خانه » همه » مذهبی » ۶۰ سال شکنجه ایرانیان -توسط آمریکا (گفتگو با چامسکی)

۶۰ سال شکنجه ایرانیان -توسط آمریکا (گفتگو با چامسکی)


۶۰ سال شکنجه ایرانیان -توسط آمریکا (گفتگو با چامسکی)

۱۳۹۳/۱۱/۰۸


۱۹۵۴ بازدید

۶۰ سال شکنجه ایرانیان توسط آمریکا (گفتگو با چامسکی)


نوآم چامسکی، مخالف سیاسی، زبان

شناس و نویسنده ای سرشناس است. او پرفسور بازنشسته دانشگاه
MIT

است؛ جایی که برای بیش از پنجاه سال می  اندیشد. متن زیر،

گفت وگو با وی درباره ایران کنونی، کشمکش ها در سوریه و تلاش آمریکا برای تغییر

جغرافیای سیاسی خاورمیانه است.


 


60 سال شکنجه

ایرانیان توسط آمریکا


آن چه حقیقتی مهم در مورد ایران

است و ما باید با آن شروع کنیم، این است که در شصت سال گذشته، هیچ روزی نبوده که در

آن ایالات متحده، ایرانیان را شکنجه نکرده باشد. این شکنجه ها با یک کودتای نظامی

آغاز شد و رژیم پارلمانی را به وسیله شاه در 1953م. سرنگون کرد. سازمان عفو

بین الملل شاه را یکی از بدترین و افراطی ترین شکنجه گران در جهان توصیف کرده است.

هنگامی که او در سال 1979 سرنگون شد، ایالات متحده به حمایت صدام در حمله برضد

ایران دست زد؛ حمله ای که در آن صدها هزار ایرانی کشته شدند و از سلاح های شیمیایی

فراوانی استفاده شد و همزمان صدام مردم کُرد خودش را هم با حملات شیمیایی هولناک،

مورد هجوم قرار داد. ایالات متحده از تمام اینها حمایت کرد و حکومت ریگان تلاش کرد

تا از سرزنش و محکوم شدن عراق جلوگیری کند و موفق شد. صدام مورد علاقه حکومت ریگان

و بوش اول بود؛ به گونه ای که جرج بوش اول، بعد از جنگ در سال 1989م. مهندسان

هسته ای عراقی را برای آموزش های پیشرفته تولید سلاح های هسته ای، به ایالات متحده

دعوت کرد و ایران را مورد حمله قرار داد و پس از آن، ایران در معرض تحریم های سختی

قرار گرفت و این تحریم ها تا همین لحظه هم ادامه دارد. بنابراین، ما اکنون یک رکورد

شصت ساله از شکنجه ایرانیان را داریم و به آن توجه نمی کنیم؛ اما می توانیم مطمئن

باشیم که آنها متوجه آن هستند.


 


چرا به ایران

حمله شد؟


در 1979م. ایرانی ها فرد مستبدی

را که ایالات متحده، تحمیل و از او پشتیبانی کرده بود، سرنگون کردند و در مسیری

مستقل حرکت می  کردند که پیروی از دستورات ایالات متحده نبود و این با دکترین

مافیا، در تعارض است؛ دکترینی که جهان تقریباً توسط آن اداره می  شود. اعتبار باید

حفظ شود. پدر خوانده در مورد کوبا، نمی تواند اجازه یک اعتراض مستقل و موفق را

بدهد. بنابراین، ایران می


بایست برای آن، مجازات شود.


 


بهانه امروز

چیست؟


بهانه فعلی، این است که ایران،

برنامه سلاح هسته ای دارد. روزنامه نیویورک تایمز گزارش داد که ایران، سلاح هسته ای

می  سازد. بر اساس گزارش اداره امنیت آمریکا، ایران در حال ساخت سلاح های هسته ای

است؛ اما اگر هم چنین باشد، این قسمتی از استراتژی بازدارندگی آنهاست؛ یعنی قسمتی

از استراتژی آنها برای دفاع از خودشان در مقابل حملات خارجی. همان طور که اداره

امنیت ایالات متحده اشاره کرده، ایران توانایی بسیار کمی برای استقرار نیرو دارد و

این، طبق استانداردهای منطقه ای هم هزینه نظامی کمی است؛ زیرا این کشور توسط

قدرت های هسته ای احاطه شده است؛ قدرت هایی که توسط ایالات متحده حمایت می  شوند و

از امضای پیمان منع گسترش سلاح های هسته ای، سر باز می  زنند. سه تا از این

قدرت ها، اسرائیل، هند و پاکستان، همگی سلاح های هسته ای خود را با کمک ایالات

متحده، توسعه داده اند. هند و اسرائیل از حمایت قابل توجه ایالات متحده برای برنامه

سلاح های هسته ای شان برخوردارند. در برنامه های دیگر، مانند اشغال بخشی از سوریه

که نقض دستور شورای امنیت است نیز این حمایت از طرف ایالات متحده وجود دارد و ایران

دائماً تهدید می  شود. ایالات متحده و اسرائیل، دو قدرت هسته ای- منظورم یک ابرقدرت

و یک ابرقدرت منطقه ای – همواره ایران را تهدید به حمله می  کنند و این، نقض منشور

سازمان ملل است که تهدید یا استفاده از زور را ممنوع می  کند؛ اما ایالات متحده از

قوانین بین المللی، مصونیت دارد و مشتریانش هم آن حق را به ارث می  برند. بنابراین،

ایران تحت تهدیدی دائمی است و با دولت های هسته ای دشمن، احاطه شده و شاید در حال

توسعه ظرفیت های بازدارنده است.


 


موضع جهان در قبال ایران چیست؟


ما باید از خودمان بپرسیم چه کسی

ایران را بزرگ ترین تهدید برای صلح جهانی می  نامد؟ این، گزارش مطبوعات بعد از

منازعات ریاست جمهوری بود. اوباما و رامنی هر دو بر این موضوع توافق داشتند که

ایران، بزرگ ترین تهدید برای صلح جهانی است و بزرگ ترین تهدید در منطقه. این، موضع

ایالات متحده است؛ اما موضع جهان چیست؟ راحت می  شود فهمید؛ زیرا اکثر کشورهای جهان

که عضو جنبش عدم تعهد هستند، از حق ایران برای غنی سازی اورانیوم، به عنوان امضا

کننده پیمان منع گسترش سلاح- بر خلاف هند و اسرائیل- حمایت کردند.


در جهان عرب, ایران مورد علاقه

نیست و مورد بی مهری است. درصد بسیار کمی از جهان عرب، ایران را به عنوان یک تهدید

می  بینند. اعراب، ایالات متحده را برضد ایران حمایت می  کنند؛ اما این به مردم عرب

بر نمی گردد و به دیکتاتورها اشاره دارد. یکی از افراطی ترین دیکتاتوری ها و یکی از

مهم ترین شان از نظر ایالات متحده، عربستان سعودی است. عربستان سعودی، یکی از

بنیادگراترین حکومت ها در جهان است. این کشور همچنین یک حکومت مبلغ است و تلاش

زیادی می کند که نسخه افراطی وهابی – سلفی از اسلام را منتشر کند و این کارها همه

با حمایت های ایالات متحده است.


 


پرسش نهایی در

مورد ایران


پرسش نهایی در مورد ایران، این

است که شما در مورد این تهدید، چه کاری می توانید انجام دهید؟ در سال 2010م. راه

حلی برای مشکل برنامه هسته ای ایران مطرح شد و توافقی میان ایران، ترکیه و برزیل،

حاصل شد. بر اساس این توافق، قرار شد ایران تمام منابع اورانیومش را برای ذخیره

سازی به کشور دیگری، مثل ترکیه منتقل کند و اورانیوم غنی شده بیشتری تولید نکند و

در عوض، غرب می  بایست برای ایران ایزوتوپ هایی را که برای رآکتورهای هسته ای و

پزشکی اش لازم است، فراهم کند. این، یک معامله بود. به محض این که این توافق اعلام

شد، به تلخی توسط اوباما، مطبوعات و کنگره آمریکا، محکوم شد و اوباما شتابان به

دنبال تحریم های سخت تر رفت. وزیر امور خارجه برزیل، بسیار آزرده شد و نامه ای در

رسانه ها از طرف اوباما منتشر کرد که در آن اوباما دقیقاً همین برنامه را به برزیل

پیشنهاد داده بود. او به طور واضح این برنامه را با این فرض که ایران هرگز آن را

نخواهد پذیرفت، پیشنهاد داده بود و بعد از آن، نکته دیگری برای تبلیغات به دست

می  آمد؛ اما ایران آن طرح را پذیرفت. بنابراین، برزیل و ترکیه می  بایست سرزنش و

تهدید شوند؛ آن هم برای سیاستی که اوباما پیشنهاد کرده بود.


از سال 1974م. طرحی برای ایجاد

ناحیه ای خالی از سلاح های هسته ای مطرح شده است و این می  تواند بهترین راه برای

کاهش یا پایان هر تهدیدی باشد که به ایران نسبت داده می  شود و این، حمایت

بین المللی بسیاری دارد؛ آن قدر حمایت بین المللی دارد که ایالات متحده مجبور است

به صورت صوری آن را بپذیرد؛ اما اضافه کنم که این کار را نمی توان انجام داد. در

دسامبر گذشته، قرار بود کنفرانسی در هلسینکی برگزار شود؛ کنفرانسی بین المللی برای

پیش برد این طرح؛ اما اسرائیل خبر داد که حاضر نخواهد شد؛ ولی ایران در اوایل

نوامبر خبر داد که در این کنفرانس شرکت می کند. کنفرانس هلسینکی ، برگزار نشد.

بهانه ای که ایالات متحده آورد، تقریباً لفظ به لفظ، دلیل اسرائیل بود: ما نمی


توانیم هیچ توافقی بر سر سلاح هسته ای داشته باشیم؛ تا

زمانی که مسئله صلح منطقه ای به طور کلی، حل نشود و تا زمانی که ایالات متحده به

مسدود کردن حل و فصل دیپلماتیک مسئله اسرائیل- فلسطین ادامه می  دهد، این مسئله، حل

نمی شود.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد