۱۳۹۳/۱۱/۲۶
–
۲۸۰۲ بازدید
باعرض سلام درقرآن داریم که می فرماید بهشتیان وجهنمیان باهم گفتگو می کنند مگربهشتی وجهنمی بوده که باهم گفتگو می کنندمگربعدازبرزخ بهشت وجهنم نیست
پرسشگرگرامی با سلام و سپاس از ارتباط شما با این مرکز
1. گفتگوی بهشتیان و جهنمیان در عالم برزخ نیست بلکه مربوط به عالم قیامت است .
2. در آیات قرآن که وصف اعراف و اتفاقاتی که در آن موقف رخ می دهد، گفتگوی رجال اعراف با بهشتیان و دوزخیان آمده است از جمله در آیه زیر: «و بینهما حجاب و علی الاعراف رجال یعرفون کلا بسیماهم؛ و میان آن دو (گروه) حجابی است، و بر اعراف مردانی (والامقام) هستند که هر دو (گروه) را از سیمایشان می شناسند» (اعراف/ 46). اعراف حجاب و پرده، قسمت های بالای آنرا گویند، و نیز اعراف، نام برای تپه ها و تل های بلندی است که از رمل های بیابان تشکیل شده است، و غالبا به واسطه وزش بادهای تند این تل های رملی به وجود می آید. و چون در این آیه، اعراف به دنبال حجاب ذکر شده است، محتمل است که معنای اول از آن مراد باشد و بودن مردانی بر روی اعراف، معنای دوم را تقویت می کند. ولیکن بین این دو معنی در آیه مبارکه، منافات و مغایرتی نیست، زیرا که معنای حجاب: «ما یحجب شیئا عن شیء؛ چیزی که چیزی را از چیز دیگری مستور کند» می باشد، و بنابراین می توان گفت که این مردانی که بر روی اعراف قرار دارند، در مقام و محل مرتفع و بلندی هستند که بر هر دو جمعیت، از گروه بهشتیان و گروه جهنمیان سیطره و اشراف دارند، و بر هر دو منزل و درجه از بهشت و دوزخ واقف می باشند. به همین جهت «علی الاعراف؛ روی اعراف هستند»، تا آنکه همه طبقات و اصناف را به سیما و علایمشان بشناسند. چون ماده لغوی اعراف از «عرف یعرف معرفة و عرفانا» به معنای شناختن و دانستن است.
3. خداوند تعالی در قرآن کریم در سوره حدید، وصف اعراف را با تعبیر سور که به معنای دیوار است، و گفتگوی بین بهشتیان و دوزخیان را که در اینجا آمده است، در آنجا به عنوان گفتگوی بین منافقین و منافقات با مؤمنین و مؤمنات بیان می کند؛ و چنانکه می بینیم در هر دو جا بیان یک امر و حقیقت را به دو عنوان تعبیر می نماید: «یوم یقول المنافقون و المنافقات للذین ءامنوا انظرونا نقتبس من نورکم قیل ارجعوا ورائکم فالتمسوا نورا فضرب بینهم بسور له و باب باطنه و فیه الرحمة و ظاهره و من قبله العذاب؛ روز قیامت روزی است که مردان منافق و زنان منافق، به کسانی که ایمان آورده اند می گویند: شما به ما نظری کنید! و نگاهی بیندازید! تا به این وسیله ما از نور چهره شما، مقداری برای خود بهره برداشته و اقتباس کنیم! به آنها در پاسخ گفته می شود: شما به عقب و قهقرا برگردید! و از آنجا طلب نور کنید! در این حال بین این دو دسته، دیواری زده می شود که دری دارد؛ و آن در، ظاهری دارد و باطنی؛ در باطنش رحمت است، و در ظاهرش از مقابل در، عذاب است» (حدید/ 13). در ذیل آیه اعراف داشتیم: «و نادی أصحاب النار أصحاب الجنة أن أفیضوا علینا من المآء أو مما رزقکم الله قالوا إن الله حرمهما علی الکافرین؛ و جهنمیان به بهشتیان ندا می کنند: قدری از آب و یا طعامی که خداوند به شما روزی کرده است، بر ما رحمت آورده و افاضه کنید! در جواب آنها اهل بهشت می گویند: خداوند آن آب و طعام را بر کافران حرام کرده است» (اعراف/ 50).
در قیاس این دو آیه واقع در سوره اعراف و سوره حدید، می بینیم که: گفتار منافقین به مؤمنین که به ما نظری کنید تا از نور شما توشه ای برگیریم، و آنچه در جواب می شنوند که به عقب و پشت برگردید و از آنجا التماس نور کنید «انظرونا نقتبس من نورکم قیل ارجعوا ورائکم فالتمسوا نورا» به عینه همان گفتار اهل جهنم است به اهل بهشت که: بر ما از آب و طعامی که خدا به شما داده است بدهید! و جواب می شنوند که: خداوند آنها را بر کافران حرام نموده است «أن أفیضوا علینا من المآء أو مما رزقکم الله قالوا إن الله حرمهما علی الکافرین». پس بنابراین، سور و دیوار کشیده شده بین منافقین و مؤمنین، همان حجاب و اعراف فاصل بین بهشتیان و دوزخیان است. و در آیه سوره حدید که فقط منافقین را بر روی در این سور قرار داده است، به جهت آن است که آنان با مؤمنین در ظاهر امرشان اشتراک دارند، چون بنا به فرض منافق هستند. پس در این دیوار که باطنش و حقیقتش ایمان و واقع است، رحمت؛ و ظاهرش از جلوی در، عذاب است؛ و منافقان چون از حقیقت خبری ندارند، از باطن که رحمت است سودی نمی برند، و فقط از ظاهر اسلام و ایمان در دنیا استفاده کرده اند که آن هم در محشر به صورت عذاب جلوه گر می گردد.
4. از آیات 50 ـ 61 سوره «صافات» برمى آید که، گاه نوعى ارتباط میان بهشتیان و دوزخیان برقرار مى شود، گوئى بهشتیان که در بالا قرار دارند به دوزخیان که در پائین هستند مى نگرند و وضع حال آنها را مى بینند.
البته، این دلیل بر آن نیست که فاصله بهشت و دوزخ کم است، بلکه در آن شرائط قدرت دید فوق العاده اى به آنها داده مى شود که مسأله فاصله و مکان در برابر آن مطرح نیست.
در بعضى از کلمات مفسران آمده است که در بهشت روزنه اى وجود دارد که از آن مى توان جهنم را دید!
از آیات سوره «اعراف» نیز به خوبى این ارتباط روشن مى شود، آنجا که مى گوید: (بهشتیان، دوزخیان را بانگ مى زنند و مى گویند: ما آنچه را پروردگارمان وعده داده بود، حقاً یافتیم، آیا شما هم آنچه را پروردگارتان وعده داده بود به حق یافتید؟ مى گویند: آرى! و در این هنگام کسى در میان آنها بانگ بر مى آورد که لعنت خدا بر ستمگران باد!)؛ «وَ نادى أَصْحابُ الْجَنَّةِ أَصْحابَ النّارِ أَنْ قَدْ وَجَدْنا ما وَعَدَنا رَبُّنا حَقًّا فَهَلْ وَجَدْتُمْ ما وَعَدَ رَبُّکُمْ حَقًّا قالُوا نَعَمْ فَأَذَّنَ مُؤَذِّنٌ بَیْنَهُمْ أَنْ لَعْنَةُ اللّهِ عَلَى الظّالِمِینَ».(1)(2)
(1). سوره اعراف، آیه 44.
(2). گرد آوری از کتاب: تفسیر نمونه، آیت الله العظمی مکارم شیرازی، دار الکتب الإسلامیه، چاپ بیست و ششم، ج 19، ص 78.
1. گفتگوی بهشتیان و جهنمیان در عالم برزخ نیست بلکه مربوط به عالم قیامت است .
2. در آیات قرآن که وصف اعراف و اتفاقاتی که در آن موقف رخ می دهد، گفتگوی رجال اعراف با بهشتیان و دوزخیان آمده است از جمله در آیه زیر: «و بینهما حجاب و علی الاعراف رجال یعرفون کلا بسیماهم؛ و میان آن دو (گروه) حجابی است، و بر اعراف مردانی (والامقام) هستند که هر دو (گروه) را از سیمایشان می شناسند» (اعراف/ 46). اعراف حجاب و پرده، قسمت های بالای آنرا گویند، و نیز اعراف، نام برای تپه ها و تل های بلندی است که از رمل های بیابان تشکیل شده است، و غالبا به واسطه وزش بادهای تند این تل های رملی به وجود می آید. و چون در این آیه، اعراف به دنبال حجاب ذکر شده است، محتمل است که معنای اول از آن مراد باشد و بودن مردانی بر روی اعراف، معنای دوم را تقویت می کند. ولیکن بین این دو معنی در آیه مبارکه، منافات و مغایرتی نیست، زیرا که معنای حجاب: «ما یحجب شیئا عن شیء؛ چیزی که چیزی را از چیز دیگری مستور کند» می باشد، و بنابراین می توان گفت که این مردانی که بر روی اعراف قرار دارند، در مقام و محل مرتفع و بلندی هستند که بر هر دو جمعیت، از گروه بهشتیان و گروه جهنمیان سیطره و اشراف دارند، و بر هر دو منزل و درجه از بهشت و دوزخ واقف می باشند. به همین جهت «علی الاعراف؛ روی اعراف هستند»، تا آنکه همه طبقات و اصناف را به سیما و علایمشان بشناسند. چون ماده لغوی اعراف از «عرف یعرف معرفة و عرفانا» به معنای شناختن و دانستن است.
3. خداوند تعالی در قرآن کریم در سوره حدید، وصف اعراف را با تعبیر سور که به معنای دیوار است، و گفتگوی بین بهشتیان و دوزخیان را که در اینجا آمده است، در آنجا به عنوان گفتگوی بین منافقین و منافقات با مؤمنین و مؤمنات بیان می کند؛ و چنانکه می بینیم در هر دو جا بیان یک امر و حقیقت را به دو عنوان تعبیر می نماید: «یوم یقول المنافقون و المنافقات للذین ءامنوا انظرونا نقتبس من نورکم قیل ارجعوا ورائکم فالتمسوا نورا فضرب بینهم بسور له و باب باطنه و فیه الرحمة و ظاهره و من قبله العذاب؛ روز قیامت روزی است که مردان منافق و زنان منافق، به کسانی که ایمان آورده اند می گویند: شما به ما نظری کنید! و نگاهی بیندازید! تا به این وسیله ما از نور چهره شما، مقداری برای خود بهره برداشته و اقتباس کنیم! به آنها در پاسخ گفته می شود: شما به عقب و قهقرا برگردید! و از آنجا طلب نور کنید! در این حال بین این دو دسته، دیواری زده می شود که دری دارد؛ و آن در، ظاهری دارد و باطنی؛ در باطنش رحمت است، و در ظاهرش از مقابل در، عذاب است» (حدید/ 13). در ذیل آیه اعراف داشتیم: «و نادی أصحاب النار أصحاب الجنة أن أفیضوا علینا من المآء أو مما رزقکم الله قالوا إن الله حرمهما علی الکافرین؛ و جهنمیان به بهشتیان ندا می کنند: قدری از آب و یا طعامی که خداوند به شما روزی کرده است، بر ما رحمت آورده و افاضه کنید! در جواب آنها اهل بهشت می گویند: خداوند آن آب و طعام را بر کافران حرام کرده است» (اعراف/ 50).
در قیاس این دو آیه واقع در سوره اعراف و سوره حدید، می بینیم که: گفتار منافقین به مؤمنین که به ما نظری کنید تا از نور شما توشه ای برگیریم، و آنچه در جواب می شنوند که به عقب و پشت برگردید و از آنجا التماس نور کنید «انظرونا نقتبس من نورکم قیل ارجعوا ورائکم فالتمسوا نورا» به عینه همان گفتار اهل جهنم است به اهل بهشت که: بر ما از آب و طعامی که خدا به شما داده است بدهید! و جواب می شنوند که: خداوند آنها را بر کافران حرام نموده است «أن أفیضوا علینا من المآء أو مما رزقکم الله قالوا إن الله حرمهما علی الکافرین». پس بنابراین، سور و دیوار کشیده شده بین منافقین و مؤمنین، همان حجاب و اعراف فاصل بین بهشتیان و دوزخیان است. و در آیه سوره حدید که فقط منافقین را بر روی در این سور قرار داده است، به جهت آن است که آنان با مؤمنین در ظاهر امرشان اشتراک دارند، چون بنا به فرض منافق هستند. پس در این دیوار که باطنش و حقیقتش ایمان و واقع است، رحمت؛ و ظاهرش از جلوی در، عذاب است؛ و منافقان چون از حقیقت خبری ندارند، از باطن که رحمت است سودی نمی برند، و فقط از ظاهر اسلام و ایمان در دنیا استفاده کرده اند که آن هم در محشر به صورت عذاب جلوه گر می گردد.
4. از آیات 50 ـ 61 سوره «صافات» برمى آید که، گاه نوعى ارتباط میان بهشتیان و دوزخیان برقرار مى شود، گوئى بهشتیان که در بالا قرار دارند به دوزخیان که در پائین هستند مى نگرند و وضع حال آنها را مى بینند.
البته، این دلیل بر آن نیست که فاصله بهشت و دوزخ کم است، بلکه در آن شرائط قدرت دید فوق العاده اى به آنها داده مى شود که مسأله فاصله و مکان در برابر آن مطرح نیست.
در بعضى از کلمات مفسران آمده است که در بهشت روزنه اى وجود دارد که از آن مى توان جهنم را دید!
از آیات سوره «اعراف» نیز به خوبى این ارتباط روشن مى شود، آنجا که مى گوید: (بهشتیان، دوزخیان را بانگ مى زنند و مى گویند: ما آنچه را پروردگارمان وعده داده بود، حقاً یافتیم، آیا شما هم آنچه را پروردگارتان وعده داده بود به حق یافتید؟ مى گویند: آرى! و در این هنگام کسى در میان آنها بانگ بر مى آورد که لعنت خدا بر ستمگران باد!)؛ «وَ نادى أَصْحابُ الْجَنَّةِ أَصْحابَ النّارِ أَنْ قَدْ وَجَدْنا ما وَعَدَنا رَبُّنا حَقًّا فَهَلْ وَجَدْتُمْ ما وَعَدَ رَبُّکُمْ حَقًّا قالُوا نَعَمْ فَأَذَّنَ مُؤَذِّنٌ بَیْنَهُمْ أَنْ لَعْنَةُ اللّهِ عَلَى الظّالِمِینَ».(1)(2)
(1). سوره اعراف، آیه 44.
(2). گرد آوری از کتاب: تفسیر نمونه، آیت الله العظمی مکارم شیرازی، دار الکتب الإسلامیه، چاپ بیست و ششم، ج 19، ص 78.