خانه » همه » مذهبی » کفار در قرآن

کفار در قرآن


کفار در قرآن

۱۳۹۲/۱۰/۳۰


۱۲۳۵ بازدید

منظور از کفار دقیقا ً چه کسانی اند، آیا نصاری و یهود ( مسیحیان و یهودیان امروز ) که در قرآن هم آمده اند، جزء کفارند؟ آیا هر کس غیر مسلمان باشد کافر است؟

کافر یعنی کسیکه منکر خدا باشد و یا برای خداوند متعال شریک قائل باشد و یا اینکه رسالت حضرت خاتم الانبیاء محمد بن عبدالله ـ صلی الله علیه و آله ـ را قبول نداشته باشد و نیز به کسی کافر می گویند که ضروری دین یعنی، چیزی را مثل نماز و روزه که همة مسلمانان آنرا جزء دین اسلام می دانند منکر شود. (رسالة توضیح المسائل مسئلة 107، ص 30.) فقهاء در این زمینه به آیة شریفة «انما المشرکون نجسٌ»[توبه:28] و روایات متعدد دیگری، از جمله این روایت که از امام صادق ـ علیه السلام ـ نقل شده است «من نصب دیناً غیر دین المومنین(دین اسلام) فهو مشرک» (حر عاملی، وسائل الشیعه، الاحیاء التراث، قم، ط اول، 1409 هـ ق، ج 1، کتاب الطهاره، ابواب مقدمه عبادت، باب 2، ح 3، ص 30،.) استناد می کنند.  غیرمسلمانان درکتابهای فقهی از جهتی به چهار گروه تقسیم شده اند. 1. ذمی. 2. مستامن. 3. معاهد. 4. حربی. ذمی: آن گروه از غیرمسلمانانی که کافر کتابی باشند; یعنی یهود، نصارا و مجوس. در صورتی که بخواهند به عنوان اقلیتهای مذهبی و شهروند، تابعیت کشور اسلامی را بپذیرند و جزء متحدان امت مسلمان باشند و قرار داد ذمه را با حکومت اسلامی امضاء کنند و به پیمان ذمه پایبند بمانند و به شرایط ذمه، مانند پرداخت جزیه متعهد شوند، کافر ذمی شناخته می شود. بستن قرارداد ذمه بین اهل کتاب و حکومت اسلامی، شرایطی دارد و در نتیجه یک سلسله حقوقی را بین اهل ذمه و حکومت و ملت اسلامی پدید می آورد. کافر ذمی، از شهروندان کشور اسلامی به شمار می رود مانند یک شهروند مسلمان از مزایا و امکانات دولت و کشور اسلامی استفاده می کند و مانند افراد مسلمان در تحت حمایت دولت اسلامی زندگی می کند و جان و مال و ناموس و شغل و کار و موقعیت وی، مورد احترام و رعایت جامعه قرار می گیرد و در برابر، وظیفه دارد به نگهداشت آیینها و احترام به قانون رسمی جامعه اسلامی و در رابطه با احوال شخصیه و زندگی خانوادگی، مانند، ازدواج، طلاق، ارث با نگهداشت یک سلسله معیارها و ترازها که در متن قرارداد آمده و به توافق و امضاء دو سوی قرارداد رسیده است، براساس آئین و مرام خودشان عمل می کنند. درمورد اهل ذمه، بحثها و سخنهای بسیاری است که به پاره ای از آنها در ضمن بحث از فرق بین ذمی و مستامن اشاره خواهد شد. معاهد: معاهدبه غیرمسلمانان گفته می شود که با دولت اسلامی پیمان عدم تعرض و قرارداد ترک جنگ و دشمنی را امضا کرده باشند و در سرزمینی و داخل کشور خودشان زندگی می کنند. امضای قرارداد و معاهده سبب می شود که جان و مال و ناموس و سرزمین آنان حرمت و مصونیت پیدا کند و اگر مصالح سیاسی و اجتماعی مسلمانان ایجاب کند، دولت اسلامی می تواند برابر آیینها و قانونها، با صدور ویزا به آنها اجازه ورود و اقامت در کشور اسلامی بدهد و به مدتی، که برابر مصالح و منافع مسلمانان در متن قرارداد به آنها اجازه اقامت داده شده است، به عنوان بازرگان، جهان گرد و یا به عنوان دانشجو و یا سفیر و کاروان و رایزن و دیگر عناوین معمول و رسمی به کشور اسلامی مسافرت کند. مستامن: کافری است که برای تحقیق و مطالعه درباره اسلام و عقائد اسلامی و فرهنگ مسلمانان و آشنایی با احکام و معارف دین، یا به انگیزه های صحیح دیگر از ملت و یا دولت اسلامی خواستار امان و پناهندگی و ورود به کشور اسلامی شده است. هر یک از سه گروه غیرمسلمان: ذمی، معاهد و مستامن، حقوقی دارند که در بخش مستقلی به بحث و بررسی آن خواهیم پرداخت. حربی: حربی بر آن دسته از غیرمسلمانان گفته می شود که از هیچ یک از سه گروه یاد شده نباشند، یعنی هیچ یک از قرارداد و تعهد ذمه و امان و معاهده را با مسلمانان امضا نکرده باشند. حربی، کافری است که از قانون خدا سرپیچیده و تحت قرارداد ذمه و امان و معاهده در نیامده است، از این روی از نظر اسلام جان و مال و ناموس وی، هیچ گونه حرمت و مصونیتی ندارد و مسلمانان می توانند، پس از دعوت و دادن آگاهی لازم و اتمام حجت، با او وارد جنگ شوند، خواه او در حال جنگ و یا توطئه علیه مسلمانان باشد یا نباشد، به شرط این که اعلام بی طرفی و عدم مداخله و ستیزه جویی نکرده باشد. کافرحربی، حق ورود و سکنی در کشور اسلامی را ندارد و اگر وارد سرزمین اسلام شد، هیچ گونه مصونیتی نخواهد داشت، مگر آن که اشتباهی رخ داده باشد و به باور این که اگر به عنوان بازرگان و یا جهان گرد وارد کشور اسلامی شود، مصونیت دارد. دراین فرض، به کشورش برگردانده می شود، مگر آن که ثابت شود به عنوان جاسوسی وارد کشور اسلامی شده است که با او برخورد مناسب خواهد شد. به طور کلی، همه احکامی که در داد و ستد با مسلمانان گفته شده، درباره کافران نیز اجرا می شود و از این جهت کافر با مسلمان هیچ تفاوتی ندارد. برای نمونه، مسلمان حق ندارد در داد و ستد با کافران دست به غش یا خیانت بزند. هم چنین اگر مالی را از کافری که در پناه کشور اسلامی زندگی می کند، از بین ببرد، ضامن است.اگر کسی شراب و خوک کافری را که خوردن و نوشیدن آن را برابر آیین خود، حلال می داند، از بین ببرد، در صورتی که آن کافر، خوردن گوشت خوک یا شراب را آشکار نسازد، مسلمان ضامن است و باید قیمت خوک و شراب را برابر نرخ گذاری آنان پرداخت کند. ولی اگر کافر تظاهر کرده باشد، مسلمان ضامن نیست. هم چنین اگر مالی را از کافر غصب کند، پس دادن آن واجب است.1 اگر  مسلمانی به یکی از کشورهای کفر برود، باید برابر قانون رسمی آن کشور رفتار کند و از آن سرپیچی نکند. همان گونه که دولت آن کشور نیز وظیفه دارد حقوق مسلمانان شهروند یا مهمان را رعایت کند. بنابراین، هرگونه رفتار غیر قانونی مانند: دزدی از دارایی ها، دزدی از برق، تلفن، گاز یا نپرداختن اجاره و…حرام است و مسلمانان باید برای مال و دارایی دولت و ملت آن کشور، احترام قایل شوند: هرگاه مسلمانی بر اساس توافق و امضای قرارداد وارد کشور غیراسلامی شود و از غیر مسلمانان مالی را بدزدد، واجب است آن مال را به صاحبش برگرداند، خواه صاحب مال ساکن کشور اسلامی باشد، یا ساکن کشور غیر اسلامی.2 مقام معظم رهبری می فرمایند: «دروغ و فریب و تقلّب در معاملات جایز نیست، هرچند طرف مقابل غیر مسلمان باشد».3 بنابراین، بازرگانان، دانشجویان یا جهانگردان مسلمان که برابر قانون های شناخته شده بین المللی به کشورهای غیر اسلامی می روند، به هیچ روی، حق سوء استفاده از دارایی های آنان را ندارند و هرگونه دزدی و خیانت در آن جا، حرام و موجب ضمان است؛ زیرا پذیرفتن ویزای اقامت در یک کشور، در حکم پیمان سپاری به رعایت قانون وخیانت نکردن به مقررات آن کشور است و خلاف عهد و پیمان عمل کردن، خیانت و حرام است. افزون بر آن، به این دلیل که این گونه رفتارهای ناهنجار، غُلول وغدر به شمار می آیند که انجام دادن آن از هیچ فردی و در هیچ شرایطی پذیرفته نیست.4 پی نوشت:1. کشف الغطاء، ج 2، ص 401.2. جواهرالکلام، ج 21، ص 107.3. رساله اجوبة الاستفتائات، ج 2، ص 192.4. جواهر الکلام، ج 21، ص 107.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد