۱۳۹۲/۰۷/۲۳
–
۸۲۷ بازدید
کتب اربعه شیعه ۴ تا میباشد یعنی هر چه حدیث و روایت در این کتب بود موافق نظر شیعه و قابل قبول هست واگر غیر از این بود ضعیف و مردود هست آیا این درست هست؟ اگه کتب اربعه شیعه ۴ تا هست ما بگیم هر چی تو این کتاب بود موافق نظر شیعه هست پس کتابهایی مثل کتاب وسائل شیعه-بحار مرحوم مجلسی و… این کتب پس باید از نظر روایی و حدیثی ضعیف باشند.
این سخن که تنها روایات کتب اربعه صحیح است و دیگر کتب روایاتشان مردود است مطلبی است غیر صحیح و از چند جهت دارای اشکال است که ذیلا به آن اشاره می شود .
اولا: به جز کتب اربعه کتب دیگری که توسط قدمای از اصحاب نوشته شده در اعتبار دست کمی از کتب اربعه ندارند از باب مثال کتاب کامل الزیارات محمد بن جعفربن قولویه متوفای367 از نظر اعتبار در جایگاهی بسیار بالا قرار دارد که همپای کتب اربعه و یا حتی از برخی نیز بالاتر است ، نویسنده آن از ثقات اصحاب و بزرگان شیعه بوده است و در ابتدای کتاب خودش تمامی روات و یا حد اقل روات متصل به خودش را توثیق نموده است که بسیار از فقها بر اساس گفته وی رجال واقع در اسناد این کتاب را ثقه می دانند و سخن وی را در ابتدای کتاب توثیق عام نسبت به تمامی رجال این کتاب می دانند که این خود کمکی برای تشخیص ثقات می باشد همچنین تفاوتی میان من لایحضر که از کتب اربعه است و توسط شیخ صدوق نوشته شده با دیگر کتب وی همچون توحید، خصال، و معانی الاخبار نیست وهمه از نظر اعتبار یکسانند بنا بر این اصل این سخن که تنها کتب اربعه معتبرند بی اساس است بله کتب اربعه از اعتبار بالایی برخوردارند نسبت به برخی کتب اما به صورت کلی قابل قبول نیست .
ثانیا: مقایسه بین کتبی همچون کتب اربعه و کتبی همچون وسایل الشیعه وبحار کاملا بی وجه و غیر کارشناسانه است چون کتاب وسائل الشیعه برگرفته از همان کتب اربعه است یعنی قریب به هشتاد تا نود درصد این کتاب را روایات همان کتب اربعه تشکیل می دهد بنا بر این معتبر نبودن این کتاب یعنی معتبر نبودن کتب اربعه و دیگر منابع معتبری که این کتاب از آن نقل می کند، مبنای کار صاحب وسائل در کتاب خودش گرد آوری روایات کتب اربعه و نظام دهی به آنها بوده است و معنا ندارد که بگوییم کتب اربعه معتبرند واین کتاب معتبر نیست و یا کتاب بحار برگرفته از منابعی همچون کتب اربعه و دیگر کتب معتبر همچون کتب مرحوم صدوق است هر چند در این کتاب از کتبی که اعتبار بالایی ندارند نیز نقل شده است خلاصه سخن این که نباید کتب حدیثی را که از منابع دست اول هستند را با کتبی که از منابع دست دوم اند و از همان منابع اولیه گرد آوری شده اند را با هم مقایسه کرد از نظر اعتبار که این کاری غیر فنی است .
اولا: به جز کتب اربعه کتب دیگری که توسط قدمای از اصحاب نوشته شده در اعتبار دست کمی از کتب اربعه ندارند از باب مثال کتاب کامل الزیارات محمد بن جعفربن قولویه متوفای367 از نظر اعتبار در جایگاهی بسیار بالا قرار دارد که همپای کتب اربعه و یا حتی از برخی نیز بالاتر است ، نویسنده آن از ثقات اصحاب و بزرگان شیعه بوده است و در ابتدای کتاب خودش تمامی روات و یا حد اقل روات متصل به خودش را توثیق نموده است که بسیار از فقها بر اساس گفته وی رجال واقع در اسناد این کتاب را ثقه می دانند و سخن وی را در ابتدای کتاب توثیق عام نسبت به تمامی رجال این کتاب می دانند که این خود کمکی برای تشخیص ثقات می باشد همچنین تفاوتی میان من لایحضر که از کتب اربعه است و توسط شیخ صدوق نوشته شده با دیگر کتب وی همچون توحید، خصال، و معانی الاخبار نیست وهمه از نظر اعتبار یکسانند بنا بر این اصل این سخن که تنها کتب اربعه معتبرند بی اساس است بله کتب اربعه از اعتبار بالایی برخوردارند نسبت به برخی کتب اما به صورت کلی قابل قبول نیست .
ثانیا: مقایسه بین کتبی همچون کتب اربعه و کتبی همچون وسایل الشیعه وبحار کاملا بی وجه و غیر کارشناسانه است چون کتاب وسائل الشیعه برگرفته از همان کتب اربعه است یعنی قریب به هشتاد تا نود درصد این کتاب را روایات همان کتب اربعه تشکیل می دهد بنا بر این معتبر نبودن این کتاب یعنی معتبر نبودن کتب اربعه و دیگر منابع معتبری که این کتاب از آن نقل می کند، مبنای کار صاحب وسائل در کتاب خودش گرد آوری روایات کتب اربعه و نظام دهی به آنها بوده است و معنا ندارد که بگوییم کتب اربعه معتبرند واین کتاب معتبر نیست و یا کتاب بحار برگرفته از منابعی همچون کتب اربعه و دیگر کتب معتبر همچون کتب مرحوم صدوق است هر چند در این کتاب از کتبی که اعتبار بالایی ندارند نیز نقل شده است خلاصه سخن این که نباید کتب حدیثی را که از منابع دست اول هستند را با کتبی که از منابع دست دوم اند و از همان منابع اولیه گرد آوری شده اند را با هم مقایسه کرد از نظر اعتبار که این کاری غیر فنی است .