اگر ثروتمندان، خمس و زکات و مالیات خود را دقیق بدهند، نباید فقیری باقی بماند که بخواهند به او کمک هم بکنند.
اسلام نمیگوید ثروت نداشته باش! بلکه تشویق میکند به ثروتمند شدن؛ امّا از آن طرف هم برای ثروتمندان، تکالیفی تعیین کرده است. مشکل اینجاست که اغلب ثروتمندان، تکالیف خود را در ارتباط با ثروت، انجام نمیدهند. مثلاً کسی که در سال، پنج میلیارد تومان، درآمد کسب کرده، یک میلیارد تومان آن، خمس است. آیا این خمس را میدهند؟ خیلی خوب است کسی ثروتمند شود و تمام تکالیف خودش را هم در ارتباط با ثروت، انجام دهد. مشکل اینجاست که ثروتمندان، فضای اقتصادی جامعه را طوری چیدهاند که دیگران بردهی آنها باشند. اینها با کارمند و کارگر همان رفتاری را دارند که روستائیان با گاو و گوسفند و خر دارند. روستائیان، به این حیوانات علف میدهند. آنها را میدوشند و از آنها کار میکشند. اغلب ثروتمندان هم با دیگران، همین رفتار را دارند.
اگر صاحبان کارخانهها و شرکتها و … ، واقعاً به اندازهی ارزش کار افراد به آنها مزد دهند، آنگاه طولی نمیکشد که خود آن کارگران و کارمندان هم با او در کارخانه، شریک میشوند. امّا ثروتمندان، عمداً نمیگذارند که این اتّفاق بیفتد. در عرصه قدرت هم همینگونه است. آنهایی که سوار بر اسب قدرت میشوند، اجازه نمیدهند دیگران، به راحتی وارد چنان عرصهای شوند.
اسلام با این بازی کثیف قدرت و ثروت مخالف است . با اصل ثروت و قدرت مخالف نیست . اسلام میخواهد همه ثروتمند باشند نه اینکه گروهی ثروتمند باشند و گروهی فقیر باشند، و آن ثروتمندان، به فقراء صدقه بدهند. اسلام میخواهد همه در قدرت، سهم داشته باشند، نه اینکه گروهی دیگران را بردهی سیاسی خود کنند. اگر کسی از راه نامشروع و غیرقانونی، ثروت و قدرت کسب کرده، باید از او بازستانده شود؛ و اگر کسی از راه مشروع، کسب کرده، باید طبق احکام اسلام آن را به کار گیرد؛ و اگر طبق احکام اسلام به کار نگیرد، باز هم باید ازو بازستانده شود.
حضرت امیر المؤمنین علی سلام الله علیه ، حاکم کلّ بلاد مسلمان ، یعنی حاکم سرزمینهایی بین چین تا اسپانیا بودند. آن حضرت همواره در حدّ فقیرترین مردم زندگی میکردند. استاندار آن حضرت، به این دلیل که در میهمانی یک ثروتمند شرکت کرده بود، توسّط آن حضرت، توبیخ شد.
امام خمینی ـ قدّس سرّه ـ و مقام معظّم رهبری ـ حفظه الله ـ زندگانی سادهای داشته و دارند؛ در حالی که برخی مدیران رده چندم کشور، غرق در تجملات هستند. باید قضاوت کنیم. چرا مسئول رده چندم کشور، باید وضع زندگیاش هزاران برابر بهتر از رهبر کشور باشد؟ بد قضاوت نمودن و قضاوت غلط و اشتباه بد است . مگر بدون قضاوت میتوان کاری از پیش برد ؟ ! کسی که نسبت به امور اطرافش قضاوتی ندارد، چه فرقی با حیوان دارد؟! چنین موجودی حتّی از حیوان هم کمتر است؛ چرا که آهو هم در مورد موجودات دیگر، قضاوت میکند که بین شکارچی و غیرشکارچی فرق میگذارد.
شعار «دیگران را قضاوت نکن»، که این روزها وِرد زبان برخیها است . اگر مرادشان این است که «موجودی بیخاصیّت باش و با هر چه در جامعه رخ میدهد کاری نداشته باش!» بسیار شعار بد،خطر آفرین و ضد خیلی از دستورات دینی است .
متأسفانه مدّتی است عدّهای اهل فساد، که هر فسق و فجوری میکنند، در فضای رسانهای موجی راه انداختهاند که چرا در مورد ما قضاوت میکنید؟ فلان هنرپیشه، همه جور تصویری از خود منتشر میکند و میگوید در مورد من قضاوت نکنید. فلان برنامهساز تلوزیون، دم از وطندوستی میزند، ولی میرود فرزندش را در فلان کشور خارجی متولّد تا دو تابعیّتی شود، بعد میگوید چرا مرا قضاوت میکنید؟ فلانی از طریق رانتخواری، مالاندوزی میکند، بعد میگوید چرا مرا قضاوت میکنید؟ فلانی از راه نامشروع و غیرقانونی به قدرت میرسد بعد میگوید چرا مرا قضاوت میکنید؟ مردم جامعه ، انسان هستند، سنگ و چوب نیستند که قضاوت نکنند. شعارِ «در مورد دیگران قضاوت نکنید»، ظاهرش زیباست و لابد یعنی کاری به کار چپاولگران و فساد کنندگان و مروّجان فرهنگ غرب نداشته باشید . اسلام در مورد امور شخصی افراد، اجازه قضاوت به ما نداده، امّا در مورد اموری که با جامعه ربط پیدا میکنند، بخصوص در مورد ثروت و قدرت، نه تنها اجازه قضاوت بلکه دستور داده که در این گونه موارد، با جدیّت، امر به معروف و نهی از منکر نماییم. کسانی که ثروت کلان دارند یا به قدرت میرسند، باید پاسخگوی جامعه باشند؛ که ثروت و قدرت را از کجا آوردهاند و چگونه از آن استفاده میکنند؟! اگر غیر از این باشد، اینها سوار بر مردم میشوند. این خاصیّت قدرت و ثروت است. لذا اگر کنترل نشوند، مفسده درست میکنند. حتّی در کشورهای غیرمسلمان هم ساز و کارهایی طرّاحی شده که ثروتمندان و قدرتمندان، پاسخگوی جامعه باشند. جامعه، مال همه ماست. لذا ثروت آن و قدرت آن، هم مال همه است. اگر آن ثروتمند و قدرتمند، ادّعا دارد که دیگران سهمی در ثروت و قدرت او ندارد، لطف کند و جامعه را ترک کند. هیچ کس بدون استفاده از امکانات عمومی جامعه، نمیتواند ثروتمند و قدرتمند شود. این امکانات هم محدودند؛ لذا وقتی یک عدّه پیشدستی کرده و از آن، برخوردار میشوند، دیگران، از آن محروم میشوند.
آن پزشکی که هر ماه، نیم میلیارد درآمد دارد، در دانشگاهی درس خوانده که تکتک ما در آن حقّ داریم. حقوق اساتید آن دانشگاه را هم از بیتالمالی دادهاند که ما در آن حقّ داریم. حال چطور او ماهی نیم میلیارد درآمد دارد ولی دیگری، حتّی یک میلیون تومان هم درآمد ندارد؟ آیا او واقعاً پانصد برابر ، عرضه دارد؟ نهایتش این است که یک نفر، دو برابر یا سه برابر دیگری عرضه داشته باشد، نه پانصد برابر یا هزار برابر.
مردم جامعه، نه تنها حقّ دارند در مورد ثروتمندان و قدرتمندان، قضاوت کنند و از آنها مطالبه کنند که ثروت و قدرت را از کجا آوردهاند، بلکه باید از آنها بخواهند که پاسخگو باشند. در غیر این صورت، ثروتمندان و قدرتمندان، میشوند گرگهای جامعه. هر جا این بازخواست وجود دارد، عدالت نسبی هم هست، و هر جا این بازخواست نیست، فاصلهی طبقاتی غوغا میکند.
مروری دوباره در آیات و احادیث پاسخ قبلی :
خدای متعال فرمود: «… وَ الَّذینَ یَکْنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ وَ لا یُنْفِقُونَها فی سَبیلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَلیم ـــ و کسانی که طلا و نقره (درهم و دینار) را ذخیره میکنند و آن را در راه خدا خرج نمیکنند پس به آنها مژده بده عذاب دردناک را.»
آیا شما بزرگوار مشکلی با این آیه دارید؟!
این آیه میگوید نگه داشتن پول در حساب بانکی یا در صندوق، به مدّت زیاد و نیز احتکار اموال، موجب عذاب اخروی است. اغلب ثروتمندان هم از همین طریق، ثروتمند میشوند. چرا قیمت پراید، تا 90 میلیون تومان بالا میرود؟ پرایدی که هیچ چیزش تحریم نیست. چرا گوجه و پیاز که تولید داخل است، ناگهان به قیمت موز میرسد؟
آیهی فوق میگوید کسانی که با این روشها ثروتمند میشوند اهل جهنّم هستند. امّا گویا در ذهنیّت شما، اینها افراد باعرضه محسوب میشوند. وقتی خدا در مورد اینها قضاوت کرده، چرا ما قضاوت خدا را در مورد اینها، قبول نکنیم و نگوییم؟!
«عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام أَ تَرَى اللَّهَ أَعْطَى مَنْ أَعْطَى مِنْ کَرَامَتِهِ عَلَیْهِ وَ مَنَعَ مَنْ مَنَعَ مِنْ هَوَانٍ بِهِ عَلَیْهِ لَا وَ لَکِنَّ الْمَالَ مَالُ اللَّهِ یَضَعُهُ عِنْدَ الرَّجُلِ وَدَائِعَ وَ جَوَّزَ لَهُمْ أَنْ یَأْکُلُوا قَصْداً وَ یَشْرَبُوا قَصْداً وَ یَلْبَسُوا قَصْداً وَ یَنْکِحُوا قَصْداً وَ یَرْکَبُوا قَصْداً وَ یَعُودُوا بِمَا سِوَى ذَلِکَ عَلَى فُقَرَاءِ الْمُؤْمِنِینَ وَ یَلُمُّوا بِهِ شَعَثَهُمْ- فَمَنْ فَعَلَ ذَلِکَ کَانَ مَا یَأْکُلُ حَلَالًا وَ یَشْرَبُ حَلَالًا وَ یَرْکَبُ وَ یَنْکِحُ حَلَالًا وَ مَنْ عَدَا ذَلِکَ کَانَ عَلَیْهِ حَرَاماً ثُمَّ قَالَ لا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لا یُحِبُّ الْمُسْرِفِینَ أَ تَرَى اللَّهَ ائْتَمَنَ رَجُلًا عَلَى مَالٍ خُوِّلَ لَهُ أَنْ یَشْتَرِیَ فَرَساً بِعَشَرَةِ آلَافِ دِرْهَمٍ وَ یُجْزِیهِ فَرَسٌ بِعِشْرِینَ دِرْهَماً وَ یَشْتَرِیَ جَارِیَةً بِأَلْفِ دِینَارٍ وَ یُجْزِیهِ بِعِشْرِینَ دِینَاراً وَ قَالَ وَ لا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لا یُحِبُّ الْمُسْرِفِین ـــــــــ ابان بن تغلب گوید: امام صادق علیه السلام فرمودند: به نظر تو آنچه خدا به هر که داده براى احترام به اوست و آنچه به هر که نداده براى خوار داشتن اوست؟ هرگز چنین نیست، بلکه مال، مال خداست؛ و نزد کسى امانت مى نهد و به آنها اجازه میدهد که با میانهروی بخورند و با میانهروی بپوشند و با میانهروی با آن زن بگیرند و با میانهروی سوارى کنند و غیر از این مصارف، هر چه باقی ماند را به مؤمنان فقیر برگردانند و پریشانى زندگانى آنها را رفو کنند، هر کس بدین روش کار کند آنچه خورده و نوشیده و سوارى کرده و زناشوئى کرده حلال است و جز آن، بر او حرام است. و آنگاه فرمود: اسراف نکنید که خدا مسرفان را دوست ندارد، آیا چنین میبینی که خدا مالى را به کسى سپرده و به او اجازه داده اسبی به ده هزار درهم بخرد با اینکه یک اسب بیست درهمى هم او را بس است؟! یا کنیزى به صد اشرفى طلا بخرد با اینکه کنیز به ده اشرفى هم او را بس است؟! و فرمود: و اسراف نکنید که خدا مسرفان را دوست ندارد.» (وسائل الشیعة، ج 11، ص: 500)
از این حدیث استفاده میشود که ثروتمندان، حقّ ندارند اموال موجود در اختیار خودشان را هر گونه که خواستند مصرف نمایند؛ بلکه خودشان فقط در حدّ متعارف ـ که مطابق با اهداف اسلامی باشد ـ حقّ استفاده نمودن از آن اموال را دارند، و باقی را باید بین فقراء تقسیم کنند.
طبق این حدیث، اگر کسی اتومبیل غیرمتعارف سوار شود، برایش حرام است. اگر در خانهی غیرمتعارف ساکن شود، برایش حرام است. اتومبیل آن روزگار، اسب بود. میگوید وقتی کسی یک اسب بیست درهمی برایش کافی است، حقّ ندارد اسب ده هزار درهمی سوار شود. امروز، اتومبیل پژو و ال نود، و سمند و امثال اینها، اتومبیل متعارف هستند. چه لزومی دارد که کسی در این زمان، اتومبیل میلیاردی سوار شود در حالی که در خیابانها، کودکان کار، دارند با فروش آدامس، معاش خود را تأمین میکنند؟
وقتی امام معصوم در مورد این گونه افراد، قضاوت کرده، چرا ما این قضاوت امام معصوم را نقل نکنیم؟! دقّت فرمایید! این فرمایش امام معصوم، در مورد ثروت مشروع است نه ثروت نامشروع.
«رَوَى عِیسَى بْنُ مُوسَى قَالَ قَالَ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ علیه السلام یَا عِیسَى الْمَالُ مَالُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ جَعَلَهُ وَدَائِعَ عِنْدَ خَلْقِهِ وَ أَمَرَهُمْ أَنْ یَأْکُلُوا مِنْهُ قَصْداً وَ یَشْرَبُوا مِنْهُ قَصْداً وَ یَلْبَسُوا مِنْهُ قَصْداً وَ یَنْکِحُوا مِنْهُ قَصْداً وَ یَرْکَبُوا مِنْهُ قَصْداً وَ یَعُودُوا بِمَا سِوَى ذَلِکَ عَلَى فُقَرَاءِ الْمُؤْمِنِینَ فَمَنْ تَعَدَّى ذَلِکَ کَانَ أَکْلُهُ مِنْهُ حَرَاماً وَ مَا شَرِبَ مِنْهُ حَرَاماً وَ مَا لَبِسَهُ مِنْهُ حَرَاماً وَ مَا نَکَحَهُ مِنْهُ حَرَاماً وَ مَا رَکِبَهُ مِنْهُ حَرَاماً ـــــ عیسی بن موسی گوید: امام صادق علیه السلام فرمودند: اى عیسى! مال، مال خداست که آن را به امانت به بندگان خود سپرده و فرمان داده است تا با اقتصاد و میانه روى از آن بخورند، و با میانه روى از آن بیاشامند، و با میانه روى از آن بپوشند، و با میانه روى از آن زناشویى کنند، و با میانه روى از مرکب بهره مند شوند، و بقیّه را به فقراى مؤمنان بازگردانند؛ پس هر کس از این حدّ درگذرد، آنچه مى خورد حرام است، و آنچه مى نوشد حرام است، و آنچه مى پوشد حرام است، و آنچه صرف زناشویى مى کند حرام است، و آنچه هزینه سوارى مى کنند حرام است.» (بحار الأنوار؛ ج 100 ؛ ص16)
بلی ما حقّ نداریم طبق نظر شخصی خودمان کسی را قضاوت کنیم؛ امّا حقّ داریم طبق ملاک اسلامی، قضاوت کنیم. ملاک قضاوت ، این گونه احادیث هستند.
عده ای با ثروت اندوزی نامشروع ، عرصه زندگی را بر عموم مردم سخت و طاقت فرسا نموده اند. ارزش واقعی کار یک کارگر زحمتکش و صادق و کاردان را از بها انداخته و ارزشهای غیر واقعی و افسانه ای برای خود را قانون قلمداد مینمایند . این سیستم غلط ارزشگذاری روی کارهاست که باعث این همه فاصلهی طبقاتی شده است. این سیستم غلط ارزشگذاری است که باعث میشود پراید 5 میلیون تومانی، 90 میلیون تومان فروخته شود. در این وسط، 85 میلیون تومان ثروت بادآورده، به جیب چه کسانی میرود؟
امیر المؤمنین ـ علیه السلام ـ فرمودند: «إنَّ اللهَ سُبحانَهُ فَرَضَ فی أموالِ الاغنیاء أقواتَ الفُقَراء فَما جاعَ فَقیرُ إلّا بِما مُتِّعَ بِهِ غَنی وَ اللهُ تَعالَی سائِلُهُم عَن ذَلِکَ ـــــ خداوند سبحان خوراک فقیران را در اموال ثروتمندان قرار داده است؛ پس هیچ فقیری گرسنه نمیماند مگر به واسطهی اینکه ثروتمندی از حقّ او بهرمند شده است؛ و خدای تعالی در این باره از آنان بازخواست میکند.» (منهاج البراعه فی شرح نهج البلاغه(خویی)، ج21، ص 415)
اسلام نمیگوید دنبال ثروت نروید بلکه میگوید از راه درست، کسب ثروت کنید. و حقّ فقیران را هم بدهید؛ نه با منّت بلکه از طریق درستش. طریق درستش آن است که اگر فقیری برای ثروتمندی کار میکند، ارزش واقعی کارش را به او بدهد. اگر این اتّفاق بیفتد اساساً فقیری یافت نمیشود که به او صدقه داده شود. در احادیث هم آمده که در حکومت امام زمان ـ علیه السّلام ـ چنین خواهد شد؛ طوری که افراد، فقیری نخواهند یافت تا به او زکات دهند، کجا رسد صدقه.