خانه » همه » مذهبی » کدام نقطه از کره زمین مستعد پرورش بزرگترین قدرت جهانی است؟

کدام نقطه از کره زمین مستعد پرورش بزرگترین قدرت جهانی است؟

تحلیل ماهان از تاریخ قرون شانزدهم تا نوزدهم و به ویژه گسترش نفوذ جهانی بریتانیا او را به نتیجه رساند که مستعد ترین ناحیه برای پرورش قدرت برتر جهانی جایی است که امکان کنترل راه های دریایی اصلی جهان و تنگه های استراتژیک را فراهم کند.
از دیدگاه ماهان بریتانیا برای آن در قرون هجده و نوزده میلادی به قدرت برتر جهانی تبدیل شد که بیش از هر قدرت دیگری بر دریا ها تسلط داشت. در واقع راه های دریایی اصلی جهان به راه های ارتباطی داخل امپراطوری بریتانیا تبدیل شده بود و به جز کانال پاناما کلیه تنگه های استراتژیک جهان را در کنترل داشت.
نظریه ماهان بر این پایه استوار بود که نقل و انتقال بوسیله دریا بسیار آسان تر و ارزان تر از زمین بود و کشور هایی که تمام یا بیشتر مرز های آنان دریایی بود، نسبت به کشورهای محصور در خشکی امکانات بیشتری برای تبدیل شدن به قدرت مسلط جهانی دارا بودند. به اعتقاد ماهان چنین کشوری اگر نیروی دریایی قدرتمندی داشته باشد هم از تهاجم کشورهای دیگر نسبتا مصون است و هم امکان تسلط بر جریان تجارت جهانی را دارد. در مقابل کشوری مانند فرانسه گرچه مرز دریایی قابل توجهی داشت اما به سبب آنکه اکثر اوقات به رقابت و درگیری در مرزهای زمینی گسترده و خطرناکش مشغول بود، نمی توانست منابع لازم برای ایجاد نیرومند ترین قدرت دریایی جهان را تامین کند.
اما چند سال بعد سر هالفورد مکیندر (1947-1861) استراتژیست و جغرافیدان بریتانیایی نظر دیگری مطرح کرد. او معتقد بود که منطقه محوری سیاست بین الملل یعنی جایی که قدرت مسلط جهانی را پرورش می دهد، منطقه ای است که از شرق آلمان تا جلگه های سیبری امتداد می یابد.
از دیدگاه مکیندر این منطقه از یک موقعیت استراتژیک مرکزی برخوردار است که به آن امکان می دهد بر کل اوراسیا تسلط یابد. به علاوه این منطقه دارای منابع طبیعی بی اندازه گسترده ای است که در صورت تسلط بر بخش اصلی اوراسیا، هیچ قدرتی را با آن یارای مقابله نیست.مکیندر این منطقه را “قلب زمین” می نامید و نظریه خود را چنین خلاصه می کرد: آن که بر اروپای شرقی حکم راند بر قلب زمین حکم می راند
آن که بر قلب زمین حکم راند بر جزیره جهانی (اوراسیا) حکم می راند
و آن که بر اوراسیا حکم راند بر جهان حکم می راند.
نظریه مکیندر بر این اساس قرار داشت که تحول تکنولوژی در آغاز قرن بیستم، اسباب تفوق نیروی زمینی را فراهم کرده بود. راه آهن و سپس موتور های درون سوز و ایجاد بزرگراه ها و شبکه راه های جدید، حمل و نقل در بخش عمده اوراسیا را تسریع نموده بود. در اوایل قرن بیستم خاورمیانه همانقدر از راه زمین برای آلمان قابل دسترس شد که قبلا از طریق دریا برای بریتانیا قابل دسترس بود و اکنون قدرت های عمده اوراسیا بر بزرگترین منابع انسانی و طبیعی استیلا داشتند که امپراطوری بریتانیا قادر به برابری با آن نبود. 
مکیندر به درستی پیش بینی کرد که سیاست بین الملل در نیمه اول قرن بیستم متضمن مبارزه ای بزرگ و سهمگین میان آلمان و روسیه برای به کنترل در آوردن “قلب زمین” خواهد بود.
او همچنین به درستی پیش بینی کرد که اصلی ترین هدف ژئوپلتیک ایالات متحده در قرن بیستم، جلوگیری از تسلط یک قدرت بر کل اوراسیا خواهد بود. او بعد ها حضور آمریکا در دو جنگ و جهانی و نیز جنگ سرد را بر همین اساس تفسیر می کرد. ایالات متحده با قدرت هایی متحد می شد که به دنبال تسلط بر کل اوراسیا نبودند و بالعکس از طرف قدرت های که این هدف را داشتند، تهدید می شدند.
Tahmasebi

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد