نمی توان مردم دوران ها را ، با هم مقایسه کرد و برتری یا فروتری آنها را نسبت به دیگران اعلام نمود. بلکه مردم هر عصردوران با توجه به شرایط و ویژگیهای خاص خود سنجیده می شوند و به همین جهت طبق روایات مردمان عصر غیبت از اهل همه زمان ها با فضیلت ترند. این فضیت مندی به جهت شرایط خاص دوران غیبت و سختی های آن و نبود امام در میان شان است ؛ اما مردم دوران ظهور ، سعادت مند ترین و بهترین و خوشبخت ترین مردمان همه دوران ها هستند ؛ چون در زیر ولایت امام زمان در نهایت رشد و کمال و تربیت زندگی می کنند و بطور خاص از الطاف الهی برخوردارند و شکر گزار این نعمت ها هستند… .
در هر حال امام سجاد (ع) با بیان روایتی خطاب به ابوخالد وضعیت اعتقادی مردم عصر غیبت را بیان فرموده اند: عَنْ أَبِی حَمْزَةَ الثُّمَالِیِّ عَنْ أَبِی خَالِدٍ الْکَابُلِیِّ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ع قَالَ تَمْتَدُّ الْغَیْبَةُ بِوَلِیِّ اللَّهِ الثَّانِی عَشَرَ مِنْ أَوْصِیَاءِ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ الْأَئِمَّةِ بَعْدَهُ یَا أَبَا خَالِدٍ إِنَّ أَهْلَ زَمَانِ غَیْبَتِهِ الْقَائِلُونَ بِإِمَامَتِهِ الْمُنْتَظِرُونَ لِظُهُورِهِ أَفْضَلُ أَهْلِ کُلِّ زَمَانٍ لِأَنَّ اللَّهَ تَعَالَى ذِکْرُهُ أَعْطَاهُمْ مِنَ الْعُقُولِ وَ الْأَفْهَامِ وَ الْمَعْرِفَةِ مَا صَارَتْ بِهِ الْغَیْبَةُ عِنْدَهُمْ بِمَنْزِلَةِ الْمُشَاهَدَةِ وَ جَعَلَهُمْ فِی ذَلِکَ الزَّمَانِ بِمَنْزِلَةِ الْمُجَاهِدِینَ بَیْنَ یَدَیْ رَسُولِ اللَّهِ ص بِالسَّیْفِ أُولَئِکَ الْمُخْلَصُونَ حَقّاً وَ شِیعَتُنَا صِدْقاً وَ الدُّعَاةُ إِلَى دِینِ اللَّهِ سِرّاً وَ جَهْراً وَ قَالَ ع انْتِظَارُ الْفَرَجِ مِنْ أَعْظَمِ الْفَرَج؛ ابی حمزه ثمالی از ابو خالد کابلى روایت می کند که امام زین العابدین علیه السّلام فرمودند: غیبت بوسیله دوازدهمین از جانشینان رسول خدا و امامان بعد از او ممتد مى شود. اى ابو خالد مردم زمان او که معتقد به امامت وى می باشند و منتظر ظهور او هستند، از مردم تمام زمانها بهترند، زیرا خداوند عقل و فهمى به آنها داده که غیبت در نزد آنها حکم مشاهده را دارد! خداوند آنها را در آن زمان مثل کسانى می داند که با شمشیر در پیش روى پیغمبر -علیه دشمنان دین- پیکار کرده اند، آنها مخلصان حقیقى و شیعیان راستگوى ما هستند که مردم را به طور آشکار و نهان بدین خدا می خوانند. و فرمود: انتظار فرج بزرگترین فرج است. (بحار الأنوار ج ۵۲ ص ۱۲۲) این روایت بیانگر اهمیت ولایت مداری و ضرورت انتظار پویا و همیشگی است.
«ولایت» و «امامت» رکن اساسی مکتب تشیع است و اعتقاد به ضرورت وجود حجت خدا و امام معصوم در هر عصر و زمان از مهمترین نقاط تمایز این مکتب از سایر مکتب هاست. از دیدگاه شیعه پذیرش ولایت معصومین علیهم السلام و به طور کلی تسلیم در برابر امام و حجت عصر، سرآمد همه فضیلت ها و شرط اساسی قبولی همه اعمال عبادی است. با توجه به این نکات درمی یابیم که «انتظار» در زمان غیبت و عدم حضور ظاهری امام در جامعه به نوعی اعلام پذیرش ولایت و امامت آخرین امام از سلسله امامان شیعه است و همین انتظار موجب می شود که ارتباط شیعیان با امامشان، اگر چه به صورت ارتباط قلبی و معنوی، حفظ شود و آن ها در همه اعصار از فیض وجود امامشان برخوردار باشند.
در روایت امام سجاد علیه السلام ، آن حضرت ضمن پیش بینی دوران غیبت دوازدهمین امام از سلسله جانشینان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله کسانی را که در زمان غیبت، امامت این امام را پذیرا می شوند و در انتظار او به سر می برند، برترین مردم همه زمان ها معرفی می کنند و دلیل این برتری را این می دانند که برای آن ها غیبت و حضور هیچ تفاوتی نداشته و همان وظایفی را که در زمان حضور باید انجام دهند در زمان غیبت انجام می دهند . بنابراین اگر «انتظار» را از مکتب شیعه بگیریم تفاوت چندانی میان این مکتب و دیگر مکاتب باقی نخواهد ماند؛ البته انتظار به همان مفهوم درست آن؛ یعنی امید به ظهور و قیام عدالت گستر دوازدهمین امام معصوم از خاندان پیامبر اکرم، لّی اللّه علیه وآله؛ همو که در حال حاضر حجت خدا، واسطه فیض الهی، زنده و شاهد و ناظر اعمال شیعیان خود و فریادرس آن ها در گرفتاری ها و ناملایمات است. انتظار نقش مهمی در سازندگی، پویایی و اصلاح فرد و جامعه در زمان غیبت دارد، و اگر انسان منتظر به وظایفی که برای او برشمرده شده عمل کند به الگوی مطلوب انسان دیندار دست می یابد و از جایگاه و مرتبه والایی برخوردار می شود. به عبارت دیگر انسان منتظر با رعایت همه شرایط انتظار به همان شأن و منزلتی که مورد انتظار دین اسلام است، رسیده و به بالاترین نقطه کمال نائل می شود.
توضیح دیگر آنکه مردم آخر الزمان در شرایطی به سر می برند که اوج فتنه ها و شبه ها آنها را احاطه کرده است. به گونه ای که در روایات داریم، حفظ دین در آخر الزمان، مانند نگه داشتن آتش کف دست است. این در حالی است که آنها همچون نسلهای گذشته خود، امام زمانشان را ندیده اند و از این رو حفظ ایمان در چنین شرایطی، ارزشش بیش از موقعی است که مردم امام زمانشان رادیده اند. از این رو در روایات آمده که مؤمنین آخر الزمان از مؤمنین دیگر زمان بهتر هستند و اجرشان هم بیشتر است. چرا که طبیعی است که هرچه امتحان سخت تر باشد، امتیازش بالاتر است. بنا بر این در روایتی دیگر داریم:« إنّ عظیمَ الأجر لمَعَ عَظیم البَلاء». یعنی بالاترین اجرها با سخت ترین بلاهاست. در این گفتار به بررسی شأن و فضیلت منتظران واقعی ظهور در آخرالزمان و وظایف ایشان در آن دوران می پردازیم. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: یا علیّ! وَ اعلَم، أنّ أعجَبَ النّاسِ إیماناً وَ أعظَمَهُم یَقیناً، قومٌ یکُونُونَ فی آخرِ الزّمان، لَم یَلحَقُوا النَّبیّ، وَ حُجِبَ عَنهُمُ الحُجّة، فآمَنُوا بسَوادٍ علی بیاضٍ[ کمال الدین , جلد۱ , صفحه۲۸۸ ، حدیث ۸ ] ای علی ! بدان که عجیب ترین مردم و از نظر ایمانی و عظیم ترین ایشان در یقین ( به خداوند و نشانه های او ) گروهی در آخر الزمان هستند که پیامبر را ندیده اند و حجت خدا نیز از ایشان غایب شده است ، اما آنان هم چنان به سیاهی بر روی سپیدی ایمان دارند .
( یعنی ایمانشان به واسطه ی نوشته های سیاه بر کاغذ های سفیدی است که از پیشینیانشان به یادگار دارند.)
آری ! آنان که حجت خدا را دیدند و به او ایمان آوردند کجا و آنان که هرگز حجت خدا را ندیده اند و او را از نوشته هایشان شناختند ، به او ایمان آوردند ، حضور سبزش را در کنار خود حس نمودند و عمری دم از محبت و ولایتش زدند کجا ؟
آنان که هر لحظه و ساعت ، صدای آسمانی امامشان را شنیده اند و زلال جانشان را در معارف الهی او شسته اند کجا ، شوریدگانی که هر لحظه در عطش انتظار دیدار مولایشان سوخته اند کجا ؟
قطعا خدا گروه دوم را بیشتر دوست می دارد و ثواب و منزلتی بیش از گروه اول برایشان در نظر خواهد گرفت . در حدیث دیگری وقتی پیامبر (ص) از حضرت قائم (عج) یاد کردند، چنین فرمودند: طُوبی لِلصابِرینَ فی غَیبَتِهِ! طُوبی لِلمُقیمینَ عَلی مَحَبَّتِهِم! اُولِکَ مَن وَصَفَ اللهُ فی کِتابِهِ فَقالَ: «الَّذینَ یُؤمِنوُنُ بِالغَیبِ»….[تفسیر برهان، ذیل آیه ۳ از سوره بقره ] خوشا به حال صبر کنندگان در غیبت او! خوشا به حال کسانی که بر محبت ایشان (ائمه) پا برجا می مانند! آنها هستند کسانی که خدا در کتاب خود، ایشان را چنین توصیف کرده است: «کسانی که به غیبت ایمان دارند»…. راستی هم وقتی انسان معجزات و نشانه های حقانیت اهل بیت (ع) را بالعیان مشاهده کند، ایمان آوردنِ به آنها و تسلیم شدن به ایشان، به مراتب ساده تر است از وقتی که انسان این گونه شواهد را مشاهده نکند و با مراجعه به نقل آن در تاریخ و احادیث ایمان آورد و با این حال ایمانش مانند ایمانِ کسی باشد که این چیزها را به چشم خود دیده و با گوشِ خود شنیده است. مردم زمان حضور ائمه (ع) به گونه ای امتحان می شدند و اهل زمان غیبت هم به گونه دیگری مورد امتحان قرار می گیرند. مهمترین ماده امتحانی برای مردم زمان غیبت، همین ایمان به غیبت است. آنقدر ایمان به غیب ارزش دارد که پیامبر (ص) در زمان حیات خویش این گونه افراد را برادرانِ خود خوانده است. یک روز ایشان در جمع گروهی از اصحاب چنین دعا کردند: «اللَّهُمَ لَقِنّی اِخوانی.»: «خدایا، برادرانم را به دیدار من برسان.» و این دعا را دو بار بر زبان آوردند. اصحابی که گرد آن حضرت بودند گفتند: ای رسول خدا، مگر ما برادرانِ شما نیستیم؟ فرمود: لا، اِنَّکُم اَصحابی؛ وَ اِخوانی قُومٌ فی آخِرِ الزمانِ اَمَنوُا وَ لَم یَرَونی، لَقَد عَرَّفَنیهِمُ اللهُ بِاُسمائِهِم وَ اسماءِ آبائِهِم مِن قَبلِ یُخرِجَهُم مِن اَصلابِ آبائِهِم وَ اَرحامِ اُمَّهاتیهِم. لَاَحَدُهُم اَشَّدُّ بَقِیَهً عَلی دینِهِ خَرطِ القَتادِ فِی اللَّیلَهِ الظَّلَماء اَو کاَلاقابِضِ عَلی جَمرِ الغَضا. اُولِکَ مَصابیحُ الدَّجی؛ یُنجِهِمُ اللهَ مِن کُلِّ فِتنَهٍ غَّبراءَ مَظلِمَهٍ [۳] خیر، شما همنشینان و همراهانِ من هستید، و برادرانِ من گروهی هستند در آخرالزمان که ایمان می آورند با اینکه مرا ندیده اند. خداوند با نامهایشان و نامهای پدرانشان آنها را به من معرفی کرده است قبل از آنکه ایشان را از صُلب پدران و رَحِم مادرانشان خارج سازد (قبل از تولد) ثابت قدم بودن هر یک از آنها در دینِ خود، از تراشیدن خارهای قتاد در تاریکی شب سختتر است یا مانند کسی است که آتش درخت «غَضا» را با دست گرفته است اینها چراغ های روشن کننده در تاریکی هستند که خداوند ایشان را از هر فتنۀ تیره و تاری نجات می دهد. «غَضا» نام درختی است که چوبِ آن مدت زیادی آتش و حرارت را در خود حفظ می کند و به همین جهت زغال بسیار خوبی دارد. دینداری در زمان غیبت نظیر آن است که انسان آتِش آن درخت را در دستِ خود نگه دارد. و با توجه به اینکه حرارتش مدت زیادی باقی می ماند و بزودی سرد نمی شود، می تواند بیان کننده خوبی از دینداری در زمان غیبت باشد که بسیار کار سختی است و اینچنین دینداری البته آن فضایلی را که در روایات فرموده اند، خواهد داشت. ولی حیف که این گونه افراد بسیار بسیار کمیاب هستند! رسول خدا (ص) می فرمایند: اِنَّ عَلِیَّ بنَ اَبی طالِبٍ اِمامُ اُمَّتی وَ خَلیفَتی عَلَیها مِن بَعدی، وَ مِن وُلدِهِ لاقائِمُ المُنتَظَرُ الَّذی یَملاُ اللهُ بِهِ الاَرضَ عَدلاً وَ قِسطاً کَما مُلِثَت جَوراً وَ ظُلماً وَ الَّذی بَعثَنی بِالحَقِ بَشیراً اِنَّ الثابِتینَ عَلیَ القَولِ بِهِ فی زَمانِ غَیبَتِهِ لاَعزُ مِنَ الکِبریتِ الاَحمَرِ [ کمال الدین، باب ۲۵، ح ۷ ] حضرت علی بن ابی طالب پیشوای امت من و جانشین من بر امتم پس از من می باشد. و از فرزندانِ اوست آن قیام کننده ای که (خوبان همه) چشم انتظار اویند؛ همان کسی که خداوند به وسیله او زمین را از عدل و داد پُر می کند همانطور که از ظلم و جور پر شده باشد. قسم به آن که مرا به حق بشارت دهنده قرار داد، آنها که در زمان غیبت او بر اعتقاد به او ثابت قدم می مانند از گوگرد سرخ (اکسیر) کمیابتر هستند. پاداش این گونه افراد با کسانی که در ابتدای هجرت پیامبر (ص) برای پیشبرد اسلام در رکابِ ایشان جنگیده اند و به شهادت رسیده اند، برابری می کند؛ هر یک نفر مطابق با هزار شهید از شهدای جنگ بدر و اُحُد! امام زین العابدین (ع) می فرمایند: مَن ثَبَتَ عَلی مُوالاتِنا فی غَیبَهِ قائِمِنا، اَعطاهُ اللهُ عَزَّوَجَلَّ اَجرَ اَلفِ شَهیدٍ مِن شُهَداءِ بَدرٍ وَ اُحُدٍ [ کمال الدین، باب ۳۱، ح ۷ ] کسی که بر ولایت و محبت ما (اهل بیت) در زمان غیبت قائم ما ثابت قدم بماند، خدای عزوجل پاداش هزار شهید از قبیل شهدای جنگ بدر و احد را به او عنایت می فرماید. اگر انسان قدر و ارزش چیزی را بداند، با میل و رغبت به دنبالِ تحصیل آن می رود و از هر تلاشی برای به دست آوردنِ آن دریغ نمی کند و تحملِ هر ناراحتی و سختی در راه حفظ و نگهداریی آن، برایش راحت می شود. پس خوشا به حالِ کسی که ارزش ایمان به غیب را عمیقاً درک نماید! پیامبر اکرم (ص) می فرمایند: هر یک از آنان (مومنان واقعی دوره غیبت) اعتقاد و دین خویش را با هر سختی حفظ می کنند چنان که گویی درختان خار مغیلان را در شب تاریک با دست پوست می کنند یا آتش پر دوام را با دست نگاه می دارند. [بحارالأنوار، ج ۵۲ ص ۲۵۶ ]معلوم می شود آنها با توجه به این قبیل از روایات، علاوه بر افزودن بر تلاش و کوشش، با موانع و مشکلات نیز آشنا می شوند و پیشاپیش آمادگیهای لازم را در خود ایجاد می کنند و درنتیجه در سخت ترین پیشامدها بر ایمان و عقاید خود پای می فشارند و در حد توان به زمینه سازی ظهور کمک می نمایند. امام سجاد(ع) در توصیف مومنان عصر غیبت می فرمایند: مردم زمان غیبت مهدی (ع) که به امامت آن حضرت پای بندند و همواره در حال انتظار ظهور به سر می برند از مردم همه زمانها برترند، زیرا خدا چنان درک و فهم و نیروی تشخیص آنان را قوت می بخشد که غیبت نزد آنان همانند زمان ظهور باشد… آنان به حق اخلاص ورزانند… [کمال الدین ، ج ۱، ص ۳۲۰ ]انسان دین دار عصر غیبت که دسترسی عادی به امام زمان (عج) ندارد بر اساس درک عقلی و تهذیب اخلاق و اندیشه به یقین والایی دست می یابد و همواره به دفاع از احکام و عقاید دینی می پردازد و این در شرایطی است که اغلب مردم در زرق و برق و لذات مادی خود را غرق ساخته اند و به احکام و ارزشهای دینی و فضیلت های انسانی بی توجه شده اند.
امام مردم عصر ظهور نیز در اوج کمال عقلی و اخلاقی زندگی می کنند و از هر لحاظ غرق در نعمتهای الهی هستند و به همین جهت خدواند عنایات خاصی به ایشان دارد: «چون قائم ما قیام کند، دستش را بر سر بندگان مى گذارد و عقول آنان را متمرکز ساخته و اخلاق شان را کامل مى کند» . این روایت از امام باقر (علیه السلام) در کتاب «الخرائج و الجرائح» راوندى و بحارالانوار نقل شده است که آن حضرت(ع) مى فرماید :«اذا قام قائمنا وضع یده على رؤوس العباد فجمع به عقولهم و اکمل به اخلاقهم» [ الخرائج و الجرائح، ج 2، ص 841، ح 71 ؛ بحارالانوار، ج 52، ص 336، ح 71.] براساس این روایت، عقول و افکار مردم متمرکز و شکوفا و اخلاق آنان کامل مى شود.در تبیین این کلام شگفت انگیز، باید گفت: منظور این نیست که حضرت مهدى(عج) بر سر تک تک انسان ها دست مى کشد و پس از آن عقول مردم کامل مى شود، هر چند آن حضرت(عج) به یقین از ولایت تکوینى خود استفاده کاملى مى کند و با نفوذ در دل و جان و عقل مردم و هدایت هاى پیامبر گونه خود، آنان را هدایت و راهنمایى مى کند. مقصود از «دست» در این روایت، دست رحمت، هدایت و شفقت الهى بر بندگان است. کلمه «ید» به معناى «دست» در زبان عربى، مفاهیم و مصداق هاى گوناگونى دارد. یکى از معانى ید، «نعمت و رحمت» است[مفردات راغب، ص 889.] در این صورت معنا چنین مى شود: «در زمان ظهور حضرت مهدى(عج) با آفت زدایى از درخت عقل و خرد و ایجاد بستر و زمینه مناسب براى رشد و شکوفاى عقول مردم، رحمت و نعمت خداوند بر مردم نازل مى شود و همه آنان هدایت مى یابند و به سر منزل مقصود (کمال) مى رسند.
خداوند در قرآن کریم در مورد یکى از حکمت هاى نبوت مى فرماید: «الَّذِینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِیَّ الْأُمِّیَّ الَّذِی یَجِدُونَهُ مَکْتُوباً عِنْدَهُمْ فِی التَّوْراةِ وَ الاْءِنْجِیلِ یَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهاهُمْ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ یُحِلُّ لَهُمُ الطَّیِّباتِ وَ یُحَرِّمُ عَلَیْهِمُ الْخَبائِثَ وَ یَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَ الْأَغْلالَ الَّتِی کانَتْ عَلَیْهِمْ فَالَّذِینَ آمَنُوا بِهِ وَ عَزَّرُوهُ وَ نَصَرُوهُ وَ اتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِی أُنْزِلَ مَعَهُ أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ»[ اعراف 7، آیه 157]؛ «پیامبر، زنجیرها و مشقت ها (جهالت و هواپرستى) را از آنها (مردم) بر مى دارد».
در این جا منظور از زنجیر و مشقت بندها و زنجیرهاى مادى نیست؛ بلکه مقصود زنجیرهاى نادانى و فساد است که پیامبر اکرم(ص) با هدایت ها و تلاش هاى فراوان فرهنگى، آن را از انسان ها برطرف ساخت. در عین حال از هدایت هاى تکوینى ویژه نیز استفاده کرد و در دل و جان مردم مشرک و فاسد نفوذ معنوى داشت و تأثیرات عمیقى بر آنان گذاشت.
در عصر ظهور امام زمان(عج) نیز، تمام موانع و آفت هاى رشد و تعالى عقلانى انسان ها از بین مى رود و عقول آنان به حد بالایى از شکوفایى و رشد نایل مى گردد. در این جا حضرت مهدى(عج) ادامه دهنده راه پیامبران و تکمیل کننده برنامه هاى آنان – به خصوص پیامبر اسلام(ص) – است. این موضوع از مهم ترین برنامه ها و اقدام هاى امام (علیه السلام) است. او از حقایق گسترده و جهانى براى بشریت پرده بر مى دارد و مردمان را به دانش هاى یقینى و درست هدایت مى کند و شناخت هاى ناب و خالص به ارمغان مى آورد. از این رهگذر دو محور اساسى تحقق مى پذیرد:
1- با گسترش شناخت و کشف اسرار کائنات، پایه هاى خداشناسى استوار مى گردد.
2-گسترش شناخت و دانایى، تشکیل جامعه مطلوب انسانى را ممکن مى سازد، زیرا در پرتو شناخت درست مسائل حیات و بخش هاى گوناگون آن، مسائل تربیت، رشد و تکامل معنوى و مادى و آغاز و انجام کار انسان، شیوه ها و روش هاى اداره زندگى، تأمین و تنظیم خانواده و… بخش هاى زندگى در همه ابعاد به شایستگى اداره مى شود و سامانى در خور مى یابد.
در پرتو علم و آگاهى از مسائل مادى و فیزیکى جهان، زیست این دنیاى انسان بهبود مى یابد و با شناخت مسائل معنوى و صلاح و سعادت روح انسانى، راه تکامل معنوى گشوده مى شود و جامعه آرمانى، در بعد مادى و معنوى (رشد فکرى و اخلاقى)، پدیدار مى گردد.این شناخت ها، همه در روزگار رستاخیز امام مهدى(عج) تحقق مى یابد و نقطه هاى ابهام و تردید و سرگردانى محو مى شود و به راه ها و روش هاى متعالى تر و بالاترى دست مى یابد و شیوه هاى بهترى را در پیش مى گیرد. بدین سان هر روز او و هر گام او، در همه مسائل حیات و ابعاد زندگى، گامى به پیش است و واپس گرایى و تکرار در آن راه ندارد و بدین گونه اهریمن جهل و نادانى و فساد طغیان، به سر پنجه تواناى خداوند، از زندگى انسان بیرون رانده مى شود جاى آن را آگاهى، دانایى و روشنى و نور فرامى گیرد.
چنان که در روایتى آمده است: «یملاء الارض عدلاً و قسطاً و نوراً و برهاناً…»[ احتجاج طبرسى، ج 2، ص 291 ؛ الغیبة نعمانى، ص 227، ح 26.]؛ «مهدى(عج) زمین را از عدل و نور و برهان آکنده مى سازد» و از پیامبر (صلی الله علیه وآله) نقل شده است: «نهمین (امام از فرزندان حسین) قائم است که خداوند به دست او، سرزمین تاریک (زندگى) را نورانى و روشن مى کند و از عدل آکنده مى سازد ؛ پس از (دوران) ظلم، علم و دانایى را فراگیر مى کند، پس از (دوران) جهل و نادانى…» [کمال الدین، ج 1، ص 260.] بدین سان به دست امام زمان(عج) و با اذن و قدرت الهى، همه جامعه ها و انسان ها، از تاریکى نادانى، ظلم و فساد به روشنایى و نور دانایى، تقوا و اخلاق فاضله رهنمون مى گردند. براین اساس دولت امام مهدى(عج)، تأمین معنویت، عقلانیت و عدالت را بر عهده دارد تا جامعه به سمت تعالى و تکامل، تعادل و پیشرفت سوق داده شود و این به ابزار و روش هاى مختلفى نیاز دارد. مهم ترین آنها دعوت، راهنمایى و نصحیت است؛ هر چند معجزه و عنایت الهى نیز در میان خواهد بود و امام (علیه السلام) از ولایت تکوینى نیز بهره خواهد گرفت.
در هر حال امام سجاد (ع) با بیان روایتی خطاب به ابوخالد وضعیت اعتقادی مردم عصر غیبت را بیان فرموده اند: عَنْ أَبِی حَمْزَةَ الثُّمَالِیِّ عَنْ أَبِی خَالِدٍ الْکَابُلِیِّ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ع قَالَ تَمْتَدُّ الْغَیْبَةُ بِوَلِیِّ اللَّهِ الثَّانِی عَشَرَ مِنْ أَوْصِیَاءِ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ الْأَئِمَّةِ بَعْدَهُ یَا أَبَا خَالِدٍ إِنَّ أَهْلَ زَمَانِ غَیْبَتِهِ الْقَائِلُونَ بِإِمَامَتِهِ الْمُنْتَظِرُونَ لِظُهُورِهِ أَفْضَلُ أَهْلِ کُلِّ زَمَانٍ لِأَنَّ اللَّهَ تَعَالَى ذِکْرُهُ أَعْطَاهُمْ مِنَ الْعُقُولِ وَ الْأَفْهَامِ وَ الْمَعْرِفَةِ مَا صَارَتْ بِهِ الْغَیْبَةُ عِنْدَهُمْ بِمَنْزِلَةِ الْمُشَاهَدَةِ وَ جَعَلَهُمْ فِی ذَلِکَ الزَّمَانِ بِمَنْزِلَةِ الْمُجَاهِدِینَ بَیْنَ یَدَیْ رَسُولِ اللَّهِ ص بِالسَّیْفِ أُولَئِکَ الْمُخْلَصُونَ حَقّاً وَ شِیعَتُنَا صِدْقاً وَ الدُّعَاةُ إِلَى دِینِ اللَّهِ سِرّاً وَ جَهْراً وَ قَالَ ع انْتِظَارُ الْفَرَجِ مِنْ أَعْظَمِ الْفَرَج؛ ابی حمزه ثمالی از ابو خالد کابلى روایت می کند که امام زین العابدین علیه السّلام فرمودند: غیبت بوسیله دوازدهمین از جانشینان رسول خدا و امامان بعد از او ممتد مى شود. اى ابو خالد مردم زمان او که معتقد به امامت وى می باشند و منتظر ظهور او هستند، از مردم تمام زمانها بهترند، زیرا خداوند عقل و فهمى به آنها داده که غیبت در نزد آنها حکم مشاهده را دارد! خداوند آنها را در آن زمان مثل کسانى می داند که با شمشیر در پیش روى پیغمبر -علیه دشمنان دین- پیکار کرده اند، آنها مخلصان حقیقى و شیعیان راستگوى ما هستند که مردم را به طور آشکار و نهان بدین خدا می خوانند. و فرمود: انتظار فرج بزرگترین فرج است. (بحار الأنوار ج ۵۲ ص ۱۲۲) این روایت بیانگر اهمیت ولایت مداری و ضرورت انتظار پویا و همیشگی است.
«ولایت» و «امامت» رکن اساسی مکتب تشیع است و اعتقاد به ضرورت وجود حجت خدا و امام معصوم در هر عصر و زمان از مهمترین نقاط تمایز این مکتب از سایر مکتب هاست. از دیدگاه شیعه پذیرش ولایت معصومین علیهم السلام و به طور کلی تسلیم در برابر امام و حجت عصر، سرآمد همه فضیلت ها و شرط اساسی قبولی همه اعمال عبادی است. با توجه به این نکات درمی یابیم که «انتظار» در زمان غیبت و عدم حضور ظاهری امام در جامعه به نوعی اعلام پذیرش ولایت و امامت آخرین امام از سلسله امامان شیعه است و همین انتظار موجب می شود که ارتباط شیعیان با امامشان، اگر چه به صورت ارتباط قلبی و معنوی، حفظ شود و آن ها در همه اعصار از فیض وجود امامشان برخوردار باشند.
در روایت امام سجاد علیه السلام ، آن حضرت ضمن پیش بینی دوران غیبت دوازدهمین امام از سلسله جانشینان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله کسانی را که در زمان غیبت، امامت این امام را پذیرا می شوند و در انتظار او به سر می برند، برترین مردم همه زمان ها معرفی می کنند و دلیل این برتری را این می دانند که برای آن ها غیبت و حضور هیچ تفاوتی نداشته و همان وظایفی را که در زمان حضور باید انجام دهند در زمان غیبت انجام می دهند . بنابراین اگر «انتظار» را از مکتب شیعه بگیریم تفاوت چندانی میان این مکتب و دیگر مکاتب باقی نخواهد ماند؛ البته انتظار به همان مفهوم درست آن؛ یعنی امید به ظهور و قیام عدالت گستر دوازدهمین امام معصوم از خاندان پیامبر اکرم، لّی اللّه علیه وآله؛ همو که در حال حاضر حجت خدا، واسطه فیض الهی، زنده و شاهد و ناظر اعمال شیعیان خود و فریادرس آن ها در گرفتاری ها و ناملایمات است. انتظار نقش مهمی در سازندگی، پویایی و اصلاح فرد و جامعه در زمان غیبت دارد، و اگر انسان منتظر به وظایفی که برای او برشمرده شده عمل کند به الگوی مطلوب انسان دیندار دست می یابد و از جایگاه و مرتبه والایی برخوردار می شود. به عبارت دیگر انسان منتظر با رعایت همه شرایط انتظار به همان شأن و منزلتی که مورد انتظار دین اسلام است، رسیده و به بالاترین نقطه کمال نائل می شود.
توضیح دیگر آنکه مردم آخر الزمان در شرایطی به سر می برند که اوج فتنه ها و شبه ها آنها را احاطه کرده است. به گونه ای که در روایات داریم، حفظ دین در آخر الزمان، مانند نگه داشتن آتش کف دست است. این در حالی است که آنها همچون نسلهای گذشته خود، امام زمانشان را ندیده اند و از این رو حفظ ایمان در چنین شرایطی، ارزشش بیش از موقعی است که مردم امام زمانشان رادیده اند. از این رو در روایات آمده که مؤمنین آخر الزمان از مؤمنین دیگر زمان بهتر هستند و اجرشان هم بیشتر است. چرا که طبیعی است که هرچه امتحان سخت تر باشد، امتیازش بالاتر است. بنا بر این در روایتی دیگر داریم:« إنّ عظیمَ الأجر لمَعَ عَظیم البَلاء». یعنی بالاترین اجرها با سخت ترین بلاهاست. در این گفتار به بررسی شأن و فضیلت منتظران واقعی ظهور در آخرالزمان و وظایف ایشان در آن دوران می پردازیم. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: یا علیّ! وَ اعلَم، أنّ أعجَبَ النّاسِ إیماناً وَ أعظَمَهُم یَقیناً، قومٌ یکُونُونَ فی آخرِ الزّمان، لَم یَلحَقُوا النَّبیّ، وَ حُجِبَ عَنهُمُ الحُجّة، فآمَنُوا بسَوادٍ علی بیاضٍ[ کمال الدین , جلد۱ , صفحه۲۸۸ ، حدیث ۸ ] ای علی ! بدان که عجیب ترین مردم و از نظر ایمانی و عظیم ترین ایشان در یقین ( به خداوند و نشانه های او ) گروهی در آخر الزمان هستند که پیامبر را ندیده اند و حجت خدا نیز از ایشان غایب شده است ، اما آنان هم چنان به سیاهی بر روی سپیدی ایمان دارند .
( یعنی ایمانشان به واسطه ی نوشته های سیاه بر کاغذ های سفیدی است که از پیشینیانشان به یادگار دارند.)
آری ! آنان که حجت خدا را دیدند و به او ایمان آوردند کجا و آنان که هرگز حجت خدا را ندیده اند و او را از نوشته هایشان شناختند ، به او ایمان آوردند ، حضور سبزش را در کنار خود حس نمودند و عمری دم از محبت و ولایتش زدند کجا ؟
آنان که هر لحظه و ساعت ، صدای آسمانی امامشان را شنیده اند و زلال جانشان را در معارف الهی او شسته اند کجا ، شوریدگانی که هر لحظه در عطش انتظار دیدار مولایشان سوخته اند کجا ؟
قطعا خدا گروه دوم را بیشتر دوست می دارد و ثواب و منزلتی بیش از گروه اول برایشان در نظر خواهد گرفت . در حدیث دیگری وقتی پیامبر (ص) از حضرت قائم (عج) یاد کردند، چنین فرمودند: طُوبی لِلصابِرینَ فی غَیبَتِهِ! طُوبی لِلمُقیمینَ عَلی مَحَبَّتِهِم! اُولِکَ مَن وَصَفَ اللهُ فی کِتابِهِ فَقالَ: «الَّذینَ یُؤمِنوُنُ بِالغَیبِ»….[تفسیر برهان، ذیل آیه ۳ از سوره بقره ] خوشا به حال صبر کنندگان در غیبت او! خوشا به حال کسانی که بر محبت ایشان (ائمه) پا برجا می مانند! آنها هستند کسانی که خدا در کتاب خود، ایشان را چنین توصیف کرده است: «کسانی که به غیبت ایمان دارند»…. راستی هم وقتی انسان معجزات و نشانه های حقانیت اهل بیت (ع) را بالعیان مشاهده کند، ایمان آوردنِ به آنها و تسلیم شدن به ایشان، به مراتب ساده تر است از وقتی که انسان این گونه شواهد را مشاهده نکند و با مراجعه به نقل آن در تاریخ و احادیث ایمان آورد و با این حال ایمانش مانند ایمانِ کسی باشد که این چیزها را به چشم خود دیده و با گوشِ خود شنیده است. مردم زمان حضور ائمه (ع) به گونه ای امتحان می شدند و اهل زمان غیبت هم به گونه دیگری مورد امتحان قرار می گیرند. مهمترین ماده امتحانی برای مردم زمان غیبت، همین ایمان به غیبت است. آنقدر ایمان به غیب ارزش دارد که پیامبر (ص) در زمان حیات خویش این گونه افراد را برادرانِ خود خوانده است. یک روز ایشان در جمع گروهی از اصحاب چنین دعا کردند: «اللَّهُمَ لَقِنّی اِخوانی.»: «خدایا، برادرانم را به دیدار من برسان.» و این دعا را دو بار بر زبان آوردند. اصحابی که گرد آن حضرت بودند گفتند: ای رسول خدا، مگر ما برادرانِ شما نیستیم؟ فرمود: لا، اِنَّکُم اَصحابی؛ وَ اِخوانی قُومٌ فی آخِرِ الزمانِ اَمَنوُا وَ لَم یَرَونی، لَقَد عَرَّفَنیهِمُ اللهُ بِاُسمائِهِم وَ اسماءِ آبائِهِم مِن قَبلِ یُخرِجَهُم مِن اَصلابِ آبائِهِم وَ اَرحامِ اُمَّهاتیهِم. لَاَحَدُهُم اَشَّدُّ بَقِیَهً عَلی دینِهِ خَرطِ القَتادِ فِی اللَّیلَهِ الظَّلَماء اَو کاَلاقابِضِ عَلی جَمرِ الغَضا. اُولِکَ مَصابیحُ الدَّجی؛ یُنجِهِمُ اللهَ مِن کُلِّ فِتنَهٍ غَّبراءَ مَظلِمَهٍ [۳] خیر، شما همنشینان و همراهانِ من هستید، و برادرانِ من گروهی هستند در آخرالزمان که ایمان می آورند با اینکه مرا ندیده اند. خداوند با نامهایشان و نامهای پدرانشان آنها را به من معرفی کرده است قبل از آنکه ایشان را از صُلب پدران و رَحِم مادرانشان خارج سازد (قبل از تولد) ثابت قدم بودن هر یک از آنها در دینِ خود، از تراشیدن خارهای قتاد در تاریکی شب سختتر است یا مانند کسی است که آتش درخت «غَضا» را با دست گرفته است اینها چراغ های روشن کننده در تاریکی هستند که خداوند ایشان را از هر فتنۀ تیره و تاری نجات می دهد. «غَضا» نام درختی است که چوبِ آن مدت زیادی آتش و حرارت را در خود حفظ می کند و به همین جهت زغال بسیار خوبی دارد. دینداری در زمان غیبت نظیر آن است که انسان آتِش آن درخت را در دستِ خود نگه دارد. و با توجه به اینکه حرارتش مدت زیادی باقی می ماند و بزودی سرد نمی شود، می تواند بیان کننده خوبی از دینداری در زمان غیبت باشد که بسیار کار سختی است و اینچنین دینداری البته آن فضایلی را که در روایات فرموده اند، خواهد داشت. ولی حیف که این گونه افراد بسیار بسیار کمیاب هستند! رسول خدا (ص) می فرمایند: اِنَّ عَلِیَّ بنَ اَبی طالِبٍ اِمامُ اُمَّتی وَ خَلیفَتی عَلَیها مِن بَعدی، وَ مِن وُلدِهِ لاقائِمُ المُنتَظَرُ الَّذی یَملاُ اللهُ بِهِ الاَرضَ عَدلاً وَ قِسطاً کَما مُلِثَت جَوراً وَ ظُلماً وَ الَّذی بَعثَنی بِالحَقِ بَشیراً اِنَّ الثابِتینَ عَلیَ القَولِ بِهِ فی زَمانِ غَیبَتِهِ لاَعزُ مِنَ الکِبریتِ الاَحمَرِ [ کمال الدین، باب ۲۵، ح ۷ ] حضرت علی بن ابی طالب پیشوای امت من و جانشین من بر امتم پس از من می باشد. و از فرزندانِ اوست آن قیام کننده ای که (خوبان همه) چشم انتظار اویند؛ همان کسی که خداوند به وسیله او زمین را از عدل و داد پُر می کند همانطور که از ظلم و جور پر شده باشد. قسم به آن که مرا به حق بشارت دهنده قرار داد، آنها که در زمان غیبت او بر اعتقاد به او ثابت قدم می مانند از گوگرد سرخ (اکسیر) کمیابتر هستند. پاداش این گونه افراد با کسانی که در ابتدای هجرت پیامبر (ص) برای پیشبرد اسلام در رکابِ ایشان جنگیده اند و به شهادت رسیده اند، برابری می کند؛ هر یک نفر مطابق با هزار شهید از شهدای جنگ بدر و اُحُد! امام زین العابدین (ع) می فرمایند: مَن ثَبَتَ عَلی مُوالاتِنا فی غَیبَهِ قائِمِنا، اَعطاهُ اللهُ عَزَّوَجَلَّ اَجرَ اَلفِ شَهیدٍ مِن شُهَداءِ بَدرٍ وَ اُحُدٍ [ کمال الدین، باب ۳۱، ح ۷ ] کسی که بر ولایت و محبت ما (اهل بیت) در زمان غیبت قائم ما ثابت قدم بماند، خدای عزوجل پاداش هزار شهید از قبیل شهدای جنگ بدر و احد را به او عنایت می فرماید. اگر انسان قدر و ارزش چیزی را بداند، با میل و رغبت به دنبالِ تحصیل آن می رود و از هر تلاشی برای به دست آوردنِ آن دریغ نمی کند و تحملِ هر ناراحتی و سختی در راه حفظ و نگهداریی آن، برایش راحت می شود. پس خوشا به حالِ کسی که ارزش ایمان به غیب را عمیقاً درک نماید! پیامبر اکرم (ص) می فرمایند: هر یک از آنان (مومنان واقعی دوره غیبت) اعتقاد و دین خویش را با هر سختی حفظ می کنند چنان که گویی درختان خار مغیلان را در شب تاریک با دست پوست می کنند یا آتش پر دوام را با دست نگاه می دارند. [بحارالأنوار، ج ۵۲ ص ۲۵۶ ]معلوم می شود آنها با توجه به این قبیل از روایات، علاوه بر افزودن بر تلاش و کوشش، با موانع و مشکلات نیز آشنا می شوند و پیشاپیش آمادگیهای لازم را در خود ایجاد می کنند و درنتیجه در سخت ترین پیشامدها بر ایمان و عقاید خود پای می فشارند و در حد توان به زمینه سازی ظهور کمک می نمایند. امام سجاد(ع) در توصیف مومنان عصر غیبت می فرمایند: مردم زمان غیبت مهدی (ع) که به امامت آن حضرت پای بندند و همواره در حال انتظار ظهور به سر می برند از مردم همه زمانها برترند، زیرا خدا چنان درک و فهم و نیروی تشخیص آنان را قوت می بخشد که غیبت نزد آنان همانند زمان ظهور باشد… آنان به حق اخلاص ورزانند… [کمال الدین ، ج ۱، ص ۳۲۰ ]انسان دین دار عصر غیبت که دسترسی عادی به امام زمان (عج) ندارد بر اساس درک عقلی و تهذیب اخلاق و اندیشه به یقین والایی دست می یابد و همواره به دفاع از احکام و عقاید دینی می پردازد و این در شرایطی است که اغلب مردم در زرق و برق و لذات مادی خود را غرق ساخته اند و به احکام و ارزشهای دینی و فضیلت های انسانی بی توجه شده اند.
امام مردم عصر ظهور نیز در اوج کمال عقلی و اخلاقی زندگی می کنند و از هر لحاظ غرق در نعمتهای الهی هستند و به همین جهت خدواند عنایات خاصی به ایشان دارد: «چون قائم ما قیام کند، دستش را بر سر بندگان مى گذارد و عقول آنان را متمرکز ساخته و اخلاق شان را کامل مى کند» . این روایت از امام باقر (علیه السلام) در کتاب «الخرائج و الجرائح» راوندى و بحارالانوار نقل شده است که آن حضرت(ع) مى فرماید :«اذا قام قائمنا وضع یده على رؤوس العباد فجمع به عقولهم و اکمل به اخلاقهم» [ الخرائج و الجرائح، ج 2، ص 841، ح 71 ؛ بحارالانوار، ج 52، ص 336، ح 71.] براساس این روایت، عقول و افکار مردم متمرکز و شکوفا و اخلاق آنان کامل مى شود.در تبیین این کلام شگفت انگیز، باید گفت: منظور این نیست که حضرت مهدى(عج) بر سر تک تک انسان ها دست مى کشد و پس از آن عقول مردم کامل مى شود، هر چند آن حضرت(عج) به یقین از ولایت تکوینى خود استفاده کاملى مى کند و با نفوذ در دل و جان و عقل مردم و هدایت هاى پیامبر گونه خود، آنان را هدایت و راهنمایى مى کند. مقصود از «دست» در این روایت، دست رحمت، هدایت و شفقت الهى بر بندگان است. کلمه «ید» به معناى «دست» در زبان عربى، مفاهیم و مصداق هاى گوناگونى دارد. یکى از معانى ید، «نعمت و رحمت» است[مفردات راغب، ص 889.] در این صورت معنا چنین مى شود: «در زمان ظهور حضرت مهدى(عج) با آفت زدایى از درخت عقل و خرد و ایجاد بستر و زمینه مناسب براى رشد و شکوفاى عقول مردم، رحمت و نعمت خداوند بر مردم نازل مى شود و همه آنان هدایت مى یابند و به سر منزل مقصود (کمال) مى رسند.
خداوند در قرآن کریم در مورد یکى از حکمت هاى نبوت مى فرماید: «الَّذِینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِیَّ الْأُمِّیَّ الَّذِی یَجِدُونَهُ مَکْتُوباً عِنْدَهُمْ فِی التَّوْراةِ وَ الاْءِنْجِیلِ یَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهاهُمْ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ یُحِلُّ لَهُمُ الطَّیِّباتِ وَ یُحَرِّمُ عَلَیْهِمُ الْخَبائِثَ وَ یَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَ الْأَغْلالَ الَّتِی کانَتْ عَلَیْهِمْ فَالَّذِینَ آمَنُوا بِهِ وَ عَزَّرُوهُ وَ نَصَرُوهُ وَ اتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِی أُنْزِلَ مَعَهُ أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ»[ اعراف 7، آیه 157]؛ «پیامبر، زنجیرها و مشقت ها (جهالت و هواپرستى) را از آنها (مردم) بر مى دارد».
در این جا منظور از زنجیر و مشقت بندها و زنجیرهاى مادى نیست؛ بلکه مقصود زنجیرهاى نادانى و فساد است که پیامبر اکرم(ص) با هدایت ها و تلاش هاى فراوان فرهنگى، آن را از انسان ها برطرف ساخت. در عین حال از هدایت هاى تکوینى ویژه نیز استفاده کرد و در دل و جان مردم مشرک و فاسد نفوذ معنوى داشت و تأثیرات عمیقى بر آنان گذاشت.
در عصر ظهور امام زمان(عج) نیز، تمام موانع و آفت هاى رشد و تعالى عقلانى انسان ها از بین مى رود و عقول آنان به حد بالایى از شکوفایى و رشد نایل مى گردد. در این جا حضرت مهدى(عج) ادامه دهنده راه پیامبران و تکمیل کننده برنامه هاى آنان – به خصوص پیامبر اسلام(ص) – است. این موضوع از مهم ترین برنامه ها و اقدام هاى امام (علیه السلام) است. او از حقایق گسترده و جهانى براى بشریت پرده بر مى دارد و مردمان را به دانش هاى یقینى و درست هدایت مى کند و شناخت هاى ناب و خالص به ارمغان مى آورد. از این رهگذر دو محور اساسى تحقق مى پذیرد:
1- با گسترش شناخت و کشف اسرار کائنات، پایه هاى خداشناسى استوار مى گردد.
2-گسترش شناخت و دانایى، تشکیل جامعه مطلوب انسانى را ممکن مى سازد، زیرا در پرتو شناخت درست مسائل حیات و بخش هاى گوناگون آن، مسائل تربیت، رشد و تکامل معنوى و مادى و آغاز و انجام کار انسان، شیوه ها و روش هاى اداره زندگى، تأمین و تنظیم خانواده و… بخش هاى زندگى در همه ابعاد به شایستگى اداره مى شود و سامانى در خور مى یابد.
در پرتو علم و آگاهى از مسائل مادى و فیزیکى جهان، زیست این دنیاى انسان بهبود مى یابد و با شناخت مسائل معنوى و صلاح و سعادت روح انسانى، راه تکامل معنوى گشوده مى شود و جامعه آرمانى، در بعد مادى و معنوى (رشد فکرى و اخلاقى)، پدیدار مى گردد.این شناخت ها، همه در روزگار رستاخیز امام مهدى(عج) تحقق مى یابد و نقطه هاى ابهام و تردید و سرگردانى محو مى شود و به راه ها و روش هاى متعالى تر و بالاترى دست مى یابد و شیوه هاى بهترى را در پیش مى گیرد. بدین سان هر روز او و هر گام او، در همه مسائل حیات و ابعاد زندگى، گامى به پیش است و واپس گرایى و تکرار در آن راه ندارد و بدین گونه اهریمن جهل و نادانى و فساد طغیان، به سر پنجه تواناى خداوند، از زندگى انسان بیرون رانده مى شود جاى آن را آگاهى، دانایى و روشنى و نور فرامى گیرد.
چنان که در روایتى آمده است: «یملاء الارض عدلاً و قسطاً و نوراً و برهاناً…»[ احتجاج طبرسى، ج 2، ص 291 ؛ الغیبة نعمانى، ص 227، ح 26.]؛ «مهدى(عج) زمین را از عدل و نور و برهان آکنده مى سازد» و از پیامبر (صلی الله علیه وآله) نقل شده است: «نهمین (امام از فرزندان حسین) قائم است که خداوند به دست او، سرزمین تاریک (زندگى) را نورانى و روشن مى کند و از عدل آکنده مى سازد ؛ پس از (دوران) ظلم، علم و دانایى را فراگیر مى کند، پس از (دوران) جهل و نادانى…» [کمال الدین، ج 1، ص 260.] بدین سان به دست امام زمان(عج) و با اذن و قدرت الهى، همه جامعه ها و انسان ها، از تاریکى نادانى، ظلم و فساد به روشنایى و نور دانایى، تقوا و اخلاق فاضله رهنمون مى گردند. براین اساس دولت امام مهدى(عج)، تأمین معنویت، عقلانیت و عدالت را بر عهده دارد تا جامعه به سمت تعالى و تکامل، تعادل و پیشرفت سوق داده شود و این به ابزار و روش هاى مختلفى نیاز دارد. مهم ترین آنها دعوت، راهنمایى و نصحیت است؛ هر چند معجزه و عنایت الهى نیز در میان خواهد بود و امام (علیه السلام) از ولایت تکوینى نیز بهره خواهد گرفت.