کتاب معتبر مشهوری است. با نذر مولف نگاشته شده است.
آیتالله سیدمحمدتقی موسوی اصفهانی درباره علت نگارش کتاب «مکیال المکارم» میگوید: امام زمان عجل الله تعالی فرجه را در خواب دیدم که فرمود: این کتاب را بنویس و عربی هم بنویس و نام او را بگذار: «مکیال المکارم فی فوائد الدعاء للقائم»!
از مقدمهای که وی بر مکیال نوشته، چنین بر میآید سید از خواب بیدار میشود، ولی توفیقی برای تألیف آن برایش حاصل نمیشود، تا اینکه در سال 1330 قمری عازم سفر حج شد، در این سفر بسیاری از حاجیان گرفتار مرض وبا شدند و از دنیا رفتند.
ایشان با خدای خویش عهد میبندد اگر از این سفر سالم برگردد، کتابی را درباره حضرت ولی عصرعجل الله تعالی فرجه به رشته تألیف درآورد، چون از سفر برگشت، به عهد خود وفا کرد و کتاب «مکیال المکارم» را که حاوی موضوعات مهم در شناخت امام زمان و وظایف شیعیان در قبال آن حضرت است، به رشته تحریر درآورد.
نکته دیگر:
«سه سال پیش از تألیف این کتاب، بدهی های من زیاد شد، پس یک شب به امام زمان عجل الله تعالی فرجه و پدران بزرگوار ایشان متوسل شده و نیاز خود را به محضر ایشان عرضه داشتم، این توسل در ماه رمضان بود، هنگامی که پس از طلوع خورشید به مسجد برگشتم، خوابیدم، حضرت را در خواب دیدم که به من چنین فرمود: «قدری باید صبر کنی تا از مال خاص دوستان خاص خود بگیرم و به تو برسانم».
پس شاد و خوشحال در حالی که شاکر و سر دماغ بودم و وعده مولایم را محقق شده میدانستم، از خواب بیدار شدم ، پس از گذشت مدتی یکی از برادران که او را فرد صالحی میدانستم و از او نسیم راحتی به مشامم میرسید، نزد من آمد و مبلغی به من بخشید که بدهیهای مرا ادا کرد و ناراحتی مرا فرونشانید و گفت: این پول از سهم امام علیه السلام است، از این امر بسیار بسیار خوشحال شدم و گفتم: «هذا تأویل رؤیای من قبل قد جعلها ربی حقا»!
آیتالله سیدمحمدتقی موسوی اصفهانی درباره علت نگارش کتاب «مکیال المکارم» میگوید: امام زمان عجل الله تعالی فرجه را در خواب دیدم که فرمود: این کتاب را بنویس و عربی هم بنویس و نام او را بگذار: «مکیال المکارم فی فوائد الدعاء للقائم»!
از مقدمهای که وی بر مکیال نوشته، چنین بر میآید سید از خواب بیدار میشود، ولی توفیقی برای تألیف آن برایش حاصل نمیشود، تا اینکه در سال 1330 قمری عازم سفر حج شد، در این سفر بسیاری از حاجیان گرفتار مرض وبا شدند و از دنیا رفتند.
ایشان با خدای خویش عهد میبندد اگر از این سفر سالم برگردد، کتابی را درباره حضرت ولی عصرعجل الله تعالی فرجه به رشته تألیف درآورد، چون از سفر برگشت، به عهد خود وفا کرد و کتاب «مکیال المکارم» را که حاوی موضوعات مهم در شناخت امام زمان و وظایف شیعیان در قبال آن حضرت است، به رشته تحریر درآورد.
نکته دیگر:
«سه سال پیش از تألیف این کتاب، بدهی های من زیاد شد، پس یک شب به امام زمان عجل الله تعالی فرجه و پدران بزرگوار ایشان متوسل شده و نیاز خود را به محضر ایشان عرضه داشتم، این توسل در ماه رمضان بود، هنگامی که پس از طلوع خورشید به مسجد برگشتم، خوابیدم، حضرت را در خواب دیدم که به من چنین فرمود: «قدری باید صبر کنی تا از مال خاص دوستان خاص خود بگیرم و به تو برسانم».
پس شاد و خوشحال در حالی که شاکر و سر دماغ بودم و وعده مولایم را محقق شده میدانستم، از خواب بیدار شدم ، پس از گذشت مدتی یکی از برادران که او را فرد صالحی میدانستم و از او نسیم راحتی به مشامم میرسید، نزد من آمد و مبلغی به من بخشید که بدهیهای مرا ادا کرد و ناراحتی مرا فرونشانید و گفت: این پول از سهم امام علیه السلام است، از این امر بسیار بسیار خوشحال شدم و گفتم: «هذا تأویل رؤیای من قبل قد جعلها ربی حقا»!