۱۳۹۴/۰۴/۲۲
–
۳۱۱ بازدید
پاسخ شبهه در آوردن تیر از پای حضرت علی(ع) و تعارض آن با سوار شدن بچه ها بر روی دوششان در سجده نماز چیست؟
با توجه به تحقیقات انجام شده به نظر میرسد داستان «در آوردن تیر از پای امیرالمومنین علی» هیچگونه سندیت تاریخی موثقی نداشته باشد. اکنون توجه شما را به مطالب ذیل جلب مینمایم: «فخر رازی» عالم معروف اهل سنت اولین شخصی است که اشاره به این داستان کرده است. وی در بین علمای جهان اسلام فردی زیرک میباشد. خصیصه بارز وی که به آن نیز شهرت بسیار یافته است: قدرت عجیب و خارق العاده وی در ایراد و اشکال وارد کردن به هر مسئلهای است که با آن روبرو میشد. این داستان نیز از وی معروف است که نزد یکی از پادشاهان حضور یافت. شاه در کنار استخر پر از آبی نشسته بود. فخر رازی وارد شد. وی طبق معمول شروع به ایراد و اشکال بر مسائل پیرامونش کرد. از جمله با ادلهای مستحکم و به ظاهر غیر قابل انکار مدعی شد در استخر آبی وجود ندارد. حاضران همه میدیدند استخر پر از آب است اما نمیتوانستند دلیلی برای اثبات حرف خویش و رد حرف فخر رازی بیاورند. شاه که چنین دید گفت فخر رازی را درون استخر بیندازند و هر چه فریاد کرد کسی به کمکش نرود تا بفهمد آب در استخر هست یا نه! و دیگر به امور واضح اشکال و ایراد وارد نکند. اولین کسی که به این داستان اشاره کرده فخر رازی است. فخر رازی متوفای اوایل قرن هفتم است. قبل از این تاریخ یعنی در طول هفت قرن این مطلب در کتاب هیچ نویسندهای دیده نشده است حتی شیعیان نیز چنین مطلبی را نقل نکردهاند. اما پس از این تاریخ (یعنی پس از گذشت هفت قرن) این داستان به مرور در کتابهای شیعیان راه یافت. غافل از آنکه هدف اصلی از ساخت آن چه بوده است. در میان شیعیان اولین شخصی که به این داستان اشاره کرده (سپس سایرین نیز به نقل از وی این داستان را نقل کرده اند) مرحوم ملا احمد نراقی در کتاب معراج ااسعاده ص 823 (قم، موسسه انتشارات هجرت، چاپ هشتم، 1381ش) میباشد. با توجه به این نکته این سوال مطرح میشود چگونه مطلبی با این اهمیت و جذابیت (بخصوص برای شیعیان) هفت قرن مسکوت و دور از چشم مانده و سر انجام نیز توسط اهل سنت ذکر میشود؟ اگر کمی دقت کنیم میتوانیم به پاسخ این پرسش پی ببریم. وی ابتدا این داستان را با آب و تاب فراوان نقل میکند تا شبهاتی همانند آنچه شما ذکرکردید را به وجود آورد یا شبهه انفاق انگشتر در حال نماز از سوی امیر مومنان را به چالش بکشد.نتیجه سخن آنکه فخررازی در قرن هفتم سازنده این داستان است آن هم برای اینکه بعد به صورتی ناجوان مردانه دیگر امتیازات انحصاری امیرالمومنین را زیر سوال ببرد. امتیازاتی که در طول هفت قرن یکی از دلیلهای شیعیان بر علیه اهل سنت بوده و اهل سنت نیز چارهای جز اقرار به آن نداشتند.