عصراسلام: اگر بخواهیم بهتر بگوییم، گروتسک ترکیبی است از اشکال، تصاویر و چهرههای زشتی که آراسته شده باشند و این زشتیِ همراه با آراستگی، چیزی عجیب و غریب، ترسناک، خندهدار و غیرواقعی را خلق کند.
گروتسک از کجا آمده است؟
اصطلاح گروتسک در لغت از ریشهی لاتین «گروتو» آمده که در اصل به معنای مغاک و گودال است و وجه تسمیهی آن برمیگردد به مغاکها و مقبرههای روم باستان که برای اولینبار در آنها نیمتنههایی از موجودات خیالی یافت شد.
نقاشیهای دیواری ۳۲۰۰۰ سال پیش، ترکیبی از انسان-حیوان، گیاهان، موجودات افسانهای و دوجنسه را به نمایش میگذاشتند. این واژه ابتدا در اواخر قرن پانزدهم (دوره رنسانس)، در تاریخ هنر پا به عرصهی وجود گذاشت تا نامی برای نقاشیهای مذکور باشد. نقاشیهای گروتسک، معمولاً شمایلی هستند دربارهی موضوعاتی که در اصل باید ترسناک باشند، اما به شیوهای مضحک به تصویر کشیده شدهاند. در مجسمهسازی، گروتسک معمولاً در کلیساهای گوتیک خودنمایی میکند؛ مجسمههای بر فراز کلیسای نُتردام بهترین نمونه از این سبکاند.
در ادبیات معمولاً شخصیتهای گروتسک از یک سو ترحمبرانگیز و از سوی دیگر، منزجرکنندهاند. نمونههای کلیشهای این دسته، معمولاً مردمانی ناقصالخلقه یا ناقصالعقلاند. مخاطب همواره با شخصیتهای گروتسک دچار درگیری میشود و نمیتواند تصمیم روشنی دربارهی این تیپ شخصیتها اتخاذ کند؛ تنها در ادامهی داستان است که مشخص میگردد نیروهای خیر بر شر برتری مییابند یا برعکس.
ویکتور هوگو در رمانهایش توجه ویژهای به این نوع شخصیتها دارد و «گوژپشت نتردام» از بهترین نمونههاست. در این رمان فضاسازی و نیز خود شخصیتها، بالاخص خود گوژپشت، گروتسک هستند. اومبرتو اِکو نویسنده و محقق ایتالیایی که در زمینهی هنر قرونوسطی متخصص است نیز، به خوبی این سبک را در رمان موفق خود با عنوان «نام گل سرخ» به کار میبندد.
هیولای دکتر «فرانکنشتاین» نوشتهی مری شلی نیز نمونهای از به کارگیری سبک گروتسک در ادبیات است. شخصیت «گالوم» در رمان «ارباب حلقهها» نوشتهی تالکین، کاربرد شخصیتهای گروتسک در رمانهای فانتزی را به تصویر میکشد.
هنر مدرن نیز همچنان از گروتسک بهره میجوید. نقاشیهای دیواری گروههای معترض که تحت عنوان «گرافیتی» شناخته میشوند، اغلب از سبک گروتسک در تصویرگری شخصیتها استفاده میکنند. در نماهنگها نیز این امر به چشم میخورد. فیلم-کارتونها در نماهنگ «دیوار» گروه پینک فلوید، نوعی گروتسکاند.
مهمترین شاخصهی این سبک حضور احساس ترس است؛ اما این ترس مسخ شده و مضحک مینماید. مخاطب اثر هنری گروتسک، تکلیف خود را با آن نمیداند. گروتسک یقیناً زیبا نیست، اما احساس تمسخری که در آن نهاده شده، جذابش میکند. این سبک ارتباط نزدیکی با طنز گزنده یا طنز تلخ دارد و اغلب برای بیان همان مفاهیم به کار میرود.
ساختار گروتسک چگونه است؟
گروتسک، نابههنجار است؛ زیرا حقیقت را تحریف کرده و از شکل میاندازد تا محتوای آن را هیولاگونه ساخته، به آن برجستگی داده و به نمایش بگذارد؛ جوهرش، عجیب و غریب است چون به گونهای غافلگیرکننده از مرز آنچه که عادی است، میگذرد و در عین خندهداربودن، وحشتآفرین است.
گروتسک اما میتواند طنزگونه، کنایهای و یا حتی بیمعنا باشد. مفاهیمی چون زشتی، غولآسایی، ناخودآگاه، خیالگونه و نفرتانگیز را میتوان در گروتسک یافت. گروتسک، وارونهسازی و بیگانهسازی نیز هست، چون به تحریف حقیقت دست میزند؛ چون میخواهد سلسله مراتب، قوانین و معیارها را از استحکام بیندازد و به این ترتیب دست به آفرینش هیولاهایی غریب و وحشتآور میزند که درعین حال مسخرهاند. از طریق گروتسک اغراق از یک سو و خندهدار بودن از سوی دیگر به نمایش گذاشته میشود. در این ژانر آنچه که طبیعی است، غریب جلوه میکند.
دو مکتب سورئالیسم و دادائیسم نیز بسیار از گروتسک بهره بردهاند تا چیزهای بیربط را در کنار هم بنشانند.
مهمترین عناصر این سبک عبارتند از:
الف) ناهماهنگی:
بارزترین ویژگی آن ناهماهنگی است که میتواند از کشمکش، برخورد، آمیختگی ناهمگونها یا از تلفیق ناجورها ناشی شده باشد.
ب) خندهآوری و خوفناکی:
همهی کسانی که در خصوص گروتسک نوشتهاند، آن را با مضحکه و هراس درآمیختهاند. عدهای آن را نوعی کمدی میدانند و همراه با دیگر انواع مضحکهی عامیانه طبقهبندی کردهاند. دیگرانی که بر کیفیت خوفناک گروتسک تکیه دارند، آن را مرز دنیای رازها و خارقالعادهها دانسته و به دنیای ماوراءالطبیعه سوق میدهند. متن گروتسک نباید به گونهای باشد که سرانجام، اثری مضحک و تفریحی از کار درآید یا مخاطب فکر کند که با مضحکه روبهروست و نفس اثر را که وحشت و نفرت مجسم است، جدی نگیرد. البته با ید دقت نمود تنها در اثر درگیری عنصرهای متضاد است که تأثیر ویژهی گروتسک حاصل میشود.
ج) افراط و اغراق:
گروتسک در ذات افراطی است و عنصر اغراق و زیادهروی از خصایص بارز آن به حساب میآید، بدین جهت اغلب از روی اشتباه با فانتزی و خیالپردازی همردیف شمرده میشود. دنیای گروتسک با تمام عجایبآفرینی، همان دنیای آشنای ماست و از خیالپردازی بسیار دور است. دنیای گروتسک حقیقی، مستقیم و بیپرده است و همین است که آن را قدرتمند میسازد. اگر اثر در دنیایی خیالی و بدون اشاره به دنیای واقعی خلق شود، دیگر گروتسکی وجود نخواهد داشت .
د) نابههنجاری:
نابههنجاری، منشاء مضحکه و وحشت و انزجار است. واکنشهای معمول که نسبت به گروتسک نشان داده میشود مثل احساس نشاط و تنفر، خنده و ترس، جاذبه و دافعهی همزمان، حاصل مواجهه با نابههنجاری شدید است. شاید به خاطر همین ماهیت نابههنجار گروتسک و نحوهی عرضهی مستقیم و افراطی این نابههنجاری است که آن را به عنوان مطلبی عذابدهنده و نفرتانگیز و طغیانی علیه حقیقت و هنجار محکوم میکنند .
گروتسکهای معروف کداماند؟
مسخ (کافکا) – گوژپشت نوتردام (ویکتور هوگو) – هیولای فرانکنشتاین (مری شلی) – دوست ما آقای کلبی (دونالد بارتلمی) – مستأجر (رولان توپور) – مرد بالشی (مارتین مک دونا) – در انتظار گودو (ساموئل بکت) – گهوارهی گربه (کورت ونهگات) – سفرهای گالیور (جاناتان سوییفت) – آلیس در سرزمین عجایب (لوئیس کارول) – عزاداران بیل (غلامحسین ساعدی) – مجموعه کتاب نمازخانهی کوچک من (هوشنگ گلشیری) – ملکوت (بهرام صادقی) – بچههای قالیبافخانه (هوشنگ مرادی کرمانی) و… .
علوموفنونادبی