خانه » همه » مذهبی » گناه و ثواب برای دیگران

گناه و ثواب برای دیگران


گناه و ثواب برای دیگران

۱۳۹۳/۰۷/۰۶


۳۱۲ بازدید

آیا بخشش تمام ستمهای مردم به خودمان, از نظر شرعی صحیح است؟

چه کسی می تواند گناه ومعصیت فقط یک سیلی نابجایی را که کسی به کسی ظلما زده حساب کند وآن را بردوش خود بگیرد؟ سوره انعام آیه 164 دارد ، تفسیر این آیه ازقرآن را در تفسیر نمونه ببینید:«قُلْ أَغَیْرَ اللَّهِ أَبْغِی رَبًّا وَ هُوَ رَبُّ کُلِّ شَیْ ءٍ وَ لا تَکْسِبُ کُلُّ نَفْسٍ إِلاَّ عَلَیْها وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى ثُمَّ إِلى رَبِّکُمْ مَرْجِعُکُمْ فَیُنَبِّئُکُمْ بِما کُنْتُمْ فِیهِ تَخْتَلِفُونَ » «بگو آیا غیر خدا، پروردگارى بطلبم در حالى که او پروردگار همه چیز است، و هیچکس جز براى خود عملى انجام نمى دهد و هیچ گنهکارى گناه دیگرى را متحمل نمى شود سپس بازگشت شما به سوى پروردگارتان است و شما را به آنچه در آن اختلاف داشتید خبر خواهد داد.»
در این آیه از طریق دیگرى منطق مشرکان را مورد انتقاد قرار مى دهد و مى گوید به آنها بگو و از آنها بپرس آیا سزاوار است که غیر از خداوند یگانه را پروردگار خود بدانم، در حالى که او مالک و مربى و پروردگار همه چیز است و حکم و فرمان او در تمام ذرات این جهان جارى است؟! (قُلْ أَ غَیْرَ اللَّهِ أَبْغِی رَبًّا وَ هُوَ رَبُّ کُلِّ شَیْ ءٍ).
سپس به جمعى از مشرکان کوتاه فکر که خدمت پیامبر صلی الله علیه وآله رسیدند و گفتند: «اتبعنا و علینا وزرک ان کان خطا!» : تو از آئین ما پیروى کن، اگر بر خطا باشد، گناه تو به گردن ما پاسخ مى گوید: هیچکسى جز براى خود عملى انجام نمى دهد و هیچ گنهکارى بار گناه دیگرى را به دوش نمى کشد (وَ لا تَکْسِبُ کُلُّ نَفْسٍ إِلَّا عَلَیْها وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى ). و سرانجام، همه شما به سوى خدا باز مى گردید، و شما را به آنچه در آن اختلاف داشتید، آگاه مى سازد (ثُمَّ إِلى رَبِّکُمْ مَرْجِعُکُمْ فَیُنَبِّئُکُمْ بِما کُنْتُمْ فِیهِ تَخْتَلِفُونَ).
در اینجا به دو نکته باید توجه کرد:
1- گاهى بار گناه دیگران را بر دوش مى کشیم!
دو اصل مسلم منطقى را که در تمام ادیان وجود داشته ، هیچکس جز براى خود عملى انجام نمى دهد و هیچ گنهکارى بار گناه دیگرى را به دوش نمى کشد . در سوره نحل آیه 25 مى خوانیم: لِیَحْمِلُوا أَوْزارَهُمْ کامِلَةً یَوْمَ الْقِیامَةِ وَ مِنْ أَوْزارِ الَّذِینَ یُضِلُّونَهُمْ بِغَیْرِ عِلْمٍ آنها در روز رستاخیز بار سنگین گناهان خویش را باید بر دوش بکشند، و همچنین بار گناهان کسانى را که با بى خبرى و جهل خود گمراه ساختند.اگر هیچکس بار گناه دیگرى را به دوش نمى کشد، چگونه این گمراه کنندگان بار گناهان گمراه شدگان را نیز بر دوش مى کشند؟
حتی احادیث مربوط به سنت حسنه و سنت سیئه که از طرق شیعه و اهل تسنن وارد شده است، و مضمون آنها این است: اگر کسى سنت خوبى بر جاى نهد پاداش تمام کسانى را که به آن عمل مى کنند خواهد داشت (بدون آنکه از پاداش خود آنها کاسته شود) و همچنین کسى که سنت بدى را بر جاى نهد گناه کسانى که به آن عمل کنند، براى او نوشته مى شود (بى آنکه از گناهان آنها چیزى کاسته گردد)«قال رسول اللَّه صلی الله علیه و آله من سن سنة حسنة کان له اجرمن عمل بها من غیران ینقص من اجورهم شى ء ومن سن سنة سیئة کان علیه وزر من عمل بها من غیران ینقص من اوزارهم شى ء»نیزبا مفهوم آیه مورد بحث سازگارنیست.
این آیه فرموده است : بى جهت و بدون ارتباط، گناه کسى را بر دیگرى نمى نویسند، ولى آیات و روایاتى که اشاره شد مى گوید اگر انسان بنیانگذار عمل نیک و بد دیگرى باشد، و به اصطلاح از طریق تسبیب در انجام آن عمل دخالت داشته باشد، در نتائج آن شریک خواهد بود و در حقیقت عمل خود او محسوب مى شود، زیرا پایه و اساس آن، به دست وى گذارده شده است.
2- آیا اعمال نیک دیگران براى ما مفید است؟
از آنجا که عمل هر کس تنها بدرد خود او مى خورد . کارهاى خیرى که به عنوان نیابت یا هدیه کردن ثواب براى اموات و مردگان و حتى گاهى براى افراد زنده انجام مى گیرد، مفید به حال آنها هست، البته در روایات فراوانى که از طرق شیعه و اهل تسنن از پیامبر صلی الله علیه و آله یا امامان اهل بیت علیهم السلام به ما رسیده مى خوانیم که این گونه اعمال گاهى مفید و سودمند است، نه تنها عمل فرزند براى پدر و مادر بلکه براى دیگران نیز هم نتیجه بخش است.به علاوه مى دانیم پاداش اعمال بستگى به اثراتى دارد که از انجام کار خیر در روح و جان انسان به جاى مى ماند و در تکامل و ترقى او مؤثر است، اما کسى که هیچ کار نیکى انجام نداده و حتى در مقدمات آن نیز دخالت نداشته است چگونه ممکن است آن اثر روحى و معنوى را پیدا کند؟ درست است که عمل هر کس باعث تکامل خود اوست، و فلسفه ها و نتائج و آثار واقعى اعمال نیک تنها عائد انجام دهنده آن عمل مى شود، همانطور که ورزش و تعلیم و تربیت هر کس باعث تقویت و تکامل جسم و جان خود او است.ولى هنگامى که کسى براى دیگرى عمل نیکى انجام مى دهد، حتما به خاطر امتیاز و صفت نیکى است که در او بوده، یا مربى خوبى بوده و یا شاگرد خوبى، یا دوست باصفایى بوده و یا همسایه باوفا، و یا عالم خدمتگزار و یا مؤمن با حقیقتى بوده است و به هر حال حداقل نقطه روشنى در زندگى او وجود داشته که همان یک نقطه، جلب توجه دیگران را کرده و سبب شده که اعمال خیرى براى او انجام دهند، بنا بر این او در واقع نتیجه همان امتیاز و صفت برجسته و نقطه درخشان زندگى خود را مى گیرد، و به این ترتیب معمولا انجام عمل خیر دیگران براى او نیز پرتوى از عمل یا نیت خیر خود او است. از طرفی نیز پاداشهایى که خداوند به افراد مى دهد بر دو گونه است: پاداشهایى که متناسب وضع تکامل روحى و شایستگى افراد است یعنى به خاطر انجام اعمال نیک، روح و جان آنها آن قدر اوج مى گیرد و ترقى مى کند که شایستگى زندگى در عوالم بهتر و بالاتر را پیدا مى کنند، و با بال و پرى که از عقیده و اعمال نیک فراهم ساخته اند بر اوج آسمان سعادت پرواز مى نمایند، مسلما اینگونه آثار مخصوص شخص عمل کننده است و قابل واگذارى به دیگرى نیست. از آنجا که هر کار نیکى اطاعت فرمان خدا است، و شخص مطیع و فرمانبردار در برابر اطاعتى که کرده استحقاق پاداشى دارد، مى تواند این پاداش را به میل خود به دیگرى هدیه کند.درست مثل اینکه استادى در یک رشته مهم و سازنده علمى در دانشگاه تدریس میکند، شک نیست که او با تدریس خود دو گونه نتیجه مى گیرد، هم در پرتو تدریس، در جنبه هاى علمى کاملتر و قویتر مى شود، و هم حقوقى دریافت مى کند، نتیجه اول را بدون شک نمى تواند به دیگرى اهداء کند و مخصوص خود اوست اما نتیجه دوم را مى تواند به افراد مورد علاقه اش هدیه کند.
هدیه کردن ثواب اعمال در مورد اموات و گاهى در مورد زندگان نیز همین گونه است و به این ترتیب هر گونه ابهام از احادیثى که در این زمینه وارد شده مرتفع مى گردد.ولى باید توجه داشت که پاداشهایى که از این طریق به افراد مى رسد، نمى تواند تمام سعادت آنها را تامین کند، بلکه آثار کمترى خواهند داشت، و پایه اصلى نجات انسان همان ایمان و عمل خود اوست.

ممکن است این مطلب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد