اولا داستان خلقت به مثابه کتاب سترگی است که صفحات اول و آخر آن هویدا نیست. ثانیا ما براساس آموزه های دینی مثل آیات و روایات باید قبول کنیم که قبل از حضرت آدم انسانهای دیگری هم بر این کره خاکی وجود داشتند که از بین رفته اند. و آنها برای خود زندگی جمعی و اجتماعی داشته اند وآنها از تمدن و فرهنگ هایی برخوردار بوده اند که کاوشگران هر از گاهی در نقطه ای از زمین آثاری کشف می کنند که متعلق به هزاران سال قبل است که این امر قابل انکار نیست این امر در روایات ماهم به نوعی آمده لذا مناسب است در این خصوص به این مطلب توجه کنید: از جمله مسائلی که در بحث خلقت انسان دارای اهمیت است این است که آیا آدم ابوالبشر است یا ابوالانسان، به عبارت دیگر آیا حضرت آدم (ع) اولین بشر است یا اولین انسان است آیا قبل از حضرت آدم آدم های دیگری بوده اند، اگر قبل از حضرت آدم (ع) آدم های دیگری نبوده باشند حضرت آدم اولین آنها روی زمین بوده است ولی اگر قبل از ایشان آدم های دیگری روی کره زمین زندگی کرده باشند، آیا حضرت آدم از نسل آنهاست؟به طور کلی می توان گفت در مورد این مسئله که آیا پیش از حضرت آدم (ع) آدم های دیگری هم وجود داشته اند یا نه، چهار نظریه قابل طرح است؛
۱ـ پیش از حضرت آدم (ع)، هیچ موجودی از آدم یا شبه آدم وجود نداشته و حضرت آدم یک دفعه و به طور مستقل خلق شده است.
۲ـ پیش از حضرت آدم (ع) موجوداتی شبه آدم بوده اند و سپس یا از بین رفته اند و یا هنوز هم وجود دارند.
۳ـ پیش از حضرت آدم، آدم وجود داشته ولی تکامل نایافته بود و به هر دلیل از میان رفته و منقرض شده است و آنگاه حضرت آدم بدون ارتباط با آدم های گذشته به طور کامل و مستقل آفریده شده است. علامه طباطبایی و برخی دیگر چنین نظری دارند.
آیت الله جوادی آملی نیز همین نظر را دارند. ایشان در تفسیر تسنیم می نویسند: «انسان های فراوانی قبل از آدم (ع) به دنیا آمده و منقرض شده اند ولی آدم از نسل هیچ کدام از آنان نبوده است. (عبدالله جوادی آملی، تسنیم، ج،۳ ص ۵۱۲)
۴ـ پیش از حضرت آدم (ع)، آدم وجود داشته و تکامل نایافته بوده، اما از میان نرفتند، بلکه در بستر تکامل خود به مرحله انسانیت رسیده و حضرت آدم(ع)، نخستین انسان و نخستین پیامبر از نسل همان آدم ها بوده و یکباره خلق نشده است.
معتقدان به «ثبوت انواع» نظریه سوم را قبول دارند. براساس اعتقاد به ثبوت انواع و خلقت آنی و دفعی آدم، آدم ابوالبشر است یعنی نخستین فرد خلق شده از نوع انسان است. اما کسانی که نظریه تکامل را قبول دارند بر نظریه چهارم صحه گذاشته اند. براساس اعتقاد به تکامل تدریجی موجودات و تحول انواع از جمله انسان، آدم، نخستین آدم انسان شده است، نه اولین مخلوق از نوع آدمیان.
علامه طباطبایی(ره) و آیت الله جوادی آملی با توجه به نظریه ثبوت انواع، خلقت آدم(ع) را مستقل دانسته و به انقراض نسل آدم های قبل از حضرت آدم(ع) صحه گذاشته اند و بدین جهت است که علامه طباطبایی(ره) آدم(ع) را «ابوالبشر» خطاب می کند.
لازم به ذکر است بیان شود بنابرنظریه چهارم به دلیل این که حضرت آدم (ع) نخستین فرد خلق شده از نوع آدم نیست لذا نمی توان او را «ابوالبشر» لقب داد بلکه حضرت آدم(ع) به طور سمبلیک مظهر نخستین آدم انسان شده است که در طول گذار طولانی دچار تحول کیفی و انقلاب درونی شده و آغازگر ظهور آدمیان آگاه و بیدار و مسئول و بنیانگذار تکامل اجتماعی انسانی است. بنابراین طرفداران نظریه چهارم آدم(ع) را «ابوالانسان» نامیده اند.
اما آیه شریفه ۳۰ از سوره مبارکه بقره می گوید: «و چون پروردگارت بر فرشتگان گفت: من می خواهم در زمین جانشینی قرار دهم، فرشتگان گفتند آیا می خواهی در روی زمین موجودی قرار دهی که فساد کند و خون ها بریزد با این که ما تو را به پاکی می ستائیم و تقدیس می گوییم، خداوند فرمود: من چیزهایی می دانم که شما نمی دانید.»
مرحوم علامه طباطبایی با اشاره به این آیه شریفه می گوید که قبل از دوره کنونی، دوره های دیگری بر نوع بشر گذشته است که ملائکه از خونریزی آنان اطلاعاتی داشتند. چنانچه در کتاب خصال شیخ صدوق نیز به نقل از امام محمد باقر علیه السلام آمده است که خداوند عز وجل از آن روز که زمین را آفرید، هفت عالم در آن پدید آورده است و بشرهای این عوالم از فرزندان حضرت آدم علیه السلام نبوده اند و خداوند آنها را یکی پس از دیگری با جهان مربوط به خودشان در زمین منزل داد، سپس آدم (علیه السلام) ابوالبشر را آفرید و انسان را از او پدید آورد.
وقتی قبول کنیم قبل از ما انسانها، خلقت های دیگری هم بوده که ما برخی آثار آنها را پیدا می کنیم، طبیعتا عده ای دنبال این هستند که نوع زندگی و فرهنگ و تمدن آنها را کشف کنندلذا بر اساس یافته های باقی مانده از آنها در شهرهای زیر زمینی یا آثار باستانی و الواح و کتیبه های برجا مانده گمانه زنی های متعددی از نوع زندگی و اعتقاد و مذهب آنها ارائه می دهند، وخیلی از آنها به سمت افسانه سرایی و داستان های تخیلی پیش رفته که هیچکدام قابل اثبات و یا استفاده علمی جهت نتیجه گیری متقن نمی باشند .
۱ـ پیش از حضرت آدم (ع)، هیچ موجودی از آدم یا شبه آدم وجود نداشته و حضرت آدم یک دفعه و به طور مستقل خلق شده است.
۲ـ پیش از حضرت آدم (ع) موجوداتی شبه آدم بوده اند و سپس یا از بین رفته اند و یا هنوز هم وجود دارند.
۳ـ پیش از حضرت آدم، آدم وجود داشته ولی تکامل نایافته بود و به هر دلیل از میان رفته و منقرض شده است و آنگاه حضرت آدم بدون ارتباط با آدم های گذشته به طور کامل و مستقل آفریده شده است. علامه طباطبایی و برخی دیگر چنین نظری دارند.
آیت الله جوادی آملی نیز همین نظر را دارند. ایشان در تفسیر تسنیم می نویسند: «انسان های فراوانی قبل از آدم (ع) به دنیا آمده و منقرض شده اند ولی آدم از نسل هیچ کدام از آنان نبوده است. (عبدالله جوادی آملی، تسنیم، ج،۳ ص ۵۱۲)
۴ـ پیش از حضرت آدم (ع)، آدم وجود داشته و تکامل نایافته بوده، اما از میان نرفتند، بلکه در بستر تکامل خود به مرحله انسانیت رسیده و حضرت آدم(ع)، نخستین انسان و نخستین پیامبر از نسل همان آدم ها بوده و یکباره خلق نشده است.
معتقدان به «ثبوت انواع» نظریه سوم را قبول دارند. براساس اعتقاد به ثبوت انواع و خلقت آنی و دفعی آدم، آدم ابوالبشر است یعنی نخستین فرد خلق شده از نوع انسان است. اما کسانی که نظریه تکامل را قبول دارند بر نظریه چهارم صحه گذاشته اند. براساس اعتقاد به تکامل تدریجی موجودات و تحول انواع از جمله انسان، آدم، نخستین آدم انسان شده است، نه اولین مخلوق از نوع آدمیان.
علامه طباطبایی(ره) و آیت الله جوادی آملی با توجه به نظریه ثبوت انواع، خلقت آدم(ع) را مستقل دانسته و به انقراض نسل آدم های قبل از حضرت آدم(ع) صحه گذاشته اند و بدین جهت است که علامه طباطبایی(ره) آدم(ع) را «ابوالبشر» خطاب می کند.
لازم به ذکر است بیان شود بنابرنظریه چهارم به دلیل این که حضرت آدم (ع) نخستین فرد خلق شده از نوع آدم نیست لذا نمی توان او را «ابوالبشر» لقب داد بلکه حضرت آدم(ع) به طور سمبلیک مظهر نخستین آدم انسان شده است که در طول گذار طولانی دچار تحول کیفی و انقلاب درونی شده و آغازگر ظهور آدمیان آگاه و بیدار و مسئول و بنیانگذار تکامل اجتماعی انسانی است. بنابراین طرفداران نظریه چهارم آدم(ع) را «ابوالانسان» نامیده اند.
اما آیه شریفه ۳۰ از سوره مبارکه بقره می گوید: «و چون پروردگارت بر فرشتگان گفت: من می خواهم در زمین جانشینی قرار دهم، فرشتگان گفتند آیا می خواهی در روی زمین موجودی قرار دهی که فساد کند و خون ها بریزد با این که ما تو را به پاکی می ستائیم و تقدیس می گوییم، خداوند فرمود: من چیزهایی می دانم که شما نمی دانید.»
مرحوم علامه طباطبایی با اشاره به این آیه شریفه می گوید که قبل از دوره کنونی، دوره های دیگری بر نوع بشر گذشته است که ملائکه از خونریزی آنان اطلاعاتی داشتند. چنانچه در کتاب خصال شیخ صدوق نیز به نقل از امام محمد باقر علیه السلام آمده است که خداوند عز وجل از آن روز که زمین را آفرید، هفت عالم در آن پدید آورده است و بشرهای این عوالم از فرزندان حضرت آدم علیه السلام نبوده اند و خداوند آنها را یکی پس از دیگری با جهان مربوط به خودشان در زمین منزل داد، سپس آدم (علیه السلام) ابوالبشر را آفرید و انسان را از او پدید آورد.
وقتی قبول کنیم قبل از ما انسانها، خلقت های دیگری هم بوده که ما برخی آثار آنها را پیدا می کنیم، طبیعتا عده ای دنبال این هستند که نوع زندگی و فرهنگ و تمدن آنها را کشف کنندلذا بر اساس یافته های باقی مانده از آنها در شهرهای زیر زمینی یا آثار باستانی و الواح و کتیبه های برجا مانده گمانه زنی های متعددی از نوع زندگی و اعتقاد و مذهب آنها ارائه می دهند، وخیلی از آنها به سمت افسانه سرایی و داستان های تخیلی پیش رفته که هیچکدام قابل اثبات و یا استفاده علمی جهت نتیجه گیری متقن نمی باشند .