مباحثات در مورد روایات و بحث و جدل ها رخ نمی داد و یا علومی مثل نقدالحدیث، فلسفه و کلام و… ابداع نمی شد. بنابراین خود علمای شیعه هم نسبت به روایات دقت نظر داشته و درستی و صداقت افرادی که آن را نقل کرده اند و یا متن خود روایت را سنجیده و سپس آن را نقل کرده و با آن استدلال می نمایند.
نکته سوم: بسیاری از کتب شیعه (که شما اشاره داشتید) کتب روایی هستند و اگر در همین روایات نگاه کنیم، خود ائمه اشاره داشته اند که اولین کار پیروی از حکم عقل است(کتاب الکافی به عنوان مهمترین کتاب روایی شیعه با کتاب العقل شروع می شود که نشان از جایگاه مهم عقل در نزد تشیع دارد) آنها فرموده اند که در هرجایی اگر مسأله ای بود که با حکم صریح عقل و یا قرآن مخالف بود آن را طرد (فضربوا علی الجدار) و آن را قبول نکنیم. حال چگونه شما همه کتب شیعه را مورد هجوم قرار داده اید؟
نکته چهارم: با توجه به این که اهل سنت نسبت به روایان خود دقت کافی را نداشته اند و از هرکسی که پیامبر را دیده و یا شنیده روایت نقل کرده اند و یا مطالب علمای خود را که عمدتاً دارای گرایشان مذهبی خاص مثل جبریّه، قدریه و…. را می پذیرند، به نظر شما آیا دچار خطا نیستند؟ در میان راویان آنها افرادی هستند که علاوه بر این که معصوم نبوده بلکه خطاهای آنها در تاریخ ذکر شده است؟
نکته پنجم: در طول تاریخ تا قرن دهم هجری حکومت در ایران و سایر نقاط جهان اسلام دست اهل سنت بوده است (امویان، عباسیان، سلجوقیان و…. چرا که می دانیم حکومت رسمی شیعه در سال 907 هجری توسط صفویان تأسیس شد) و شیعه در این چند قرن همیشه در اقلیت بوده است. بنابراین ادعای شما که آتش سوزی و تحریف کار شیعه است با وجود در اقلیت بودن شیعه نمی تواند صحیح باشد بلکه بالعکس بوده است . برای مثال در تاریخ می بینیم که چون حکومت ها از طرفداران خود حمایت می کردند، همیشه علما و پیروان اهل سنت جایگاه ویژه ای داشتند و برای آنها مقرری، امکاناتی چون کتابخانه، قلم، دوات و… فراهم بود و در مقابل شیعه در کمبود امکانات بودند.
نکته ششم: در قرون اولیه اسلامی (حدود قرن 3 تا 6) هجری بغداد کانون علمی جهان اسلام بوده است و در آنجا همه گروه ها با هم رقابت داشتند از جمله شیعیان با دیگر مذاهب اسلامی. وقتی که به تاریخ درگیری های علمی و حتی فیزیکی بین پیروان این گروه ها می نگریم در تاریخ ثبت شده است که شیعیان، علمای شیعه، کتب و کتابخانه های شیعه چندین بار توسط رقبای آنها (از جمله معتزله و اهل حدیث) مورد هجمه واقع شده و کتابخانه های آنها دچار آتش سوزی و نابودی شده است که حتی علمای آنجا را مجبور به مهاجرت به شهرهای دیگر از جمله حلّه و نجف کرد. (از جمله شیخ طوسی که به نجف آمد)
نکته هفتم: یکی از دلایل دیگر در مورد این که شیعه در کتابهایشان کمتر تحریف شده و بیشتر بر پایه ی عقل و منطق استوار است این است که در کتابخانه های ما همه کتب اهل سنت (حتی ضدشیعی ترین کتاب آنها مثل منهاج السنة ابن تیمیه) وجود دارد و دسترسی برای همه طالبان علم به کتب اهل سنت آزاد است. اما در مقابل در کتابخانه های اهل سنت در شهرهای بزرگی مثل مکه، مدینه، قاهره و… بسیاری از کتب شیعیان وجود ندارد و یا حداقل دسترسی فقط برای علمای آنهاست. بنابراین می توان نتیجه گرفت که اگر کتب شیعه در معرض عموم مردم اهل سنت در کشورهای اهل سنت (به ویژه کشورهایی با تفکرات سلفیت) بسیاری از حقایق برای عموم روشن خواهد شد از این رو این کتب (خصوصا کتب پاسخ به شبهات) در معرض عموم نیست. (برای توضیح بیشتر به کتابهایی مثل آنگاه هدایت شدم، اهل سنت پاسخ می دهد، مناظرات دکتر و پیر(شیخ)و… مراجعه نمایید).
نکته هشتم: حرکات امروزی پیروان هر مکتب و مذهب هم می تواند نشانه ی خوبی از برحق بودن و یا ناحق بودن مذاهب پرده بردارد. با یک نگاه به سیره شیعیان در طول سده اخیر می بینیم که هرکجا ظلم و تعدی از سوی دشمنان بوده بر علیه شیعه بوده است. شما در بمب گذاری های چند سال اخیر، کشتار دسته جمعی و…. که از سوی پیروان فرقه های تکفیری اهل سنت بر علیه شیعیان صورت گرفته است (مثل القاعده، داعش و….) نمونه بارز آن را می بینید. از دیگر سو در جریان ادعای حکومت داعش (دولت اسلامی عراق و شام) که خودشان و کتابهایشان (مثل نشریه دابق) همه مطالب شیعه را دروغ پنداشته و نسبتهایی را به شیعیان می دهند که اصلا روا نیست (مثلا آنها شیعه را علی اللهی معرفی می نمایند). گذشته از این مطالب در عمل نیز در از بین بردن مظاهر تمدنی و کتابخانه ها نیز ید طولایی دارند برای همین می توانید به موزه های تدمر در سوریه و موصل و یا کتابخانه دانشگاه موصل سری بزنید و یا در اینترنت جستجو کنید که ببینید که آتش سوزی کتابخانه شهر موصل و یا تخریب آثار باستانی سوریه توسط داعش چه ضربه بزرگی به تمدن اسلامی زده است. حاصل سخن این که رفتار امروزی پیروان هر مذهبی می تواند آینه تمام نمای آن مذهب در تاریخ باشد و نحوه تفکر و دیدگاه آنها را به تصویر بکشد.