خانه » همه » مذهبی » منظور از راویان احادیث؛ مراجع یا ولی فقیه؟

منظور از راویان احادیث؛ مراجع یا ولی فقیه؟


منظور از راویان احادیث؛ مراجع یا ولی فقیه؟

۱۳۹۲/۰۷/۱۸


۱۹۰۴۳ بازدید

در روایاتی که مستند ولایت فقیه هستند هر چند تعبیر راویان حدیث به کار رفته است , اما شواهد و قرائن متقنی در این روایات وجود دارد که منظور از این افراد اولاً صرف راویان احادیث ائمه اطهار علیهم السلام نیست و ثانیاً مراد مراجع تقلید نیست و این تعبیر مربوط به تعیین حاکم اسلامی در عصر غیبت به عنوان نائب ایشان می باشد که همان ولی فقیه می باشد . در این زمینه به توضیح دو روایت عمده در این زمینه می پردازیم

در روایاتی که مستند ولایت فقیه هستند هر چند تعبیر راویان حدیث به کار رفته است , اما شواهد و قرائن متقنی در این روایات وجود دارد که منظور از این افراد اولاً صرف راویان احادیث ائمه اطهار علیهم السلام نیست و ثانیاً مراد مراجع تقلید نیست و این تعبیر مربوط به تعیین حاکم اسلامی در عصر غیبت به عنوان نائب ایشان می باشد که همان ولی فقیه می باشد . در این زمینه به توضیح دو روایت عمده در این زمینه می پردازیم

در روایتی که به توقیع شریف معروف است از ولی عصر عجل الله فرجه الشریف نقل شده که فرمودند: « و اما الحوادث الواقعه فارجعوا فیها الی رواه حدیثنا فانهم حجتی علیکم و انا حجه الله علیهم » و اما در رخدادهایی که پیش می آید به راویان حدیث ما مراجعه کنید ؛ زیرا آنان حجت من بر شمایند و من حجت خدا بر آنان هستم»(الحر العاملی , محمد بن الحسن , وسائل الشیعه , تهران : مکتبه الاسلامیه ,ج18, ص 101)

تعبیر « حوادث واقعه » در روایت قرینه بر این است که موضوع روایت صرف احکام شرعی و همین مسائلی که امروزه معمولا در رساله های علمیه نوشته می شود نبوده و مراد از رواه احادیث مراجع تقلید نمی باشد , زیرا اولا برای شیعیان معلوم بوده که در این گونه مسائل باید به علمای دین و کسانی که با اخبار و روایات ائمه و پیامبر علیهم السلام آشنایی دارند , مراجعه کنند و نیازی به سؤال نداشته است . همانگونه که در زمان حضور خود ائمه علیهم السلام به علت مشکلاتی نظیر دوری مسافت و امثال آنها که وجود داشته , امامان شیعه مردم را در مورد مسائل شرعی به افرادی نظیر یونس بن عبد الرحمان , زکریا بن آدم و امثال آنان ارجاع می دادند .ثانیاً اگر منظور راوی از حوادث واقعه , احکام شرعی بود , قاعدتاً باید تعبیراتی نظیر این که وظیفه ما در مورد حلال و حرام چجیست و یا در مورد احکام الله چه تکلیفی داریم و مانند آنها را به کار می برد که تعبیر شایع و رایجی بوده و در سایر روایات هم بسیار به کار رفته است و تعبیر « حوادث واقعه » در مورد احکام شرعی به هیچ وجه معمول و متداول نبوده است . ثالثاً اصولاً دلالت الفاظ , تابع وضع آنهاست و کلمه « حوادث واقعه» به هیچ وجه از نظرلغت و دلالت وضعی به معنای احکام شرعی نیست , بلکه معنای بسیار وسیعتری دارد که شامل مسائل و مشکلات و رخدادهای اجتماعی می شود . تعبیر « فانهم حجتی علیکم و انا حجه الله علیهم » بیانگر این است که نظرفقها جامع شرایط در همه مسائل مربوط به جامعه اسلامی به عنوان حجت است و آنها حجت بر مردم در عصر غیبت هستند . .( مصباح یزدی , محمد تقی , نگاهی گذرا به نظریه ولایت فقیه , قم: مؤسسه آموزشی و پژوهشی اما م خمینی (ره) , 1380, ص 99- 100)

حضرت امام فرمودند : « اینکه می گوید ولی امر حجت خداست , آیا در مسائل شرعیه حجت است که برای ما مسألهبگوید , اگر رسول اکرم فرموده بود که من می روم و امیر المؤمنین حجت من بر شماست شما از این می فهمیدید که حضرت رفتند , کارها همه تعطیل شد , فقط مسأله گویی مانده که آن هم به حضرت امیر واگذار شده است؟ یا اینکه حجه الله یعنی همانطور که حضرت رسول اکرم حجت است و مرجع تمام مردم , خدا او را تعیین کرده تا در همه کارها به او رجوع کنند , فقها هم مسئول امور و مرجع عام توده های مردم هستند » (امام خمینی , ولایت فقیه , تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره) , 1377 , ص 69)

مراد از راویان حدیث نیز نمی تواند هر کسی باشد که تنها راوی روایات ائمه اطهار علیهم السلام باشد , زیرا کسی که می خواهد روایتی را از آن بزرگواران نقل کند باید به طریقی احراز کرده باشد که این حدیث واقعاً از ایشان است و در غیر این صورت نمی تواند , روایت را به ایشان نسبت دهد و این امر نیازمند تخصص در علم رجال و درایه ( فهم حدیث) است که کار فقهاست.

در روایت مقبوله عمر بن حنظله نیز از امام صادق علیه السلام نقل شده که فرمودند: «… من کان منکم قد روی حدیثنا و نظر فی حلالنا و حرامنا و عرف احکامنا فلیرضوا به حکماً فانی قد جعلته علیکم حاکماً …» « …هر کس از شما که راوی حدیث ما باشد و در حلال و حرام ما بنگرد و احکام ما را بشناسد او را به عنوان حکم بپذیرید , همانا من او را حاکم بر شما قرار دادم …» (الحر العاملی , محمد بن الحسن , وسائل الشیعه , همان ج18, ص 99 )

در این روایت نیز قید « و نظر فی حلالنا و حرامنا و عرف احکامنا » مشخص می کند که منظور تنها صرف راویان احادیث نیست و کسانی است که آشنایی با احکام دین و حلال و حرام داشته باشند که نشانگر تخصص در مسائل دینی وفقهاست است مراد است. تعبیر « فانی قد جعلته حاکما» نیز بیانگر این نکته است که مراد مرجع تقلید و مسائل شرعی نبوده و منظور تعیین حاکم برای جامعه به منظور حل و فصل مسائل دینی است . زیرا حاکم یعنی کسی که در همه عرصه های مربوط به اداره جامعه اسلامی دارای حاکمیت است و مراد ولی فقیه است نه تنها مراجع تقلید . از این رو فقیه بزرگ شیخ انصاری (ره) می فرمایند : « تعلیل امام به وجوب رضایت به حکومت فقیه جامع شرایط در خصومات و اختلافات به اینکه او حاکم و حجت بر شماست و مطلق وبدون قید آوردن آن , دلالت می کند که حکومت فقیه در خصومات و منازعات از فروع حاکمیت و حجیت مطلقه او در همه مسائل است » ( انصاری , مرتضی , القضاء و الشهادات , قم: تحقیق تراث الشیخ الاعظم , 1415ق , ص 49)

بنابر این همین طور که ملاحظه می شود , روایاتی که مستند ولایت فقیه هستند , به صورت مشخص ناظر به مسأله حاکمیت جامعه اسلامی و نیابت از امام معصوم برای اداره جامعه اسلامی می باشند .

جهت آشنایی بیشتر به منابع زیر مراجعه شود :

امام خمینی , ولایت فقیه , تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)

جوادی آملی , عبد الله , ولایت فقیه , ولایت فقاهت و عدالت , قم: مرکز نشر اسرا, 1385

مصباح یزدی , محمد تقی , نگاهی گذرا به نظریه ولایت فقیه , قم: مؤسسه آموزشی و پژوهشی اما م خمینی (ره) , 1380

هادوی تهرانی , مهدی , ولایت فقیه , تهران : کانون اندیشه جوان , 1379

سروش , محمد , دین و دولت در اندیشه اسلامی , قم: دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه , 1378

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد