خانه » همه » مذهبی » کراهت رنگ سیاه و عمامه سادات

کراهت رنگ سیاه و عمامه سادات


کراهت رنگ سیاه و عمامه سادات

۱۳۹۲/۰۵/۰۹


۵۵۴ بازدید

T}۱. سابقه سیاه پوشى {T
شواهد فراوان تاریخى و ادبى، بیانگر این حقیقت است که بسیارى از ملل و اقوام جهان، از دیر زمان، در ایام عزا سیاه مى پوشیده اند. به دلیل مجال اندک به ذکر چند نمونه از ایران، یونان باستان و اعراب اشاره مى شود.
الف. ایران باستان؛ شواهد فراوانى در متون کهن ایرانى وجود دارد که سیاه پوشى را نشان ماتم و اندوه قلمداد کرده است.

1. سابقه سیاه پوشى

شواهد فراوان تاریخى و ادبى، بیانگر این حقیقت است که بسیارى از ملل و اقوام جهان، از دیر زمان، در ایام عزا سیاه مى پوشیده اند. به دلیل مجال اندک به ذکر چند نمونه از ایران، یونان باستان و اعراب اشاره مى شود.
الف. ایران باستان؛ شواهد فراوانى در متون کهن ایرانى وجود دارد که سیاه پوشى را نشان ماتم و اندوه قلمداد کرده است. شاهنامه فردوسى – که بیانگر فرهنگ و تمدن کهن ایران است – پر است از مواردى که جامه سیاه را نمود عزا و غم تلقى کرده است.
در خصوص زمانى که رستم به دست برادرش شغاد، ناجوانمردانه کشته شد، فردوسى مى سراید:
به یک سال در سیستان سوگ بود      همه جامه هاشان، سیاه و کبود
در عصر ساسانیان نیز، هنگامى که بهرام گور درگذشت ولیعهدش یزدگرد، چنین کرد.
چهل روز سوگ پدر داشت راه      بپوشید لشگر کبود و سیاه
فریدون هم که از جهان درگذشت، نواده و جانشین وى چنین کرد:
منوچهر، یک هفته با درد بود      دو چشمش پر از آب و رخ زرد بود
سپاهش همه کرده جامه سیاه      توان گشته شاه و غریوان سپاه
و این سیاه پوشى تا هم اکنون در ایران رایج است.نگا: معجم البلدان، حموى، ج 3، ص 452 و تاریخ گیلان و دیلمستان، ص 223.
ب . یونان باستان؛ در اساطیر یونان باستان، آمده است: زمانى که تیتس از قتل پاتروکلوس به دست هکتور، شدیداً اندوهگین شد؛ به نشانه عزا، سیاه ترین جامه هایش را پوشید.
این امر نشانگر آن است که قدمت رسم سیاه پوشى در یونان، به عصر هومر بازمى گردد. در میان عبرانیان (یهودیان قدیم) نیز رسم آن بود که در عزاى بستگان خویش، سرها را مى تراشیدند و بر آن خاکستر مى پاشیدند و لباس شان در این گونه مواقع، سیاه رنگ یا نزدیک به آن بود.دائرة المعارف، ج 6، ص 710 – 722.
بستانى در دائرة المعارف خود، رنگ سیاه را براى عزا در تمدن اروپاى قرن هاى اخیر، به عنوان مناسب ترین رنگ گزارش کرده، مى نویسد: طول دوران عزادارى – بر حسب درجه نزدیکى به مرده – از یک هفته تا یک سال طول مى کشد و بیوه زنان، دست کم تا یک سال عزا مى گیرند و در این مدت لباس هاى آنان سیاه رنگ و خالى از هرگونه نقش و نگار و زیورآلات است.دائرة المعارف، ج 6، ص 710 – 722.
ج . اعراب؛ تاریخ، شعر، لغت و سیره نشان مى دهد که اعراب – از مصر و شامات گرفته تا عراق و حجاز – رنگ سیاه را رنگ عزا شناخته اند.
زمخشرى (ادیب و مفسّر قرن ششم) مى نویسد: یکى از ادیبان گوید: راهبى سیاه پوش را دیدم و بدو گفتم: چرا سیاه پوشیده اى؟ گفت: عرب زمانى که کسى از آنها مى میرد، چه مى پوشد؟ گفتم سیاه مى پوشد، گفت من نیز در عزاى گناهان سیاه پوشیده ام. (ربیع الابرار و نصوص الاخبار، ج 3، ص 747).
در کتاب هاى تاریخى، گزارش شده است: که عرب، در مواقع مصیبت، جامه خویش به رنگ سیاه مى کرد. (اخبار الدولة العباسیة، ص 247).
در عصر پیامبر(ص) پس از پایان جنگ بدر – که هفتاد تن از مشرکان و قریش به دست مسلمین به خاک هلاکت افتادند – زنان مکه در سوگ کشتگان خویش، جامه سیاه پوشیده اند. (السیرة النبویة، ج 3، صص 10 – 11).
این شواهد تاریخى و ادبى، نشان مى دهد که رنگ سیاه از دیر باز در میان بسیارى از ملل و اقوام نشان عزا و اندوه بوده است و این امر اختصاص به ایران یا دوران اسلام نداشته است؛ بلکه اعراب پیش از اسلام، ایرانیان و یونانیان باستان نیز به رسم عزا، جامه سیاه یا کبود مى پوشیده اند.نگا: تمدن اسلامى در قرن چهارم هجرى، ج 2، ص 127.

2. سیاه پوشى در میان اهل بیت(ع)

گزارش هاى مستند بیانگر این حقیقت است که پیامبر اسلام(ص) و ائمه اطهار(ع) نیز مهر تأیید بر این سنت منطقى و رسم طبیعى گذاشته و خود در مقام عمل، در عزاى عزیزان خویش سیاه پوشیده اند.
به روایت ابن ابى الحدید در شرح نهج البلاغه، امام حسن(ع) در سوگ امیرمؤمنان على(ع)، جامه هاى سیاه بر تن کرد و با همین جامه به میان مردم آمد و براى آنان خطبه خواند.شرح نهج البلاغه، ابن ابى الحدید، ج 16، ص 22.
بنابر حدیثى که اکثر محدثان آن را نقل کرده اند، امام باقر(ع) فرمودند: زنان بنى هاشم در سوگ ابا عبد الله(ع) جامه سیاه بر تن کردند: «لما قتل الحسین بن على(ع) لبس نساء بنى هاشم السواد و المسوح و کن لاتشتکین من حر و لابرد و کان على بن الحسین(ع) یعمل لهن الطعام للمأتم»؛ بحارالانوار، ج 45، ص 188 و وسائل الشیعه، ج 2، ص 890. زمانى که امام حسین بن على(ع) به شهادت رسید، زنان بنى هاشم لباس هاى سیاه و جامه هاى خشن مویین پوشیدند و از گرما و سرما شکایت نمى کردند. [پدرم ] على بن الحسین به علت [اشتغال آنان به ] مراسم عزادارى، براى شان غذا درست مى کرد».
3. فلسفه سپاه پوشى عباسیان
عباسیان، که در طول قیام، داعیه خون خواهى شهیدان اهل بیت را داشته اند و زمانى که به قدرت رسیدند، دولت خود را دولت آل محمد(ص) و ادامه خلافت على ابن ابى طالب(ع) قلمداد کردند و نخست وزیر خویش ابوسلمه خلال را وزیر آل محمد(ص) و سردار مشهورشان ابومسلم خراسانى را امین یا امیر آل محمد(ص) نامیدند. لباس سیاه را در تداوم سیاه پوشى ماتم و اندوه فقدان عزّت پیامبر و مصایبى که بر اهل بیت(ع) رفته بود، انتخاب کردند. (شرح نهج البلاغه، ج 7، ص 172). نه آنکه آنان سیاه پوشى را در ایران و بلاد اسلامى، پایه گذارى کنند؛ زیرا سیاه پوشى در عزاى از دست رفتگان، منش طبیعى و رایج بود؛ خصوصاً سیاه پوشى در عزاى شهیدان اهل بیت(ع).
بنى عباس به بهانه خون خواهى شهیدان مظلوم کربلا و زید و یحیى، پرچم سیاه و سیاه پوشى را به عنوان ابراز و اعلام عزاى شهیداى اهل بیت برگزیدند و با این ترفند، دوستداران اهل بیت(ع) را به دور خود گردآوردند براى آن که این تبلیغ ظاهرى را در اذهان مردم زنده نگه دارند؛ پس از به قدرت رسیدن، در ظاهر سیاهى پرچم و لباس را شعار همیشگى خویش ساختند. (اخبار الدولة العباسیة، صص 230-232 و 242).
به دلیل همین فریبندگى ظاهرى بود که امام صادق(ع) و دیگر ائمه(ع) به رنگ و لباس سیاه تعریضاتى داشتند؛ یعنى، مخالفت امام در این موارد، ناظر به سیاه پوشى رسمى و خاصى بود که از سوى بنى عباس تحمیل شده و نماد بستگى و اطاعت از حکومت جائرانه آنان بوده است؛ نه سیاه پوشى بر اهل عزا و ماتم بر سوگ از دست رفتگان و خصوصاً مصایب اهل بیت(ع). (نگا: سیاهپوشى در سوگ ائمه نور، صص 195 – 200، 129-155، 76 و 77).

حکم پوشیدن لباس سیاه:

در کل پوشیدن جامه سیاه مکروه است؛ مگر در سه مورد، کفش، عمامه و عبا. اما پوشیدن لباس سیاه در مراسم عزادارى اموات، یک رسم عرفى و اجتماعى است و بستگى به سنت عرفى مردم دارد و درعرف ملت ها معمولاً در این جور مراسم سیاه مى پوشند، از نظر شرعى روایتى در این مورد نداریم. مگر در عزا و ماتم امام حسین(ع) که رجحان شرعى دارد و همچنین در عزادارى سایر ائمه(ع) نیز راجح و نوعى تعظیم شعائر الهى محسوب مى شود.
درباره لباس روحانیت نیز علاوه بر اینکه مدل آن شناسه وظیفه اجتماعی آنان است به طوری که هر کس سوال دینی دارد به آنان مراجعه کنند. رنگ عمامه نیز شناسه دو گروه از روحانیان می باشد که برای افکار عمومی مسلمانان و حتی رعایت حقوق آنان موثر است.
لازم است به این نکته توجه شود که لباس فعلی روحانیون، لباس سنتی و اصیل مسلمانان در قرن های گذشته بوده است و بعد از عقب ماندگی مسلمانان در زمان شاهان بی لیاقت قاجار و جریان خودباختگی فرهنگی، شیوه لباس پوشیدن شرقی ها به تبع بسیاری از لوازم فرهنگی دیگرشان تابع فرهنگ غالب زمانه گردید. اما روحانیان تنها قشری بودند که در مقابل این تغییر ایستادند.
بر اساس این توضیح، در گذشته با توجه به جایگاه ویژه فرزندان پیامبر(ص) در میان مردم (اعم از شیعه و سنی) مشخص شدن آنان از دیگران نیز به صورت خواسته ای اجتماعی درآمد. تا آن که در مصر به آنان لقب شریف داده و پوشیدن لباس خاص سادات در آن زمان متداول گردید. البته بحث ارتباط لباس با اعتقادات سیاسی و مذهبی و اجتماعی قبل از آن نیز مطرح بوده است کما این که بنی عباس در ابتدای قیام بر علیه بنی امیه به نشانه عزاداری برای شهدای اهل بیت(ع) لباس سیاه پوشیدند و این لباس بعدها نیز به عنوان شعار آنان باقی ماند.
به هر حال از زمان های گذشته سادات اعم از روحانی و غیر روحانی دارای لباس مشخص بودند و این به دلیل خواست عمومی برای شناختن، احترام و ادای سایر وظایف نسبت به فرزندان پیامبر(ص) بود.
بعدها که مرز بین لباس روحانیان و غیرروحانیان مشخص تر گردید. سادات غیرروحانی نیز به تدریج مانند مردم عادی لباس پوشیدند (شما در بین سادات مسن تر، افرادی که کلاه یا شال سبز دارند را مشاهده می کنید) اما سادات روحانی لباس خاص سیادت خود را حفظ نمودند.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد