۱۳۹۳/۱۰/۰۸
–
۱۵۲ بازدید
جنبش گولن یکی از جنبشهای فعال اسلامگرا در ترکیه از دهه ۱۹۶۰ تا به امروز بوده است؛ جنبش دارای میلیونها هوادار و هزاران نهاد و موسسات آموزشی، فرهنگی، سرمایهای عظیم و رسانههای متعددی در ترکیه و عرصه بینالمللی است.
بعد از گسترش فعالیتهای جنبش به آسیای میانه و اروپا و آمریکا، امروزه به جنبشی فراملی تبدیل شده است، که مبلغ گفتمانی خاص است. برخلاف جنبشهایی مثل گوروش و احزاب سیاسی اسلامگرا در ترکیه، این جنبش در گفتمان رسمیاش تلقی ایدئولوژیک و سیاسی کردن اسلام را نمیپذیرد و آن را با روح تعالیم اخلاقی اسلام در تناقض می داند. اما در عمل گرایشات سیاسیاش و دغدغههای اسلامگرایانهاش درخصوص برخی مسائل عیان است. درگفتمان ایدئولوژیک جنبش، وجوهی از ناسیونالیسم ترکی با تفسیری سکولار از اسلام و گرایشات دموکراتیک صورتبندی شده است، بهنوعی که دالهای شناور در این گفتمان با تبدیل به وقته ((Moment، به شکل موقت معنایشان تثبیت و یک سیستم معنایی را برساختهاند که نقشی تعیین کننده در نگرشها و رفتار صدها هزار انسان در ترکیه و خارج دارد. نشانههای گفتمانی، چنان در این سیستم معنایی صورتبندی شدهاند که در ظاهر تناقضی در این گفتمان مشاهده نمیشود. از طرف دیگر، برخلاف جریانات اسلامگرای سیاسی در خاورمیانه، اسلام تنها دال مرکزی گفتمان نیست، بلکه در کنار آن ملیت ترکی ( ترکیه) دال مرکزی دیگر آن است.
جنبش بارها از ناحیه مخالفینش، به تلاش برای نفوذ بر نهادهای دولتی و سیطره بر ترکیه یا گرایشات اسلامگرایی افراطی متهم شده است. درکشمکش بین جنبش و حزب عدالت و توسعه، درخلال انتخاباتهای شهرداریها و ریاست جمهوری در سالهای اخیر، از سوی رجب طیب اردوغان نیز، متهم به ایجاد دولت موازی در کشور شد. اگرچه گولن و فعالین جنبش، این اتهامات را تکذیب میکنند، اما همچنان هویت، اهداف و پایگاه اجتماعی جنبش در هالهای از ابهام قرار دارد. فعالیتهای وسیع داخلی و خارجی جنبش و دخالت های مقطعی آنها در سیاست داخلی و خارجی ترکیه، آنها را به بازیگری فعال با ایفای نقشهایی پیچیده و مبهم تبدیل کرده است.
گولن؛ رهبر جنبش خدمت
رهبری جنبش گولن، با فتح الله گولن یک واعظ، شاعر و خطیب سابق مساجد ترکیه است؛ جنبشی که گاه از آن بهعنوان جنبش خدمت یاد میشود. گولن متولد 1941 در شهر ارزروم ترکیه است؛ درهمان اوایل زندگیش، به تحصیل در علوم اسلامی پرداخته و مدتی نیز خطیب مساجد این مناطق بود. او در اوایل، تحت تاثیر محمد لطفی افندی عارف شهر خودش، دارای گرایشات تصوف و عرفانی بود. گولن تحصیلاتی نیز، در علوم جدید انجام داد و در اوایل دهه 60 به مطالعه آثار سعید نورسی پرداخته و تا به امروز نیز، رگه هایی از اندیشه های نورسی درگرایشات گفتمانی گولن و جنبش را می توان ردیابی کرد. او در اواخر دهه 60، از شهر آدرنه به تشکیل انجمن ها و تشکلات مذهبی برای مقابله با گرایشات چپ در ترکیه پرداخت؛ بعدها این فعالیتها را در ازمیر دنبال کرد. ایراد سخنرانی های متعدد درخصوص مسائل اخلاقی، مذهبی، عدالت اجتماعی و … باعث شهرت قابل توجه گولن در ازمیر و مناطق دیگر ترکیه شد.
با کودتای 12 مارس 1970، گولن و برخی از یاران نزدیکش بازداشت و بعد از کشیدن 6 ماه حبس، آزاد شدند. بین سالهای 1972 تا 1975 واعظ چند شهر مناطق دریای اژه و مرمره بود؛ سال 1977 به اروپا سفر کرد و در دیدار با جمعیت ترکهای مهاجر برخدمت بشردوستانه، اخلاق خدمت، حفظ فرهنگ و ارزشهای مذهبی خود با ادغام و همزیستی مسالمتآمیز با جوامع میزبان تاکید کرد. در این سالها، بنیاد معلمان که از سوی او بنیانگذاری شده بود، به انتشار یک مجله ماهانه به نام sizinti پرداخت که بیشترین فروش را در کشور داشت و آراء و سخنرانیهای گولن را نیز پوشش میداد؛ مضمون این سخنرانیها تقبیح خشونت، آنارشی، ترور و… بوده است.
در اوایل دهه 90 فتح الله گولن از واعظان مساجد مشهور استانبول و ازمیر بود؛ او در مارس 1999، برای معالجه به آمریکا مهاجرت و هم اکنون نیز، با جمعی از دانشجویان و نویسندگان مقیم ایالت پنسیلوانیای آمریکاست (www.gulen institute.org/).
گسترش جنبش در داخل و خارج ترکیه
آنچه که باعث جذابیت جنبش برای دولت، در سالهای 1980-90 و فعالیت بیوقفه آنرا سبب گردید، این بود که این جنبش، برخلاف جنبشهای مذهبی دیگر، مانند جنبش ملی گوروش که جنبه سیاسی پررنگی داشت و فعالین آن به تاسیس احزاب سیاسی و فعالیت های اسلامگرایانه مبادرت ورزیدند، جنبشی غیرسیاسی و بیشتر روی فعالیت های مدنی، آموزشی و فرهنگی تاکید داشت. علاوه بر این، فعالیتهای آموزشی و فرهنگی جنبش، بهویژه در اوایل دهه 90 در مناطق بالکان و آسیای میانه امری بود که وزارت آموزش ملی ترکیه(MEB) از آن حمایت میکرد. از طرف دیگر، روابط نزدیک جنبش و خود گولن با مقامات ارشد حکومت و احزاب مختلف سکولار و حمایت او از مواضع نظامیان در کودتاهای دهه 80 و سال 1997 بر ضد اربکان و اسلامگرایان حزب رفاه، باعث تداوم بیوقفه فعالیتهای جنبش و گسترش آن در داخل و خارج از ترکیه گشت (Seufert,2014,PP.9-10).
جنبش گولن از دهه 90، به یکی از مهمترین نیروهای جامعه مدنی ترکیه تبدیل شد که دارای نهادها و مراکز آموزشی و رسانههای مختلف است؛ شعار دیالوگ (گفتوگوی) بین فرهنگی، بخشی از شعار و برنامه این جنبش مذهبی است که از طریق نهادها و رسانههای منتسب به آن ترویج میشود؛ این بحث با مطرح شدن نظریه برخورد تمدنها و حوادث یازده سپتامبر، بیش از پیش در تبلیغات و کنفرانسهای داخلی و خارجی جنبش مطرح شده است.
یکی از نهادهای موثر جنبش که گولن ریاست افتخاری آن را بر عهده گرفت، بنیاد نویسندگان و روزنامه نگاران(JWF) است که در 29 ژوئن 1994 در استانبول، نشستهای آن برگزار و تاسیس شد. این نهاد جلسات و کنفرانسهایی را با حضور نویسندگان، هنرمندان، مقامات رسمی حکومت، فعالین حوزه عمومی ترکیه و مهمانان خارجی برگزار و با پوشش رسانهای وسیع از سوی رسانههای جنبش، به بحث و تبادل نظر در خصوص مباحثی چون دیالوگ بین فرهنگی، ادیان، تساهل، استقبال از تنوعات اجتماعی و.. پرداخته است. مشارکت کنندگان در چنین گردهماییهایی افرادی با گرایشات مختلف ایدئولوژیکی، سیاسی، فرهنگی و حرفه ای مختلف بودند؛ بنیاد هدف این گردهماییها را، جلوگیری از دشمنیهای بین فرهنگی و نفرت، مصالحه، تساهل، رابطه بین فرد و اجتماع و وظایف هریک نسبت به همدیگر، دادن معرفت سودمند برای جامعه و انسانها ، صلحطلبی و … اعلام کرد(Bilici,2006,P.2).
دغدغه دیگر نهاد، ارائه تصویری مترقیانه از اسلام که مورد توجه رسانهها و حوزه عمومی باشد و تاکید روی سودمندی تنوعات اجتماعی بوده است (Bilici,2006,P.3). این دغدغه از این مساله ناشی میشود که الیت سیاسی و فعالین کمالیست برای دهههای متوالی به ارائه و تعریفی منفی از اسلام در ترکیه پرداختهاند. علاوه بر این در عرصه بینالمللی نیز، عملکرد بنیادگرایان اسلامی باعث رواج تصویری خشونتگرا و غیر عقلایی از اسلام گشته است (Bilici,2006,P.14). اینجاست که در فعالیتهای جنبش، اسلام نه تنها با عقلگرایی و مدرنیته سرناسازگاری ندارد، بلکه از سنت غنی که وجوه مختلف مدرنیته را در خودش دارد، برخوردار است. تلاشهای زیادی نیز، از طریق رسانههای جنبش، برای ساختارشکنی از گفتمانهای رایج در ترکیه و غرب درخصوص مسلمانان و اسلام انجام میشود.
جنبش به بسط فعالیتهای آموزشی و تجاری نهتنها در ترکیه، بلکه در سایر مناطق جهان پرداخت که میتوان این نهادها و مدارس را بالغ بر دو هزار، 6 دانشگاه و…برآورد کرد. جنبش همچنین دارای یک شبکه رسانهای بین المللی، روزنامه زمان، کانال ماهوارهای جهانی (STV) و یک مجله بینالمللی است (Kuru,P.144). در ایالات متحده آمریکا نیز در شهر هاتسون یک انستیتو تاسیس کرده است که به فعالیتهایی چون جهت برگزاری سمینار، کنفرانس و کمک به انجام کارهای علمی با دانشگاه هاتسون در مورد مناطق دارای مشکلات فقر، منازعه و… مشغول است؛ همچنین به ترتیب دادن اردوهای چندفرهنگی جهت گسترش تعامل بین فرهنگی در میان دانشجویان دانشگاه هاتسون مبادرت میورزد (www.guleninstitute.org).
جنبش گولن در میان دیاسپورای ترک در اروپا بهویژه آلمان نفوذ چشمگیری دارد و دارای نهادها و موسسات آموزشی مختلفی در شهرهای متعدد آلمان است؛ این نهادها نقش مهمی در ادغام مهاجرین ترک در جامعه آلمان، با حفظ ریشههای مذهبی و فرهنگی خود داشتهاند (Irvine,2007,).
خود بحث ادغام یا حقوق جمعی (چند فرهنگگرایی) مهاجرین در اروپا، مجادلات عمیقی را در یک دهه اخیر برانگیخته و منجر به انتشار آثاری در خصوص موانع چندگانه ادغام مهاجرین در جوامع میزبان گشته است. جنبش گولن در آلمان و از طریق این نهادهای مختلفش، مدافع جامعه چندفرهنگی که به زعم آنها، عمیقا ریشه در سنن تاریخی مسلمانان دارد، میپردازد. جنبش در آلمان دارای صدها نهاد آموزشی در سراسر کشور است؛ این نهادها هیچ گونه کمک مالی از سوی دولت آلمان یا ترکیه دریافت نمیکنند؛ دورههای مختلف زبان ترکی و آلمانی برای مهاجرین ترک، در زمره فعالیت و خدمات این نهادهاست. همچنین برگزاری سمینار، کنفرانس در خصوص گفتوگوی فرهنگها و راهاندازی تورهای مسافرتی به ترکیه جهت آشنایی بیشتر آلمانیها با فرهنگ ترکیه است. دورتموند و مونیخ مرکز فعالیتهای جنبش، در این زمینههاست. این نهادها به مانند نهادهای ترکیه، به شیوهای غیرمتمرکز اداره میشوند؛ بهطوریکه مراکز و موسسات در هر شهری مسئول تصمیمگیری و امور مربوط به خود هستند.
جنبش در پلاتفرمهای مختلف نهادهای تاسیسیاش در غرب، خود را جنبشی فکری- جهانی معرفی میکند که در مناطق درگیر جنگ و کشمکش، مدارس و نهادهای آموزشی و مدنیاش، سنگر دفاع از هارمونی و تعامل بین قومی، مذهبی، دینی و… است و مهمترین اهدافش کارهای خیریه، آموزش و دیالوگ (گفتوگوی) بین فرهنگی – فکری است؛ خود را ملهم از ارزشهای عام و والای اسلامی چون پناه دادن و همدلی با انسانهای دیگر و بشردوستی و…میداند. جنبش حامی دموکراسی و حقوق بشر، جهانیشدن و ادغام و همگرایی سنت و مدرنیته است. صلح و دیالوگ بین فرهنگی از دیگر ارزشها و اصول کلیدی جنبش در غرب است که در قالب نهادهای آموزشیاش که افراد مختلف از جمله آکادیمیسینهای متاثر از گولن تبلیغ میشود؛ مثلا انستیتو دیالوگ عقاید که در سال 2002 در هاتسون تشکیل شده و شعبههایی در تگزاس و ایالات دیگر آمریکا دارد و از سوی 8 تن از روشنفکران دینی و همکار گولن، به فعالیتهایی چون مراسم دیالوگ سالانه و شامهای دوستی، جایزه دیالوگ و صلح، بحثهای هنری، پانل و برگزاری کنفرانس و حمایت از تحقیقات آکادمیک و… میپردازد.
((www.Interfaithdialog.org
دالهای گفتمان جنبش گولن
گفتمان جنبش گولن در طی این چند دهه از فعالیتش تغییرات عمدهای کرده است؛ بسط فعالیتهای جنبش در قالب نهادهای تجاری و آموزشی و تحولات شتابان در عرصههای مختلف در ترکیه، منطقه و عرصه بینالمللی نیز سهم عمدهای در صورتبندی مداوم گفتمان آن داشته است.
گولن و قرائت نورسی از اسلام
جنبش در آغاز شکلگیریاش در دهه 60 گفتمان روشنی ندارد؛ بلکه گولن و نزدیکانش متاثر از نوشتههای نورسی و پیوند نزدیک با جماعت نورسیها هستند. آنها در این مقطع از عدم توجه جدی دولت ترکیه به بعد اسلامی هویت مردم ناخرسند و تبلیغ ارزشها و اصول اسلامی را در جامعه از طریق نهادهای آموزشی ضروری میدانند. گولن نگران دانش محدود درخصوص اسلام در میان جوانان ترکیه بود، این مساله نیز از دید او، از عدم تدریس و آموزش در مدارس ناشی میشد؛ بهواسطه کنترل دولت، فرصتها جهت یادگیری در زمینه اسلام محدود بود؛ بههمین واسطه آنها به تاسیس کمپهای تابستانی در نزدیک ازمیر برای جوانان و آشنایی آنها با ارزشهای اسلامی پرداختند (Yauz and Esposito,P.53).
فتح الله گولن و جنبش، در این مقطع، از لحاظ فکری متاثر از سعید نورسی (1878-1960) بودهاند؛ تاثیر نورسی نیز امروزه همچنان باقی است. نورسی رهبر یک جماعت مذهبی در دوره عثمانی و جمهوری ترکیه بود. پیروان نورسی یکی از بزرگترین جماعتهای مذهبی در ترکیه بودند که به نورسیها شهرت داشتند. بیشتر تلاشهای نورسی جوان در دوره امپراطوری عثمانی، معطوف به حفظ و اصلاح آن بود.
در این دوره او دارای گرایشات نوگرایانه دینی و مدافع مشروطیت در امپراطوری بود. برخلاف دوره اول و درگیریش درسیاست، بعد از تشکیل جمهوری ترکیه نورسی به تامل و تلاش برای تفسیری نوین از اسلام در آثار خود بویژه (تفسیر قرآن به عربی) و رسائل نورسی پرداخت؛ تلاشش عمدتا معطوف به به سازگار کردن هویت اسلامی و مدرنیته بود (Bilici,2006,P.6). علیرغم تاثیرپذیری گولن از نورسی، اما آثار نورسی، تنها منبع شکلدهنده به اندیشهها و گرایشات فکری فتح الله گولن نیستند؛ چنانچه در برخی از مسائل، گولن با نورسی اختلاف نظر زیادی وجود دارد. بر خلاف نورسی، گولن دارای گرایشات ملیگرایانه ترکی است و محدود کردن اسلام را به حوزه شخصی نمیپذیرد و معتقد است که اسلام بایستی نقش مهمی در شکل دادن در هویت و اخلاقیات جامعه داشته باشد و با فعالیت عملی خود و نهادها و سرمایه جنبش، در پی کاربرد عملی ایدههای خود است (Yavuz and Esposito,2003,P.21).
گولن از جنبهای مترقیانه تفسیر نورسی بهویژه در سازگاری اسلام و علم مدرن متاثر است، اما برخی از آراء و گرایشات وی راکه در نامههای خصوصی نورسی مندرج است، نادیده گرفته است. برخلاف گرایشات امتمحورانه نورسی، گولن بیشتر به مسئله ملیت ترکی و تعهد به دولت ترکیه و محوریت آن در جهان اسلام تاکید دارد؛ این گرایشات ناسیونالیستی گولن در مساله کردها نیز، خودش را نشان میدهد، مثلا در هنگام چاپ آثار نورسی از سوی انتشارات نزدیک به جنبش، اصطلاحات کرد، کردها، کردستان با شرق و ایالات جنوب شرقی جایگزین شدهاند؛ حتی در مصاحبه با روزنامه طرف در 11 دسامبر 2011، مطالبی عنوان کرد که نشان از بدبینی او به کردها و بهویژه کردهای علوی دارد (Seufert,2014,P.13).
گولن در میان چهره های تاریخی گفتمان اسلامی ترکیه، علاقه خاصی نیز به محمد عکیف همان شاعری که سرود ملی ترکیه را سرود و سلطان محمد فاتح دارد. محمد عکیف به یک اسلامگرای مدرن شهرت دارد که متاثر از سید جمال و محمد عبده بود. او گرایشات نوگرایانه اسلامی را با شور و شوق فرهنگی و ملی در خود جمع کرده بود (Bilici,2006,P.10). آموزش صوفیانه شیخ محمود لطفی نیز، در دهه 60 تاثیری عمیقی بر تفسیر گولن از اسلام و شخصیت گولن تا به امروز داشته است (Yavuz and Esposito,2003,P.20).
فعالیت های آموزشی و فرهنگی جماعت یا جنبش، سه هدف عمده را دنبال میکند که عبارتند از: 1- گسترش خودآگاهی مسلمانان 2- بررسی دوباره یا بازبینی رابطه علم و مذهب با انتقاد و رد گفتمانهای رایجی چون ماتریالیسم و پوزیتیویسم 3- بازسازی حافظه جمعی با تاکید روی عنصر مشترک جامعه که اسلام است (Yavuz and Esposito,2003,P.57). جنبش همچنین یادگیری علم و ارزشها و اصول اسلامی را درراستای هدف مقدس خدمت به جامعه، اساسی میداند؛ اما علم بدون ارزشهای اسلامی از دید آنها، ره به پوزیتیویسم میبرد و میتواند سبب تخریب محیط و جنگ میان انسانها گردد. نسل طلایی مسلمانان از دید جنبش، در پناه انجام هدف مقدس آموزش و خدمت و پذیرش مسئولیت نسبت به جامعه، امکان تحقق خواهد یافت.
گولنیسم و دگرهای گفتمانیاش
تسلط گفتمان چپ و گرایشات ماتریالیستی، تحولات اجتماعی و اقتصادی در دهه 70 و 80، سهم عمدهای در فرا رفتن از پروژه نورسی داشت؛ علاوه بر این تمرکز گولن بر آموزش و نهادهای فرهنگی و تلاش در راستای افزایش نقش اسلام در دگرگونیها و اصلاح جامعه، او را از نورسی و جماعت نورسی ها متمایز ساخت. در این مقطع دگرهای گفتمانی جنبش، کمالیسم و گفتمان چپ بود. نادیده گرفتن بعد اسلامی هویت ترکی با مغفول ماندن میراث اسلامی توسط دولت کمالیستی حاکم بر ترکیه و به حاشیه راندگی و کنترل جریانات و محافل مختلف اسلامی همراه بود. از طرف دیگر سلطه گفتمان چپ در فضای سیاسی بینالمللی و دهه 70 ترکیه، محافظهکاران اسلامگرا را از فراگیر شدن تبلیغات آنها در خصوص دین، نگران ساخته بود. رگههای ناسیونالیستی جنبش از اواخر دهه 80 و دهه 90 بهتدریج برجسته شد، که گرایشات نئوعثمانیستی بخشی از آن است. در یک دهه اخیر نیز، تساهل، دیالوگ بین فرهنگی و دموکراسی با نفی خشونت و ابزاری شدن اسلام در سیاست خاورمیانه، در گفتمان آن برجسته است.
گولنیها با گرایشات ناسیونالیسم ترکی، اسلامگرایی سکولار، اقتصاد بازار و آموزش مدرن، خود را از سایر گروههای اسلام گرا در جهان اسلام متمایز میکنند. این مدل اسلام ترکی که میراث عثمانی و اقتصاد بازار را ارج مینهد، بدنبال شکل دادن ترکیه آینده است. گولن پروسه مدرنیزاسیون را به چالش نمیطلبد؛ مدرنیته را به مفهوم غربی شدن نمیداند، بلکه از طریق پروژه اسلامی – مدرن دستیابی به دستاوردهای آنرا امکان پذیر میداند، البته از طریق نخبگان و کارگزارانی که مسلح به معرفت مذهبی و علم مدرن باشند (Yavuz and Esposito, 2003,P.21).
ساخت مدرنیتهای بومی؛ اسلام، دموکراسی و دولت
فهم دولتمحورانه اسلام در میان جماعت گولن و خود او، ریشه در فرهنگ ناامن آناتولی و فروپاشی امپراطوری و میراث عثمانی دارد؛ در دوره جنگ سرد نیز، سیاستهای اتحاد شوروی و تمایلات کمونیستی، گرایشات دولتمحورانه را در میان نورسیها و گولنیها در جهت خنثیسازی و کنترل کمونیسم تقویت کرد؛ چنانکه خود گلن، بنیاد ترکیه برای مبارزه با کمونیسم را تشکیل داد و نورسیها نیز بههمین دلیل، در زمره گروههای طرفدار ناتو و آمریکا در ترکیه بودند (Ibid,2003,P.22). مثلا در مصاحبهای با روزنامه صباح در سال 1995 گولن ابراز میدارد که من طرفدار دولت و ارتشم، چون در صورن نبود دولت، آشفتگی و آنارشی پیش میآید. در حین اجتناب از رویارویی با دولت، همزیستی هویت اسلامی، ملی (ترکی) و سنت و منافع دولت را در ترکیه امری امکانپذیر میداند.
کشف دوباره عظمت و میراث عثمانی و تمجید آن، بخشی از پروژه جنبش، تا به امروز بوده است. پروژه فوق از دهه 90 برجسته شد؛ اینچنین گرایشاتی به چالش طلبیدن کمالیسم و گفتمان رسمی دولت بود که تلاشش عمدتا معطوف به نادیده گرفتن امپراطوری و یا روایتهایی انتقادی و تحقیر کننده از آن بود. تاکید گولن بر تاریخ و اهمیت حافظه جمعی برای امروز و آینده ترکیه، از این منظر است. تاکید بر امپراطوری و میراث عثمانی و حمایت از درک فرهنگی یا ترکی از تعریف ملت با هویت اسلامی، از عناصر کلیدی سخنرانیهای گولن بوده است. برخی از کمالیستها این گرایشات را تلاش در راستای تاسیس یک دولت اسلامی قلمداد می کنند و ترس از پروژه یادآوری گذشته جنبش را، تلاش در جهت ساخت جمهوری مذهبی ارزیابی کردهاند. گولن و طرفدارانش در نقد سیاستهای غربی شدن، تردیدی به خود راه نمیدهند و این تقلیدها را سبب اضمحلال دولت و میراث عثمانی و ترکیه امروز دانستهاند؛ جنبش ساخت مدرنیتهای بومی را با ابزارها قابل دسترسی دنبال میکند(Ibid,23). درکی که از هویت ملی ترکیه از سوی گولن و هوادارانش ترویج میشود، لایههایهاش شامل اسلام، ترک، عثمانی میباشد و همین درک قومی از هویت کشور است که گروههای مختلفی را فراموش و نادیده میگیرد.
علاوه بر این ترویج مدل اسلام ترکی مدرن و سکولار، بهمثابه تفسیر و مدل اصیلی که با روح اسلامیت همخوانی دارد، گویای رگههای ناسیونالیسم ترکی در گفتمان جنبش دارد؛ چنانچه این مساله گاهی به تحقیر سایر گفتمانها و تفاسیر رایج در جهان اسلام میانجامد. مثلا در مصاحبهای که هاکان یاوز با گولن در فلادلفیا (در اکتبر 2000) داشته است، او ابراز میدارد: مسلمانان که در ترکیه زندگی میکنند، در میراث عثمانی سهیم بودهاند و آنرا میراث خود میدانند و خودشان را ترک تعریف و باید به مثابه ترک نیز، مورد توجه قرار گیرند. گولن منتقد عربها در سهمشان بابت فروپاشی عثمانی است و آنها را مقصر در خلق تصویری منفی از اسلام با تقلیل اسلام به ایدئولوژی میداند؛ او همچنین بین اسلام قبیله ای عرب و اسلام شهری عثمانی که سلاطین عثمانی نمایندگی میکردند، تمایز قائل می شود؛ بههمین واسطه است که مدارس و نهادهای آموزشی گولن در بالکان و آسیای میانه وجود دارند و کمتر در خاورمیانه عربی فعالند (Yavuz and Esposito,2003,P.24).
در مورد دموکراسی و دولت در اسلام نیز، در مصاحبه روزنامه صباح ابراز میدارد که: دموکراسی و اسلام با همدیگر سازگارند؛ 95 درصد احکام و دستورات اسلام در پیوند با زندگی شخصی و خانواده است؛ فقط پنچ درصد از آن به موضوع دولت اختصاص دارد، که آن هم میتواند تنظیم و در چارچوب دموکراسی گنجانده شود. اگر بعضی افراد در فکر چیزهای در جای دیگر، همچون یک دولت اسلامی هستند، تاریخ و سنت اجتماعی این کشور به چنین چیزهایی اجازه نمیدهد، دموکراتیزاسیون در ترکیه پروسهای غیر قابل برگشت میباشد(Yavuz and Esposito,2003,P.28). از دید گولن، هدف اسلام یک فرم غیر قابل تغییر حکومت نیست یا … به جای آن، اسلام با تعیین یکسری اصول بنیادی میتواند ویژگیهای عمومی حکومت را جهت دهد؛ اسلام به مردم حق انتخاب نوع و شکل حکومت را متناسب با زمان و شرایط داده است ( مصاحبه 2001 ). از دید گولن اسلام در مورد دولت حکومت مبتنی بر قرارداد اجتماعی را تجویز کرده است(Ibid,P.28). .
نوشتهها و مصاحبههای گولن در آمریکا، تفاوتهایی با مواضعش در داخل ترکیه داشته است. گولن در آمریکا بیشتر روی جهانی شدن ، اقتصاد بازار، دموکراسی تاکید دارد و در دوره اقتدارگرایی اخیر اردوغان، جنبه انتقادی آشکارتری دارد.
چهار ویژگی مورد انتقاد گفتمان
چهار ویژگی گفتمان و عمل جنبش که منشاء انتقادات عمدهای از آنها شده است عبارتند از 1- مساله جنسیت و ارزشها و درک محافظهکارانه گولن و جنبش نسبت به حقوق زنان 2- سکوت در مورد مساله کرد در ترکیه 3- حمایت از کودتای 28 فوریه 1997 4- سیستم آموزشی وظیفه محور و غیر انتقادی جنبش (Ibid,P.29). البته گولن را بهخاطر اولویتی که برجامعه بهجای حقوق و آزادی فرد و فرهنگ سیاسی دولت محورش میدهد، نمیتوان لیبرال خواند.
گولن در مصاحبهاش در 25 ژانویه 2005 در خصوص حقوق زنان در اسلام، با آوردن مثالهای مختلف از حضور زنان در تاریخ صدر اسلام در همه حوزههای مختلف جامعه، معتقد است که در اسلام چیزی تحت عنوان محدود کردن زنان و فعالیتشان به خانه وجود ندارد، زنان حتی میتوانند قضاوت کنند (چنانچه ابوحنیفه تایید میکند). در ترکیه امروز هم، زنان میتوانند در همه حوزهها فعالیت داشته باشند. تفسیرها در این خصوص، بایستی متناسب با فرهنگ زمان باشد، ما نبایستی در دام تاریخگرایی بیفتیم (en.fgulen.com Gundem,2005,). اما در موسسات جنبش، تفکیک جنسیتی آشکار و به زنان اجازه فعالیت در پستهای بالای مدیریتی شبکهها، موسسات و امپراطوری رسانهاشان داده نشده است. گولن در برخی از گفتار و نوشتههایش بر اولویت آموزش و ارجحیت آن برای دو جنس تاکید دارد یا حجاب را یک امر ضروری اسلامی نمیداند.
تساهل گولن و جنبش نسبت به جریانات منتقدشان، مانند جامعه محافظه کار ترکیه آشکارا محدود است؛ چنانکه گولن و هوادارنش، کمترین انتقادی را از سیاستهای سرکوبگرانه دولت، درخصوص روزنامهنگاران مستقل و فعالین حقوق بشر که بهخاطر ابراز دید انتقادی زندانی شدهاند، بهعمل نیاوردهاند. بنابراین سخت است که پروژه گولن و جنبش را لیبرال یا دموکراتیک خواند، بلکه میتوان آنرا یک جنبش اجتماعگرایانه دو رگه که ریشه در سنت ترکی- اسلامی دارد، خواند (Yavuz and Esposito,2003,P.30 ).
دید گولن نسبت به مساله و حقوق کردها نیز، تفاوتی با رویکرد و نگاه کمالیستی ندارد؛ مثلا در مصاحبه 13 ژانویه محمد گوندیم با گولن، او در پاسخ به سوال گوندیم مبنی بر اینکه لیلا زانا و دوستانش یک اعلامیه را در مطبوعات فرانسوی منتشر کردهاند که مطرح شده ترکیه بایستی به یک کشور دموکراتیک حقیقی تبدیل و به پلورالیسم فرهنگی و سیاسی احترام بگذارد و آنچه را که برای ترکهای قبرس میخواهد، برای کردها در داخل تضمین کند، ابراز میدارد که اینونو و اوزال دو ریس جمهور ترکیه هردو کرد و از شهرهای جنوب شرق ترکیه بودند و به افراد دیگری از کردها که در دولت و حزب عدالت و توسعه فعال بودهاند، اشاره میکند؛ این خواستهها در گذشته نیز اعتنایی بدانها نشده و نمیشود؛ آنچه که من شنیدهام و با افرادی ملاقات کردهام، 90 تا 95 درصد مردم در جنوب شرقی از چنین مطالباتی حمایت نمیکنند. آنها همه مقصر تحریکات و کشاندن جوانان به خیابانها و سوزاندن ماشینها هستند و… امثال لیلا زانا و دوستانش در ظاهر به گفت و گو اعتقاد دارند. ارزیابی من اینست که شماری از همین افرادند که در جنوب شرقی تحریک و به شرارتها دامن میزنند که شمارشان هرگز بیش از 500 نفر نبوده است.
من هرگز این هراسان کردن افکار عمومی را با این رویکردهای خام برخی از این افرادی که درگیر آن هستند، را واقعا نمیفهم؛ اشخاصی که تحصیلکرده و پستهای مهمی داشتهاند و در گذشته نیز از سوی مردم انتخاب شدهاند. حکومت یک گام مصالحهجویانه برداشته و مردم را آزاد گذاشته؛ این افراد بایستی برگردند و بگویند که ما در رابطه با ملتمان در گذشته اشتباه میکردیم؛ آنها بایستی مسیری را که منتهی به وحدت و ادغام و انسجام است در پیش بگیرند، آنها مدیون یک عذرخواهی از عموم مردم هستند (Gundem,2005,en.fgulen.com). این عبارتها، هراس از تکثر و تکثر ستیزی در داخل ترکیه را نشان و رگههای کمالیستی گفتمان جنبش و خود گولن را آشکار می سازد؛ این رویکرد شدیدا تنگنظرانه رسمی که تفاوتی با مواضع احزاب کمالیست ترکی ندارد، نشان از گرایشات ناسیونالیسمی رسمی است که با شعارهای با آب و تاب مطرح شده گولن و جنبش، در خصوص تساهل، همزیستی مسالمت آمیز، دیالوگ بین فرهنگی و … (در سایتها، کنفرانسها و صدها کتاب و هزاران مقاله که از سوی فعالین آنها به ترکی و انگلیسی منتشر شده است) همخوانی ندارد.
فرجام سخن
تقبیح خشونت اسلامگرایان رادیکال با نام اسلام (محکوم کردن حوادث یازده سپتامبر و خشونت داعش در عراق با صدور بیانیه از سوی گولن)، دیالوگ بین فرهنگی و گفت و گوی تمدنی ( اسلام و غرب) درگفتمان جنبش با آب و تاب درکنفرانسها و موسسات آموزشی و مدنی فعال در غرب جایگاه کلیدی دارد. معرفی مدل اسلام ترکی با سنتهای عثمانی، مدلی که سکولار و مدرن و متفاوت از تفاسیر و گفتمانهای اسلامگرایی در جهان اسلام است، همه تلاشهای نظری و عملی جنبش در خارج از ترکیه بهویژه در اروپا و آمریکا را تشکیل میدهد. تاکید روی دیالوگ فرهنگی و تمدنی نیز روی سخنش غرب مسیحی است و چند فرهنگگرایی نیز، در پیوند با مسلمانان یا ترکهای مهاجر مطرح می شود و گرنه گرایشات ناسیونالیستی گولن و گولنیها، قائل به پذیرش تکثر و دیالوگ بین فرهنگی در داخل ترکیه نیست. از طرف دیگر علیرغم ادعای غیر سیاسی بودن، جنبش گرایشات سیاسی آشکاری دارد و به مثابه یک گروه فشار، در پی تاثیرگذاری بر سیاستهای داخلی و خارجی دولت ترکیه در ابعاد مختلف، بهویژه در پیوند با اولویتها و نگرانیهای جنبش میباشد. همین تناقضات عدیده در گفتمان و عمل جنبش، باعث انتقادات زیادی در داخل ترکیه و برخی از ناظران غربی از آنها شده است. البته منتقدین داخلی آن بهویژه کمالیستها، درگیر یک منازعه گفتمانی با این جنبش و اسلامگرایان بر سر هژمونی و شکلدهی جامعه متناسب با بایدهای گفتمانی خود هستند. در گفتمان کمالیستی، برخلاف گفتمان گولن و اسلامگرایان ترکیه، اسلام دال مرکزی نیست. بههمین خاطر گولن همواره از سوی آنها افراطی و پروژهاش نیز، تاسیس حکومت اسلامی در ترکیه معرفی میشود. *
منابع:
1- http:// www.gulen institute.org2- Mucahit Bilici , The FethullahGulen Movement and Its Politics Of Representation In Turkey, The Muslim World, Volume 96,Junury 2006.3- Jill Irvine, The Gulen Movement and Turkish Integration in Germany,2007,3 available at: fethullahgulenconference.org f4- Gunter Seufert, Is The Gulen Movement Overstretching Itself? German Institute For International and security Affaire, January 2014.5-Ahmet T. Kuru, Changing Perspectives on Islamism and Secularism: The Gulen Movement and The AkP. available at: www.rohan.sdsu.edu/…/AK_Party_and_Gulen.pdf.6-M.Hakan Yavuz and John L. Esposito, Turkish Islam and Secular State, The Gulen Movement,2003,Syracuse university Press, New York.7-mehemet Gundem,Women Rights In Islam,25 January,2005,availableat: www.en.fgulen.com.December 19, 2014 8- mehemet Gundem, Identity, Kurd Issue and Central Asia, 13 January 2005, available at: www.en.fgulen.com,December 19, 20149-Mustafa Akyol, What You Should Know About Turkeys AkP-Gulen Conflict, Almonitor, January 3, 2014. * برهان سلیمی؛ دانشجوی دکتری علوم سیاسی دانشگاه تهران /برهان/۱۳۹۳/۱۰/۶