خانه » همه » مذهبی » گناه شیعیان از موانع ظهور

گناه شیعیان از موانع ظهور


گناه شیعیان از موانع ظهور

۱۳۹۷/۱۰/۲۹


۳۱۷۴ بازدید

باسلام

یه فکر افتاده تو وجودم داره من و از پا درمیاره و موجب اضطراب و عذاب وجدانم شده و ان اینست که من فکر میکنم علت عدم ظهور امام زمان گناه کردن من است و اگه من گناه نمیکردم و یا نکنم امام زمان تا الان ظهور کرده بود و مشکلات و قتل و فساد دنیا برطرف شده بود و من باعث عدم ظهور امام زمانم چرا که چند جایی خوندم علت عدم ظهور امام زمان گناه کردن شیعیان است و در این راستا به نامه امام زمان به شیخ مفید و ایات قران و… اشاره کرده بودند کمکم کنید همش فکر میکنم من باعثم؟ایا من و اعمالم مانع از ظهور امام زمان (عج)است یا خیر یا منظور کسانی است که از گناه زیاد از دایره اسلام خارج میشوند نه ماها؟استرس گرفتم چرا که خب منم خیلی وقتها دچار لغزش و گناه میشوم.

باتشکر

باسلام واحترام حضور پرسشگر گرامی؛
یاس و ناامیدی از حربه های شیطان یکی از مسائلی که پس از انجام گناه ممکن است فرد با آن مواجه باشد، احساس پلیدی و ناپاکی است که به شدت به آن مشغولیت ذهنی پیدا کرده و به مرور زمان دچار یک وسواس فکری می شوند، به گونه ای که خود را در افکار و تصاویر ناپاکی غرق می بینند و در اثر این احساس ناپاکی و پلیدی، دست به اقدامات بی فایده و بعضا خطرناک می زنند، در حالی که اینگونه نیست و خدای مهربان هرگز نظام این عالم را به گونه ای قرار نداده است و خود نیز اینگونه برخورد نمی کند که فردی به دلیل انجام یک گناه تا ابد دچار ناپاکی و عذاب گردد، بلکه اگر فردی به گناهی آلوده گردد، و پس از آن توبه حقیقی نماید، مانند فردی است که گناه نکرده است پیامبر خدا (صلی الله علیه و اله)می فرماید : «التائب من الذنب کمن لا ذنب له- توبه کننده از گناه همانند کسی است که گناهی نکرده است» (بحار ج 2 ص 154) و حتی خدای مهربان گناهان او را تبدیل به ثواب کرده و در نامه اعمال او ثبت می نماید. یکی از مسائلی که در چنین شرایطی ممکن است برای فرد پیش آید، یاس و ناامیدی می باشد، که این از حربه های اصلی شیطان بوده، به گونه ای که به شدت در دل فرد وسوسه می کند و آینده را در نظر او سیاه و تاریک جلوه می دهد. در چنین وضعیتی فرد باید بداند، درست است که گرفتار گناه بزرگی شده و صحیح است که در وضعیت بغرنجی به سر می برد، اما چنین فردی در آخر دنیا و در انتهای راه نیست، بلکه تا انسان زنده است، امکان جبران گذشته، پیشرفت، و حرکت به سوی سعادت را دارد و هیچ وقت و هیچ وضعیتی برای رشد و تعالی دیر نیست. پس در هیچ حالتی نباید از توبه و بخشش گناهان و رحمت الهی ناامید شد، چرا که گناه ناامیدی از خداوند حتی از قتل انسان نیز بزرگتر است. اگر انسان هر روز گناه کند و توبه خود را بشکند و باز واقعا پشیمان شود و توبه نماید، توبه او پذیرفتنی است و نباید از رحمت خداوند ناامید گردد.
*خود حضرت درباره علت غیبتشان در نامه ای به شیخ مفید می فرمایند : اگر شیعیان ما که خداوند آنها را به طاعت و بندگی خویش موفق بدارد، در وفای به عهد و پیمان الهی، اتفاق و اتحاد داشتند، و عهد و پیمان الهی را محترم می شمردند، سعادت دیدار ما به تأخیر نمی افتاد؛ و زودتر از این به سعادت دیدار ما نایل می شدند؛ در صورتی که بر اساس معرفت و صداقت آنها نسبت به ما می بود. همان طور که ملاحظه می فرمایید، آن حضرت غمگین از گمراهی و نادانی و زندگی بد بندگان خداست؛ و همین امر علت اصلی غیبت حضرت می باشد. پس اگر کسی در راه از بین بردن گمراهی و نادانی و زندگی بد انسانها بکوشد، و آنان رابه سوی ولی و سپرست حقیقی خود که ولی خدا باشد، هدایت و کمک کند، در واقع مانند کارگزاری از کارگزاران حکومتآنحضرتعملکردهاست.و البته عنایت و نظر هر مولای کریمی به خدمتگزار صدیق و محبّ خود متوجه است.
اگر مردم نسبت به امام خود معرفت داشته باشند، امامی که امین و دوست و برادر مهربان است، و مانند مادری مهربان نسبت به فرزندان خردسال است، و پناهگاه مردم می باشد، و اگر انسانها بدانند که در ایام ظهور او چقدر سعادتمند و خوشبخت می شوند، و این امر را نسبت به هم یادآوری کنند، محبت امام در دلها جا گرفته، و اشتیاق ظهور و زندگی در جوار حضرت، آرزوی بزرگ انسانها می شود. و اگر آرزوی حقیقی مردم ظهور حضرت باشد، در رفع موانع ظهور و اطاعت الهی می کوشند؛ و با رفع موانع ظهور، حضرت مهدی( ظهور می کنند.در برخی از روایات آمده است که یکی از شرایط ظهور امام زمان( ، وجود 313 فرد است، که همه آنها در خدمت آن حضرت خواهند بود؛ و در ادارة جهان به ایشان کمک خواهند کرد. ولی ما اطلاع دقیقتری از وضعیت آنان نداریم. اما انسانها باید با رفتار خود، چنین موقعیتی را فراهم کنند.
در هر حال ظهور امام زمان(عج) مشروط به تحقق یکسری زمینه‌ها و شرایطی است و تا اینها فراهم نشود، ظهور نخواهد بود؛ یعنی، در واقع چون این زمینه‌ها و شرایط وجود ندارد، قیامی نیز صورت نگرفته است. به عنوان نمونه بر اساس استدلال خواجه نصیر طوسی و علامه حل‍ی سوء اختیار مردم و خوی عصیان بشر، علت اصلی غیبت امام تلقی شده است (عدمه منّا) و مادام که چنین وضعیتی وجود دارد، ظهور امام عصر(عج) نیز همواره به تعویق خواهد افتاد،‌ زیرا طبق تعبیر خواجه،‌ وجوب ظهور، ملازم با زوال سبب است(و الظهور یجب عند زوال السبب)(1. رک: نظام سیاسی و دولت در اسلام، ص 199).
البته موانعی چند ممکن است در برابر ظهور حضرت وجود داشته باشد که باید این موانع ریشه کن گردد تا امر ظهور تسهیل شود؛ از جمله:
الف. تلاش دشمن در جهت مخالفت با فراهم شدن شرایط و زمینه‌های ظهور و ایجاد یأس و ناامیدی از آمدن منجی؛
ب. عدم وفاداری و همراهی شیعیان و مدعیان ولایت؛
ج. فتنه‌انگیزی‌ها و فعالیت‌هعای شیطان وسران گمراهی در جهت سوق دادن مردم به سوی ضلالت و بی‌دینی و تشکیل گروه باطل؛
د. اختلافات و عدم همدلی و اتحاد باورداران به منجی موعود (بخصوص شیعیان)؛
ه. وجود حکام جور و ستمگرانی که هم در صددد تضعیف شیعیان هستند و هم ممکن است خطرات جانی برای حضرت ایجاد کنند و … .
پیروزی هر انقلاب و هر فعالیت اجتماعی به یک سلسله شرایط و موقعیت های عینی و خارجی بستگی دارد که بدون فراهم شدن آن شرایط نمی تواند به هدفش برسد. اگر چه قسمتی از شرایط و موقعیت های انقلاب مهدی(عج) آسمانی وخدایی است و جنبه آسمانی دارد، اما اجرای کلی مأموریت وی، به گرد آمدن شرایط عینی وخارجی وابسته است.به نظر می رسد علت تاخیر در ظهور عدم تحقق بعضی از این شرایط است. همان گونه که آسمان چشم به راه ماند تا پنج قرن از جاهلیت بگذرد و آن گاه ندای آخرین رسالت آسمانی را از سوی پیامبراکرم(ص) بشنود، این انتظار یعنی اجرای برنامه الهی هم مستلزم تحقق موقعیت های عینی و خارجی و یا عوامل دیگری است( مانند محیط مساعد و فضای عمومی مناسب و یا بعضی ویژگیهای جزیی) که جنبش دگرگونی بخش از لابه لای پیچ و خم های جزیی، در جستجوی آن است. سنت تغییر ناپذیر خداوند سبحان، بر این است که اجرای انقلاب اسلامی حضرت مهدی(عج) نیز به موقعیت های خارجی و پذیرنده ای که محیط مساعد و فضای عمومی را برای درک و پذیرش انقلاب آماده می سازد، وابسته باشد. زیرا حضرت مهدی(عج) خود را برای اقدامی اجتماعی و در سطحی محدود، آماده نکرده است، بلکه رسالتی که از سوی خداوند برای او تعیین شده، دگرگون ساختن همه جانبه گیتی است، به صورتی که همه افراد بشر از تاریکی های ستم و بیداد، به فروغ دادگری راه یابند. برای چنین دگرگونی بزرگی، تنها یک رهبر شایسته، کافی نیست؛ بلکه علاوه بر رهبر شایسته، نیازمند یک محیط جهانی مساعد و یک فضای عمومی مناسب نیز هست تا موقعیت خارجی مطلوب را برای انجام انقلاب جهانی آماده سازد.
*دوست عزیز! بدان که خدای مهربان دری به نام توبه برای همه بندگانش گشوده و با آغوشی باز بندگان گنهکارش را که رو به سوی توبه آورده اند، می پذیرد. لذا باید آستین همت را بالا زده و با عزمی راسخ توبه ای کنیم متناسب به گناه خویش.ابتدا متذکر می شویم که خداوند هر گناهی ( صغیره و کبیره ) را می بخشد ، پس در هیچ حالتی نباید از توبه و بخشش گناهان و رحمت الهی ناامید شد، چرا که گناه ناامیدی از خداوند حتی از قتل انسان نیز بزرگتر است. اگر انسان هر روز گناه کند و توبه خود را بشکند و باز واقعا پشیمان شود و توبه نماید، توبه او پذیرفتنی است و نباید از رحمت خداوند ناامید گردد. امام رضا (ع) مى فرمایند: (التائب من الذنب کمن لاذنب له) توبه کننده از گناه مانند کسى است که هیچ گناهى ندارد، (میزان الحکمه ج، 1 باب التوبه ر، 2116). چطور خداوند شخصی که پاک و بدون گناه است را بازخواست خواهد کرد. همانطور که گفتیم این عدم بازخواست مربوط به کسی است که حق الناس و حق الله بر ذمه اش نباشد، اما در صورتی که حقوقی بر ذمه انسان باشد باید ابتدا آن را صاف کند و بعد از خداوند نسبت به گناه انجام شده طلب بخشش نماید. خداوند در سوره فرقان آیه 70 و 71 مى فرماید: (الّا مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلًا صالِحاً فَاولئِکَ یُبَدِّلِ اللَّهُ سَیِّئاتِهِم حَسَناتٍ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحیماً وَ مَن تابَ وَ عَمِلَ صالَحاً فَأِنَّهُ یَتُوبُ الَى اللَّهِ مَتاباً) مگر کسى که توبه کند وایمان آورد و کار شایسته کند، پس خداوند بدى هایشان را به نیکى ها تبدیل مى کند و خدا همواره آمرزنده مهربان است و هر کس توبه کند و کار شایسته انجام دهد، در حقیقت به سوى خداوند با حالتى توبه گر و خاص باز مى گردد. این آیه، علاوه بر آن که بیانگر این حقیقت است که خداوند، چهره هاى زشت و آلوده به گناهان را به چهره نیکى (که حالت ندامت، تضرع و شرمندگى است) تبدیل مى کند، با لفظ (متاباً) به این واقعیت و نکته لطیف و ظریف اشاره دارد کسى که در زندگى گناهى نموده و سپس توبه کرده است، برگشت خاصى دارد که خداوند روى آن حساب مى کند. برگشتى با حالت کوچکى و شرمندگى که این خود، حسنه خواهد بود. راوى مى گوید: از امام باقر (ع) تفسیر گفته خداوند متعال را که در قرآن مى فرماید: پس خداوند بدى هایشان را به نیکى ها تبدیل مى کند و خداوند آمرزنده مهربان است، سؤال کردم، (حضرت در مقام پاسخ ) فرمود: در روز قیامت مؤمن گناه کارى (که توبه کرده ) آورده مى شود تا آنکه در موقف حساب مى ایستد پس خداوند متعال است که متولى و سرپرستى حسابش مى شود (و) هیچ کس دیگر بر حساب او مطلع نمى گردد. پس گناهانش را به او معرفى مى کند تا آنکه به بدى هایش اقرار نماید. (آن گاه ) خداوند عزوجل به کاتبان و نویسندگان اعمال مى فرماید: سیئات (و زشتى ها، آلودگى ها، گناهان و تعلقات ) او را به حسنات (و نیکى ها) تبدیل کنید و ظاهر سازید حسناتش را به مردم. پس مردم در این هنگام مى گویند، براى این بنده یک بدى هم نیست. سپس خداوند امر مى کند که او را به بهشت ببرند. (عن محمَّدٍ قال سألت ابا جعفرٍ علیه السَّلام عن قول اللَّه عزَّوجلَّ: فاولئک یبدِّل اللَّه سیِّئاتهم حسناتٍ و کان اللَّه غفوراً رحیماً) فقال علیه السَّلام: یؤتى بالمؤمن المذنب یوم القیامة حتّى یقام بموقف الحساب فیکون اللَّه تعالى هو الَّذى یتولّى حسابه، لا یطَّلع على حسابه احداً من النَّاس، فیعرفه ذنوبه حتّى اذا اقرَّ بسیِّئاته قال اللَّه عزَّوجلَّ للکتبة: بدِّلوها حسناتٍ، واظهروها للنَّاس، فیقول النَّاس حینئذٍ: ما کان لهذا العبد سیِّئةٍ واحدةٌ، ثم یامراللَّه به الى الجنَّة، فهذا تاویل الآیة، و هى فى المذنبین من شیعتنا خاصَّة) (بحارالانوار، ج 7، صص 261 و 262، ح 12). خداوندی که هنگام حسابرسی از بنده تائب به گونه ای عمل می کند که کسی متوجه گناهان گذشته او نشود، چطور ممکن است پس از توبه کردن او را مجازات کند. این روایت با لحن خاصى علاوه بر آنکه چگونگى جلوه توبه را در موقف حساب بیان مى کند، به این حقیقت نیز اشاره دارد که خداوند متعال، گناهان را تنها به خود انسان تائب نشان مى دهد و آن را از مردم و دیگران مخفى مى کند و این، خود تفضلّى بزرگ از ناحیه خداوند رحیم است.
گر سیه کردى تو نامه عمر خویش —– توبه کن زآنها که کردستى تو پیش
عمر اگر بگذشت بیخش این دم است —– آب توبه ش ده اگر او بى نم است
بیخ عمرت را بده آب حیات —— تا درخت عمر گردد با نبات
جمله ماضى ها ازین نیکو شوند ——- زهر پارینه از این گردد چو قند
سیئاتت را مبدل کرد حق —— تا همه طاعت شود آن ماسبق (مثنوى معنوى، دفتر پنجم)
در حدیثی از حضرت امام باقر(ع) می خوانیم: «ان الله تعالی اشد فرحا بتوبه عبده من رجل اضل راحلته و زاده فی لیله ظلما فوجدها؛ خداوند از توبه بنده اش بیش از کسی که مرکب و توشه خود را در بیابان در یک شب تاریک گم کرده و سپس آن را می یابد، شاد می گردد» (کافی 2 435 باب التوبة ….. ص : 43).در روایتی دیگر از آن حضرت آمده است: «التائب من الذنب کمن لاذنب له والمقیم علی الذنب و هو مستغفر منه کالمستهزء؛ کسی که از گناه توبه کند، همچون کسی است که اصلا گناه نکرده است و کسی که به گناه خود ادامه دهد در حالی که استغفار می کند مانند کسی است که مسخره می کند» (همان) بادقت در این دوروایت به این نتیجه می رسیم که خدا توبه بنده اش را دوست دارد ، اما توبه ای که از روی صفا و اخلاص، باشد، نه توبه ای که فقط لقلقه زبان باشد !
دوست گرامی حقیقت این است که شیطان، هنرمند توانایی است. گاهی آنقدر خوب سفسطه می‌بافد و جای فلسفه به ما قالب می‌کند که خیال می‌کنیم بزرگترین فیلسوف عالم است. گاهی آنقدر عاطفی و دلسوز نشان میدهد که گویا تجلی قلب خدا در زمین است. آنقدر ماهرانه همدلی و همدردی می‌کند که انگار بهترین روان شناس دنیاست. آنقدر عارفانه برخورد می‌کند که گاه او را فرشته یا پیامبری می‌بینیم که ما را به سوی خدا می برد. همۀ اینها برای این است که نقابهای او، خیلی شبیه اصل هستند. تمام تلاش خود را می‌کند که در قدمهای اول، رفتار فرد را به حساب خود واریز کند و سلطه بر ذهن و فکر را هدف اصلی خود قرار می‌دهد. روشهای فراوانی برای نیل به این مقصود دارد. گاهی اشتباهی که انجام داده‌ایم را مکرر به یاد ما می‌آورد تا آیینه دق‌مان شود، گاهی خطای کوچکی را آنقدر بزرگ می‌کند که فکر می‌کنیم راهی جز مرگ، این بی‌آبرویی به درگاه خدا را نخواهد شست! گاه در قدمهای بلندتر، شبهه فکری ایجاد می‌کند، فضا را مه‌آلود می‌کند تا درست و غلط را جای هم ببینیم. کار درستی انجام می‌دهیم، آن را گناه و مستوجب عذاب نشان می‌دهد. راه استدلال را می‌بندد تا در مقابل انحراف دیگران، حرفی برای گفتن نداشته باشیم و … . خوب ما آدمها هم که یک عاشقی دیرینه از روز الست با خدا داریم، وقتی این اتفاقات که برایمان می‌افتد احساس می‌کنیم خلاف وعده‌ای که به خدا دادیم عمل کرده‌ایم (ألم أعهد ألیکم یا بنی آدم ألّا تعبدوا الشیطان و أن أعبدونی؟) از خودمان بدمان می‌آید.
شیطان اینگونه القا می‌ کند که« احساس کنیم رابطه ‌مان با خدا تیره شده و او نیز از ما خسته است» اما تا حال درمحبت یک مادر به فرزند, دقت نموده اید؟ مادری که آغوش پر مهرش همیشه بروی فرزند گشوده است و از هیچ کمکی نسبت به او دریغ ندارد. مادر نگران اوست اما کودک غرق بازیهای کودکانه خویش می شود و خانه و مادر را در لذت کوچک خود فراموش می کند. کودکی که دستش به دستان گرم مادر گره نخورده است بارها و بارها زمین می خورد. لباسهایش خاکی و کثیف شده است. غروب شده است اما او هنوز برنگشته است. مادر می داند کودک از تاریکی می ترسد، از تنهایی. مادر می‌داند شیطانهای کوچک و بزرگی هستند که او را سرگرم می کنند. هرچقدر هم اطراف او همهمه باشد، او نیاز به آغوش پرمحبت مادر دارد. وسوسه‌ها، روی بازگشت به خانه را از او می‌گیرند اما مادر آشفته و نگران بدنبال او می آید. محبت مادر قطره ای از دریای محبت خالق مادر هم نیست. خدای مهربان, از روی حب و عشق، انسانها را خلق کرد و از هیچ کمکی برای هدایت آنها دریغ نورزید, فطرتی داد که خداخواه است, عقلی که چراغ راه است, پیامبران و اولیایی که راهبر و راهنما هستند. او لحظات را قطره قطره می شمارد تا ما بسوی او برگردیم و به او نزدیکتر شویم. ما آدما هر کاری دوست داریم می‌کنیم، با اینکه غرق این نعمت بینهایتم. اما او بیخیال اینهمه خاکی رفتنهای ما، منتظر می ماند. شما که خوبید اما امثال من حتی اگر تا آخرین نفسها هم با شیطان همقدم باشیم او ناامید نخواهد شد. غروب عمر که می رسد، می‌بیند ما هنوز برنگشته ایم. دل مهربانش می‌گیرد. چند قطره باران از چشمهای رحمتش می بارد. آرام زمزمه می کند: صبح شد، ظهر شد، غروب شد… نیامدی.
چه لطیف فرموده است: «لو عَلِمَ المُدبرون کیف اشتیاقی بِهم لَماتوا شوقاً» اگر کسانی که به من پشت کرده اند بدانند چقدر مشتاق برگشت آنها هستم از شوق جان می‌دهند. دوست عزیز، آیا می توان لحظه ای از این وجود سراسر محبت، ناامید شد؟ آیا لحظه ای می توان دوری از او را تحمل کرد؟ آیا هیچ بنده‌ای برای او غریبه خواهد شد؟ آیا … ؟ مراقب باشید شیطان با این توجیهات، از حلقه دوستان خدا بیرونتان نکند.
عشق، ز اول سرکش و خونی بود ————- تا گریزد، هرکه بیرونی بود
امید به رهایی از عذاب قیامت در پرتو انجام واجبات و ترک محرمات یکی از دو بال ایمان برای پرواز به سوی کمال مطلق است و این ویژگی (امید به رحمت خدا) در کنار خوف از عذاب الاهی بایستی به یک اندازه در انسان وجود داشته باشد؛ یعنی انسان باید به اندازه ای به رحمت الاهی امیدوار باشد که آن امید او را به معصیت پروردگار منتهی نکند و نور ترس نیز در وجود انسان به اندازه ای باشد که موجب ناامیدی او از رحمت حق تعالی نگردد.
*نقش توبه در بازگشایی در سعادت و قرار گرفتن در مسیر حق و اصلاح عملکردهای غلط گذشته و گشودن دریچه امید به روی انسان بسیار اساسی است. بسیار می شود که از انسان در طول زندگی و به ویژه در آغاز تربیت و اصلاح نفس، لغزش هایی سر می زند، اگر درهای بازگشت به روی او بسته شود مأیوس می گردد و برای همیشه از راه می ماند و لذا در مکتب تربیتی اسلام، توبه به عنوان یک اصل تربیتی با اهمیت زیاد مطرح است و اسلام از تمام گنهکاران دعوت می کند که برای اصلاح خویش و جبران گذشته از این در وارد شوند.حضرت سجاد(ع) در مناجات تایبین از مناجات های پانزده گانه (خمسه عشر) که در مفاتیح الجنان مرحوم شیخ عباس قمی نیز آمده است به پیشگاه خداوند چنین عرضه می دارد:خدایا! تو کسی هستی که دری به سوی عفوت بر روی بندگانت گشوده ای و نامش را توبه گذاشته ای و فرموده ای؛ بازگردید به سوی خدا و توبه خالص کنید. اکنون عذر کسانی که از ورود به این در بعد از گشایش آن غافل شوند چیست؟
در روایات به قدری بر مسأله توبه تأکید شده که در حدیثی از حضرت امام باقر(ع) می خوانیم: «ان الله تعالی اشد فرحا بتوبه عبده من رجل اضل راحلته و زاده فی لیله ظلما فوجدها؛ خداوند از توبه بنده اش بیش از کسی که مرکب و توشه خود را در بیابان در یک شب تاریک گم کرده و سپس آن را می یابد، شاد می گردد» (تفسیر نمونه، ج 24، ص 295).
و باز در روایتی دیگر از آن حضرت آمده است: «التائب من الذنب کمن لاذنب له والمقیم علی الذنب و هو مستغفر منه کالمستهزء؛ کسی که از گناه توبه کند، همچون کسی است که اصلا گناه نکرده است و کسی که به گناه خود ادامه دهد در حالی که استغفار می کند مانند کسی است که مسخره می کند» (همان، ص 296).
حقیقت توبه همان پشیمانی و ندامت از گناه است که لازمه آن تصمیم بر ترک گناه در آینده است و اگر گناه گذشته کاری بوده که قابل جبران است باید در صدد جبران برآید و به این ترتیب ارکان توبه را می توان در چهار چیز خلاصه کرد: 1. ندامت، 2. تصمیم بر ترک در آینده، 3. جبران گذشته، 4. استغفار و طلب بخشش و مغفرت از خداوند.
پس توبه تنها استغفار یا پشیمانی از گذشته و حتی تصمیم به ترک در آینده نیست، بلکه علاوه بر همه اینها باید شخص گنهکار در مقام جبران برآید و فسادی را که مرتکب شده جبران نماید. این صحیح نیست که مثلا در جلوی دیگران فردی را به دروغ و حیله متهم کنیم و بعد در خانه خلوت استغفار نماید. پس باید حقوقی از خداوند مثل نماز و روزه و عبادات و تکالیفی را که ضایع و ترک کرده و نیز حقوقی از مردم را که تباه ساخته جبران نماید و آنها را تدارک کند و حقوق مردم را به آنها برگرداند و در صورت امکان و دسترسی از آنها رضایت و حلالیت بطلبد.
«توبه» در لغت به معناى رجوع است و خداوند همه مؤمنان را دستور به توبه مى دهد: «و توبوا الى الله جمیعاً ایّها المؤمنون لعلّکم تُفلِحون؛ اى مؤمنان همگى به سوى خدا رجوع کنید تا رستگار شوید»
و در اصطلاح اخلاقی رجوع از معصیت به اطاعت است؛ یعنى، انسان تبه کار از معصیت و ترک واجب و انجام محرمات الهی دست بردارد. ولی در یک مرحله بالاتر توبه به معناى پرهیز از «ترک مستحب و مکروه» است یعنى، اگر بعضى از امور مستحب (مانند نماز شب و صدقه اول ماه) را ترک کرده باشد، از آن توبه کند. پس توبه افراد عامى به این است که واجب و مستحب را بشناسند و انجام بدهند و حرام و مکروه را بشناسند و انجام ندهند. نسبت به گذشته جداً پشیمان باشند و آن را جبران کنند و نسبت به آینده هم عزم قطعى بر ترک خلاف داشته باشند. البته ترسیم و جبران گذشته کار آسانى نیست؛ بلکه حقوق فراوانى دارد که باید همه آنها جبران شود؛ از جمله:
1. حق الله؛ آنچه از واجبات و وظایف الهى بر عهده دارد، اعاده نماید.
2. حق النفس؛ امام سجاد(ع) در رساله حقوق مى فرماید: حق نفست این است که آن را در طاعت خدا به کار برى.
3. حق الناس؛ آنچه از حقوق مردم ضایع نموده، باید جبران و ترمیم کند.
«توبه» کمیت و کیفیتى دارد، کمیت توبه آن است که قرآن کریم به همه مؤمنان دستور آن را مى دهد: «توبوا الى الله جمیعاً ایّها المؤمنون» (همان، آیه 31.) و کیفیتش هم عبارت از «نَصوح»؛ یعنى، خالص بودن است که در این زمینه قرآن مى فرماید: «یا ایّها الذین آمنوا توبوا الى الله توبةً نصوحاً» (تحریم(66)، آیه
اگر توبه همه جانبه صورت گرفت و انسان از همه گناهان و خلاف ها توبه کند و خالص شود، آن گاه لغزش هاى گذشته بخشوده مى شود و انسان توبه کننده به منزله بى گناه است. پیامبر اکرم(ص) فرمود: «التائب من الذّنب کَمن لاذَنب له» (مجلسى، محمدباقر، بحارالانوار، ج 6، ص 21.)
موفق ومؤید باشید.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد