۲۵ سال سكوت
سی و سه سال از عمر گرانبهای حضرت علی(ع) گذشت و در این مدت كوتاه به عنوان بزرگترین قهرمان و عالیترین و درخشنده ترین چهره اسلام شناخته شد، در حوزه اسلام هیچ فردی بعداز پیامبر(ص) از نظر فضیلت و تقوا و علم و دانش و جهاد و كوشش در راه خدا و كمك به بینوایان به مرتبه حضرت علی(ع) نبود، و در همه جا، در حجاز و یمن سخن از شجاعت و قهرمانی و فداكاری و جانبازی و مهر و مروت شدید پیامبر(ص) به علی(ع) بود.
با توجه به این خصوصیات می بایست پس از درگذشت پیامبر گرامی(ص) نیز محور اسلام و در مركز مدیریت جامعه اسلامی باشد، امّا وقتی صفحات تاریخ را ورق می زنیم خلاف آن را می یابیم. زیرا امام بر اثر شرایط خاصّی كه ایجاد شده بود از صحنه اجتماع به طور خاصّی كناره گرفت و سكوت اختیار كرد و به وظایف فردی و سازندگی افراد پرداخت.
فعالیّتهای امام(ع) در این دوره در امور زیر خلاصه می شد:
1. عبادت خدا، آن هم به صورتی كه در شأن شخصیّتی مانند حضرت علی(ع) بود تا آنجا كه امام سجّاد(ع) عبادت شگفت انگیز خود را در برابر عبادتهای جدّ بزرگوار خود نا چیز می دانست.
2. تفسیر قرآن و حلّ مشكلات آیات و تربیت شاگردانی مانند ابن عبّاس، كه بزرگترین مفسّر اسلام پس از امام(ع) به شمار می رفت.
3. پاسخ به پرسشهای دانشمندان غیر مسلمان به ویژه یهودیان و مسیحیان كه پس از درگذشت پیامبر(ص) برای تحقیق درباره اسلام رهسپار مدینه می شدند و سوالاتی مطرح می كردند. اینگونه سوالات پاسخگوئی جز حضرت علی(ع) پیدا نمی كرد زیرا تنها و تنها او بود كه هم بر قرآن و هم بر تورات و انجیل و دیگر كتابهای آسمانی تسلّط كامل داشت، بدین ترتیب باید بگوئیم اگر در آن دوران حسّاس آن حضرت نبود و در برابر اینگونه سوالات پاسخ نمی فرمود، جامعه اسلامی دچار سرشكستگی شدید می شد و به همین جهت بود كه وقتی امام(ع) به اینگونه سوالات پاسخ روشن و قاطع می داد خلیفهای كه پس از پیامبر(ص) جای آن حضرت نشسته بود چنان خوشحال و مسرور میشد كه بیاختیار فریاد میزد اگر تو نبودی من هلاك شده بودم.
4. حوادثی بعداز رسول خدا(ص) برای افراد پیش می آمد كه حكم آن نه در قرآن به گونه صریح و روشن دیده می شد و نه در فرمایشات پیامبر(ص) سخن می یافتند كه بتواند روشن و قاطع، حكم آن جریان را بفرماید، و اگر در میان اصحاب رسول خدا(ص) شخصیّتی مانند حضرت علی(ع) نبود كه به گواهی خود پیامبر(ص) داناترین امت و آشناترین آنها به احكام و قضاوت و داوری بود، یافت نمی شد، زندگی برای بسیاری از مسلمانان سخت، و در مجموع از نظر فرهنگ قرآن و دین مبین اسلام، اینگونه مسائل غیر قابل حل جلوه می كرد.
در مورد داوری های حضرت علی(ع) در آن زمان در موارد مختلف، كتابهای مستقلی نوشته شده كه با مطالعه آنها، كاملاً نقش علمی و عظمت مقام آن بزرگوار و اینكه تنها و تنها او بود كه می توانست اینگونه مشكلات را حل كند، روشن میشود.
برای نمونه، جوانی آمده و به خلیفه می گوید به داد من برس، مادرم مرا نُه ماه در شكم گرفته و زائیده ولی بعد از زایمان مرا از خود دور كرده و می گوید تو فرزند من نیستی و من هرگز شوهر نكردهام خلیفه آن زن را احضار می كند، او همچنان مادر بودن خود را نسبت به این جوان انكار می كند خلیفه از او شاهد می خواهد، چهل نفر شاهد می آورد كه این زن تابه حال همسری نداشته و در نتیجه این جوان دروغ می گوید، جوان بیچاره راهی زندان می شود در حالی كه با صدای بلند گریه می كند و هیچ دادرسی را برای خود نمی بیند ولی ناگهان در وسط راه چشم آن جوان به حضرت علی(ع) می افتد و گریه كنان دامن حضرتش را گرفته جریان را به عرض می رساند حضرت دستور می دهد او را برگردانید نزد خلیفه تا من بیایم، وقتی حضرت می آیند و جریان را از زبان آن زن و برادرانش و شاهدهای دروغین می شنوند به طرز بی سابقهای حضرت آنچنان توطئه را كشف میكنند كه فریاد خلیفه بلند می شود «لَولا علیٌّ لَهَلَکَ عُمَرُ»اگر علی(ع) نبود هر آینه عمر از بین رفته بود.[1]برای اینكه خوانندگان محترم در به دست آوردن كیفیت داوری آن حضرت به زحمت نیفتند جریان را ادامه می دهیم:
حضرت پس از شنیدن سخن جوان و دفاع آن زن و گواهی شاهدها رو كردند به برادران آن زن و فرمودند بدینترتیب خواهر شما هنوز دوشیزه است و همسری انتخاب نكرده، گفتند آری فرمودند اجازه میدهید من برای او همسری انتخاب كنم و این خانم را به عقد شرعی مردی درآورم؟ گفتند مانعی ندارد و از خود آن زن نیز اجازه یا وكالت گرفتند. سپس فرمودند حالا كه این زن با این جوان هیچگونه ارتباطی ندارد و یك زن و مرد بیگانهاند، من این خانم را برای این جوان عقد می كنم و بعد از خواندن صیغه عقد، این دو، زن و شوهر خواهند بود، وقتی حضرت می خواستند صیغه عقد را بخوانند ناگهان فریاد زن بلند شد، خدا را خدا را ای ابوالحسن آیا میخواهی مرا به همسری فرزندم درآوری؟ به خدا او فرزند من است.
فریاد این زن تمام حاضران را به شگفت درآورد و با توجه از او پرسیدند جریان چگونه بوده است؟ گفت من در چند سال قبل با مردی چوپان كه از نظر موقعیّت خانوادگی به قبیله ما نمیخورد ازدواج كردم و ثمره آن ازدواج این فرزند بود ولی بعد از زایمانم برادرانم سخت مرا عتاب كردند و گفتند این فرزند و پدرش را باید رها كنی و من به اصرار آنها از شوهرم جدا شدم و فرزندم را رها كردم.[2]ملاحظه بفرمائید، یك روانشناس ماهر به گونهای بی سابقه با استفاده از «وجدان» زن او را به اقرار درآورد و این مشكل خانوادگی آنها را به سادگی حل فرمود.
5. وقتی دستگاه خلافت در مسائل سیاسی و پاره ای از مشكلات دیگر با بن بست روبه رو میشد امام(ع) یگانه مشاور مورد اعتماد بود كه با واقعبینی خاصّی مشكلات را از سر راه آنان بر میداشت و راهی را كه باید در پیش بگیرند معین می فرمود، برخی از این مشاوره ها در نهج البلاغه و كتابهای تاریخ نقل شده است.
6. تربیت و پرورش انسانهائی كه دلی پاك و روحی آماده برای پیشرفت در جهت بندگی خدا داشتند، تا در پرتو رهبری امام(ع) بتوانند قلّه های كمالات معنوی را فتح كنند و آنچه را كه با دیده خاطر نمی توان دید با دیده دل و چشم باطنی ببینند.
7. كار و كوشش برای تأمین زندگی بسیاری از بینوایان و درماندگان، تا آنجا كه امام(ع) با دست خود باغ احداث میكرد و قنات استخراج مینمود و سپس آنها را در راه خدا وقف میكرد.
اینها فعالیّتهای چشمگیر امام(ع) در این بیست و پنج سال بود، ولی با كمال تأسف، تاریخ نویسان بزرگ اسلام به این بخش از زندگی امام(ع) اهمیّت شایانی نداده، خصوصیات و جزئیات زندگی حضرت علی(ع) را در این دوره درست ضبط نكرده اند، در حالی كه آنان وقتی به زندگی فرمانروایان بنی امیّه و بنی عبّاس وارد شوند آنچنان به دقت و به طور گسترده سخن می گویند كه چیزی را فروگذار نمی كنند.
آیا جای تأسف نیست كه خصوصیات زندگی بیست و پنج ساله امام(ع) در هاله ای از ابهام باشد ولی تاریخ جفاكار یا نویسندگان جنایتگر مجالس عیش و نوش فرزندان معاویه و مروان و خلفای عباسی را با كمال دقت ضبط كنند و اشعاری را كه در این مجالس می خواندند و سخنان بیهوده ای كه میان خلفا و رامشگران ردّ و بدل می شد و رازهایی را كه در دل شب برده از آنها فرو میافتاده به عنوان تاریخ اسلام، در كتابهای خود درج كنند؟ نه تنها این قسمت از زندگی آنها را تنظیم كرده اند، بلكه جزئیات زندگی حاشیه نشینان و كارپردازان و تعداد احشام و اغنام و خصوصیات زر و زیور و نحوه آرایش زنان و معشوقه های آنان را نیز بیان كرده اند.
خودآزمایی
1- پس از درگذشت پیامبر گرامی(ص) فعالیّتهای امام علی(ع) در چه اموری خلاصه میشد؟
2- چرا پس از درگذشت پیامبر گرامی(ص)،حضرت علی(ع) محور اسلام و در مركز مدیریت جامعه اسلامی نبودند؟
پی نوشت ها
[1] ـ الکافی، شیخ کلینی، ج7 ، ص 424و423[2] ـ تهذیب الأحکام،ج6،ص306 و305
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله علی تهرانی