خانه » همه » مذهبی » جوانان، امیدهای منجی موعود؛ نه گام تا مهدی یاوری

جوانان، امیدهای منجی موعود؛ نه گام تا مهدی یاوری


جوانان، امیدهای منجی موعود؛ نه گام تا مهدی یاوری

۱۳۹۲/۰۷/۲۲


۵۵ بازدید

جوانان، امیدهای منجی موعود؛ نه گام تا مهدی یاوری

خدامراد سلیمیان عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی

فصل جوانی، شورانگیزترین فصل زندگی و دلپذیرترین لحظات حیات انسانی است که خاطرات تلخ و شیرین آن همچون رنگین کمانی زیبا و شگفتی‌آفرین از جلوه‌های عشق و معرفت، شور و شیدایی و رشد و شکوفایی در آسمان آرزوهای همگان نقش می‌زند. فصلی است برای شکفتن و شکوفایی غنچه‌های کمال و معرفت و موسمی است برای جوشش و فوران زلال ایمان و معنویت.

جوانان، امیدهای منجی موعود؛ نه گام تا مهدی یاوری

خدامراد سلیمیان عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی

فصل جوانی، شورانگیزترین فصل زندگی و دلپذیرترین لحظات حیات انسانی است که خاطرات تلخ و شیرین آن همچون رنگین کمانی زیبا و شگفتی‌آفرین از جلوه‌های عشق و معرفت، شور و شیدایی و رشد و شکوفایی در آسمان آرزوهای همگان نقش می‌زند. فصلی است برای شکفتن و شکوفایی غنچه‌های کمال و معرفت و موسمی است برای جوشش و فوران زلال ایمان و معنویت.

و در این فصل جوانان، جوانه‌های سرسبز و شاداب و شکوفه‌های زیبا و دلپذیر درخت زندگی و حیات انسانی‌اند که در دنیای پیچیدة امروز، صحنه‌های تاریک و روشن زندگی را از زلال نگاه ساده و صمیمی و افق آرمانی خویش تجربه می‌کنند تا آرام آرام وارد دنیای بزرگی و بزرگ‌ترها شوند. در این میان جوان مؤمن بر آن است تا شوریدگی جوانی را با شوق ایمان و عرفان در هم آمیزد و سرّ زندگی خویش را با عبادت و نیایش و پویایی خویش را با طراوت امید وتلاش همچنان زنده و پرحرارت نگه دارد.

با توجه به جایگاه مهم جوان و جوانی؛ آموزه‌های دینی همواره بر این موقعیت تأکید فراوانی کرده و بدان توجه نموده است. در این نوشتار برآنیم تا در هفت گام زمینه­های کمال انسانی را برای یاری و حضور در جامعه آرمانی موعود با هم مرور کنیم.

گام‌ نخست، مبدأ شناسی

آنگاه که انسان در نوجوانی نخستین گام‌ها را در مسیر می‌نهد، آوای خوش فطرت، او را به جست‌و‌جوی آگاهانة آفریدگار می‌خواند و در پس این کنکاش است که بارقه‌های الهی قلب او را به نور یگانه پرستی روشن می‌سازد. و از اینجاست که او به دنبال تقویت این بینش ارزشمند، گام‌های استوارتری بر‌می‌دارد.

بسی روشن است که پیروی از آموزه‌های سفیران خداوند و جانشینان آنها، چراغی فروزان فرا راه او خواهد بود، تا این استواری را با استقامت تمام استمرار بخشد.

آموزه‌هایی که در جهت روشن ساختن فلسفة زندگی و شناخت هدف‌های اساسی آن و نیز پدید‌ آوردن نشاط و امیدواری به آینده‌ای بهتر برای تداوم زندگی راهنمایی‌های ارجمندی را در دسترس نهاده است.

در این گام‌های نخستین است که جوان در پس اندیشه در مبدأ آفرینش زیرساخت‌های شناخت هدف آفرینش را نیز در نهاد خود شکل می‌دهد تا در پرتو این دو باور، زندگی را بر شیوه‌ای سالم و دل‌پذیر سامان بخشد.

بی‌گمان در این مرحلة حساس، عقل و فطرت سالم با یاری خواهی از آموزه‌های دینی ـ آیات قرآن و سخنان معصومان علیهم السلام ـ راه را بر رهروان هرچه روشن‌تر ساخته، او را برای رسیدن به کمال مطلوب آماده می‌سازد.

اندیشة سالم حکم می‌کند ـ افزون برآنچه اشاره شد ـ گذر از راه‌های ناپیموده، نیازمند راهنمایان رهیافته است. آنان که هم راه را می‌شناسند و هم مقصد را.

اینان در این مرحله می‌توانند در آشنایی جوان با ویژگی‌های جهان بینی مذهبی و هدایت اندیشه و تأملات مذهبی او، و نیز کامل کردن ساختار فکری او در بینش توحیدی و توانمند ساختن او در برابر شبهه‌های مربوط، نقش اثر گذاری داشته باشند که زندگی رهیافتگان سرشار از این راهبری‌هاست.

گام دوم: دین‌شناسی و دین‌داری

جوان، هنگام گذر در مرحله یگانه‌پرستی، خود را نیازمند آگاهی‌های هر چه بیشتر دربارة دین می‌بیند. از این رو به دنبال شناخت مبانی اعتقادی در بینش اسلامی گام می‌نهد. او در این مسیر همواره به دنبال کشف رازهای آفرینش است و برای پاسخ به نیازهای فطری و درونی خود به دنبال اثبات هدفمند بودن نظام آفرینش و زندگی خویش است.

رفته رفته در این دوره، جوان، حوزه دین‌شناسی را به دین‌داری نزدیک و نزدیکتر می‌کند تا جایی که دین داری او به طور کامل منطبق بر دین‌شناسی می‌گردد و این دو نه فقط در عرصة فکر و اندیشه که عرصه رفتار و کردار را نیز به طور کامل زیر نفوذ خود قرار می‌دهد به گونه‌ای که رفتارهای دینی او بر اساس فهمی آگاهانه از دین صورت می‌گیرد.

روشن است که کمال این مرحله بدان است که پس از تعمیق‌‌بخشی به باورهای اساسی، در برابر هرگونه شبهه و کژی، پاسخ‌های درخور و روشنی در نهاد خود شکل داده باشد.

بی‌ترید در این مرحله سرمشق از رهیافتگان، نقش بسیار ارزنده‌ای در رسیدن به مقصد دارد که از جمله آنها هدایت و تقویت جوشش فکری و تکاپوی درونی جوان در کشف رازهای آفرینش و قانونمند بودن هستی است. چنان‌که روحیة توکل و پدیدآوردن باورهای قلبی به حکمت پدیده‌های آفرینش با مطالعه در آموزه‌های اسلام و منابع معتبر از دیگر راه‌های گذر سالم از این مرحله به شمار می‌آید.

گام سوم: رستاخیز باوری

آیین اسلام، دنیا را درآمدی بر آخرت و جایگاهی برای زمینه سازی نیک‌بختی یا شوربختی انسان می داند. در فرهنگ اسلامی، این سخن همیشه تکرار می شود که: «الدنیا مزرعة الاخرة» از این رو، آموزه های دینی با جامع نگری ویژه ای، به همة زوایای زندگی بشر نگاه می‌کند و می کوشد با همراه کردن خواسته های جسمانی و روحانی آدمی، او را به جایگاه بالای تکامل برساند.

در عرصة ایمان و معرفت بینش انسان‌ها به رستاخیز و پاسخگویی به رفتارها در برابر دادگاه خداوند، نقش مهمی در سامان‌بخشی رفتارهای انسان در دوران زندگی دارد. باور به این که زمانی انسان در برابر خداوند به هر آنچه انجام داده و باور داشته می‌بایست پاسخ دهد، انسان را بر آن می‌دارد تا در کارهایی که انجام می‌دهد بیاندیشد. در این مرحله سطح بینش جوان به معاد وحساب، ثواب و عقاب در جهان دیگر، شکل گرفته و رشد می‌یابد.

خداوند در آیات فراوانی بر لزوم آمادگی انسان‌ها برای پاسخگویی به رفتارهایشان تأکید ورزیده است.

افزون بر آیات قرآن دیگر آموزه‌های دینی نیز انسان‌ها را به فرجام‌نگری هنگام رفتارهای خود سفارش کرده است و ایشان را به حساب‌کشی از خود پیش از قیامت سفارش نموده است.

این رستاخیزباوری پیش از آن که در دیگران مفید افتد، در خود پیشوایان دینی فراوان تأثیر می‌گذاشت که نمونه‌های فراوانی در تاریخ نقل شده است.

در تاریخ اسلام، جوانان پرشماری بوده‌اند که باور به رستاخیز و پاسخ‌گویی در برابر خداوند، زندگیشان را سرشار از نیکی و سعادت کرده است و ایشان را از گردنه‌های سهمگین زندگی به سلامت عبور داده است.

جوانانی که در صحنه‌های گناه و نافرمانی پروردگار، با مددخواهی از این باور با دامنی پاک و روحی پاکیزه، ایمان به سلامت برده‌اند.

از امام صادق علیه السلام روایت شده که فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله نماز بامداد را با مردم گزارد، جوانی را در مسجد دید که چرت می زد و سر به زیر می داشت، رنگش زرد بود و تنش لاغر و دیده هایش به گودی فرو رفته بود، پس رسول خدا به او فرمود: ای فلانی، چگونه صبح کردی؟

گفت: ای پیامبر! در حال یقین صبح کردم.

رسول خدا صلی الله علیه و آله از گفته او در شگفت شد و فرمود: «برای هر یقینی حقیقتی است، حقیقت یقین تو چیست؟»

در پاسخ گفت: ای پیامبر! یقین من همان است که مرا اندوهگین کرده و شبم را به بی خوابی کشیده و روز گرمم را به تحمل تشنگی (روزه). جانم از دنیا، و آنچه در آن است به تنگ آمده و رو گردان است تا آنجا که گویا می بینم عرش پروردگارم برای رسیدن به حساب برپا است، و همه مردم برای آن محشور شدند و من در میان آنها هستم، گویا می نگرم به اهل بهشت که در نعمت اندرند و در بهشت با هم تعارف می کنند و بر پشتی‌ها تکیه زده اند و گویا نگاه می کنم به دوزخیان که در آن زیر شکنجه اند و فریاد می کشند، گویا من هم اکنون نعره آتش دوزخ را می شنوم که در گوشم می گردد و می چرخد، رسول خدا به اصحابش فرمود: این بنده ای است که خدا دلش را با ایمان روشن کرده، سپس به او فرمود: «آنچه داری، نگه دار!».

گفت: ای پیامبر! برای من دعا کن که به همراه تو شربت شهادت نوشم.

پیامبر صلی الله علیه و آله برایش دعا کرد و درنگی نکرد که در یکی از جنگ‌های پیغمبر به جبهه جهاد رفت و پس از نه تن دیگر شهید شد، و او نفر دهم بود.[1]

با کمال تأسف یکی از آسیب‌های زندگی امروزی آن است که مردم از آنچه آنها را به یاد مرگ و قیامت می‌اندازد پرهیز می‌کنند. در گذشته اگر کسی از دنیا می‌رفت مردم با شرکت در مراسم تشییع و خاک سپاری او تا مدت‌ها در اندیشه مرگ و قیامت بودند و بدان سبب در رفتار خود دقت بیشتری می‌کردند، اما امروز گاهی نزدیک‌ترین همسایه یا خویشاوند کسی از دنیا می‌رود و مدت‌ها بعد فرد از آن آگاه می‌شود.

گام چهارم: پرستش آگاهانه و عاشقانه

پرستش، به معنی انجام کارهای مذهبی برای تقرب به خداست. انجام کارهای نیک و خیرخواهانه بهترین وسیله خودسازی و رسیدن به خداست و هیچ محدودیتی ندارد.

از روایات فراوانی استفاده می‌شود که عبادت در دوران جوانی اهمیت و ارزش والایی دارد. رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله در این باره عبادت جوان و پیر را مقایسه کرده می‌فرماید: «برتری جوان عبادت‌پیشه که در نورسی به عبادت رو آورده، بر پیرانی که در بزرگی به عبادت رو آورده‌اند، مانند برتری پیامبران بر دیگر مردمان است.»[2]

در عرصه ایمان و معرفت، یکی از بحث‌های مهمی که دین بر آن تأکید کرده است، آگاهانه بودن دین‌داری و پرستش خداوند است، به گونه‌ای که آموزه‌های دینی بیش از آن که به انجام واجباتی دینی سفارش کنند، به آگاهانه انجام دادن آن توصیه کرده‌اند.

پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله ‌فرمود: «هر چیزی را ستونی است و ستون این دین، فهم (آگاهی ژرف) است.»[3]

از آن‌جا که پرستش خداوند در دوران جوانی از اهمیت بسزایی برخوردار است، آگاهانه بودن آن نیز در کانون توجه آموزه‌های دینی قرار دارد. به بیان دیگر کیفیت رفتارهای عبادی، بیش از کمیت آن مورد توجه است؛ از این رو انجام عبادات کمتر با آگاهی، بهتر است از عبادت‌های فراوان بدون شناخت و معرفت.

در این مرحله آشنایی جوان با فلسفة احکام و دین و شناخت روش‌های تحکیم عمل صالح و اصلاح شیوه زندگی از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. و در این‌جاست که افزون بر مراقبت‌های درونی، جوان نیازمند آگاهی بخشی‌های بیرونی از طرف افراد شایسته است.

در این‌جاست که نقش سر مشق و الگو از رهیافتگان و انسان‌های بزرگ و شایسته خودنمایی خواهد کرد. جوانانی که در دوره جوانی ضمن آگاهی از دستور العمل‌های دینی آنها را در تمام زندگی خود اجرا نموده‌اند و هرگز از آموزش در این زمینه کوتاهی نکرده‌اند.

تاریخ زندگی پیشوایان معصوم علیه السلام ـ به سبب شناخت بسیار بالای آنان از خداوند متعال ـ سرشار از عبادت‌هایی است که هر کدام درسی بزرگ برای رهپویان به شمار می‌رود.

گام پنجم: انس با آیات قرآن

قلب جوان چون زمین آمادة کشت است. و قرآن باران معارف بلند آسمانی. چون این باران بر این زمین بارید بخشی از ثمرات آن گل‌های خوشبویی است که عطر آن همة زندگی را عطر‌اگین خواهد کرد.

جوان آنگاه که جان خویش را با زلال آبشار جاری قرآن می‌شوید با رشته‌های نادیدنی به پروردگار هستی پیوند می‌خورد و زندگی خویش را از هر زشتی و پلیدی پاکیزه می‌کند.

بهترین فرصت برای فراگیری قرآن، دوره نوجوانی و جوانی است و آنچه در این دوره فراگرفته شود، ماندگار و جاودان خواهد بود. بزرگان همواره بر این نکته سفارش کرده‌اند که اگر جوانان با قرآن مأنوس شوند، آیات روح بخش آن با دل و جان آنان می آمیزد و قلبشان نورانی می شود.

امام صادق علیه السلام فرمود: «هر جوان پارسا و با ایمانی که به قرائت قرآن بپردازد، قرآن با گوشت و خون او در می آمیزد».

به این معنا که همه اعضا و جوارح او قرآنی می‌شود و بنابراین همه کارهای او بر اساس آموزه‌های قرآن خواهد بود.

و امروزه جوانانی که نگران بیهودگی و زیان در زندگی هستند شایسته است تا هرچه بیشتر با کلام الهی انس یابند و از این زلال بی‌پایان سرشار شوند. بسی جای تأسّف است که ابزار و عواملی چند دست به هم داده روز به روز بر فاصله و شکاف بین جوان و سخنان خدای مهربان می‌افزاید.

بیاییم دریچه‌های دل را به سمت بوستان کلام الهی بیشتر باز کنیم تا نسیم جان‌پرور آن مشام جانمان را نوازش دهد.

گام ششم: پای‌بندی به آرمان‌های اسلامی

بی‌گمان حیات و بقای یک اندیشه، به پاسداشت و بزرگداشت شعائر و آداب و رسوم آن اندیشه است. در اسلام بسیاری از امور به عنوان شعائر معرفی شده‌اند. آیاتی از قرآن مسلمانان را به تعظیم شعائر سفارش کرده است.

البته شناخت این شعائر از اهمیت فراوانی برخوردار است چرا که ممکن است برخی امور به عنوان شعائر معرفی شوند، در حالی که در آموزه‌های دینی نیامده‌اند. بنابراین پرهیز از افراط و تفریط و توجه به پیرایه‌‌هایی که همچنان در گذر زمان اصول شعائر مذهبی را تهدید می‌کنند همواره یکی از دغدغه‌های بزرگان دین بوده است.

آن‌گاه که باورهای دینی در جان کسی رسوخ کند، به هیچ قیمت حاضر نیست دست از آنها بردارد. در این‌جا دشمنان از دو راه نفوذ می‌کنند: نخست باورهای جوانان را سست می‌کنند و در ادامه با کسانی که سرسختانه به حفظ ایمان خود پرداخته‌اند با انواع آزارها به مقابله برمی‌خیزند. تاریخ پر افتخار اسلام سرشار است از پایمردی‌ها و رشادت‌های انسان‌های آزاده در برابر این دشمنی‌ها.

امروزه یکی از برجستگی‌های جوان در عرصه ایمان و معرفت، اهتمام ویژه او به شعائر دینی و آداب اسلامی است که مهم‌ترین نماد آن حضور پرنشاط و چشم‌گیر آنان در مراسم مذهبی است. حضور در مجالس محرم، ماه رمضان، ولادت‌ها و شهادت‌های معصومان علیهم السلام و دیگر مناسبت‌ها، نمونه‌های برجسته این توجه است. این حضور ارزشمند که در جهت تعظیم شعائر است، از جمله زمینه‌های ارزشمند برای جذب هرچه بیشتر جوانان به آموزه‌های دینی به شمار می‌آید.

گام هفتم: خویشتن‌داری و خودسازی

چه تسلط بر خویشتن ـ خود کنترلی ـ یکی از عالی‌‌ترین رهیافت‌های یک نظام تربیتی درست به شمار می‌آید. از این رو، در آموزه‌های مهم اخلاقی سفارش شده که انسان هماره جان خویش را از پلیدی‌ها پاک سازد و روح خود را همواره با یاد پروردگار صفا و جلا دهد و نیز در روبه‌رویی با نافرمانی‌های پروردگار خویش را نگه دارد.

در آیات قرآن و روایات معصومان علیهم السلام این ویژگی از برجسته‌ترین صفات انسان شمرده شده است که با آن می‌توان زندگی سعادت‌مندی را پشت سر نهاد.

امام سجاد علیه السلام فرمود: «مردی با خانواده اش مسافرت دریا کرد، کشتی آنها شکست و از کسانی که در کشتی بودند، جز زن آن مرد نجات نیافت، او بر تخته پاره‌ای از الوار کشتی نشست تا به یکی از جزیره های آن دریا پناهنده شد، در آن جزیره مردی راهزن بود که همه پرده های حرمت خدا را دریده بود، ناگاه دید آن زن بالای سرش ایستاده است، سر به سوی او بلند کرد و گفت: تو انسانی یا جنی؟ گفت: انسانم، بی آنکه با او سخنی گوید، آماده گناه با او شد، زن لرزان و پریشان گشت، به او گفت: چرا پریشان گشتی؟ زن گفت: از این می‌ترسم ـ و با دست اشاره به آسمان کرد ـ مرد گفت: مگر تا کنون چنین کاری کرده ‌ای؟ (گناه) زن گفت: نه، به عزت خدا سوگند. مرد گفت: چرا از خدا چنین می‌ترسی، در صورتی که چنین کاری نکرده‌ای و من تو را مجبور می‌کنم، به‌ خدا که من به پریشانی و ترس از تو سزاوارترم، سپس کاری نکرده برخاست و به سوی خانواده اش رفت و همواره به فکر توبه و بازگشت بود.

روزی در میان راه به راهبی برخورد و آفتاب داغ بر سر آنها می‌تابید، راهب به جوان گفت: دعا کن تا خدا ابری بر سر ما آرد که آفتاب ما را نسوزاند، جوان گفت: من برای خود نزد خدا کار نیکی نمی بینم تا جرأت کنم و چیزی از او بخواهم. راهب گفت: پس من دعا می‌کنم و تو آمین بگو. گفت: آری خوب است، راهب دعا می‌کرد و جوان آمین می‌گفت. به زودی ابری بر سر آنها سایه انداخت. هر دو پاره‌ای از روز را زیر ابر راه رفتند تا سر دو راهی رسیدند. جوان از یک راه و راهب از راه دیگر رفت، و ابر همراه جوان شد. راهب گفت: تو بهتر از منی. دعا به خاطر تو مستجاب شد نه به خاطر من، گزارش اعمال خوب خود را به من بگو، جوان داستان آن زن را بیان کرد. راهب گفت: چون ترس از خدا تو را گرفت، گناهان گذشته ات آمرزیده شد، اکنون مواظب باش که در آینده چگونه باشی».

در جوانی پاک بودن شیوه پیغمبری است ورنه هر گبری به پیری می‌شود پرهیزگار

تزکیه نفس و تهذیب اخلاق و حفظ طهارت روح و سلامت نفس و ترک گناه، برای همگان بایسته و لازم است، اما برای جوان زیبنده و مایه آراستگی روح و روان است.

ابن عباس از پیامبر صلی الله علیه و آله نقل کرده که فرمود:«بهترین‌های امت من، کسانی هستند که چون خداوند آنان را به بلا گرفتار کند، پاک‌دامنی ورزند، گفتند: کدام بلا؟ فرمود: عشق!»

جوانی که در راستی‌ و امانت‌داری پای‌بند به دستورات شرع است، در واقع نوعی حس قدسی را در خود پدید آورده که زندگی او را در نهایت آرامش پیش خواهد برد. او با رعایت تقوا خداوند را ناظر و ناصری توانمند بر رفتار خویش دانسته و در کوران حوادث او را مددکار خویش می‌داند. و بی گمان چنین جوانی به نیکوترین صورت با یاری‌های خداوند مدد خواهد شد.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: «هر گاه قیامت برپا شود، خداوند برای گروهی از امّت من، بال‌هایی قرار می‌دهد که با آنها، از قبرها به سوی بهشت پرواز می‌کنند، در آن گردش نمایند و هرگونه خواستند، از نعمت‌ها بهره‌ برند. فرشتگان به آنان می‌گویند: آیا حسابرسی را دیدید؟ می‌گویند: ما حسابرسی ندیدیم. می‌پرسند: از صراط، عبور کردید؟ می‌گویند: ما صراطی ندیدیم. می‌پرسند: جهنم را دیدید؟ می‌گویند: چیزی ندیدیم. آن‌گاه فرشتگان می‌گویند: از امّت چه کسی هستید؟ می‌گویند: از امّت محمد صلی الله علیه و آله.

فرشتگان می‌گویند: شما را به خدا سوگند، بگویید رفتارتان در دنیا چه بود؟ می‌گویند: دو ویژگی در ما بود که خداوند ما را بدین پایه از رحمت خویش رسانید. می‌پرسند: آن دو ویژگی چیست؟ می‌گویند: هرگاه در خلوت بودیم، شرم داشتیم نافرمانی خدا کنیم و به اندکی که روزی ما بود خشنود بودیم. فرشتگان می‌گویند: این جایگاه سزاوار شماست».

گام هشتم: بهره‌گیری از فرصت‌ها

آن‌گاه که بزرگان و پیشوایان دین سخن از گذر فرصت‌ها به میان می‌آورند، از بهترین تشبیه‌ها بهره می‌گیرند و آن گذر ابرهای بهاری است. آری فرصت‌های زندگی بسان ابرهای زودگذری است که لحظاتی چند در آسمان زندگی به آهستگی آشکار می‌شوند و دمی دیگر اثری از آنان باقی نمی‌ماند. افزون بر آن که آموزه‌های دینی بر بهره‌گیری از فرصت‌ها تأکید کرده‌اند، از کار امروز را فردا واگذاشتن نیز پرهیز داده‌اند. چه بسیار کسانی که کاری را برای فردا نهادند و هرگز فردایی را نیافتند.

جوان هوشمند اگر به این بیندیشدکه اقتضائات و شرایط جوانی موقعیت استثنایی است که هرگز تکرار نخواهد شد قطعاً در بهره‌مندی از قابلیت‌های آن در رشد و شکوفایی، لحظه‌ای درنگ نخواهد کرد.

و البته نباید فراموش ‌کنیم که بزرگان و فرزانگان با اغتنام از فرصت‌های جوانی به قلّه‌های بزرگی و فرزانگی رسیده‌اند.

بدون تردید از مهم‌ترین راه‌های موفقیت در این مرحله حساس، برنامه‌ریزی، نظم و هدفدار بودن در فعالیت‌های زندگی است.

امروزه جدابیت‌های فراوان و گوناگون، هر یک فرصت‌های فراوانی را از جوانی‌ها به خود اختصاص می‌دهند که نیازمند مدیریتی عاقلانه است.

گام نهم: عفاف و پاک‌دامنی

با توجه به فوران نیروهای جسمی و هیجان‌های جوانی و به‌ویژه نیروی جنسی خویشتن‌داری و خودنگه‌داری در این زمینه اهمیت بسیار والایی دارد.

از این حالت در آموزه‌های دینی به بزرگی یاد شده است. به گونه‌ای که اگر جوانی در شور و هیجان جوانی به خاطر خشنودی آفریدگار جهان دامن به گناه نیالود، خداوند او را در جایگاهی بس بلند قرار داده، پاداشی بزرگ می‌دهد.

شاید کم تر جوانی یافت شود که سودای به دست‌آوردن خشنودی خداوند را در سر نپروراند و با آرزوی رسیدن به اوج خدایی بودن، روزگار سپری نکند.

یکی از صفات پسندیده ای که در فرهنگ اسلامی بدان توجه ویژه‌ای شده است، «عفّت» است که می‌ تواند زمینه‌های توفیقات الهی را فراهم نماید و به نظر می‌ رسد لغزشگاه خطرناکی برای سنین نوجوانی و جوانی باشد.

آموزه‌های دینی سرشار است از سفارش‌هایی که جوانان را به التزام اخلاقی و تعهد انسانی به حفظ و صیانت از حریم عفاف و پاکدامنی و کرامت انسانی فراخوانده است. البته شرع مقدس هرگز نیازهای طبیعی جوانان را نادیده نگرفته، راه ارضای آن را به گونه‌‍‌‌هایی بس بزرگوارانه سفارش کرده است. برای هریک از این نیازها راه‌هایی پیش رو قرار داده است و از انسان خواسته تا نیروهای خود را در جهت سازندگی فکری، عاطفی، و عقلانی به کار گیرد.

تقویت روحیه غیرت‌مندی جوانان به پاسداری از نوامیس و عفت و شرف خانوادگی و نیز پرورش روحیه معنوی و تربیت اخلاقی جوانان برای حفظ سلامت و مهار غریزه جنسی، فقط بخشی از راه‌کارهای این عرصه است. امروزه با توجه به جلوه‌های فراوانی که در تحریک جنسی جوانان نقش بسیاری دارد، اهتمام به آموزش نسل جوان در زمینه آسیب‌های روانی، اجتماعی و تربیتی این عرصه دارای اهمیتی بسیار است. تاریخ اسلام تندیس‌های بزرگی از عفاف، پاکدامنی و خویشتن‌داری برای عبرت‌آموزی در اختیار جوانان ما قرار داده است.

… و اگر این نه گام را به خوبی برداشتیم امید است در شمار یاران آفتاب باشیم.

ان شاء الله

——————————————————————————–

[1] . محمدبن یعقوب کلینی، الکافی، ج2، ص53، ح2. [2] . متقی هندی، کنز العمال، ج15، ص 776، ح 43059. [3] . علامه مجلسی، بحار الانوار، ج1، ص216، ح30.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد