کودکان با کشیدن نقاشی دنیای درونشان را نشان می دهند
نقاشی کودکان نه تنها برای آنها یک نوع لذت و بازی است، بلکه میتواند به والدین در دیدن و شناختن دنیای درونی آنها کمک کند. البته نقاشی نکشیدن یک کودک یا تمایل کم او به این کار به این معنی نیست که تخیل ضعیفی دارد. بسیارند کودکانی که از طرق دیگر غیر از نقاشی دنیای خود را به شما نشان میدهند.
آیا همیشه باید نقاشی کودکان را تحسین کرد؟
نقاشی کشیدن کودکان نشانه رشد آنهاست.
نقاشی تمام کودکان زیباست گرچه ممکن است نقاشی یک کودک با هارمونی و دیگر از روی بیدقتی باشد.
توصیه روانشناسان به شما این است که همیشه با گفتن این جمله که چه نقاشی زیبایی، کودکتان را تشویق کنید اما به او دروغ نگویید زیرا کودکان میتوانند متوجه تشویق بیجا شوند.
نظر خود را صادقانه در مورد انتخاب رنگها و محل قرار گرفتن آدمها و اشیا بیان کنید و به او بگویید که میتواند بهتر نقاشی کند.
آیا باید نقاشی کودکان را نگه داشت؟
وقتی کودکی نقاشی میکشد و آن را به شما میدهد یعنی کادویی به شما تقدیم کرده که بابت آن تلاش بسیار کرده است. پس کادوی او را دور نیندازید یا حداقل همان لحظه این کار را نکنید. معمولا کودکان از تماشای نقاشیهای یکی دو سال قبل خود بسیار ذوقزده میشوند و این کار آنها را تشویق به ادامه کار و بهبود هنرشان میکند.
آیا میتوان نقاشی کودکان را نقد کرد؟
نقاشیها تولیدات آنی هستند. به همین دلیل تفسیر آنها آن هم توسط انسانهای بالغی که دیدشان به واسطه ترسها و پروژههای روزانه تغییر کرده بیفایده است. نقاشیها تنها گویای شخصیت در حال ساخت کودک هستند. مثلا اگر کودکی 2 درخت تنومند را در کنار دو نهال به تصویر میکشد ممکن است بخواهد خانوادهای را ترسیم کند. توصیه ما به شما این است که نقاشیها را نقد نکنید بلکه از خود کودک بخواهید آنچه را ترسیم کرده برای شما تعریف کند و قضاوت را به گفتههای او بسپارید.
اینکه کودکی همیشه تصویر یک چیز را بکشد طبیعی است؟
برخی کودکان تنها به خانه کشیدن یا کشیدن درخت علاقه دارند. دلیل این امر آن است که آنها تنها به مسایل روزانه یا علایق خود دارند فکر میکنند. تکرار یک نقاشی کار غیرطبیعی نیست. اتفاقا این کار سبب افزایش مهارت در آنها میشود. اما اگر کودکتان مرتبا تصویر سیاه و ناخوشایند را به تصویر میکشد و این نقاشیها با علایم دیگر مثل بروز مشکل در مدرسه یا خانه همراه است باید با یک روانشناس در مورد آنها صحبت کنید.
آیا دستکاری در نقاشیهای آنها کار صحیحی است؟
نقاشیهای کودکان معمولا کمی دور از حقیقت است. ممکن است آدمک نقاشی او 4 انگشت و خورشیدش قرمز باشد. دلیل آن هم این است که کودکان آنچه را میدانند میکشند نه آنچه را میبینند. برای آنها خانه همیشه سقف تیز مثلثی دارد. سعی نکنید حقیقت را به آنها بفهمانید. دستشان را آزاد بگذارید تا آنچه را میخواهند بکشند. اگر خودشان موافقاند شما میتوانید به نقاشی آنها گل یا خانه بیفزایید. اگر بخواهید حقیقت را به آنها نشان دهید ممکن است از نقاشی زده شوند.
چطور نقاشی کودکان را میتوانیم روان شناسی کنیم؟
نقاشی هر کودک بیان گر احساسات درونی اوست. برای تحلیل و قضاوت یک اثر باید به صورت مستمر و پی درپی نقاشیهای کودک را زیر نظر داشت تا به جنبههای درونی کودکان پی برد. در نقاشی کودکان هر شکل، نماد یا رنگ بیان گر یک شخص، یک احساس یا یک ویژگی روحی خاص است. حتی نقطهی شروع نقاشی برای روان شناسان کودک مهم است؛ مثلاً کودک، نقاشی را از مرکز، پایین، بالا و یا کدام گوشه شروع کند.
خانه
در نقاشیهای کودکان، خانه بیش از هر چیز دیگری کشیده میشود. در شروع کار معمولاً خانه به صورت یک مربع که بر بالای آن یک مثلث قرار دارد، کشیده میشود. خانه نماد پناه گاه و هستهی اصلی و گرمی خانوادهای است که ممکن است مورد علاقه یا تنفر کودک باشد. خانههایی که کودکان ترسیم میکنند ممکن است دارای باغچه، گل، درهای بزرگ، پنجره و پردههای رنگین باشد. چنین خانه ای، نماد یک زندگی سعادتمند است که کودک در آن احساس آرامش میکند. برعکس، اگر خانهای بدون در ورودی، با دیوارهایی بلند و به گونهای منزوی و دورافتاده ترسیم شود، معنای متفاوتی پیدا میکند. اگر این خانه بین سنین پنج تا هشت سالگی ترسیم شود نشان گر خجالتی بودن کودک و وابستگی شدید او به مادر است. بعد از هشت سالگی نشان گر احساس خودکوچک بینی و تنهایی کودک و در نوجوانی نشان گر شرم و حیای بیش از حد، و داشتن احساسات رقیق است.
خورشید
خورشید به علت نقش مهمی که برعهده دارد، در نقاشیهای بیشتر کودکان دیده میشود. تصویر خورشید بیان گر امنیت، خوش حالی، گرما، قدرت و به نظر بعضی پژوهش گران نماد پدر مطلوب است. وقتی رابطهی پدر و کودک خوب است، خورشید به طور کامل و در حال درخشیدن نمایش داده میشود. هنگامی که این ارتباط مطلوب نیست، خورشید در پشت کوه ناپدید است و یا به صورت قوسی در افق دیده میشود و اگر کودک از پدرش هراس داشته باشد، خورشید به رنگ قرمز تند یا سیاه که مضطرب کننده است، ترسیم میشود.
با وجود این نحوهی نمایش خورشید، مانند سایر موضوعهای نقاشی ممکن است به حال و حوصلهی لحظهای کودک و نه به تفاهم و عدم تفاهم بین کودک و پدر بستگی داشته باشد. بنابراین، قبل از هر قضاوت و تعبیری در این مورد، بهتر است چندین نقاشی یک کودک را مورد بررسی قرار داد تا معلوم شود آیا این پدیده مرتب تکرار میشود یا خیر. آن گاه به تجزیه و تحلیل آن پرداخت. در تجزیه، تحلیل و تفسیر نقاشی کودک باید به نقش آموزش و یادگیریهای قبلی نیز توجه داشت.
اگر بدون در نظر گرفتن الگوهای یاد گرفته شده در گذشته، بخواهید نقاشی کودک را تفسیر کنید، از حقیقت دور شده و به یک تشخیص غلط دربارهی حالات عاطفی و روانی کودک میرسید. در ثانی، در تفسیر نقاشی کودک، باید جنبههای مختلفی از نقاشی را مد نظر قرار داد که عبارتند از: رنگ، محتوا، فضای به کار گرفته شده و خطوط (اشکال). بدیهی است که تفسیر نقاشی کودک بدون در نظرگرفتن هر یک از این جنبه ها، شما را به نتیجهی مطلوب نخواهد رساند.
درخت
برای تجزیه و تحلیل نقاشی درخت باید سه قسمت آن را مشخص کرد که عبارتند از: ریشه، تنه، شاخهها و برگ ها.
ریشه در زمین فرو رفته و درخت از آن غذا دریافت میکند، نماد ناخودآگاه و فشارهای غریزی است. تنه، پرثباتترین و مشابهترین عامل به خود کودک است، بنابراین بیان گر مشخصات دائمی و عمیق شخصیت اوست. شاخهها و برگها بیان گر طریق ارتباطی او با دنیای خارج است. اگر کودک به ریشه نسبت به بقیهی قسمتهای درخت اهمیت بیش تری داده باشد، نشان گر طبیعت بدوی، عاشقانه و در عین حال محافظه کار و بی حرکت کودک است. تنهی درخت ممکن است کوتاه و یا بلند کشیده شود. بچهها در سنین قبل از مدرسه، تنهی درخت را بلند ترسیم میکنند؛ ولی بعد از این سن، بلند بودن درخت اغلب نشان گر عقب افتادگی فکری، بیماری عصبی و یا آرزوی بازگشت به دنیای کوچکی و قبل از مدرسه است. تنهی درخت اگر کوتاه کشیده شود نشان گر جاه طلبی و بلندپرواز بودن کودک است. تنهی درخت ممکن است مستقیم، صاف و یا کج کشیده شود و در حالت دوم نشانگر عدم ثبات کودک است. درختی که دارای برگهای زیادی و درهم باشد، بیان گر شخصیت بلغمی مزاج و در خودفرورفتگی کودکی است که آمادگی تغییر و تحول ندارد. درختی که شاخههای آن مختلف و هر کدام به سویی کشیده شده اند، نشان گر حساسیت شدید کودکی است که مسائل را به سادگی میفهمد و قادر به ارتباط با دیگران است؛ و در عین حال به راحتی میتواند خود را با محیط سازگار سازد.
شکل آدم
کودک وقتی شکل آدم میکشد، قبل از هر چیز شکل خود و یا درکی را که از بدن و تمایلاتش دارد، بیان میکند. در واقع، بین بعضی خطوط آدم نقاشی شده با خصوصیات روانی و جسمی کودکی که آن را کشیده، ارتباط مشخصی وجود دارد. اگر آدمک در مجموع هماهنگ باشد احتمال بسیاری وجود دارد که کودک کاملاًً سازگار باشد. اگر برعکس آدمک در اندازهای خیلی کوچک و یا در گوشهای از کاغذ کشیده شده باشد، معنایش این است که کودک خود را کم ارزش و از دیگران پایینتر میداند.
به طورکلی نمادهای اصلی اندامها را این گونه تفسیر میکنند
سر
سر معرف مرکز شخصیت، قدرت فکری، هوشی و عامل اصلی مهار فشارهای درونی است. کودکان، همیشه سرهای بزرگ ترسیم میکنند؛ ولی اگر سر زیاد بزرگ باشد، نشانگر آن است که «من» کودک بیش از حد طبیعی است.
چهره
کلیه صاحب نظرانی که به تفسیر نقاشی فرافکنی معتقدند در این زمینه توافق نظر دارند که اندازهی نقاشی از چهرهی انسان مهمترین جنبهی آن است؛ زیرا انعکاس مستقیمی از عزت نفس نقاش است. چهرههای بلندتر از حد متوسط برای گروه سنی مربوط میتواند نشانهی جنبههایی از شخصیت، از قبیل: پرخاش گری یا خودبزرگ بینی باشد. نقاشیهای ریز و بسیار کوتاهتر از حد متوسط میتواند حاکی از نارسایی، کهتری، عزت نفس پایین، اضطراب یا افسردگی باشد.
صورت
صورت بسیار اهمیت دارد و اغلب تنها کشیده میشود. کودکان پرخاشگر، اجزای صورت را به حداقل اغراق آمیزی بزرگ ترسیم میکنند؛ در حالی که کودکان خجالتی جزئیات را از نظر میاندازند و فقط دایرهی صورت را ترسیم میکنند و به ندرت صورتی را از نیم رخ میکشند.
دهان و دندان ها
نقاشی دهان ممکن است معنی نیاز به مواد خوراکی را نمایان سازد؛ و هم به معنای پرخاش گری و یا در ارتباط با مسائل جنبی باشد.
لبها که بسته باشند نشان دهندهی تنش و فشار است و چانه، نماد قدرت مردانگی است.
چشم ها
نقاشی چشم، دنیای درون نقاشی و اجتماعی بودن کودک را نشان میدهد. در کودکان خودخواه، چشمها ارزش زیبایی نیز دارند.
دستها و بازوها
کشیدن دستها و بازوان بزرگ بیان گر قدرت و کنترل است. به عکس ادعا میشود که حذف دستها و بازوها، بازتاب احساس فقدان قدرت و بیهودگی و بی یاور بودن است. البته حذف دستها و بازوها در نقاشی کودکان کمتر از پنج سال امری متداول است. نقاشیهایی از چهرهی انسان که در آنها دستها در جیب فرورفته یا پشت سر قرار گرفته، بیان گر احساس گناه و اضطراب دربارهی کنترل محرکهای «ممنوعه» است.
پاها
کودکان ضعیف و درون گرا اغلب برای آدمها پا نمیگذارند و یا او را در حالت نشسته نقاشی میکنند.
بالاتنه
اگر باریک و لاغر کشیده شود مشخص کنندهی این است که کودک از اندام خود ناراضی است و یا از چاق شدن و بزرگ شدن میترسد. در مواردی دیگر بالاتنهی لاغر ممکن است نشان دهندهی ضعف جسمانی واقعی باشد.
فضا
به طور کلی کودکانی که رسم نقاشی آنها به تناسب بر روی کاغذ ترسیم شده، کودکانی آرام هستند. به نظر روان شناسان کودکانی که فضا را بهتر از دیگران حس میکنند، دارای قابلیت درک بهتری هستند. گرایشی که کودک برای خارج شدن از کادر کاغذ دارد نه تنها بیان گر خصوصیات کودکان خردسال یا عقب ماندهای است که کنترل عضلانی ندارد؛ بلکه در میان کودکان بزرگ سال هم که از کم بود محبت رنج میبرند، دیده میشود. این کودکان به طور اغراق آمیزی در جست وجوی توجه و کمک هستند تا کم بود اعتماد به خود را که مخصوص انسانهای نامطمئن است جبران کند.
کودکان خجالتی و کم رو نیز در گوشهی کاغذ و یا در قسمتی محدود از فضای کاغذ و یا بر روی کاغذ کوچکی نقاشی میکنند. زیرا در مقابل سطح کاغذهای بزرگ خود را گم میکنند و این نیز نشان گر عدم اعتماد و اطمینان به خود است. کودکانی که در نقاشیها این حالت را نشان میدهند، احتیاج به تشویق و پشت گرمی زیادی دارند.
بعضی دیگر از پژوهش گران متوجه شده اند که کودکان خردسال از بالای کاغذ شروع به نقاشی میکنند. علت این امر، مربوط به شکل بدن آدمک و حرکات دست است و نیز این که قسمت بالا نشان دهندهی سر و آسمان و نمادی از ارزشهای والاست.
کودکی که زیاد به طرف چپ کاغذ متمایل شود، البته اگر کودک دست چپ نباشد، نشانگر غم و اندوه و گوشه گیر بودن و بی اعتمادی نسبت به خود است. این افراد سریعاً تصمیم میگیرند و در جست وجوی عواطف و احساسات سرکوب شدهی خود میباشند. آنهایی که تصاویر را در گوشهی راست صفحه میکشند اکثراً افرادی حساس هستند که به دنبال ارضا و ارتقای مسائل عقلی و ذهنی خود در تکاپو میباشند. ناحیهی راست ناحیهی آینده است.
جا دادن تصویر در سمت چپ از خودمحوری نقاش حکایت میکند و عکس آن در افرادی که تحت تأثیر محیط بوده و شرایط و موقعیت محیط بر آنها حاکم است، صدق میکند. اگر تصویر کوچک و نزدیک لبهی پایین صفحه باشد، علامت احساس عدم امنیت و عدم استقلال نقاش است و گاهی دلیل بر افسرده بودن اوست. تمایل به ناحیهی پایین صفحه غرایز بنیادی است.
سرانجام کودکانی که نقاشیهای شان کاملاً در مرکز کاغذ قرار میگیرد، به طور کلی بر خود و احساسات شان توجه و تمرکز فکری زیادی دارند. ترسیم از چپ به راست نشان دهندهی یک حرکت طبیعی پیش رونده است. درحالی که ترسیم از راست به چپ به منزلهی یک حرکت واپس رونده تلقی میشود.
جهت یابی در فضا به منظور چگونگی برداشت و نحوهی استفاده از فضا در نقاشی کودکان نیز اهمیت دارد. کودکان خردسال که به طور صحیح نحوهی جهت یابی در فضا را نمیدانند، ممکن است تصویر انسان را سروته یا وارونه بکشند؛ یا مثلاً نقاشی را از پا شروع کنند و به سر برسند. یا تصویر را به صورتی بکشند که به نظر برسد بدون وزن بوده و در فضا معلق است.
معکوس کشیدن
معکوس کشیدن تصویر در کودکان کم سن و سال هم بسیار غیرمعمول است؛ اما میتوان آن را به ابتکار کودکان در نقاشی ارتباط داد. اما در کودکان بزرگتر نباید این عمل را به سادگی پذیرفت؛ زیرا این عمل ناشی از مشکلات عدم هماهنگی با محیط است.
اندازهی تصویر
کشیدن تصاویری با حداقل اندازه و کشیدن تصاویر مشابه، تصویر انسان در نقاشی کودکانی که عدم امنیت عاطفی و افسردگی احساس میکنند، دیده میشود. کودکانی که احساس عدم امنیت میکنند، تصویر انسان را کوچک میکشند درست برعکس، نقاشیهای بزرگ و باشجاعت که مشخص کنندهی نقاشی اطفالی است که از امنیت خاطر و اعتماد به نفس برخوردارند.
نکتهی دیگری که در تفسیر نقاشیهای کودکان باید مورد توجه قرار داد، اثر الاکلنگی است؛ یعنی، کودک آن چیزی را که برایش از اهمیت بیش تری از لحاظ عاطفی و احساسی برخوردار است، در نقاشی اش بزرگتر از دیگر چیزها میکشد. مثلاً فردی که در خانواده نقش غالب را بازی میکند و فرمان رواست، بدون توجه به اندازهی واقعی وی، از همه بزرگتر کشیده میشود.
تفسیر نقاشی کودکان با توجه کردن به کاراکتر کودک
وقتی که در حال تحلیل و تفسیر نقاشی کودکان هستید، بسیار مهم است که کاراکتر کودک را درنظر بگیرید.
هاستینگز می گوید:
در حالیکه بعضی بچه ها از بعضی هیولاها مانند خون آشام می ترسند بعضی دیگر این ترس را ندارند.
بچه هایی که به تازگی یک فیلم کودکانه را با خون آشام به عنوان شخصیت اصلی دیده اند ممکن است با آن ارتباط مثبتی برقرار کنند اما اگر فیلم ترسناکی را با یک خون آشام بد دیده باشند، نقاشی شان به طور کلی فرق خواهد کرد.
چگونه به تحلیل و تفسیر نقاشی کودکان بپردازیم ؟
از زمانیکه کودک به سنی می رسد که می تواند مداد شمعی را در دستش بگیرد و بر روی کاغذ بکشد، نقاشی کشیدن یکی از روش های مهم برای برقراری ارتباط و درک تفکرات او خواهد بود.
تفسیر نقاشی های کودکان با بزرگتر شدن آنها آسانتر می شود و شما می توانید مطالب زیادی را از نقاشی های آنها برداشت کنید.
درک نقاشی ها در مراحل مختلف رشد ابزاری کارآمد برای والدین است.
درک چگونگی رشد نقاشی های کودکان
سه مرحله در نقاشی کشیدن کودک وجود دارد:
خط خطی کردن، نمایه های ابتدایی و نقاشی.
خط خطی کردن
در این مرحله در تصاویر هیچ واقعیتی وجود ندارد و فقط خطوطی نامنظم بر روی کاغذ هستند.
به نظر می رسد که چیزی وجود ندارد اما گاهی کودک چیزی را می کشد که به آن واقع گرایی اتفاقی می گویند.
یعنی زمانی که خط خطی ها انجام شده و شما می توانید شکل هایی را در آنها ببینید.
پیش نمایه ها
در این مرحله کودکان سعی می کنند چیزهایی را تولید کنند که با چشم می بینند.
آنها ممکن است ساده ترین چیزها مانند صورت، انگشتان، ماشین ها، درخت ها و خانه ها را بکشند.
معمولا هیچ جزئیات واقع بینانه ای در این نقاشی ها وجود ندارد.
در پایان این مرحله آنها چیزهای خاصی را که عقایدشان را نشان میدهد به نقاشی می افزایند مانند گل در جلوی خانه یا لباس بر روی تصاویر چسبان.
نقاشی کودکان
در این مرحله جزئیات زیادی وجود دارد و کودک ممکن است از کلمات و علایم استفاده کند.
شاید از اشکال هوشمندانه مانند v برای پرندگان استفاده کنند.
آنها تا جایی که مهارت هایشان اجازه می دهد، واقع بینانه نقاشی می کنند و تصاویر را از دیدگاه خاصی به نمایش می گذارند.
آنها می توانند داستان نقاشی شان را برایتان بازگو کنند.
نحوه تفسیر نقاشی های کودکان
همه سعی می کنند معنی نقاشی های کودک را بفهمند.
گاهی نقاشی ها فقط نقاشی هستند و هیچ چیزی غیر از تلاشی برای سرگرم شدن با استفاده از یک کاغذ و مداد نیستند.
اما گاه تحلیل و تفسیر نقاشی های کودکان به معنی آن است که شما لایه عمیق تری از تفکر و احساسات آنها را شناسایی می کنید.
بسیار مهم است که زیادی در نقاشی عمیق نشوید بلکه اجازه دهید کودک به شما در مورد معانی تصاویر بگوید.
از او سوال بپرسید مانند اینکه آدم های موجود در نقاشی چه می کنند آنوقت متوجه اطلاعاتی می شود که خودتان هرگز در آن نقاشی نمی بینید.
قوانین کلی در تفسیر نقاشی کودکان
اما شما هم می توانید با دیدگاه ها و تفکرات خود برای تفسیر نقاشی های کودکان گام بردارید.
جنسیت و اولویت رنگ ها. برای مثال رنگ های تیره تر را کودکی بکار می ربرد که مستبد و پرتوقع است.
دخترها رنگ های گرم را ترجیح میدهند در حالیکه پسرها به سراغ رنگ ها خنک می روند.
رنگ سبز برای کودک به معنی خلاقیت، زرد خوشبختی و قرمز رنگ هیجان است و البته رنگی که بیشتر بچه ها آنرا دوست دارند.
موقعیت روی کاغذ هم مهم است.
آنهایی که از سمت چپ نقاشی را شروع می کنند به گذشته و شخصیت پرورش دهنده خود تمایل دارند در حالیکه سمت راست آینده و نیاز به ارتباط است.
نقاشی هایی که در پایین کاغذ کشیده می شود به معنی عدم احساس امنیت یا احساس کمبود است.
در زمان نقاشی کردن، اندازه ها مهم هستند.
آنهایی که بزرگترند شخصیت های برتر هستند و کوچکترها اهمیت شان کمتر است.
آنهایی که با دست های بزرگ کشیده شده اند به معنی کسی که پرخاشگری می کند در حالیکه پاهای باریک به معنی احساس عدم تعادل و مقاومت است.
منبع: سایت سیمرغ
سایت خبر نگاران جوان
سایت پویا اندیش