خانه » همه » مذهبی » نتیجه مذاکره با آمریکا چی شد؟

نتیجه مذاکره با آمریکا چی شد؟


نتیجه مذاکره با آمریکا چی شد؟

۱۳۹۲/۰۷/۱۵


۷۶ بازدید

دانشجوی گرامی ضمن تشکر از اینکه این مرکز را به منظور دریافت پاسخ سوالات خویش انتخاب کرده اید در پاسخ به سوال شما ابتدا باید این موضوع را بررسی نماییم که آیا اساسا آنچه که در روزهای اخیر تحت عنوان مذاکره با آمریکا مطرح می شود به همین صورتی است که در رسانه ها القاء می شود ؟ به عبارتی آیا مذاکراتی با آمریکا واقع شده است که تنها در چنین صورتی است که سوال فوق ، درست می باشد و گرنه اگر ماهیت رخدادهای اخیر مذاکره نبوده است دیگر سوال پیرامون نتیجه مذاکره با آمریکا خود به خود منتفی می شود .

دانشجوی گرامی ضمن تشکر از اینکه این مرکز را به منظور دریافت پاسخ سوالات خویش انتخاب کرده اید در پاسخ به سوال شما ابتدا باید این موضوع را بررسی نماییم که آیا اساسا آنچه که در روزهای اخیر تحت عنوان مذاکره با آمریکا مطرح می شود به همین صورتی است که در رسانه ها القاء می شود ؟ به عبارتی آیا مذاکراتی با آمریکا واقع شده است که تنها در چنین صورتی است که سوال فوق ، درست می باشد و گرنه اگر ماهیت رخدادهای اخیر مذاکره نبوده است دیگر سوال پیرامون نتیجه مذاکره با آمریکا خود به خود منتفی می شود .

اما در پاسخ به این موضوع باید بگوییم با روی کار آمدن دولت دکتر روحانی که یکی از شعارهایش تعامل هر چه بیشتر با غرب بود و نیز بروز برخی نشانه ها از سوی غرب برای برقراری رابطه و تعامل با ایران برخی چنین تصور کردند شرایط امروز به گونه ای است که مقدمات و شرایط رابطه با آمریکا فراهم شده است که این شرایط را می توان از تغییر لحن های سیاستمداران آمریکایی و درخواست هایی که برای مذاکره یا رابطه با این کشور از جانب آمریکایی ها صورت می گیرد به دست آورد . البته اینکه گفته می شود چنین شرایطی فراهم شده است همواره در تاریخ انقلاب اسلامی و به هنگام طرح مذاکره با آمریکا به ویژه از جانب سینه چاکان رابطه با آمریکا مطرح بوده است و به محض ارسال کوچکترین چراغ سبزی از جانب آمریکا (بدون بررسی اینکه آیا این چراغ سبز واقعی است و یا برای فریب نشان داده می شود) عده ای را به تکاپو وا می داشت تا در تحلیل ها و تبیین های خود از دولتمردان نظام جمهوری اسلامی بخواهند به این چراغ سبز ، پاسخ مساعدی داده و یخ قطع رابطه را ذوب نمایند . اما تجربه تاریخی نشان داده است که همواره پس از مدتی ، این چراغ سبز ها خود را تبدیل به آژیر خطر کرده اند کما اینکه در دوران اصلاحات ، از برخی تغییر لحن های سران کاخ سفید تمایل آمریکا به تغییر در سیاست های این کشور و در نتیجه فراهم شدن شرایط برای برقراری رابطه با این کشور فهمیده می شد اما دیر زمانی نگذشته بود که با بروز برخی ناآرامی ها در سال 78 ، آمریکا رسما به دخالت در امور داخلی کشورمان و حمایت از آشوبگران پرداخت که در نهایت مشخص شد این کشور هیچ تغییری در سیاست خود نداده و لبخندهای ظاهری وی نیز صرفا برای فریب ساده دلان بوده است و یا حتی کمی بعد تر با وجود ابراز تمایل مسئولان دولت اصلاحات برای تعامل بیشتر با غرب ، رئیس جمهور آمریکا رسما کشورمان را به عنوان یکی از سه محور شرارت در دنیا معرفی کرد و میزان واقعی بودن چراغ سبزهایی که در آغاز دولت اصلاحات نشان داده می شد را آشکار کرد .

با توجه به این موضوع در بحث رابطه با آمریکا و چراغ سبزهایی که هر از چند گاه به سمت کشورمان نشانه می رود دو نوع واکنش و رویکرد مطرح بوده است : نخست اینکه با توجه به پیشینه عملکرد آمریکا که در مجموع این کشور را یک کشور غیر قابل اعتماد معرفی می کند با هر نشانه ای به عنوان نشانه دروغین برخورد شود مگر اینکه خود این کشور به نوعی خلاف آن را ثابت کند که این رویکرد عمدتا در سیاست کشورمان در رابطه با آمریکا اتخاذ می شد و به اعتقاد ما ایرادی هم نداشت چرا که طبع بشر نیز همواره در باره انسان هایی که غیر قابل اعتماد بودن خود را به اثبات رسانده اند این چنین است که به اقدامات وی مشکوک بوده و حتی چراغ سبزهای وی را با دیده شک و تردید می نگرد مگر اینکه به نوعی خلاف آن ثابت شود که ثابت شدن خلاف آن نیز بسیار سخت است و همین رویه در فضای سیاسی که پر است از مکر و دغل و فریب قطعا بیش از رابطه با انسان ها می تواند کاربرد داشته باشد . در واقع دلیل به کار گیری این رویکرد ، ماهیت دولت امریکا و عملکرد سابق آن می باشد که در مجموع وی را غیر قابل اعتماد کرده است و گرنه در ارتباط با بسیاری از کشورها اصل بر اعتماد گذاشته می شود مگر اینکه خلاف آن ثابت شود.

رویکرد دوم که اخیرا اتخاذ شده است و رویکرد جدیدی است عبارت است از اینکه به جای اینکه با دیدن نخستین چراغ سبز ها اصل را بر دروغین بودن آن بگذاریم ، بهتر است اقداماتی در جهت راستی آزمایی این چراغ سبز ها انجام دهیم که لازمه آن نیز نرم شدن برخی لحن های خود ما در عین حفظ اصول و ارزش های انقلابی و رصد واکنش های طرف مقابل در مقابل این نرمش ها و تحلیل دقیق آنها می باشد که چنین اقدامی در صورتی که با حفظ اصول و ارزش های انقلابی و نیز رعایت سه اصل عزت ، حکمت و مصلحت همراه باشد می تواند بخشی از آن چیزی باشد که مقام معظم رهبری از آن به عنوان «نرمش قهرمانانه» یاد کردند .

با توجه به این موضوع می توان گفت آنچه امروزه تحت عنوان مباحثی همچون مذاکره با آمریکا یا رابطه با امریکا توسط دولت آقای روحانی در حال انجام است صرفا اقداماتی در جهت راستی آزمایی چراغ سبز های آمریکاست و نه بیش از آن و صرف چنین اقداماتی به معنای مذاکره یا رابطه با این کشور و یا حسنه شدن همه روابط نمی باشد . ضمن اینکه همانگونه که آقای روحانی نیز در مصاحبه ها و سخنرانی های خود تاکید داشته اند در کنار اقداماتی که در جهت تعامل با آمریکا در جریان است ، ایشان همچنان بر اصول و ارزش های انقلابی و نیز اصول سیاست خارجی و سیاست های کلانی که مقام معظم رهبری ترسیم کرده اند وفادارند. به عنوان مثال ایشان در یکی از مصاحبه های خود در این زمینه چنین می گویند : « باید در عرصه سیاست خارجی انعطاف حکمت آمیز داشت که همان نرمش قهرمانانه ای است که مقام معظم رهبری فرمودند و ما از اصول و آرمان ها و عزت ملی عدول نمی کنیم…. ما می توانیم به پشتوانه و حمایت ملت و در سایه رهنمودهای حکیمانه مقام معظم رهبری مسائل را هر چه که پیچیده تر باشد حل و فصل کنیم.»(سایت دیپلماسی ایرانی به نقل از خبرگزاری فارس)

وی همچنین در زمینه محتوای گفتگوی تلفنی با اوباما نیز چنین اظهار داشتند : « من [به اوباما] گفتم بحث 1+5 و حل و فصل مسئله هسته ای باید سرعت یابد و تاکید کردم که هر گونه فعالیت در عرصه خارجی بر مبنای عزت، حکمت و مصلحت خواهد بود.

وی ادامه داد: با توجه به سیاست های کلی مقام معظم رهبری هر جا که ضرورت بدانم برای مصالح نظام و حقوق ملت و رفع مشکلات اقدام خواهم کرد و این نکته را تاکید کردم که فشارهای وارده بر مردم ما غیرقانونی و نادرست بود که باید برداشته شود.»(همان)

این قبیل اظهار نظر ها یعنی اینکه آنچه در حال حاضر در حال انجام است صرفا مرحله راستی آزمایی بوده و تا زمانی که شرایط برقراری رابطه با آمریکا فراهم نشده و به عنوان مثال اگر در این رابطه عزت ، حکمت و مصلحت مورد توجه قرار نگیرد و یا آمریکا تلاش کند همچنان روابط خصمانه خود را ادامه دهد طبیعتا اوضاع به روال سابق خود باز خواهد گشت چرا که چنین رابطه ای هیچ منفعتی برای ایران نخواهد داشت و بر خلاف اصول و ارزش های انقلابی و اصول سیاست خارجی کشورمان خواهد بود و تداوم نرمش در چنین شرایطی به جای نرمش قهرمانانه ، نرمشی ذلیلانه خواهد بود .

شایان ذکر است با توجه به مواضعی که مسئولان آمریکایی پس از رفتارهای ظاهرا نرم سابق خود ، اتخاذ کرده و در آنها بار دیگر به لحن قلدر مآبانه و جنگ سالارانه سابق برگشتند نشان دادکه دولت این کشور همچنان دولتی غیر قابل اعتماد است و تاکنون این کشور در آزمون راستی آزمایی نتوانسته است نمره خوبی کسب کند و به همین دلیل برای دانستن نتیجه این تغییر و تحولات باید منتظر روزهای آینده باشیم .

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد