خانه » همه » مذهبی » گنبد طلا

گنبد طلا


گنبد طلا

۱۳۹۲/۰۴/۲۱


۱۵۵۲ بازدید

۱gif;base64,R0lGODlhAQABAAAAACH5BAEKAAEALAAAAAABAAEAAAICTAEAOw== - گنبد طلا

1gif;base64,R0lGODlhAQABAAAAACH5BAEKAAEALAAAAAABAAEAAAICTAEAOw== - گنبد طلا

. به این پرسش می توان از دیدگاه های مختلف پاسخ گفت. اما اگر بخواهیم از دیدگاه فلسفی سخن بگوییم، باید عرض کنیم که نفس تجمل گرایی بد نیست. بلکه به گونه ای به حس کمال خواهی انسان باز می گردد. بلکه مصادیق و گستره و هدف از آن را باید شناسایی کرد. زینت طلا برای مردان و استفاده از ظرف های طلا و نقره برای وضو و خوراک حرام است. زیرا این نوع تجمل گرایی، نشانی از کمال ندارد. اما این که گنبد امام رضا را طلا می کنند و حرم امام رضا و ائمه اطهار(ع) و امام زادگانی چون حضرت معصومه(ع) را با شکوه می سازند. به همان روحیه کمال گرایی ما انسان ها برمی گردد. و به تعبیر دیگر نوعی حرکت سمبولیک برای اشاره به وجود کمالات در آن ها و یا تعظیم و تکریم آنهاست.

2. می دانیم که مصداق واقعی و حقیقی کمال، ائمه اطهار و اولیاء الهی هستند که همه کمالات الهی را در خود دارند. از طرف دیگر آنها علامت و نشانه دین هستند و قرآن بزرگداشت شعائر و علامت های الهی را نشانه تقوای قلب ها دانسته است: «و من یعظم شعائر الله فانها من تقوی القلوب؛ هر کس شعائر الهی را بزرگ دارد، در حقیقت آن [حاکی] از پاکی دل هاست» (حج، آیه 32).

قرآن کریم صفا و مروه را شعائر الهی دانسته است. به تعبیر دیگر یکی از مصادیق علامت ها و نشانه های الهی که بزرگ داشتنش نشانه تقوا و پاکی دلهاست، صفا و مروه هستند: «ان الصفا والمروه من شعائر الله» (بقره، آیه 158).

شعائر جمع شعیره به معنای علامت و نشانه است و منظور از آن در آیه شریفه علامت هایی است که خداوند نصب فرموده تا نشانه هایی برای فرمانبرداری الهی باشند (تفسیر المیزان، ج 17، ص 409).

عمل به آیه شریفه نشان پاکی دلها، بزرگداشت نشانه های دین خداست و مسلما پیامبران و ائمه اطهار(ع) و اولیای الهی از بارزترین نشانه های دین خداوند هستند که هر پاک دلی مؤظف به بزرگ داشت آنهاست.

3. بزرگداشت اولیاء الهی راه های متعددی دارد:

الف) حفظ و نگهداری سخنان و دستورات و آثار آنها و عمل به سخنان آنها.

ب ) احترام به مقام و موقعیت معنوی آنها و پاس داشت ایام ولادت و شهادت آنها.

ج ) حفظ و تعمیر قبور آنها و رعایت حرمت آنها در ساختن زیارتگاه هایی که در شأن آنها باشد.

د ) زیارت قبور آنها با احترام و ادب.

4. در کنار این مسائل، رابطه عاطفی و مودت و دوستی است که بین اولیاء الهی و پیروان آنها برقرار است و رابطه اولیاء الهی با امت، رابطه سیاسی نیست بلکه رابطه دوستی و عشق شدید است. اقتضای رابطه عاشقانه، بذل همه هستی و مال و امکانات خود در راه معشوق است. ائمه اطهار(ع) چنان جایگاه ژرف و رفیعی در دل های پاک شیعیان دارند که حاضرند همه هستی خود را فدای آنها کنند و این افراد موقوفات بسیاری را برای قبور ائمه اطهار(ع) وقف کرده اند که می بایست خرج آنها شود.

5. با توجه به پاسخ داده شده، روشن می شود که اولا، بزرگداشت ائمه اطهار(ع) و تعظیم و دایر کردن زیارت گاه های با شکوه برای آنها، نشان پاکی دل شد و ثانیا رابطه عاشقانه اقتضای برقراری آرامگاه های باشکوه برای ائمه دارد.

6. این بزرگداشت با کمک به مستمندان و نیازمندان منافات ندارد. ما به عنوان مسلمان مؤظف هستیم هم به مستمندان کمک کنیم و هم نسبت به برقراری زیارتگاه های با شکوه اقدام کنیم. چنان که بسیاری از موقوفات ائمه اطهار(ع) این گونه است که واقفانی به این دو منظور، امکانات متعددی را وقف کرده اند.

در رابطه با بوسیدن ضریح مطهر ائمه معصومین(علیهم السلام) به نکات زیر توجه نمایید:

پیامبران و امامان بدان جهت که بندگان شایسته خداوند هستند، سزاوار احترام و محبت هستند.

احترام و ابراز ارادت به آنان، بدان جهت نیست که براى آنان در مقابل خدا، مقام و ارزشى مستقل قائل باشیم؛ بلکه آنان مستقل از خدا هیچ ندارند و همه عظمت آنان و عشق و محبت ما به ایشان، ناشى از آن است که آنان در اوج معرفت، بندگى و عبودیت حضرت حق قرار دارند و مورد عنایت خاص پروردگار مى باشند.

بوسیدن ضریح امامان(ع) و اولیاى الهى، برخاسته از عشق و محبت نسبت به آنان است؛ همان گونه که عاشق، هر چیزى را که منتسب به معشوق است، مى بوید و مى بوسد و به سینه مى چسباند.

براى زائر امام معصوم(ع)، خود سنگ و چوب ارزشى ندارد. بوسیدن ضریح و در و دیوار حرم، از آن جهت است که منسوب به محبوبش؛ یعنى، امام معصوم است.

به تصریح قرآن کریم، حضرت یعقوب، لباس یوسف را بر چشم خود نهاد و بینایى خود را باز یافت: «فَلَمَّا أَنْ جاءَ الْبَشِیرُ أَلْقاهُ عَلى وَجْهِهِ فَارْتَدَّ بَصِیراً قالَ أَ لَمْ أَقُلْ لَکُمْ إِنِّى أَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ» یوسف (12)، آیه 96. «پس چون مژده رسان آمد، آن پیراهن را بر چهره او انداخت، پس بینا گردید. گفت: آیا به شما نگفتم که بى شک من از [ عنایت ]خدا چیزهایى مى دانم که شما نمى دانید؟» تبرّک و استشفا به پیراهن یوسف، نمونه اى از تبرّک و استشفا به چیزى است که به شکلى منسوب به اولیاى الهى است.

بر اساس روایات معتبر نزد شیعه و سنى، اصحاب پیامبر اکرم(ص) هنگام وضو گرفتن ایشان، هجوم مى آوردند تا هر کسى قطره اى از آب وضوى ایشان را به عنوان تبرّک برگیرد؛ به گونه اى که نمى گذاشتند قطره اى از آب وضوى پیامبر(ص) بر زمین بریزد و اگر به کسى چیزى نمى رسید، از رطوبت دست دیگرى استفاده مى کرد. صحیح بخارى، ج 1، ص 33 و ج 7، ص 50؛ مسند احمد، ج 4، ص 329 و 330. اگر تبرّک جستن به قطرات آب، شرک و حرام بود، وظیفه آن حضرت نهى و بازداشتن اصحاب از این عمل بود.

سیره اصحاب، تبرّک جستن به ظرف غذاى پیامبر(ص)، چاه هایى که آن حضرت از آن آب نوشیده اند و… – چه در زمان حیات ایشان و چه بعد از رحلت ایشان – بوده است. صحیح بخارى، ج 3، ص 35؛ کتاب المغازى؛ فضائل اصحاب النبى، باب مناقب على بن ابیطالب؛ صحیح مسلم، کتاب الجهاد السیر، ح 132؛ صحیح مسلم، کتاب الحج، ح 323 و 326؛ مسند احمد، ج 5، ص 68.

بنابراین بوسیدن و تبرّک جستن، بدون اعتقاد به الوهیت یا ربوبیت (فاعلیت استقلالى) شرک نیست. بر اساس داورى وهابیان – که صرف بوسیدن و تبرّک جستن به آثار اولیاى الهى شرک و حرام است – پیامبر اکرم و اصحابشان و نیز یعقوب نبى و همه انسان ها – حتى خود وهابیان که فرزندان خود را مى بوسند – مرتکب شرک و حرام شده اند!!

چنان که بوسیدن حجرالاسود که حتی وهابیان نیز جایز می دانند شرک نیست چون مردم بخاطر ارتباط و انتساب به خدا آن را می بوسند نه بخاطر این که سنگ است. سنگ از آن جهت که سنگ است ارزشی ندارد، ولی از آن جهت که نسبتی به خداوند دارد قابل احترام است. یقینا انتساب امامان به خداوند از یک بالاتر است و هر چه منتسب به امامان باشند آن هم قابل احترام است.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد