عصراسلام: در کشور ما از اين دست مثل ها بسيار است که با مفهوم مشترک فرهنگي و اجتماعي به زبان ها و لهجه هاي گوناگون رايج در کشور مطرح شده است. در مجموع برخي از ضرب المثل هاي آذري عبارتند از:
۱. ظالمین رشته اقبالینی بیر آه کسر
مانع رزق اولانون رزقنی الله کسر. یک آه رشته اقبال ظالم را قطع میکند. خداوند رزق کسی را که مانع رزق مردم بشود، قطع میکند.
۲. هاردا آشدی، اوردا باشدی
هر جا آش هست، آنجا سر هم است.
۳. ظلمات داشیدور، گؤتورن ده پشماندور، قویان دا
ترجمه: مثل سنگ ظلمات است – هم کسی که آن را برداشته پشیمان است هم کسی که گذاشته. در افسانه ها چنین آمده است که وقتی اسکندر از یافتن آب حیات ناامید شد و خواست برگردد، عدهای از لشکریان در راه بازگشت به عنوان یادگاری از سنگ ریزه های سرزمین ظلمات چند تائی با خود آوردند و وقتی که در روشنایی این عالم چشمشان به آنها افتاد، دیدند که همه آنها سنگهای قیمتی هستند. بنابراین پشیمان شدند که چرا کم برداشتهاند و آنان که هیچ برنداشته بودند، بسیار پشیمان تر بودند.
۴. کاسیب گییسه دییه رلر هاردان تاپدین، دولتدی (دولتلی) گییسه دییه رلر مبارکدیر
آدم فقیر اگر چیز نوی بپوشد میگویند از کجا پیدا کردی؟ آدم پولدار اگر لباس جدیدی بپوشد، میگویند مبارک باشد.
۵. یاغ یؤغورتداندی، یؤغورت یاغدان
کره از ماست بعمل میآید و ماست از کره.
۶. دیلی یانان، یوغوردی پوفلییه پوفلییه ییه ر
کسی که زبانش سوخته، حتی ماست را فوت میکند و میخورد، یعنی اگر کسی از نتیجه یک کار ضرری دیده باشد، دفعه بعد قبل از این که چنین کاری انجام دهد، چندین بار فکر میکند که آیا این کار درست است یا نه.
۷. داغدان گلیپ باغداکى نى قوور
از پشت کوه آمده و میخواهد کسى را که در باغ است بیرون کند. (یعنی مهمان آمد صاحبخانه را بیرون کرد).
۸. ضرابخانا آچمامیشام
ضرابخانه باز نکردهام. (سر گنج ننشستم)
۹. ضررین یاریسندان قییتماق منفعتدیر
ضرر را از هر کجایش بگیری، منفعت است.
۱۰. ریحان مرزه کردیسینه گتمیرکی
به کرت و باغچه ریحان مرزه که نمیرود. یعنی: این کار مشکلاتی هم دارد، جشن و ضیافت که نیست.
۱۱. رشوه جهنمی ایشیقلاندیرار
رشوه جهنم را درخشان میکند. یعنی: رشوه خوار ها در جهنم بسیارند.
۱۲. جالانان سو بیر داها کوزه یه قاییتماز
آب ریخته به کوزه بر نمیگردد.
۱۳. لای لای بیلیرسن نیه یاتمیرسان؟
اگر لالایی بلدی چرا خوابت نمیبرد؟
۱۴. بو حنا (خینا) او حنالارا بنزه مز
این حنا از آن حنا ها که میشناسی نیست. نظیر: هر گردی گردو نیست یا هر کس ریش دارد، بابای تو نیست.
۱۵. تات سؤزونو توتارلار، تات سوزینه قویمازلار (اویمازلار؟)
نظیر: به حرف روستائی [در اینجا: انسان یکجا نشین، برعکس چادر نشین] گوش میدهند، اما عمل نمیکنند.
۱۶. تازا یونجا ائششگه باش آغریسی گتیره ر
خر اگر یونجه تر و تازه بخورد، سر درد میگیرد.
۱۷. چاخیری تؤکسه ن سیچانین بوغازینا، گئده ر پیشییین پئشوازینا
اگر به گلوی موش شراب بریزی میرود به پیشواز گربه.
۱۸. حق الی بیکار قالماز، گئژ کسر، کارلی کسر
دست حق بیکار ننشیند. دیر میبرد اما خوب میبُرد.
۱۹. حیوانین دیشینه باخارلار، انسانین ایشینه
نظیر: سلامت اسب به دندانش است و شایستگى انسان به کارش.
۲۰. ساغ الوز بیزیم باشیمیزا (ترجمه: دست راست شما بالای سر ما)
به معنی امیدوام نصیب ما هم بشود، ما هم مانند شما موفق و از فلان چیز بهره مند شویم.
۲۱. سققلیم (ساققالیم) یوخدی (یوخدور)، سؤزومه قولاغ آسمیرلار
ریش ندارم و به خاطر همین به حرفم گوش نمیکنند. نظیر: پشمی به کلاهم نیست.
۲۲. آقا دییر سور دره یه، سن ده سور دره یه
ارباب که میگوید بزن به دره، تو هم بزن به دره. منظور این که هر دستوری که شد باید اجرا کنی (این مثل بیشتر به صورت طنز و در نقد اطاعت کورکورانه استفاده میشود.)
۲۳. گؤزونو یومدو، آغزینى آچدى
چشمانش را بست و دهانش را گشود. مراد آن که هر چه به دهانش میرسید گفت؛ بدون آن که رعایت شخص و یا چیزى را بکند.
۲۴. ذره جه عشقی اولانین دریاجا تابی گره ک
کسی که ذرهای عشق به دل دارد، باید تحملی به اندازه دریا داشته باشد.
۲۵. شاهدده ایمان یوخ، بیگ ده عدالت
زیبا رویان ایمان ندارند و پادشاهان عدالت ندارند.
۲۶. گلین آناسی آش باشی، ارین آناسی داش باشی
مادر عروس سر سفره مینشیند، مادر شوهر خاک بر سر است. مراد آن که مادر عروس گل سر سبد است در حالی که مادر شوهر را کسی دوست ندارد.
۲۷. قویون دئیر باشیمی کسدین دینمه دیم، توکومو یولدون دینمه دیم، ووردوغون یومروق نه دیر؟
گوسفند میگوید سرم را بریدی چیزی نگفتم، پشمم را بریدی چیزی نگفتم، حالا چرا به من مشت هم میزنی؟
۲۸. قویون کیمی تویدادا کسیلدیک یاسدادا کسیلدیک
مثل گوسفند سر ما را هم در عروسی بریدند و هم در عزا. نظیر: برف میاد، وای به کلوخ، بارون میاد وای به کلوخ.
۲۹. فیلین بیر فکری وار، فیلبانین مین
فیل یک آرزو دارد و فیلبان هزار آرزو.
۳۰. صاحبینه نه گون آغلادی که منه نه گون آغلییه.
نظیر: مال مرده، عقب مرده.
۳۱. فتنه لیخدا مالون ساخلا، ایگیدلیکده باشون
ترجمه: زمان فتنه مواظب مالت باش، زمان قهرمانی مواظب سرت.
۳۲. فشنگ دیواننادیر (دیوانداندیر)
نظیر: از کیسه خلیفه میبخشد.
۳۳. چاریغیندا ایتیره ن پتواسیندا تاپار
ترجمه: آنچه را که در توی چاروق گم شده، باید در میان پاتابه دنبالش گشت، یعنی برای پیداکردن چیزی که گم شده، نباید راه دور رفت.
۳۴. فیل پیسیداغیدیر، نه ایگی وار نه خاصیتی
نظیر: چس فیل (ذرت بو داده) است نه بو دارد و نه خاصیت.
۳۵. هوشون منبرده اولسون
فکرت پیش منبر باشد. مراد آن که: دقت کن و خوب گوش بده.
۳۶. هاردان گلیرسن؟ چین و ماچیندن. تؤکولور پار و پاچندن
نظیر: آن یکی پرسید اشتر را که هی – از کجا میایی ای فرخنده پی؟ گفت از حمام گرم کوی تو – گفت خود پیداست از زانوی تو.
۳۷. چال سووا ایچ
نظیر: بگذار در کوزه و آبش را بخور.
۳۸. هر آغیزدان بیر آواز گلیر
ترجمه: از هر دهان آوازی میآید.
۳۹. چراغ ایشیغى ایستر
نور چراغ میخواهد. نظیر: این رشته سر دراز دارد.
۴۰. هر ائوین بیر قبله سی وار
ترجمه: هر خانهای قبلهای دارد. نظیر: هر خاتونی آشی پزد.
۴۱. چاخیر ایچه ن مالین ییه ر، بنگ چکه ن عقلین، تریاک آتان عمرون
ترجمه: می پرست مالش را تلف میکند، بنگی عقلش را و تریاکی عمرش را.
۴۲. ذوقسوز طاعت بارسیز آغاجدی
ترجمه: عبادت بی خضوع درخت بی بر است.
۴۳. چای که اولدی دیشلمه، بیکار اوتی ایشلمه
به معنی: چایی که قند پهلو شد تو هم برو بگیر راحت بخواب. نظیر: گمان میکنی من ترا بندهام؟
۴۴. کیشی توپوردویون یالاماز (و یا: کیشی ده سؤز بیر اولار،کیشی سؤزونون اوستونده دورار)
مرد تفش را لیس نمیزند. نظیر: حرف مرد یکی است، مرد سر حرفی که زده میایستد.
۴۵. چرچى کیسه سینده کین ساتار
پیله ور آنچه را که در کیسهاش دارد، میفروشد.
۴۶. بیر اوغلون اولسون آدین قویاسان نظرعلی، خیری اولماسا نه ضررلی
یک پسر داشته باش، اسمش را بگذار نظرعلی. حتی اگر فایدهای نداشته باشد، ضرری هم ندارد.
۴۷. بَی وئره ن آتین دیشله رینی سایمازلار
دندان های اسب پیش کشی را نمیشمارند.
۴۸. ایستیرسن بال چؤره ک، آل الووه بئل کوره ک
نظیر: هر که را طاووس باید، جور هندوستان کشد.
۴۹. کورآللاهدان نه ایستر، ایکی گؤز بیری ایری بیری دوز
کوراز خدا چی میخواد؟ دو تا چشم، یکی کج، یک سالم
۵۰. آلما قاخی دا قاخدی، اَریک اوندان قاباخدی.
برگه سیب هم هرچند برگه هست ولی برگه زرد آلو از آن به مراتب بهتر است
۵۱. آرپا یئمییه ن آت، قلیج گوجونه یریمز.
اسبی که جو نخورد، به زور شمشیر راه نمی رود
۵۲. آللاهدان اوزولمییه نه، اؤلوم یوخدور.
براي کسی(بیماری) که ارتباطش از جانب خداوند قطع نشده، مرگ وجود ندارد.
۵۳. آباد اوْلسون خال خال، بیری یاتار بیری قالخار.
آباد باشد خلخال، یکی می خوابد یکی ديگر بیدار می شود(وصف محلی که همیشه تعدادی بیدارند و شلوغ است.
۵۴. آتا اولماق آساندی،آتالیق ائتمک چتیندیر.
پدر شدن آسان است،ولی پدری کردن سخت
۵۵. آتا چاتينجاخ اشّكه مین!
تا زمانیکه به اسب برسی، سوارخر شو!
۵۶. آت آلماغا جاوان یوللا،قیز آلماغا قوجانی.
جوان را برای خرید اسب بفرست و پیر را برای دختر(عروس)
۵۷. آت آلمامیش آخئر چکیر.
قبل از اینکه اسب را بخرد آخورش را میسازد
۵۸. آتا دوغرایب بالایئیر
پسر دنباله رو پدر میشود
۵۹. آتاسئن دونقوز قاپمیش اوغلونوایلان چالمیش
پدرش را خوک گاز گرفته و پسرش را مار نیش زده
۶۰. آتاسئنا خئیئری اولمایان کیمه خئییری اولار؟
کسی که به پدرش خوبی نمیکند به چه کسی خوبی میکند؟
۶۱. آتا سین گورمه ین شاهلئق ادعاسی ائدر
هرکه آبا و اجدادش را نشناسد ادعای پادشاهی می کند
۶۲. آتاش یانماسا کول اولماز.
تا نسوزد آتشی، خاکستری پدید نمیآید
۶۳. آتا سیندان قاباغا دوشه ن تولانی قورد یئیه ر.
توله ای که جلوتر از پدرش راه برود طعمه گرگ می شود
۶۴. آتالار سوزونه محاکیمه اولماز.
نصیحت پدر را نمی شود محاکمه کرد
۶۵. آتالار سوزو حکمتدیر.
سخن پدران پندآموز است
۶۶. آتالار سوزو عاغلئن گوزو.
سخنان پدران(ضرب المثلها) چشم عقل هستند
۶۷. آتا مالین درج ایله، اونا گوره خرج ایله.
اول ارث پدری را صاحب شو،آنگاه خرجش کن
۶۸. آتاما یاتاق سالدیم قالایچی یلدی یاتدی.
برای پدرم رختخواب پهن کردم،خادم پدرم آمد خوابید
۶۹. آتام ایله آتانی دئینجه ،اوزوم ایله اوزونو دئه.
حساب پدر با حساب خودت جداست
۷۰. آتام ائوینده بایلق باشی ،اریم ائوینده تویوق آشی.
خونه پدر کله ماهی خوراکم بود ،خونه شوهر مرغ بریان
۷۱. آتامی آنامی آتمیشام تکجه سنی توتموشام.
پدر و مادرم را انداخته و فقط تو را چسبیده ام
۷۲. آتامین اؤلمه سیندن قورخمیرام، قورخیرام عزرائیل قاپیمی تانیا.
از مرگ پدرم نمیترسم ،ترسم از این است که عزرائیل در خانهام را بشناسد
۷۳. آتا مینمه یین بیر عیبی وار، آت دان دوشمه یین مین عیبی وار(آتا مینمه ک راحتدیر، آت دان ینمه ک چتیندیر).
اگر سوار بر اسب شدن یک عیب و ایراد داشته باشد، از آن افتادن و پیاده شدن هزار مورد و مسئله دارد(رسیدن به ثروت و مقام خوشایند ولی از دست دادن آن سخت و ناگوار است)
۷۴. آتان بیلیجی دی سنه نه؟.
گیرم پدر تو بود فاضل-از فضل پدر تو را چه حاصل
۷۵. آتان سوغان آنان ساریمساق اوزون نجه اولدون گول بسر؟
پدرت پیاز ومادرت سیر،مگه میشه تو بشی گلبسر(خیارسبز)
۷۶. آتانین دعاسی ،آنانین ناله سی.
دعای پدر و ناله مادر
۷۷. آتانین دعاسی آنانین آهی.
دعای پدر و آه مادر
۷۸. آتا اوت ایته ات وئرمزلر.
به اسب علف و به سگ گوشت نمیدهند
۷۹. آتا مین ،آد قازان.
بر اسب سوار شو و شهرت بطلب
۸۰. آتا آنا رشوه سیز دوست دورلار.
پدر و مادر بدون هیچ چشم داشتی دوستت هستند
۸۱. آدام هر نه دن قورخسا، باشینا گله ر.
انسان از هر چیزی بترسد به سرش میاید.
۸۲. آدامئن آغزئندان سؤز آلئر.
از دهان آدم حرف میکشد
۸۳. آدامئن اون دانا یییجی سی اولسون بیر دانا دیییجی سی اولماسئن.
آدم ده تا نون خور داشته باشه ولی یه دونه غر زن نه!
۸۴. آدی منیم دادی سنین.
به اسم من ولی لذتش مال دیگران.(به نام من و به کام دیگران)
۸۵. آدئن توتدون اوزو گلدی.
اسمشو آوردی پیداش شد.
۸۶. آدئن ندی رشید بیرین دئه، بیرین ائشید.
یکی بگو، یکی بشنو.
۸۷. آرپا اکه ن بوغدا درمه ز.
کسی که جو می کارد گندم درو نمی کند
۸۸. آزاجئق آشئم ، آغرئماز باشئم.
به فقر می سازم ، دردسری ندارم.
۸۹. آز دانئش ناز دانئش.
کم گوی و گزیده گوی
۹۰. آستا گئده ن یورولماز
کسی که آهسته میرود خسته نمیشود
۹۱. آسلانین ائرکک دیشی سی اولماز
شیر نر و ماده ندارد»
۹۲. آش دی آشئن ایسپناغی
آش اگه آشه مربوط به اسفناجشه
۹۳. آشی پیشدی
گاوش زائید. مشکلی برایش پیش آمد
۹۴. آغاج بار گتیردیکجه باش ایه ر
درختی که بارش بیشتر باشد بیشتر خم میشود
۹۵. آغاجی ایچیندن قورد یئیهر
کرم درخت را از درون میخورد.( کرم از خود درخت است)
۹۶. آغاجین بیری آردی، بیری ناموس، قالانی تالاپ تولوپ
چوب (تنبیه و تربیت) یکی عصمت و عفت (آر) است، یکی ناموس، بقیه تالاپ تولوپ
۹۷. آغانئن مالی چئخاندا نوکرین جانی چئخئر
از اموال آقا داره کم میشه جان نوکر داره در میاد(شاه می بخشد شیخعلی خان نمی بخشد)
۹۸. آغریمایان باشا دسمال باغلامازلار
به سری که درد نمیکند دستمال نمیبندند
۹۹. آغرییان دیشی چکرلر
دندانی را که درد میکند باید کشید
۱۰۰. آغئزلاردا ساققئز اولماق
دهان به دهان گشتن