۱۳۹۲/۰۷/۲۹
–
۵۶۹ بازدید
لطفا توضیح دهید چگونه عقل و رشد آن، باعث خودشناسی می شود؟
رشد عقل باعث بالا رفتن سطح درک وشناخت انسان میشود که خود این معرفت بالا ،اگر در باب خود سازی وخود شناسی استفاده شود باعث خودشناسی بیشتر میشود.
توجه شما را به مقاله زیر جلب میکنیم:
در یک نگاه کلى، شناخت انسان نسبت به خداوند سبحان دوگونه است:
1. شناخت حصولى؛ مقصود از آن شناخت از راه عقل، تفکر، اندیشه و استدلال و برهان است.
2. شناخت حضورى؛ منظور از شناخت حضورى درک مستقیم و بى واسطه وجود خداوند است. علم حضورى نسبت به خداوند، درجات و مراتبى دارد؛ از جمله:
2-1. علم حضورى غیراکتسابى؛ این گونه خداشناسى درکى فطرى و ذاتى در نهاد انسان و پیدایش آن بیرون از محدوده اختیار او است. این شناخت فطرى در بیشتر انسان ها، تنها استعداد و مایه اى است که آدمى با تلاش خود، مى تواند آن را از استعداد به فعلیت واز حالت ابهام به مرحله درک حضورى آگاهانه برساند. دو آیه زیر به این نوع معرفت ناظر است:
2-1-1. «فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِى فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْها …»؛ روم (30)، آیه 30.؛ «پس روى خود را با گرایش تمام به حق، به سوى این دین کن؛ با همان سرشتى که خدا مردم را بر آن سرشته است».
2-1-2. «وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَنِى آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلى أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ قالُوا بَلى شَهِدْنا أَنْ تَقُولُوا یَوْمَ الْقِیامَةِ إِنَّا کُنَّا عَنْ هذا غافِلِینَ * أَوْ تَقُولُوا إِنَّما أَشْرَکَ آباؤُنا مِنْ قَبْلُ وَ کُنَّا ذُرِّیَّةً مِنْ بَعْدِهِمْ أَ فَتُهْلِکُنا بِما فَعَلَ الْمُبْطِلُونَ»؛ اعراف (7)، آیه 172 و 173.؛ «و چون پروردگارت فرزندان بنى آدم را از پشت هاى ایشان برگرفت و آنان را بر خودشان گواه گرفت [ و پرسید:] آیا پروردگار شما نیستم؟ گفتند: چرا شهادت مى دهیم تا مبادا روز قیامت بگویید ما از این [ حقیقت ] بى خبر بودیم؛ یا مبادا بگویید: همانا پدران ما در گذشته شرک آورده بودند و ما فرزندانى از پى ایشان بودیم، آیا ما را به خاطر کارى که باطل اندیشان کردند، هلاک مى کنى».
آن ندایى کَاصْل هر بانگ و نواست /// خود ندا آن است و این باقى صداست ترک و کرد و پارسى گو و عرب /// فهم کرده آن ندا بى گوش و لب خود چه جاى ترک و تاجیک است و زنگ /// فهم کردست آن ندا را چوب و سنگ مولوى، جلال الدین، مثنوى، دفتر اوّل، ابیات 2107 – 2109.
2-2. علم حضورى اکتسابى؛ یک علم حضورى روشن و آگاهانه است و آدمى با تلاش و پس از پیمودن مراحل تکامل، این شایستگى را مى یابد که خداوند آن را به او افاضه کند. این نوع معرفت، داراى مراتب گوناگونِ شدید و ضعیف است که آخرین مرحله آن، همان هدف نهایى آفرینش و بالاترین مرتبه کمال انسانى است. هر چند دریافت این معرفت حضورى، مانند گونه قبل، مستقیماً در اختیار آدمى نیست؛ اما مقدمات دستیابى به آن، از افعال اختیارى است. در حقیقت، افاضه این کمال (معرفت خداوند)، پاداش بخشى از افعال اختیارى انسان است که به صورت تام و کامل، در آخرت به او داده مى شود؛ گرچه مراتب دیگرى از این معرفت حضورى براى برخى از اولیاى خدا در این دنیا فراهم مى آید. قرآن مجید از این معرفت به «رؤیت»، «شهود»، «نظر» و مانند آن یاد کرده است: «وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ ناضِرَةٌ * إِلى رَبِّها ناظِرَةٌ»؛ قیامت (75)، آیه 22 و 23.؛ «رخسارهایى در آن روز برافروخته [ و به چشم دل ] به سوى [ جمال ]پروردگارشان نظر کننده اند» و «وَ کَذلِکَ نُرِى إِبْراهِیمَ مَلَکُوتَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ لِیَکُونَ مِنَ الْمُوقِنِینَ»؛ انعام (6)، آیه 75.؛ «و این گونه ملکوت آسمان ها و زمین را به ابراهیم نمایاندیم تا از جمله یقین کنندگان باشد».
با توجه به اینکه شناخت خدا از راه خودشناسى، در قلمرو علم حضورى مذکور قرار مى گیرد، پاسخ به دو پرسش زیر متفاوت خواهد بود:
– مقصود از معرفت نفس چیست؟
چطور مى توان به آن دست پیدا کرد؟
نفس شناسى
توجه شما را به مقاله زیر جلب میکنیم:
در یک نگاه کلى، شناخت انسان نسبت به خداوند سبحان دوگونه است:
1. شناخت حصولى؛ مقصود از آن شناخت از راه عقل، تفکر، اندیشه و استدلال و برهان است.
2. شناخت حضورى؛ منظور از شناخت حضورى درک مستقیم و بى واسطه وجود خداوند است. علم حضورى نسبت به خداوند، درجات و مراتبى دارد؛ از جمله:
2-1. علم حضورى غیراکتسابى؛ این گونه خداشناسى درکى فطرى و ذاتى در نهاد انسان و پیدایش آن بیرون از محدوده اختیار او است. این شناخت فطرى در بیشتر انسان ها، تنها استعداد و مایه اى است که آدمى با تلاش خود، مى تواند آن را از استعداد به فعلیت واز حالت ابهام به مرحله درک حضورى آگاهانه برساند. دو آیه زیر به این نوع معرفت ناظر است:
2-1-1. «فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِى فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْها …»؛ روم (30)، آیه 30.؛ «پس روى خود را با گرایش تمام به حق، به سوى این دین کن؛ با همان سرشتى که خدا مردم را بر آن سرشته است».
2-1-2. «وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَنِى آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلى أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ قالُوا بَلى شَهِدْنا أَنْ تَقُولُوا یَوْمَ الْقِیامَةِ إِنَّا کُنَّا عَنْ هذا غافِلِینَ * أَوْ تَقُولُوا إِنَّما أَشْرَکَ آباؤُنا مِنْ قَبْلُ وَ کُنَّا ذُرِّیَّةً مِنْ بَعْدِهِمْ أَ فَتُهْلِکُنا بِما فَعَلَ الْمُبْطِلُونَ»؛ اعراف (7)، آیه 172 و 173.؛ «و چون پروردگارت فرزندان بنى آدم را از پشت هاى ایشان برگرفت و آنان را بر خودشان گواه گرفت [ و پرسید:] آیا پروردگار شما نیستم؟ گفتند: چرا شهادت مى دهیم تا مبادا روز قیامت بگویید ما از این [ حقیقت ] بى خبر بودیم؛ یا مبادا بگویید: همانا پدران ما در گذشته شرک آورده بودند و ما فرزندانى از پى ایشان بودیم، آیا ما را به خاطر کارى که باطل اندیشان کردند، هلاک مى کنى».
آن ندایى کَاصْل هر بانگ و نواست /// خود ندا آن است و این باقى صداست ترک و کرد و پارسى گو و عرب /// فهم کرده آن ندا بى گوش و لب خود چه جاى ترک و تاجیک است و زنگ /// فهم کردست آن ندا را چوب و سنگ مولوى، جلال الدین، مثنوى، دفتر اوّل، ابیات 2107 – 2109.
2-2. علم حضورى اکتسابى؛ یک علم حضورى روشن و آگاهانه است و آدمى با تلاش و پس از پیمودن مراحل تکامل، این شایستگى را مى یابد که خداوند آن را به او افاضه کند. این نوع معرفت، داراى مراتب گوناگونِ شدید و ضعیف است که آخرین مرحله آن، همان هدف نهایى آفرینش و بالاترین مرتبه کمال انسانى است. هر چند دریافت این معرفت حضورى، مانند گونه قبل، مستقیماً در اختیار آدمى نیست؛ اما مقدمات دستیابى به آن، از افعال اختیارى است. در حقیقت، افاضه این کمال (معرفت خداوند)، پاداش بخشى از افعال اختیارى انسان است که به صورت تام و کامل، در آخرت به او داده مى شود؛ گرچه مراتب دیگرى از این معرفت حضورى براى برخى از اولیاى خدا در این دنیا فراهم مى آید. قرآن مجید از این معرفت به «رؤیت»، «شهود»، «نظر» و مانند آن یاد کرده است: «وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ ناضِرَةٌ * إِلى رَبِّها ناظِرَةٌ»؛ قیامت (75)، آیه 22 و 23.؛ «رخسارهایى در آن روز برافروخته [ و به چشم دل ] به سوى [ جمال ]پروردگارشان نظر کننده اند» و «وَ کَذلِکَ نُرِى إِبْراهِیمَ مَلَکُوتَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ لِیَکُونَ مِنَ الْمُوقِنِینَ»؛ انعام (6)، آیه 75.؛ «و این گونه ملکوت آسمان ها و زمین را به ابراهیم نمایاندیم تا از جمله یقین کنندگان باشد».
با توجه به اینکه شناخت خدا از راه خودشناسى، در قلمرو علم حضورى مذکور قرار مى گیرد، پاسخ به دو پرسش زیر متفاوت خواهد بود:
– مقصود از معرفت نفس چیست؟
چطور مى توان به آن دست پیدا کرد؟