در نظام سیاسی اسلام نقش و جایگاهی که برای زنان در عرصة سیاسی مشخّصشده، کمتر از مردان نیست. برای مشارکت زنان در این عرصه، راهکارهای مختلفی مطرح است که یکی از آنها مسئلة بیعت است. همچنین جهاد و هجرت از عناصر مهمّ فرهنگ سیاسی اسلام است که زنان مسلمان همپای مردان در این عرصه حضور داشتند. طبق فرمودة خداوند ﴿وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاء بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنکَرِ…﴾ (التّوبه/۷۱)، زنان چون مردان دارای مسئولیّت بزرگ سرپرستی، ولایت و مدیریّت اصلاحی میباشند. از این رو، به هدایت کردن و امر به معروف و بازدارندگی از زشتیها و ناهنجاریها میپردازند. با گستردگی مفهوم منکر و معروف در اسلام، گسترة دخالتهای اجتماعی زن روشن میشود. بنابراین، در همة عرصههایی که مردان میتوانند دخالت کنند، زنان نیز میتوانند دخالت کنند. مسائل سیاسی و حکومتی در رأس هرم مسائل اجتماعی قرار دارد و زنان نیز چون مردان باید در آن دخالت کنند و نقش داشته باشند. از این رو، میبینیم که در صدر اسلام، زنان در مسائل سیاسی دخالت کردند و در صحنة حاکمیّت حضوری روشن داشتند (ر.ک؛ حکیمی، ۱۳۸۲: ۴۲).و اما اینکه زنی فرمانده نشده است به این علت است که نظر خدای متعال بر این است که زن مستور و محجوب بماند، تا جامعه عفاف خود را بازیابد. بر این اساس کارهای اجرایی سنگین همچون فرماندهی که حضور در جنگ، صلح و اختلاط و معاشرت با مردم و.. را می طلبد، هم برای زن معمولا مشکل است و هم با این سیاست کلی مستور و محجوب بودن ناسازگار است. از این رو در اسلام، زن مسلمان در تصمیمهای بزرگ سیاسی جامعه حضور فعّال دارد، برخلاف عصر جاهلیّت که از حضور زنان در مسائل سیاسی برای وسوسة دشمن استفاده میکردند و با آوردن زنان در میدان جنگ، به رزمندگان خود انگیزه میبخشیدند.