گزارشی از روابط سیاسی-اقتصادی چین با ایران؛ روابط پکن و تهران متأثر از چه عواملی است؟
۱۳۹۲/۰۴/۲۸
–
۶۶۹ بازدید
روابط اقتصادی ایران و چین از مسائلی چون تقاضای انرژی در چین، همکاری اقتصادی چین با غرب به ویژه آمریکا و تقابل ایران و غرب، به طور مثال در موضوع هستهای تاثیر میپذیرد. اما به نظر میرسد که چین به دلیل منافع دوطرفه در داشتن رابطه با آمریکا و ایران، سعی در ایفای نقش میانهای دارد که به نفع این کشور باشد.
سنگبنای روابط ایران و چین در دورهی معاصر (بدون در نظر گرفتن روابط نزدیک دو کشور در عصر امپراتوران) در سال 1971 (1349هجری شمسی) گذاشته شد. در طول این سالها، چین از ایران انرژی وارد میکرد و ایران هم از چین فناوری موشکی وارد میکرد. روابط دوجانبهی جمهوری اسلامی ایران و جمهوری خلق چین در طول سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی، به رغم فرازونشیبهای متعدد، رشد زیادی داشته است. این روابط دوجانبه، که تا سالهای دههی 1360 تحول خاصی را شاهد نبود، از آن پس، وارد مراحل نوینی شد که میتوان آن را به دورههای ذیل تقسیم کرد:
1. دوران جنگ که در این سالها با توفق روابط نظامی و در سطح محدودتر، تبادل هیئت سیاسی همراه بود.
2. دورهی ارتباطات سیاسی همراه با رکورد روابط نظامی: دورهی سازندگی که به دلیل پایان جنگ تحمیلی و اتخاذ سیاست نگاه به شرق در ایران و همچنین وقوع همزمان حادثهی تیانآنمن و تحریم چین از سوی غرب، به ویژه آمریکا، باعث شد تا سطح روابط سیاسی دوجانبه در طول سه الی چهار سال، به ویژه در سطح رهبران، افزایش یابد. در همین دوران، نطفهی اصلی همکاری اقتصادی دو کشور منعقد شد.
3. از اوایل دههی 1990 تا کنون: انعقاد قراردادهای بزرگی از قبیل طرحهای بزرگ اقتصادی کشورمان مانند مترو، ساخت نیروگاه، پروژهی ساخت کارخانجات سیمان، کشتیسازی، انرژی و غیره در طی همین دوران اتفاق افتاده است1
سؤالی که در گزارش حاضر مطرح است این است که روابط اقتصادی جمهوری خلق چین با ایران تحت تأثیر چه عواملی است؟
مسائل هستهای
آمریکا در بخش دوم گزارش چهارسالانهی بررسی دفاعی خود، استراتژی نظامی، دریایی و هوایی خاصی ارائه کرد که «بازدارندگی و شکست تجاوز از محیط غیرقابل دسترس» نامیده شد. هدف این استراتژی، چین و ایران است.2 غرب به رهبری آمریکا، معتقد است که چین در برنامهی هستهای و موشکی ایران نقش مهمی ایفا میکند. چین فناوریهای پیشرفته نظامی، از جمله توانمندی موشکی بالستیک ارتقایافته را به ایران داده است.3 سیاست چین در قبال برنامهی هستهای ایران، دارای دو وجه است؛ از طرفی خواهان اجرای رژیم NPT با همکاری آمریکاست و از طرفی دیگر، چین معتقد به هستهای شدن ایران است و آن را در راستای منافع ژئوپلیتیکی خود در خلیج فارس میبیند.4
در سال 1997، چین تحت فشار شدید آمریکا، از همکاری هستهای با ایران دست کشید.5 از سال 2006 چین با مجموعهای از قطعنامههای شورای امنیت، دال بر اینکه «ایران باید فعالیت غنیسازی اورانیوم خود را متوقف سازد»، موافقت کرد. با توجه به مورد فوق، میتوان چین را شریک استراتژیک آمریکا دانست؛ اما از طرفی چین در اجرای متون قطعنامهها تأخیر و تعلل نشان داد. دیپلماسی چین در قبال قطعنامههای تحریمی شورای امنیت سازمان ملل، مبتنی بر موارد ذیل است:
کاهش اثرات منفی آن بر فعالیت ایران، غیرالزامآور دانستن آن برای خود و از همه مهمتر این است که نباید این قطعنامهها خللی در تولید و صادرات انرژی ایران یا سرمایهگذاری چین در این بخش ایجاد کند. در حالی که شرکتهای شرق آسیایی و اروپایی به خاطر تحریم، از برقراری روابط تجاری با ایران سر باز میزنند، شرکتهای چینی از فرصتهای موجود در ایران استفاده میکنند. تا آنجا که در سال 2010، چین اصلیترین سرمایهگذار خارجی در بخش نفت ایران شد.6
سیاست چین در قبال برنامهی هستهای ایران، دارای دو وجه است؛ از طرفی خواهان اجرای رژیم NPT با همکاری آمریکاست و از طرفی دیگر، چین معتقد به هستهای شدن ایران است و آن را در راستای منافع ژئوپلیتیکی خود در خلیج فارس میبیند.
چین و تحریم ایران
چین اگرچه در بیان، با تحریمها مخالفت میکند، ولی حافظهی تاریخی نشان میدهد که در نهایت با تحریمهای قبلی سازمان ملل علیه ایران موافقت کرده است. در 31 جولای 2006، شورای امنیت قطعنامهی 1696 را بنا بر مادهی 40 فصل 7 منشور اتخاذ کرد که به ایران تا 3 آگوست 2006 فرصت میداد تا تمام فعالیتهای مربوط به غنیسازی اورانیوم را کنار بگذارد یا پذیرای تحریمهای اقتصادی و دیپلماتیک باشد. این قطعنامه اولین قطعنامهی الزامآور به لحاظ حقوقی در مقابل ایران بود، اما صرفاً به عنوان «هشدار»ی بود که اگر چنین نشود، تحریم تداوم خواهد داشت.7
در دسامبر 2006 هم شورای امنیت قطعنامهی 1737 را تصویب کرد که صادرات و واردات کالاهای حساس هستهای را منع میکرد و داراییهای مالی افراد و سازمانهای حامی فعالیت هستهای بلوکه شد.8 در 26 مارس 2007، شورای امنیت قطعنامهی 1747 را تصویب کرد که دامنهی آن از قطعنامههای 1696 و 1737 بیشتر بود و صادرات و واردات تسلیحات ایران را نیز شامل میشد؛ در حالی که داراییهای آن را محدود کند و مانع سفر افراد درگیر در فعالیت هستهای شود.9با وجود این، در طول بیست سال گذشته، روابط اقتصادی ایران و چین رشد زیادی را تجربه کرده است.
مبادلات تجاری و اقتصادی چین و ایران اساساً در دو حوزه، یعنی تجارت عمومی و تجارت نفت و گاز، رشد داشته است. سطح تجارت ایران و چین از 400 میلیون دلار در 1994 به 29 میلیارد دلار در 2008 رسیده است.10 هماکنون چین اصلیترین شریک تجاری ایران در آسیا و سومین شریک تجاری بزرگ ایران در جهان است.11 چین و ایران در زمینههای مختلفی با هم به فعالیت میپردازند. چین خواهان حضور شرکتهای کشورش در بازار ایران است؛ چرا که ایران را بازار مناسبی برای تکنولوژی و محصولات تولیدی خود میبیند.12
چین ایران را به عنوان شریک دائمی برای صادرات خود و منبعی برای تقاضای فزایندهی انرژیاش میداند. ایران هم درآمد قابل ملاحظهای از صادرات نفت و گازش به چین به دست میآورد. وزیر خارجهی ایران، علیاکبر صالحی، دو کشور را مکمل متقابل یکدیگر دانست: «آنها صنعت دارند و ما منابع انرژی داریم.»13
تحریم ایران توسط آمریکا در نوع خود برای چین فرصت مطلوب است؛ چرا که ایران در زمینهی اکتشاف نفت و زیرساخت نفتی با مشکلاتی مواجه است.
پیوند اقتصادی چین و آمریکا
از طرفی برای فهم روابط اقتصادی دوجانبهی چین و ایران، میبایست پیوندهای عمیق اقتصادی چین و آمریکا را درک کرد. علیرغم همهی مشکلاتی که تا کنون در اقتصاد آمریکا بروز کرده، این کشور دارای بزرگترین اقتصاد جهان است. اقتصاد دوم جهان، چین است که تازگیها به این مقام دست یافته و گوی سبقت را از دیگر رقبای خود ربوده است.
رابطهی بین دو اقتصاد بزرگ جهان رابطهای بس پیچیده محسوب میشود. این دو اقتصاد به نحوی با یکدیگر گره خوردهاند که جدا کردن آنها از هم مشکل به نظر میرسد. جالب توجه اینکه آمریکا مدعی است که پدر آزادی و مردمسالاری است؛ در حالی که چین نه تنها چنین ادعایی ندارد، بلکه هنوز از منظر سیاسی مدعی است که حامی و پناه پرولتاریا و قشر کارگر است. یکی پدر سرمایهداری جهانی و دیگری پدر نظام تکحزبی از نوع کمونیستی است. با این همه، منافع مشترک این دو کشور آنها را به هم گره زده است تا رفتار سیاسی آنها در سطح جهانی و در رابطه با هم به شدت تحت تأثیر رفتار متقابل قابل تعریف باشد.14
چین دارای اقتصادی وابسته به آمریکاست و منافعش در گرو استمرار مناسبات دوستانه با این کشور است. آمریکا نیز متقابلاً به چین وابستگی اقتصادی دارد و بر این امر واقف است که موضعگیریهای تند و تخاصمی به اقتصادش ضربات اساسی وارد میکند. دو کشور باید از وابستگی متقابل اقتصادی به عنوان فرصتی برای پیگیری مسالمتآمیز خواستههای سیاسیشان استفاده کنند.15
تقاضای انرژی در چین
با شروع اصلاحات در چین و آزادسازی گسترده در اقتصاد این کشور، فرآیند صنعتی شدن این کشور رشد چشمگیری داشت که خود موجب افزایش نیاز چین به انرژی شد. وقتی ذخایر پترولیوم موجود در استان سینکیانگ و دریای شرق و جنوب چین پاسخگوی نیازهای این کشور به انرژی نشدند، چین به یکی از واردکنندگان نفت خام در 1993 مبدل شد. از آن پس، تقاضای چین برای انرژی رشد یافت؛ تا آنجا که تقاضای چین برای نفت از 4/1 به 4/3 میلیون بشکه در روز بین سالهای 1985 تا 1995 16 و از 98/6 میلیون بشکه در روز در سال 2000 به 59/7 میلیون بشکه در روز در سال 2007 رسید.17
در دههی 70 میلادی، اقتصاد چین رشد سالانه دهدرصدی در تولید ناخالص داخلی خود داشت. گذشت دههها و پیشرفت اقتصادی، تأثیرات شگرفی به لحاظ مصرف انرژی فسیلی در چین گذاشت. تقاضای این سوختهای فسیلی سالانه 4 درصد رشد داشت. تقاضا برای زغالسنگ، که 67 درصد اتکای انرژی چین به آن است، از سال 2001 رشد سالانه 12درصدی داشت. چین طی همین دوره، رشد نهدرصدی تقاضا برای نفت و همچنین رشد پانزدهدرصدی تقاضا برای گاز طبیعی را داشته است.18
در حال حاضر چین دومین مصرفکنندهی بزرگ انرژی پس از آمریکاست. تنها از سال 2001 تا 2005 مصرف انرژی چین تا 60 درصد رشد داشت که بیانگر نیمی از رشد مصرف انرژی جهانی است.19بنا بر پیشبینی آژانس بینالمللی انرژی، در سال 2030 چین 20 درصد تقاضای انرژی جهان را به خود اختصاص خواهد داد که بیشتر از اروپا و ژاپن با هم خواهد بود و از آمریکا به عنوان بزرگترین مصرفکنندهی انرژی، پیشی خواهد گرفت.20
رشد تقاضای انرژی در چین بیانگر رشد صنایع سنگین انرژیبر آن است. امروزه در چین بیش از 70 درصد مصرف انرژی را بخش صنعتی به خود اختصاص داده است؛ در حالی که بخشهای مسکونی، ترابری و تجاری به ترتیب، 2/10 و 7 درصد مصرف انرژی را به خود اختصاص دادهاند.21 با رشد اقتصادی چین، تقاضای این کشور برای انرژی هم رشد کرد. در سال 2006 این کشور مسئول 3/13 درصد مصرف انرژی جهان بود که آن را به دومین مصرفکنندهی بزرگ جهان مبدل ساخت.22 بنا بر آمار و ارقام دولتی چین، در سال 2004، انرژی تولیدشده از زغالسنگ 7/67 درصد، یعنی بیشترین سهم از مصرف کلی انرژی چین را به خود اختصاص داد. انرژیهای دیگری که چین مصرف میکند بدین شرح است: انرژی تولیدشده از نفت 7/22 درصد، قدرت آبی (hydropower) 7 درصد و گاز طبیعی 6/2 درصد.23
منطق اصلیای که پشتوانهی همکاری چین با ایران است نه صرفاً تأمین گاز و نفت، بلکه فرصتهای تجاری برای شرکتهای ملی نفت چینی است؛ چرا که ایران یکی از معدود کشورهایی در خاورمیانه است که به چین حق تجارت در زمینهی فعالیتهای بخش بالادستی (upstream sector) را داده است.
چین از سال 1993 به واردکنندهی محض نفت مبدل شد و برای اینکه 40 درصد نیازهای مصرفیاش را پوشش دهد،40 درصد از نفت مصرفی را وارد ساخت. با رشد سیزدهدرصدی تقاضای چین برای نفت، این کشور در حال تبدیل شدن به بزرگترین مصرفکنندهی انرژی نفت است.24
همکاری انرژی چین و ایران
تحریم ایران توسط آمریکا در نوع خود برای چین فرصت مطلوب است؛ چرا که ایران در زمینهی اکتشاف نفت و زیرساخت نفتی، با مشکلاتی مواجه است. به خاطر اثرات منفی تحریم و خرابیهای بهجامانده از دوران جنگ تحمیلی، چین پیشنهاد بازسازی تسهیلات نفتی و شرکت در اکتشافات مشترک و توسعهی میادین نفتی و گازی جدید را به ایران داد. نهایتاً دو کشور در سال 1997 موافقتنامهی همکاری در زمینهی اکتشافات نفتی را امضا کردند. در سال 1988 هم یکی از زیرمجموعههای شرکت سینوپک، شرکت نفت شنگلی (shengli)، مجموعهای کامل از تجهیزات کاملاً چینی به ایران انتقال داد.
چین در سال 1999 اعلام داشت که با رویال داچ شل، قراردادی با ایران به ارزش 850 میلیون دلار برای بازسازی میادین نفتی خرابشده در اثر جنگ به امضا رساند.25 در آگوست 2000، شرکت ملی پترولیوم چین اولین قرارداد حفر چاه خود را با ایران در زمینهی گاز امضا کرد. اما به نوعی بزرگترین موفقیت چین را باید موافقتنامهی مقدماتی (در اکتبر 2004) بین سینوپک و شرکت ملی نفت ایران دانست که به موجب آن، سینوپک باید میدان نفتی یادآوران را گسترش دهد و در عوض، پس از پایان عملیات، شرکت ملی نفت ایران هم به طول 25 سال به قیمت بازار 150 هزار بشکه نفت خام در روز به چین بفروشد.
در ژوئن 2005، شرکت ملی پترولیوم چنین مناقصهای را به منظور توسعهی بلوک نفتی در غرب ایران برد.26 به علاوه، در مارس 2004، شرکت ملی ژوهایی ژن رانگ (zhuhai zhenrong) با ایران به توافق رسید که 110 میلیون تن از گاز مایع طبیعی (LNG) را به مدت 25 سال از ایران بخرد؛ قراردادی که ارزش آن تقریباً به 20 میلیارد دلار میرسد.
چین همچنین یکی از مشارکتکنندگان فعال توسعهی نفت و گاز دریای مازندران و نوسازی تسهیلات ایران در نکا و ساری و مناطق دیگر است. خط لولهی نکاـساری (در سال 2003) توسط کنسرسیومی از شرکتهای چینی به مدیریت سینوپک و شرکت ملی پترلیوم چین ساخته شد. این خط لوله، نفت خام روسیه را که از بندرگاههای آستاراخان و ولگاگراد روسیه بار زده میشود، به نکا منقل میسازد و از آنجا به نقاط دورتر در ایران منتقل میکند. خط لولهی دیگری توسط چینیها ساخته شد که نفت را از پایانه نفتی نکا به پالایشگاهی در شهر ری منتقل کنند. به علاوه، چین موافق انتقال نفت و گاز توسط ایران از دریای مازندران به بندرهای جنوبی ایران برای فروش به آسیا و اروپاست. چین از آلمان و قدرتهای بزرگ اروپایی دیگر که تا 2006 بزرگترین شریک تجاری ایران بودند، پیشی گرفت. در سال 2007 حجم تجارت ایرانـچین 27 درصد رشد داشت و به میزان 15 میلیارد دلار رسید.27 فعالیتهای چین در ایران علاوه بر خطوط لوله و خدمات مهندسی مثل حفر چاه، شامل ارتقای بخش پالایش هم میشود.
منطق اصلیای که پشتوانهی همکاری چین با ایران است، نه صرفاً تأمین گاز و نفت، بلکه فرصتهای تجاری برای شرکتهای ملی نفت چینی است؛ چرا که ایران یکی از تنها کشورهایی در خاورمیانه است که به چین حق تجارت در زمینهی فعالیتهای بخش بالادستی (upstream sector) را داده است. چین در سال 2007 بزرگترین شریک تجاری پترولیوم ایران شد و یکی از معدود کشورهایی بود که مسئلهی تحریم آمریکا علیه ایران را (که سرمایهگذاری بیش از 20 میلیون دلار را تحریم کرده بود) نقض کرد.28
رابطهی اقتصادی ایران و چین تحت تأثیر عوامل پیچیدهای است که باید آنها را در تحلیل روابط اقتصادی ایران و چین لحاظ کرد. از یک طرف تقاضای انرژی در چین بعد از اصلاحات و به ویژه از دههی 1990 افزایش یافت که نیازمند انرژی مناطق گوناگون از جمله خاورمیانه شد. از طرفی دیگر، چین پیوندهای اقتصادی عمیقی با آمریکا دارد که چین را از اتخاذ رویکردهای رادیکال نسبت به این کشور بازمیدارد.
نیاز چین به انرژی، با توجه به رشد سریع اقتصادیاش، در حال افزایش است. ذخایر نفتی ثابتشدهی این کشور در طی سالهای اندکی به پایان میرسد. به همین دلیل، چین در تلاش است که به هر شکلی، عرضهی نفت خام در آینده را تأمین کند.29به علاوه، چین خواهان تقویت روابطش با ایران به منظور تقویت حضورش در آسیای مرکزی، با هدف دسترسی به منابع انرژی دریای مازندران است. تأمین انرژی چین از دریای مازندران باعث کاهش اتکای چین به واردات دریای نفت از کشورهای عربی خلیج فارس میشود.30 بیش از 50 درصد نفت خام چین در سال 2008 از خاورمیانه وارد شد. این در حالی است که آژانس بینالمللی انرژی اعلام داشت که تا سال 2015، حدود70 درصد واردات نفتی چین از خاورمیانه خواهد بود که از 44 درصد در سال 2006 به این تعداد خواهد رسید.
در طول سالهای گذشته، سرمایهگذاری چین در بخش انرژی ایران، در مقابل تحریم برخی از کشورهای غربی به رهبری آمریکا، به خاطر برنامهی هستهای ایران، رشد داشته است. ایران دومین کشور به لحاظ منابع گازی در جهان بعد از روسیه است و بیدلیل نیست که در مارس 2004، شرکت دولتی ژوهایی ژنرونگ قرارداد 25ساله برای واردات 110 میلیون تن گاز طبیعی مایع (به معیار متری) از ایران به امضا رساند. در همین سال، چین موافقت کرد که به مقدار 20 میلیارد دلار گاز طبیعی مایع از ایران در طول 25 سال آینده بخرد.31
در سال 2007، چین جایگاه اروپا، به عنوان بزرگترین شریک تجاری پترولیوم ایران را گرفت. در کل، کشورهای آسیایی در تجارت با ایران از اتحادیههای اروپا در حال پیشی گرفتن هستند.32 در جولای 2008، بعد از آنکه سه قطعنامهی شورای امنیت مبنی بر تحریم برای عدم همکاری تصویب شد، پکن اعلام کرد که در پی طرح 70 میلیارد دلاری برای توسعهی میدان نفتی یادآوران در عوض 10 میلیون تن گاز مایع طبیعی است. ایران سومین صادرکنندهی بزرگ نفت به چین بعد از عربستان و آنگولاست که 15 درصد مصرف سالانهی نفت چین را تأمین میکند.33 در نهایت باید اشاره داشت که چین در زمینهی همکاری خود با آمریکا و ایران، با دو مسئله روبهروست؛ از طرفی با مسئلهی تحریمهای ایران بابت برنامهی هستهای روبهروست و از طرفی خواهان تضمین همکاری خود با ایران برای افزایش حضورش در سطح جهانی است.34
نتیجهگیری
بنا بر گزارش فوق، میتوان به این نتیجه رسید که رابطهی اقتصادی ایران و چین تحت تأثیر عوامل پیچیدهای است که باید آنها را در تحلیل روابط اقتصادی ایران و چین لحاظ کرد. از یک طرف تقاضای انرژی در چین بعد از اصلاحات و به ویژه از دههی 1990 افزایش یافت که نیازمند انرژی مناطق گوناگون از جمله خاورمیانه شد. از طرفی دیگر، چین پیوندهای اقتصادی عمیقی با آمریکا دارد که چین را از اتخاذ رویکردهای رادیکال نسبت به این کشور بازمیدارد؛ اما چین در تأمین منبع مورد نیاز خود سعی دارد که به کشوری مثل آمریکا اعتماد نکند و مسائل سیاسی مثل تحریم علیه ایران در قضیهی هستهای را از مسائل مربوط به انرژی و اقتصاد جدا کند. از این لحاظ است که چین در عین همراهی با آمریکا در تحریم علیه ایران به دلیل همان پیوندهای اقتصادی با آمریکا، در بحث انرژی و مبادلات تجاری با ایران همکاری داشته است. چین قطعنامههای تحریم را به زبان منافع خود تفسیر میکند.
در نهایت میتوان نتیجه گرفت که چین به دلیل منافع دوطرفه در داشتن رابطه با آمریکا و ایران، سعی در ایفای نقش میانهای دارد که به نفع این کشور باشد. ایران هم با توجه به سیاست نگاه به شرق سعی دارد که از این میل چینیها به نفع خود در گسترش منابع نفتی و انجام پروژههای عمرانی استفاده کند.(*)
منابع:
1نمایشی، علیرضا، «بررسی روابط ایران و چین و تحولات ایالت سین کیانگ»، ماهنامهی 235 ـ رویدادها و تحلیلها، ادارهی کل آسیای شرقی و اقیانوسیهی وزارت امور خارجه، 1388.
2 Us department of defense(2009) Quadrienial Review Defense Report. Washington Doc.: US Department of Defense.
3 )Shuja,S, “warming sino-iranian relation:will china trade nuclear technology for oil?”, China Brief, Vol.5, Issues12,(2008:junuray21).
4 International Crisis Group, The Iran Nuclear Issue: The View from Beijing”, International Crisis Group Asia Briefing, No.100,February 17,2010,at.http://www.crisisgroup.org/en/regions/asia/north-east-asia/china/b100-the-iran-nuclear-issue-the-view-from-beiging-aspx.
5 Evan S.Medeiros, “Reluctant Restraint: The Evuolution of China’s Non Proliferation Policies and Practices,1980-2004”(Palo Alto.Ca: Stanford University Press,2007).
6 Kenneth, Katzman.“The Iran Sanction Act”,CRS Report for Congress, renowned RS 20871, October12,2007, at http://www.fas.org/sgq-crs/row/rs 2008.7.1pdf.
7 UN Security Council 1696,SC/8792,July 31,2006, at http://www.un.org/news/press/docs/2006/sc8792.doc.htm.8928/decamber 23.
8 UN Security Council 1737,SC,2006, at http://www.un.org/news/press/docs/2006/sc 6828.doc.htm.
9 UN Security Council 1747/SC/8980,March24,2007, at http://www.un.org/news/press/docs/2007/sc 8980.doc.htm.
10 Iran Sees 40% Rise in Exports to china (2010:January 18).TehranTimes.
11 Iran,Chinatrade links(2009: May 11).Tehran Times.
12 Cristiani, D.,“China and Iran Strengthen their bilateral Relationship(2006:october6).PINR.
13 China Frims in Iran Providing Strategic and Infrastrutere Support,(2007:august 31), World Tribune.
14توکلی، امیرحسین؛ «تحکیم روابط اقتصادی آمریکا و چین ادامه دارد»، شهریور 1391:
In: http://www.ireconomy.ir/fa/page/272/تحکیم+روابط+اقتصادی+آمریکا+و+چین+ادامه+دارد.html,
15 قنبرلو، عبداله، «مناسباتاقتصادیآمریکاـچینوآثارآنبرامنیتملیایران»، فصلنامهیمطالعاتراهبردی، سالسیزدهم، شمارهیدوم، تابستان 1389، شمارهیمسلسل 48، ص 117.
16 Hawaidin,Mohamed bin,China’s relations with Arabic and the Gulf , UK: Routledge-curzon,2002.
17 Barzegar,kayhan,”Iran Eyes the china card,Op-Ed, Post Global, A conversation on Global Issues with David Ignatious and Fareed Zakaria , 2008, at.http//belfercenter.ksg.harvard.edu/publication/18033/iran-eyes-the-chinas-card.html.
18 Daniel H. Rosen,Tervor houser,” China Energy,A Guide for the Perplexed”, China BalanceSheet, Peterson Institute for International Economics, May 2007,p.17.
19 Erica Downs,”China”, The Brookings Forigan Policy Studies, Energy Security Series,The Brookings Institution, December 2006,p.8.
20 Fact Sheet China, International Energy Agency, World Energy Outlook2007, at http://www.iea.org/text base/papers/2007/fs-china.pdf.
21 Rosen and Houser,ibid,P:8
22 EIA,International Energy Annual 2004, at http://www.eia.doe.gov/pub/international//iealf/tablee1.xis.
23 National Bureau of Statistics of China,China Statistical Yearbook 2005, at http://www.stats.gov.cn/ejsj/ndst/2005/indexeh.htm.
24 IEA, Findings of Recent IEAWork 2005,p.71, at http://www.iea.org/findings.
25 Garver W.John,” China and Iran:Ancienat Patner in a Post-Imperial World”, University of Washington press, 2006.
26 Dorraj,Manochehr and Carrie L.Currier, “Lubricated with Oil: Iran-China Relations in a Changing World,Middle East Policy Council,at http://www.mepc.org/journal/middle-east-policy-archives/lugriated-oil-iran-china-relation-changing-word,2008.
27Clberese,John,”China and Iran:Mismatched Partners”, at www.1913intel.com/2006/08/china-iran-mismatched-partners,2006.
28 Ma,Xin, “China’s Enrgy Security Strategy in the Middle East”, Middle East Economic Seurvey, Vol LI, No 23,at http://www.mees.com/posterarticles/oped/v51n23-50d01.html,2007
29 Wright.r.”Iran’s New Alliance with China Could Cost US Leverage,WashingtonPost, (2004:november17).
30 Cristiani, ibid.
31 Wright, ibid.
32 “China surpassed EU in Oil Trade with Iran” , Sino Cast china Business Daily News,2008.
33 Peoples Daily Online,“China Sweats Iran Trade Tie”, 2009: September 30.
34Dingli Shen, “Iran’s Nuclear Ambitions Test China’s Wisdom”,The WashingtonQuarterly,Spring,2006,pp.55-66
*امید طاهرنژاد؛ دانشجوی دکترای روابط بینالملل و کارشناس اقتصاد سیاسی چین/برهان/۱۳۹۲/۴/۲۷