خانه » همه » مذهبی » گناهان پیامبران (ع)

گناهان پیامبران (ع)

 در پاسخ به این سؤال لازم است به اختصار گونه هاى احکام الهى و واژه هایى چون «ذنب» در زبان عربى و «گناه» در فارسى را بررسى کنیم، تا در پرتو آن بتوان به تحلیل درستى از کنش هاى انبیا و آنچه به ایشان نسبت داده شده پرداخت.
 
 

گونه شناسى احکام

 دستورات یا اوامر و نواهى الهى بر دو قسم است: مولوى و ارشادى.
 الف. احکام «مولوى» یا قانونى، دستوراتى الزامى، تکلیف آور پیروى و رعایتش مى باشد و براى انجام و تبعیّت از آنها پاداش و براى سرپیچى از آنها، کیفر قانونى در این جهان و یا عذاب در آخرت قرار داده است. در رابطه با احکام ترجیحى نیز شایان ذکر است که رعایت آنها پاداش آور است؛ ولى مخالفتشان عقوبتى در پى ندارد.
 ب. اوامر و نواهى «ارشادى» دستوراتى است که از نظر شرعى غیرالزامى است و چه بسا در دایره مستحبّات و مکروهات شرعى هم قرار نگیرند.
 احکام ارشادى نیز بر دو قسم اند:
 1. ارشادکننده به احکام لازم و ضرورى عقلى؛ مانند اطاعت از خالق و مالک بر مخلوق و مملوک که از نظر عقلى لازم است.
 2. ارشاد کننده به احکام ترجیحى و غیر ضرورى در نظر عقل، یعنى امورى که رعایت آنها بهتر و پسندیده تر است. سرپیچى از این گونه فرامین، که اصطلاحاً ترک اولى نامیده شود، منافى با عصمت پیامبران نیست.
 در مجموع فرامین ارشادى الهى صرفاً نقش روشنگرى و ارشاد به حکم عقل دارند. مانند طبیبى که به مریض دستور مى دهد فلان غذا را نخور. این دستور یک تکلیف قانونى نیست که اگر خلاف کند او را به مجازات رسانند؛ بلکه به این معنا است که تخلّف از آن با دارد. اما این که رعایت این دستور در نظر عقل ضرورى است یا غیر ضرورى، وابسته به میزان و چگونگى تأثیر آن در سلامت و بهبود شخص و عدم آن است.
 
 

معناشناسى «ذنب»

 «ذَنَب» (بر وزن قَلَم) به معنى دُم حیوان و غیرحیوان است؛ و ذَنْب (بر وزن عقل) در اصل به معنى گرفتن دُم حیوان و غیرحیوان است. هر فعلى که عاقبتش وخیم و ناگوار است آن را ذنب گویند زیرا که عاقبت وخیم آن مانند دُم حیوان در آخر است. گناهان را تبعات هم گویند؛ چرا که جزایش در آخر و تابع آن است ر.ک: قاموس قرآن، سید على اکبر قرشى..
 واژه ذَنْب به نحو استعاره در هر کارى که عاقبتش ناروا و ناگوار است به کار رفته است؛ از این رو «ذنب» به اعتبار نتیجه اى که از گناه حاصل مى شود، بدفرجامى و تنبیه نامیده شده است. ر.ک: مفردات، راغب، کلمه ذنب.
 
 کلمه «ذنب» در قرآن مجید نیز کاربردهاى گوناگونى دارد. جهت آگاهى بیشتر بنگرید: التحقیق فى کلمات القرآن الکریم، حسن مصطفوى، تهران: بنگاه ترجمه و 337. با توجّه به این که لغت شناسان معناى اصلى «ذنب» را گناه شرعى ندانسته اند، نمى توان همه استعمالات کلمه ذنب در قرآن و روایات را به معنى گناه گرفت و از ظاهر آنها گناهکار بودن کسى را اثبات نمود؛ به ویژه در مورد انبیا (علیهم السلام) که دلایل متعدّد عقلى و نقلى بر عصمت آنها وجود دارد.
 واژه «گناه» کاربردهاى مختلفى دارد از جمله:
 

الف. گناه فقهى؛

گناه در اصطلاح فقهى به معناى سرپیچى و تمرّد از فرامین الزامى خداوند، یعنى ترک واجب و ارتکاب محرّمات است. پیامبران خدا براساس دلیل هاى عقلى و نقلى از آلودگى به این امور پاک بوده اند و قرآن کریم چنین گناهى را به آنان نسبت نداده است.
 

ب. گناه شأنى؛

مراد از گناه شأنى، ترک واجب یا ارتکاب حرام نیست، بلکه عبارت از ترک اولى و انجام کارى است که مناسب شأن فاعل آن نمى باشد. ارتکاب چنین امورى در موارد محدودى از پیامبران صادر شده و آنچه در قرآن به آنان نسبت داده شده حداکثر از این سنخ است.
 به بیان دیگر از هر کسى به مقدار درک و بینش، دانش، ایمان، اعتقاد، قدرت و توانایى او مى توان انتظار داشت. بعضى از انبیاى الهى گاهى بر اثر یک غفلت کوچک و کم توجّهى به مقام شامخ ربوبیت، کارهایى که مناسب با مقام معرفت آنها گرفته اند. در حقیقت آن کار، نافرمانى از دستور الزامى خدا نبوده، اما چون با مقام پیامبرى و اوج بندگى و عبودیّت مطلق آنان تناسب نداشته، گناه خوانده شده است، لیکن چنین مواردى فراتر از حدّ عصمت لازم براى نبوّت است و با آن تعارض ندارد.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد