گسترش فساد- ظهور امام زمان(عج)
۱۳۹۴/۱۱/۱۹
–
۱۱۹ بازدید
بعضی ها بهانه می آورند ظهور امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) وقتی تحقق می یابد که فساد همه جهان را فراگرفته باشد. پس اگر امر به معروف و نهی از منکر کنیم ظهور حضرت به تأخیر می افتد!؟
امام خمینی در این باره فرموده اند:
«یک دسته ای می گفتند که خوب! باید عالَم پر معصیت بشود تا حضرت بیاید. ما باید نهی از منکر نکنیم، امر به معروف هم نکنیم تا مردم هر کاری می خواهند بکنند، گناهان زیاد بشود که فرج نزدیک بشود. یک دسته از این بالاتر بودند و می گفتند: باید دامن زد به گناهان، دعوت کرد مردم را به گناه، تا دنیا پر از جور و ظلم شود حضرت(علیه السلام) تشریف بیاورند. این هم یک دسته ای بودند که البته در بین این دسته منحرف هایی هم بودند، اشخاص ساده لوح هم بودند، منحرف هایی هم بودند که برای مقاصدی به این دامن می زدند».[ صحیفه امام، ج21، ص14.]
«… ما باید بنشینیم دعا کنیم به صدام! هر کسی نفرین به صدام کند، خلاف امر کرده است!، برای اینکه حضرت دیر می آید… ما باید دعاگوی آمریکا باشیم و دعاگوی شوروی باشیم … بعد حضرت تشریف بیاورند چه کنند؟!»[ ر.ک: نقش امام خمینی در احیای اندیشه انتظار، نشریه جامعه شماره 45 – خرداد 1387 صص34- 36.]
شهید مطهری نیز به رابطه انتظار فرج به امر به معروف توجه داشته و در این زمینه گفته است:
«انتظار فرج دو گونه است: انتظاری که سازنده است تحرکبخش است و تعهدآور است و انتظاری که ویران گر است باز دارنده است و فلجکننده است و نوعی اباحی گری محسوب می شود.
انتظار ویرانگر این است که قیام مهدی موعود ماهیت انفجاری دارد فقط و فقط از گسترش و اشاعه و رواج ظلم ها و تبعیض ها و اختناق ها و حقکشی ها ناشی می شود. بنابراین هر اصلاحی محکوم است زیرا تا در صحنه اجتماع نقطه روشنی است دست غیب ظاهر نمی شود و بر عکس هر فساد و هر گناه و هر ظلم و هر حق کشی به عنوان این که مقدمه اصلاح کلی است و انفجار را قریب الوقوع می کند پس کمک به تسریع در ظهور و بهترین شکل انتظار ترویج و اشاعه فساد است! این گروه طبعاً به مصلحان و مجاهدان و آمران به معروف و ناهیان از منکر با نوعی بغض و عداوت می نگرد زیرا آنان را تأخیر اندازان و ظهور و قیام مهدی موعود(عج) می شمارند.
ولی آیات قرآن در جهت عکس برداشت بالا است. از این آیات استفاده می شود که ظهور مهدی موعود(عج) حلقه ای است از حلقه های مبارزه اهل حق و اهل باطل که به پیروزی اهل حق منتهی می شود. سهیم بودن یک فکر را در این موفقیت و سعادت بسته به این است که یک فرد در عمل جزو گروه حق باشد.
(((وَعَدَ اللَّهُ الَّذینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دینَهُمُ الَّذِی ارْتَضی لَهُمْ وَ لَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً یَعْبُدُونَنی لا یُشْرِکُونَ بی شَیْئاً)))[ نور (24)، آیه 55.]؛
«خداوند به مؤمنان و شایسته کاران وعده داده است که آنان را جانشینان زمین قرار دهد دینی را که برای آنان پسندیده است مستقر سازد دوران خوف آنان را به دوران امنیت کند (دشمنان آنان را نابود سازد). بدون ترس و واهمه خداوند خود را بپرستند و اطاعت غیرخدا را گردن ننهند و چیزی در عبادت و یا طاعت شریک حق نسازند».
لذا می بینیم هیچ یک از دانشمندان و فقیهان شیعه تکلیف امر به معروف و نهی از منکر را در عصر غیبت حضرت ولی عصر (عج) ساقط ندانسته اند.[ مجموعه آثار استاد شهید مطهرى (قیام و انقلام مهدی(علیه السلام))، ج 24، ص436 – 438 به اختصار.]
از دیگر دلایل اشتباه بودن چنین برداشتی آن است که مخالف با سیره و سنّت معصومین(علیهم السلام) می باشد چرا که اگر قرار بود برای رسیدن به عدل و قسط راهی جز گسترش فساد نباشد خود ائمه معصومین(علیهم السلام) به گسترش ظلم و جور دامن می زدند و مردم را به چنین مسیری توصیه می نکردند و حال آنکه هم در گفتار و روایات متعدد به این فریضه الهی تشویق می نمودند و مورد حمایت قرار می دادند.
به طور نمونه وقتی امام کاظم(علیه السلام) جنازه شهید فخ را دید فرمود:
«انا لله و انا الیه راجعون مضی و الله مسلما صالحاً صواماً قواماً آمراً بالمعروف ناهیاً عن المنکر ما کان فی اهل بیته مثله»[ مقاتل الطالبیین، ص380.]؛ «ما از خداییم و به سوی خدا بازمی گردیم. به خدا قسم در حالی که مسلمان، صالح تر روزه دار، نماز شب گزار، آمر به معروف و ناهی منکر بود از دنیا رفت و در خانواده اش مانندی نداشت».
در نتیجه باید دانست که قرآن میزان و معیار صحت روایات است و هر روایتی اگر مخالف قرآن باشد، آن روایت اعتبار ندارد.
امام صادق(علیه السلام) به نقل از جدّ بزرگوارشان رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند:
«إِنَّ عَلَی کُلِّ حَقٍّ حَقِیقَةً وَ عَلَی کُلِّ صَوَابٍ نُوراً فَمَا وَافَقَ کِتَابَ اللَّهِ فَخُذُوهُ وَ مَا خَالَفَ کِتَابَ اللَّهِ فَدَعُوهُ»[ الکافی (ط – الإسلامیة)؛ ج 1؛ ص69.]؛ «هر حقی حقیقتی دارد و هر کار خوبی نوری دارد، پس هر چه موافق کتاب خدا باشد آن را اخذ کنید و هر چه مخالف کتاب خدا باشد آن را ترک نمایید».
بر همین اساس امام خمینی فرموده اند:
«ما اگر فرض می کردیم هزار تا روایت هم در این مورد داشته باشیم همه را به دیوار می زدیم برای این که خلاف آیات قرآن است اگر روایتی بیاید و بگوید که نهی از منکر نباید کرد این را باید به دیوار زد اینگونه روایات قابل عمل نیست».[ صحیفه نور، ج20، ص198.]
«یک دسته ای می گفتند که خوب! باید عالَم پر معصیت بشود تا حضرت بیاید. ما باید نهی از منکر نکنیم، امر به معروف هم نکنیم تا مردم هر کاری می خواهند بکنند، گناهان زیاد بشود که فرج نزدیک بشود. یک دسته از این بالاتر بودند و می گفتند: باید دامن زد به گناهان، دعوت کرد مردم را به گناه، تا دنیا پر از جور و ظلم شود حضرت(علیه السلام) تشریف بیاورند. این هم یک دسته ای بودند که البته در بین این دسته منحرف هایی هم بودند، اشخاص ساده لوح هم بودند، منحرف هایی هم بودند که برای مقاصدی به این دامن می زدند».[ صحیفه امام، ج21، ص14.]
«… ما باید بنشینیم دعا کنیم به صدام! هر کسی نفرین به صدام کند، خلاف امر کرده است!، برای اینکه حضرت دیر می آید… ما باید دعاگوی آمریکا باشیم و دعاگوی شوروی باشیم … بعد حضرت تشریف بیاورند چه کنند؟!»[ ر.ک: نقش امام خمینی در احیای اندیشه انتظار، نشریه جامعه شماره 45 – خرداد 1387 صص34- 36.]
شهید مطهری نیز به رابطه انتظار فرج به امر به معروف توجه داشته و در این زمینه گفته است:
«انتظار فرج دو گونه است: انتظاری که سازنده است تحرکبخش است و تعهدآور است و انتظاری که ویران گر است باز دارنده است و فلجکننده است و نوعی اباحی گری محسوب می شود.
انتظار ویرانگر این است که قیام مهدی موعود ماهیت انفجاری دارد فقط و فقط از گسترش و اشاعه و رواج ظلم ها و تبعیض ها و اختناق ها و حقکشی ها ناشی می شود. بنابراین هر اصلاحی محکوم است زیرا تا در صحنه اجتماع نقطه روشنی است دست غیب ظاهر نمی شود و بر عکس هر فساد و هر گناه و هر ظلم و هر حق کشی به عنوان این که مقدمه اصلاح کلی است و انفجار را قریب الوقوع می کند پس کمک به تسریع در ظهور و بهترین شکل انتظار ترویج و اشاعه فساد است! این گروه طبعاً به مصلحان و مجاهدان و آمران به معروف و ناهیان از منکر با نوعی بغض و عداوت می نگرد زیرا آنان را تأخیر اندازان و ظهور و قیام مهدی موعود(عج) می شمارند.
ولی آیات قرآن در جهت عکس برداشت بالا است. از این آیات استفاده می شود که ظهور مهدی موعود(عج) حلقه ای است از حلقه های مبارزه اهل حق و اهل باطل که به پیروزی اهل حق منتهی می شود. سهیم بودن یک فکر را در این موفقیت و سعادت بسته به این است که یک فرد در عمل جزو گروه حق باشد.
(((وَعَدَ اللَّهُ الَّذینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دینَهُمُ الَّذِی ارْتَضی لَهُمْ وَ لَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً یَعْبُدُونَنی لا یُشْرِکُونَ بی شَیْئاً)))[ نور (24)، آیه 55.]؛
«خداوند به مؤمنان و شایسته کاران وعده داده است که آنان را جانشینان زمین قرار دهد دینی را که برای آنان پسندیده است مستقر سازد دوران خوف آنان را به دوران امنیت کند (دشمنان آنان را نابود سازد). بدون ترس و واهمه خداوند خود را بپرستند و اطاعت غیرخدا را گردن ننهند و چیزی در عبادت و یا طاعت شریک حق نسازند».
لذا می بینیم هیچ یک از دانشمندان و فقیهان شیعه تکلیف امر به معروف و نهی از منکر را در عصر غیبت حضرت ولی عصر (عج) ساقط ندانسته اند.[ مجموعه آثار استاد شهید مطهرى (قیام و انقلام مهدی(علیه السلام))، ج 24، ص436 – 438 به اختصار.]
از دیگر دلایل اشتباه بودن چنین برداشتی آن است که مخالف با سیره و سنّت معصومین(علیهم السلام) می باشد چرا که اگر قرار بود برای رسیدن به عدل و قسط راهی جز گسترش فساد نباشد خود ائمه معصومین(علیهم السلام) به گسترش ظلم و جور دامن می زدند و مردم را به چنین مسیری توصیه می نکردند و حال آنکه هم در گفتار و روایات متعدد به این فریضه الهی تشویق می نمودند و مورد حمایت قرار می دادند.
به طور نمونه وقتی امام کاظم(علیه السلام) جنازه شهید فخ را دید فرمود:
«انا لله و انا الیه راجعون مضی و الله مسلما صالحاً صواماً قواماً آمراً بالمعروف ناهیاً عن المنکر ما کان فی اهل بیته مثله»[ مقاتل الطالبیین، ص380.]؛ «ما از خداییم و به سوی خدا بازمی گردیم. به خدا قسم در حالی که مسلمان، صالح تر روزه دار، نماز شب گزار، آمر به معروف و ناهی منکر بود از دنیا رفت و در خانواده اش مانندی نداشت».
در نتیجه باید دانست که قرآن میزان و معیار صحت روایات است و هر روایتی اگر مخالف قرآن باشد، آن روایت اعتبار ندارد.
امام صادق(علیه السلام) به نقل از جدّ بزرگوارشان رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند:
«إِنَّ عَلَی کُلِّ حَقٍّ حَقِیقَةً وَ عَلَی کُلِّ صَوَابٍ نُوراً فَمَا وَافَقَ کِتَابَ اللَّهِ فَخُذُوهُ وَ مَا خَالَفَ کِتَابَ اللَّهِ فَدَعُوهُ»[ الکافی (ط – الإسلامیة)؛ ج 1؛ ص69.]؛ «هر حقی حقیقتی دارد و هر کار خوبی نوری دارد، پس هر چه موافق کتاب خدا باشد آن را اخذ کنید و هر چه مخالف کتاب خدا باشد آن را ترک نمایید».
بر همین اساس امام خمینی فرموده اند:
«ما اگر فرض می کردیم هزار تا روایت هم در این مورد داشته باشیم همه را به دیوار می زدیم برای این که خلاف آیات قرآن است اگر روایتی بیاید و بگوید که نهی از منکر نباید کرد این را باید به دیوار زد اینگونه روایات قابل عمل نیست».[ صحیفه نور، ج20، ص198.]