۱۳۹۹/۰۲/۰۵
–
۸۷۴ بازدید
۷. ایا این سخنان که میگویند گنج هایی در شهر طالقان هست اما نه طلا ونقره بلکه شیر مردانی….. ایا این طالقان همان طالقان واقع در استان البرز ایران است؟
!! تشکر * شرمنده که سوالات زیادن!!
علمای اسلام در تمدن اسلامی علمی داشتهاند به نام «مسالک و ممالک» که معادل آن امروزه همان جغرافیاست. کتابهای زیادی هم در این زمینه نوشته شده که از جمله آنها میتوان به «مسالک و ممالک استخری»، «مسالک و ممالک ابن خردادبه»، «صورة الارض ابن حوقل» و «احسن التقاسیم مجلسی» اشاره کرد. «معجم البلدان» یکی دیگر از مشهورترین این کتابهاست و با مراجعه به آن در مییابیم در مورد طالقان اختلاف وجود دارد؛ یک طالقان در ایران است و یک طالقان دیگر در افغانستان وجود دارد. به نظر میرسد روایاتی که در این زمینه وجود دارد بیشتر ناظر به طالقان افغانستان است.
بر اساس روایاتی، برخى یاران امام مهدی(عج) از «طالقان» هستند:
1. امام علی(ع): «… و بیست و چهار تن، از طالقاناند و آنان، همان کسانى هستند که پیامبر(ص) آنها را در شمار خراسانیان ذکر فرمود؛ گنجهایى که طلا و نقره نیستند؛ بلکه مردانى هستند که خداوند و پیامبرش آنها را گرد میآورند».[1]
2. امام على(ع): «… خدا در طالقان گنجهایى دارد که از طلا و نقره نیستند؛ بلکه مردان باایمانی هستند که خداوند را چنانکه حقّ او است، شناختهاند و آنان، یاوران مهدى در آخر الزماناند».[2]3. امام على(ع): «خاندان محمّد(ص) در طالقان، گنجى دارند که خداوند اگر بخواهد، آنرا به زودى آشکار میکند».[3]4. امام حسین(ع): بر پیامبر خدا(ص) وارد شدم، ابَىّ بن کعب نزدش بود. حضرتشان [در تصریح به امامان دوازدهگانه ] فرمود: «…و خداوند، نطفهاى مبارک، پاک، پاکیزه و به دور از هر گونه آلودگى در صلب حسن [عسکرى ] نهاد … از تهامه (زمینی است مشهور که مکه معظمه متصل به آن است) بیرون میآید، هنگامى که نشانهها و راهنماییها پدیدار میشوند و در طالقان، گنجهایى دارد که از زر و سیم نیستند؛ بلکه اسبهایى تنومند و مردانى نشاندار هستند که خداى عزّ و جلّ آنها را از دورترین سرزمینها و به عدد جنگاوران بدر (سیصد و سیزده مرد) براى وى گرد میآورد …».[4]5. امام صادق(ع)، یاران قائم را براى ابو بصیر نام برد تا آنکه فرمود: «… و بیست و چهار مرد، از طالقاناند».[5]6. در روایتی درباره یکی از نشانههای ظهور امام زمان(عج) چنین آمده است: «و لشکریان خراسان به حرکت در آمدند و شعیب بن صالح تمیمى از مرکز طالقان به آنها پیوست».[6]از آنجا که طالقان نام چند موضع جغرافیایى است،[7] این پرسش رخ مینماید که: مقصود از آن کدام مکان است؟ ابتدا مواضعى را که در کتابهاى تاریخ و جغرافیا و برخى فرهنگنامهها، «طالقان» نامیده شدهاند، مشخّص میکنیم و سپس در توضیح این روایات به نکاتی اشاره میشود:
یکم. طالقان، نام منطقهاى کوهستانى و وسیع با روستاهاى متعدّد است. این منطقه میان قزوین و ابهر واقع شده است.[8]دوم. محلى است میان قزوین و گیلان [در کوهستان دیلم ]. در کوههاى آنجا، انار و زیتون بسیار به عمل میآید.[9]سوم. شهر بزرگ و معروفی است در خراسان میان مروالرود و بلخ[10] و میان دو کوه بزرگ واقع شده و از شهر «سرخس» تا «طالقان» چهار منزل راه است.[11]گفتنى است که در برخی منابع جغرافیایی؛[12] از جایى به نام «طایَقان» در نزدیکى شهر بلخ به گونه جداگانه نام برده شده که محتمل است مقصود، همین طالقان باشد.
ب. بررسی احادیث
گرچه نمیتوان وجود این احادیث و نیز احتمال صحت آنرا انکار کرد، ولی احادیث مورد استناد، همگى از نظر سندى، دچار ضعف و به طور تقریبى در یک سطح از اعتبارند؛ از اینرو نمیتوان با بهرهگیرى از دانش رجال، روایتى از این گروه را به طور مطلق معتبر دانست و حکم قطعى صادر نمود.
با قطع نظر از سند احادیث؛ به نظر میرسد «طالقان» در این روایات، منطقهای در افغانستان باشد و نه طالقان معروف ایران، به قرینه ذکر «خراسان» در چند روایت. چنانکه در برخى احادیث دیگر، خاستگاه حرکت شعیب بن صالح سمرقند دانسته شده است.[13] در احادیثی؛ به صراحت، بیست و چهار تن یار برخاسته از طالقان را همانهایى میداند که پیامبر(ص) آنها را خراسانى خوانده است و این معنا بیشتر بر طالقان افغانستان صدق میکند که از شهرهاى مشهور خراسان قدیم بوده است. افزون بر این، احادیثى که وطن یاران امام مهدى(عج) و شمار افراد برخاسته از آنجاها را ذکر میکنند، طالقان را در میان مناطق خراسان ذکر کردهاند. در یک حدیث، آنرا بلافاصله پس از سمرقند،[14] و در نقلى دیگر،[15] آنرا پس از ذکر فاریاب و سیستان و پیش از جبال غور (کوهستان میان هرات و غزنه در افغانستان) یاد کردهاند که بدینگونه احتمال طالقان افغانستان بیشتر تقویت میشود.[16]د. با این وجود البته برخی معتقدند که مراد از طالقان، همان طالقان ایران است که به عنوان نمادی از کل سرزمین ایران در این روایات ذکر شده است: «بعد از بررسى روایات مربوط به طالقان، آنچه به نظر من بهتر میرسد این است که مراد از اهل طالقان، اهل ایران است نه خصوص منطقه جغرافیایى طالقان، امّا اینکه امامان(ع) اهل طالقان را به نام منطقه آنان نامیدهاند از جنبه ویژگیهاى جغرافیایى و خصوصیات اخلاقى و دینى اهالى آن سامان است».[17][1]. سید ابن طاووس، على بن موسى، التشریف بالمنن فی التعریف بالفتن المعروف بالملاحم و الفتن، ص 290، قم، مؤسسة صاحب الأمر (عج)، چاپ اول، 1416ق.
[2]. ابن اعثم کوفی، احمد بن اعثم، الفتوح، تحقیق، شیری، علی، ج 2، ص 320، بیروت، دار الاضواء، 1411ق.
[3]. ابن أبی الحدید، عبد الحمید بن هبة الله، شرح نهج البلاغة، محقق، ابراهیم، محمد ابوالفضل، ج 7، ص 48، قم، مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، چاپ اول، 1404ق.
[4]. صدوق، محمد بن علی، کمال الدین و تمام النعمة، محقق، غفاری، علی اکبر، ج 1، ص 267 – 268، تهران، دار الکتب الاسلامیة، چاپ دوم، 1395ق.
[5]. طبری، محمد بن جریر، دلائل الامامة، ص 566 و 567، قم، بعثت، چاپ اول، 1413ق.
[6]. حافظ برسی، رجب بن محمد، مشارق أنوار الیقین فی أسرار أمیر المؤمنین(ع)، محقق، عاشور، علی، ص 266، بیروت، أعلمی، چاپ اول، 1422ق.
[7]. در برخى دانشنامههاى آزاد، چندین موضع را به نام طالقان نامیدهاند؛ امّا براى برخى از آنها، منبع و مأخذى ذکر نکردهاند، مانند طالقان شیراز، و برخى نیز تنها شباهت اسمى دارند و در کتابهاى جغرافیا و تاریخ به نام طالقان، مشهور نیستند، مانند تالخونچه یا طالقونچه در اطراف اصفهان، طالقانى محلّه در اطراف سارى، طالقان تپه در اطراف گنبد کاووس، روستاى طالقانى در دهستان دریس کازرون و روستایى دیگر با همین نام از توابع شهر مهران در استان ایلام و بسیارى از جاهاى کوچک دیگر که برخى نیز در دورههاى اخیر و معاصر به این نام نامیده شدهاند.
[8]. حموى بغدادی، یاقوت، معجم البلدان، ج 4، ص 7، بیروت، دار صادر، چاپ دوم، 1995م؛ بغدادی، صفى الدین عبد المؤمن بن عبد الحق، مراصد الاطّلاع على أسماء الأمکنة و البقاع، ج 2، ص 876، بیروت، دار الجیل، چاپ اول، 1412ق.
[9]. قزوینى، زکریا بن محمد بن محمود، آثار البلاد و اخبار العباد، ص 471، تهران، امیر کبیر، چاپ اول، 1373ش.
[10]. معجم البلدان، ج 4، ص 6؛ مراصد الاطلاع على اسماء الامکنة و البقاع، ج 2، ص 876.
[11]. یعقوبی، احمد بن ابییعقوب، البلدان، ص 115، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1422ق.
[12]. مراصد الاطّلاع على أسماء الأمکنة و البقاع، ج 2، ص 877؛ معجم البلدان، ج 4، ص 12.
[13]. طوسی، محمد بن الحسن ، کتاب الغیبة، محقق، تهرانی، عباد الله، ناصح، علی احمد، ص 444، قم، دار المعارف الإسلامیة، چاپ اول، 1411ق.
[14]. التشریف بالمنن فی التعریف بالفتن، ص 290.
[15]. دلائل الإمامة، ص 556.
[16]. محمدى ریشهرى، محمد، طباطبایى، محمد کاظم ، دانشنامه امام مهدى(عج) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج 8، ص 366، قم، دار الحدیث، چاپ اول، 1393ش.
[17]. کورانى، على، عصر ظهور، ص 260، تهران، مؤسسه انتشارات امیر کبیر، شرکت چاپ و نشر بین الملل، چاپ ششم، 1382ش.
بر اساس روایاتی، برخى یاران امام مهدی(عج) از «طالقان» هستند:
1. امام علی(ع): «… و بیست و چهار تن، از طالقاناند و آنان، همان کسانى هستند که پیامبر(ص) آنها را در شمار خراسانیان ذکر فرمود؛ گنجهایى که طلا و نقره نیستند؛ بلکه مردانى هستند که خداوند و پیامبرش آنها را گرد میآورند».[1]
2. امام على(ع): «… خدا در طالقان گنجهایى دارد که از طلا و نقره نیستند؛ بلکه مردان باایمانی هستند که خداوند را چنانکه حقّ او است، شناختهاند و آنان، یاوران مهدى در آخر الزماناند».[2]3. امام على(ع): «خاندان محمّد(ص) در طالقان، گنجى دارند که خداوند اگر بخواهد، آنرا به زودى آشکار میکند».[3]4. امام حسین(ع): بر پیامبر خدا(ص) وارد شدم، ابَىّ بن کعب نزدش بود. حضرتشان [در تصریح به امامان دوازدهگانه ] فرمود: «…و خداوند، نطفهاى مبارک، پاک، پاکیزه و به دور از هر گونه آلودگى در صلب حسن [عسکرى ] نهاد … از تهامه (زمینی است مشهور که مکه معظمه متصل به آن است) بیرون میآید، هنگامى که نشانهها و راهنماییها پدیدار میشوند و در طالقان، گنجهایى دارد که از زر و سیم نیستند؛ بلکه اسبهایى تنومند و مردانى نشاندار هستند که خداى عزّ و جلّ آنها را از دورترین سرزمینها و به عدد جنگاوران بدر (سیصد و سیزده مرد) براى وى گرد میآورد …».[4]5. امام صادق(ع)، یاران قائم را براى ابو بصیر نام برد تا آنکه فرمود: «… و بیست و چهار مرد، از طالقاناند».[5]6. در روایتی درباره یکی از نشانههای ظهور امام زمان(عج) چنین آمده است: «و لشکریان خراسان به حرکت در آمدند و شعیب بن صالح تمیمى از مرکز طالقان به آنها پیوست».[6]از آنجا که طالقان نام چند موضع جغرافیایى است،[7] این پرسش رخ مینماید که: مقصود از آن کدام مکان است؟ ابتدا مواضعى را که در کتابهاى تاریخ و جغرافیا و برخى فرهنگنامهها، «طالقان» نامیده شدهاند، مشخّص میکنیم و سپس در توضیح این روایات به نکاتی اشاره میشود:
یکم. طالقان، نام منطقهاى کوهستانى و وسیع با روستاهاى متعدّد است. این منطقه میان قزوین و ابهر واقع شده است.[8]دوم. محلى است میان قزوین و گیلان [در کوهستان دیلم ]. در کوههاى آنجا، انار و زیتون بسیار به عمل میآید.[9]سوم. شهر بزرگ و معروفی است در خراسان میان مروالرود و بلخ[10] و میان دو کوه بزرگ واقع شده و از شهر «سرخس» تا «طالقان» چهار منزل راه است.[11]گفتنى است که در برخی منابع جغرافیایی؛[12] از جایى به نام «طایَقان» در نزدیکى شهر بلخ به گونه جداگانه نام برده شده که محتمل است مقصود، همین طالقان باشد.
ب. بررسی احادیث
گرچه نمیتوان وجود این احادیث و نیز احتمال صحت آنرا انکار کرد، ولی احادیث مورد استناد، همگى از نظر سندى، دچار ضعف و به طور تقریبى در یک سطح از اعتبارند؛ از اینرو نمیتوان با بهرهگیرى از دانش رجال، روایتى از این گروه را به طور مطلق معتبر دانست و حکم قطعى صادر نمود.
با قطع نظر از سند احادیث؛ به نظر میرسد «طالقان» در این روایات، منطقهای در افغانستان باشد و نه طالقان معروف ایران، به قرینه ذکر «خراسان» در چند روایت. چنانکه در برخى احادیث دیگر، خاستگاه حرکت شعیب بن صالح سمرقند دانسته شده است.[13] در احادیثی؛ به صراحت، بیست و چهار تن یار برخاسته از طالقان را همانهایى میداند که پیامبر(ص) آنها را خراسانى خوانده است و این معنا بیشتر بر طالقان افغانستان صدق میکند که از شهرهاى مشهور خراسان قدیم بوده است. افزون بر این، احادیثى که وطن یاران امام مهدى(عج) و شمار افراد برخاسته از آنجاها را ذکر میکنند، طالقان را در میان مناطق خراسان ذکر کردهاند. در یک حدیث، آنرا بلافاصله پس از سمرقند،[14] و در نقلى دیگر،[15] آنرا پس از ذکر فاریاب و سیستان و پیش از جبال غور (کوهستان میان هرات و غزنه در افغانستان) یاد کردهاند که بدینگونه احتمال طالقان افغانستان بیشتر تقویت میشود.[16]د. با این وجود البته برخی معتقدند که مراد از طالقان، همان طالقان ایران است که به عنوان نمادی از کل سرزمین ایران در این روایات ذکر شده است: «بعد از بررسى روایات مربوط به طالقان، آنچه به نظر من بهتر میرسد این است که مراد از اهل طالقان، اهل ایران است نه خصوص منطقه جغرافیایى طالقان، امّا اینکه امامان(ع) اهل طالقان را به نام منطقه آنان نامیدهاند از جنبه ویژگیهاى جغرافیایى و خصوصیات اخلاقى و دینى اهالى آن سامان است».[17][1]. سید ابن طاووس، على بن موسى، التشریف بالمنن فی التعریف بالفتن المعروف بالملاحم و الفتن، ص 290، قم، مؤسسة صاحب الأمر (عج)، چاپ اول، 1416ق.
[2]. ابن اعثم کوفی، احمد بن اعثم، الفتوح، تحقیق، شیری، علی، ج 2، ص 320، بیروت، دار الاضواء، 1411ق.
[3]. ابن أبی الحدید، عبد الحمید بن هبة الله، شرح نهج البلاغة، محقق، ابراهیم، محمد ابوالفضل، ج 7، ص 48، قم، مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، چاپ اول، 1404ق.
[4]. صدوق، محمد بن علی، کمال الدین و تمام النعمة، محقق، غفاری، علی اکبر، ج 1، ص 267 – 268، تهران، دار الکتب الاسلامیة، چاپ دوم، 1395ق.
[5]. طبری، محمد بن جریر، دلائل الامامة، ص 566 و 567، قم، بعثت، چاپ اول، 1413ق.
[6]. حافظ برسی، رجب بن محمد، مشارق أنوار الیقین فی أسرار أمیر المؤمنین(ع)، محقق، عاشور، علی، ص 266، بیروت، أعلمی، چاپ اول، 1422ق.
[7]. در برخى دانشنامههاى آزاد، چندین موضع را به نام طالقان نامیدهاند؛ امّا براى برخى از آنها، منبع و مأخذى ذکر نکردهاند، مانند طالقان شیراز، و برخى نیز تنها شباهت اسمى دارند و در کتابهاى جغرافیا و تاریخ به نام طالقان، مشهور نیستند، مانند تالخونچه یا طالقونچه در اطراف اصفهان، طالقانى محلّه در اطراف سارى، طالقان تپه در اطراف گنبد کاووس، روستاى طالقانى در دهستان دریس کازرون و روستایى دیگر با همین نام از توابع شهر مهران در استان ایلام و بسیارى از جاهاى کوچک دیگر که برخى نیز در دورههاى اخیر و معاصر به این نام نامیده شدهاند.
[8]. حموى بغدادی، یاقوت، معجم البلدان، ج 4، ص 7، بیروت، دار صادر، چاپ دوم، 1995م؛ بغدادی، صفى الدین عبد المؤمن بن عبد الحق، مراصد الاطّلاع على أسماء الأمکنة و البقاع، ج 2، ص 876، بیروت، دار الجیل، چاپ اول، 1412ق.
[9]. قزوینى، زکریا بن محمد بن محمود، آثار البلاد و اخبار العباد، ص 471، تهران، امیر کبیر، چاپ اول، 1373ش.
[10]. معجم البلدان، ج 4، ص 6؛ مراصد الاطلاع على اسماء الامکنة و البقاع، ج 2، ص 876.
[11]. یعقوبی، احمد بن ابییعقوب، البلدان، ص 115، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1422ق.
[12]. مراصد الاطّلاع على أسماء الأمکنة و البقاع، ج 2، ص 877؛ معجم البلدان، ج 4، ص 12.
[13]. طوسی، محمد بن الحسن ، کتاب الغیبة، محقق، تهرانی، عباد الله، ناصح، علی احمد، ص 444، قم، دار المعارف الإسلامیة، چاپ اول، 1411ق.
[14]. التشریف بالمنن فی التعریف بالفتن، ص 290.
[15]. دلائل الإمامة، ص 556.
[16]. محمدى ریشهرى، محمد، طباطبایى، محمد کاظم ، دانشنامه امام مهدى(عج) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج 8، ص 366، قم، دار الحدیث، چاپ اول، 1393ش.
[17]. کورانى، على، عصر ظهور، ص 260، تهران، مؤسسه انتشارات امیر کبیر، شرکت چاپ و نشر بین الملل، چاپ ششم، 1382ش.