1-در لغتنامه دهخدا آمده است :
گندم گون . [ گ َ دُ ] (ص مرکب ) آدم سبزه . ادْماء. اسمر. (ناظم الاطباء). اَملَج : دُحسُم ودحسمان و دُحسُمانی ؛ مردم گندم گون فربه گرداندام . رجل دَحمَس ؛ مرد گندم گون درشت فربه . رجل دُحامِس و دُحمُسان و دُحمُسانی ّ؛ مرد گندمگون درشت فربه . (منتهی الارب ) : متوکل …. مردی بود بلندبالا و گندم گون و نیکوروی و سیاه موی و پیوسته ابرو بلندبینی . (ترجمه ٔ طبری بلعمی ). و به لفظ عرب اندر به لون اسمر بود یعنی گندم گون . (مجمل التواریخ ). و مهتری مردی بودگندمگون و نیکوچشم و نیکومحاسن . (مجمل التواریخ ).
خانه چون خلد است و من چون آدمم زیرا مرا
حور گندمگون حسنا دادی احسنت ای ملک .
خاقانی
خال مشک از روی گندم گون خاتون عرب
عاشقان را آرزوبخش و دلستان آمده .
خاقانی .
روی گندم گون او بوده تصاویر بهشت
آدم از سودای آن گندم پریشان آمده .
خاقانی .
گندم گون گشته ادیمش چو کاه
یافته جودانه چو کیمخت ماه .
نظامی .
خال مشکین تو برعارض گندم گون دید
آدم آمد ز پی دانه و در دام افتاد.
سلمان ساوجی .
خال مشکین که بدان عارض گندمگون است
سرّ آن دانه که شد رهزن آدم با اوست .
حافظ.
|| قهوه ای رنگ . (ناظم الاطباء).
اگر از این کاملتر بخواهید باید به متخصصان رنگ مراجعه کنید .
2- اولا در مسائل تاریخی نقلی نمی توان به یقین رسید مگر اینکه آن مساله تاریخی متواتر باشد، ثانیا گاهی کلمات فارسی معادل مناسبی برای برخی الفاظ عربی ندارد لذا در ترجمه این نوع اختلاف نظر وجود دارد.
مثال: همه می دانیم شهری به کربلا وجود دارد و در آن شکی نداریم گرچه خودمان به آنجا نرفته ایم . اینگونه تاریخ را تاریخ متواتر می نامند .
شکم حضرت علی علیه السلام چگونه بود ، از مسائل تاریخی متواتر نیست و نمی توان در مورد آن به یقین رسید .
آنچه که ما شیعیان به آن اعتقاد داریم این است که بدن امام معصوم معیوب نمی شود .
چاقی ، لاغری و گنده بودن شکم عیب است و امام معصوم معیوب نمی شود .
3-محققان دارای نظرات مختلف هستند و چنین نیست که همه محققان در یک مرکز تحقیقاتی دارای یک نظر باشند .
گندم گون . [ گ َ دُ ] (ص مرکب ) آدم سبزه . ادْماء. اسمر. (ناظم الاطباء). اَملَج : دُحسُم ودحسمان و دُحسُمانی ؛ مردم گندم گون فربه گرداندام . رجل دَحمَس ؛ مرد گندم گون درشت فربه . رجل دُحامِس و دُحمُسان و دُحمُسانی ّ؛ مرد گندمگون درشت فربه . (منتهی الارب ) : متوکل …. مردی بود بلندبالا و گندم گون و نیکوروی و سیاه موی و پیوسته ابرو بلندبینی . (ترجمه ٔ طبری بلعمی ). و به لفظ عرب اندر به لون اسمر بود یعنی گندم گون . (مجمل التواریخ ). و مهتری مردی بودگندمگون و نیکوچشم و نیکومحاسن . (مجمل التواریخ ).
خانه چون خلد است و من چون آدمم زیرا مرا
حور گندمگون حسنا دادی احسنت ای ملک .
خاقانی
خال مشک از روی گندم گون خاتون عرب
عاشقان را آرزوبخش و دلستان آمده .
خاقانی .
روی گندم گون او بوده تصاویر بهشت
آدم از سودای آن گندم پریشان آمده .
خاقانی .
گندم گون گشته ادیمش چو کاه
یافته جودانه چو کیمخت ماه .
نظامی .
خال مشکین تو برعارض گندم گون دید
آدم آمد ز پی دانه و در دام افتاد.
سلمان ساوجی .
خال مشکین که بدان عارض گندمگون است
سرّ آن دانه که شد رهزن آدم با اوست .
حافظ.
|| قهوه ای رنگ . (ناظم الاطباء).
اگر از این کاملتر بخواهید باید به متخصصان رنگ مراجعه کنید .
2- اولا در مسائل تاریخی نقلی نمی توان به یقین رسید مگر اینکه آن مساله تاریخی متواتر باشد، ثانیا گاهی کلمات فارسی معادل مناسبی برای برخی الفاظ عربی ندارد لذا در ترجمه این نوع اختلاف نظر وجود دارد.
مثال: همه می دانیم شهری به کربلا وجود دارد و در آن شکی نداریم گرچه خودمان به آنجا نرفته ایم . اینگونه تاریخ را تاریخ متواتر می نامند .
شکم حضرت علی علیه السلام چگونه بود ، از مسائل تاریخی متواتر نیست و نمی توان در مورد آن به یقین رسید .
آنچه که ما شیعیان به آن اعتقاد داریم این است که بدن امام معصوم معیوب نمی شود .
چاقی ، لاغری و گنده بودن شکم عیب است و امام معصوم معیوب نمی شود .
3-محققان دارای نظرات مختلف هستند و چنین نیست که همه محققان در یک مرکز تحقیقاتی دارای یک نظر باشند .