عصراسلام: گیل بن گیلانشاه همزمان با آخرین سالهای امپراطوری ساسانی بر صفحات جنوبی دریای کاسپین فرمانروایی میکرد. وی از سال ۲۱ هجری قمری بر گیلان و رویان حاکم بود و در سال ۳۱ هجری با فشار به “یزدگرد سوم” آخرین پادشاه ساسانی حکومت مازندران را نیز بدست آورده و باری دیگر سرزمین پتشخوارگر را متحد و یکپارچه ساخت. پس از او پسرانش دابویه و پادوسبان قلمرو او را میان خود تقسیم کردند و سلسلههای بزرگ و دنباله دار دابویگان و پادوسبانیان را بنیان نهادند.
اندر سلطنت گیلِ گیلانشاه چنین آورده اند که؛ کلاهی از سر گاوی ساخت، سپس با گاوی که بارش روی آن بود به سوی کاخ حاکمان مازندران رفت و با آنان به صحبت پرداخت و سپس به نزد “آذر ولاش” که شاه دست نشانده ساسانیان بر مازندران بود درآمد و چون جنگاوری بزرگ و شاه گیلان بود، آوازهاش در بین اهالی مازندران پیچید. حالا که شخصا به عده و قوای جنگی ولاش و نارضایتی مازندرانیان از او آگاهی یافته بود به گیلان رفت و چند سال به آرایش سپاه پرداخت و سپس با لشکری عظیم بسوی مازندران حرکت کرد.
ولاش این خبر را به گوش یزدگرد رسانید، غافل از اینکه پیشتر گیلِ گیلانشاه با ارسال هدایا و یادآوری تبار خویش، شاه ساسانی را تطمیع کرده است و یزدگرد هم دستور خلع آذرولاش و تسلیم ولایت مازندران و تقدیمِ حکومتش به گیل گیلانشاه را داد. در ابتدا رویان و پس از مدتی از آمل تا گرگان تحت فرمان گیل در آمد.
گیلِ گیلانشاه معروف به گاوباره در طی حکومتش که همدوره با عمر بن خطاب تا یزید بن معاویه میشد،در مقابل حملات مکرر و کوبنده اعراب ایستادگی کرد و هرگز شکست نخورد و با پیروزی بر اعراب مانع از رسیدن آنان به مازندران و گیلان شد. سرانجام گیلِ گیلانشاه در سال ۶۱ هجری قمری درگذشت و دو پسرش دابویه و پادوسبان مرزهای پدر را دو قسمت نمودند و به این ترتیب دابویه در گیلان و پادوسبان در رویان و مازندران حکومت نمودند. پادوسبانیان و دابویگان دو سلسله هستند که پس از مرگ گاوباره در مازندران و گیلان ظاهر شدند و قرنها به حکومت پرداخته و شاخه ها و طایفههای بسیار از ایشان منشعب شده است که تا کنون باقی ماندهاند.
اسفندیار برزگر
گیلانقدیم