بهره بردن از محضر ائمه در غیبت ایشان
۱۳۹۲/۰۶/۲۶
–
۲۷۳ بازدید
آیا می توان در غیاب ائمه از محضر آنها استفاده کرد؟
اولیاى الهى به اذن خداوند و لطف پروردگار، آن چنان داراى توانایى و آگاهى هستند که بدون نیاز به «حضور» ظاهرى، مى توانند از احوال دیگران آگاه شوند؛ چنان که در قرآن مجید درباره حضرت عیسى علیه السلام، چنین آمده است:«وَ أُنَبّئُکُم بِمَا تَأْکُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِى بُیُوتِکُمْ إِنَّ فِى ذَلِکَ لَآیَةً لَکُمْ إِن کُنتُم مُؤْمِنِینَ» ؛ «شما از آن چه مى خورید و در خانه هایتان ذخیره مى کنید، خبر مى دهم؛ مسلماً در اینها، نشانه اى براى شماست؛ اگر ایمان داشته باشید».
همچنین آنان بدون حضور و از طریق وسیله هاى دیگر، مى توانند مشکلات را حل کنند؛ چنان که درباره حضرت یوسف علیه السلام و شفا یافتن نابینایى حضرت یعقوب علیه السلام در قرآن مجید، چنین مى خوانیم:
«اذْهَبُوا بِقَمِیصِى هذَا فَأَلْقُوهُ عَلَى وَجْهِ أَبِى یَأْتِ بَصِیرًا وَأْتُونِى بِأَهْلِکُمْ أَجْمَعِینَ» ؛ «این پیراهن مرا ببرید و آن را بر چهره پدرم بیفکنید؛ [تا] بینا شود و همه کسان خود را نزد من آورید».
در زمان پیامبر صلى الله علیه و آله نیز برخى با آمدن به حضور پیامبر صلى الله علیه و آله، مشکل خود را حل مى کردند و برخى در غیاب پیامبر صلى الله علیه و آله از مقام قدسى وى بهره مى بردند و تنها به وسیله نام و یاد آن حضرت، از خداوند، حاجت خود را مى گرفتند. «عثمان بن حنیف» مى گوید:
«روزى در محضر پیامبر صلى الله علیه و آله بودم. حضرت به شخصى که مشکل خود را به او عرضه مى کرد، شیوه دعا و توسل را چنین تعلیم فرمود: برو وضو بساز و دو رکعت نماز به جا آور؛ پس از آن، خداوند را این گونه بخوان:
«اللّهم انى اسالک و اتوجه الیک بنبیک نبى الرحمه یا محمد انى اتوجه بک الى ربى فى حاجتى لتقضى. اللهم شفعّه فیّ» ؛ «بار خدایا! از تو درخواست مى کنم و به تو روى مى آورم؛ به وسیله پیامبرت، پیامبر رحمت. اى محمد! من به حق تو، به سوى خدایم روى آوده ام؛ تا حاجتم برآورده شود. خدایا! پیامبرت را در مورد من، شفیع قرار ده».
روشن است که نماز خواندن «عثمان بن حنیف»، همیشه در حضور پیامبر صلى الله علیه و آله نبوده است و نیز این تعلیم پیامبر صلى الله علیه و آله،
اختصاص به عثمان بن حنیف ندارد؛ بلکه همه مسلمانان در همه جا و در هر زمان، مى توانند از این تعلیم پیامبر صلى الله علیه و آله بهره مند شوند.
بنا بر اعتقادات شیعه، در هر زمان، تنها یک امام، مسئولیت اصلى امامت را در نظام تکوین و تشریع بر عهده دارد و آن امام، از علم ویژه و لطف خاص خداوند، بهره مند مى باشد؛ به طورى که با از دنیا رفتن امام در هر زمان، امام بعدى، احساس مسئولیت خاصى به او دست مى دهد که خبر از مسئولیت امامت مى دهد؛ در حالى که قبل از آن، چنین احساسى را نداشته است.
از امام هادى علیه السلام، چنین روایت شده است:
«فقال: انا للّه و انّا الیه راجعون مضى ابوجعفر، فقیل له: کیف عرفت؟ قال: لانّه تداخلنى ذلة للّه لم اکن اعرفها» ؛ « [امام ] گفت: انّا للّه و انّا الیه راجعون؛ ابوجعفر (امام جواد علیه السلام از دنیا رفت! به وى گفته شد: چگونه آگاه شدى؟ [در حالى که ابوجعفر در بغداد است و شما در مدینه هستى؟!] امام علیه السلام فرمود:
براى این که خضوع و ذلتى براى خداوند در درونم داخل شد که قبل از آن، چنین احساسى نداشتم».
همچنین در سوره قدر، چنین مى خوانیم:
«تنَزَّلُ الْمَلَائِکَةُ وَالرُّوحُ فِیهَا بِإِذْنِ رَبّهِم مّن کُلّ أَمْرٍ» ؛
«در آن [شب ]، فرشتگان، با روح، به فرمان پروردگارشان، براى هر کارى [که مقرّر شده است ]، فرود آیند».
با توجه به این که «تنزل»، فعل مضارع است و دلالت بر استمرار دارد، روشن مى شود که شب قدر، مخصوص به زمان پیامبر صلى الله علیه و آله و زمان نزول قرآن نیست؛ بلکه همچنان تداوم دارد و هر سال، تکرار مى شود. و بنابر روایت پیامبر صلى الله علیه و آله، شب قدر و نزول فرشتگان در آن شب، تا برپایى قیامت، ادامه دارد. همچنین ابوداود و طبرانى در روایتى از پیامبر صلى الله علیه و آله چنین نقل کرده اند:
«سئل عن لیلة القدر اهى شى ء کان فذهب ام هى فى کل عام فقال: بل هى لامه محمد ما بقى منهما اثنان» ؛ «سؤال شد از شب قدر که آیا چیزى بود و رفت و یا در هر سال هست.
[پیامبر صلى الله علیه و آله ] فرمود: بلکه آن براى امّت محمد است [حتى ] تا زمانى که دو نفر [بیشتر] از آنان باقى نمانده باشد».
همچنین از امام جواد علیه السلام چنین روایت شده است:
«ان امیرالمؤمنین على علیه السلام قال لابن عباس ان لیله القدر فى کل سنةٍ و انه ینزل فى تلک اللیله امر السنه و لذلک الامر ولاةُ بعد رسول الله فقال ابن عباس: مَن هم قال: انا و احد عشر من صلبى ؛ «امیرالمؤمنین على علیه السلام به ابن عباس فرمود: همانا شب قدر، در هر سال است و در آن شب، تقدیرات سال، نازل مى شود و براى انجام آن کار، متصدیانى پس از پیامبر صلى الله علیه و آله وجود دارند. ابن عباس پرسید: آنان چه کسانى هستند؟ حضرت فرمود:
من و یازده نفر از نسل من».
از این روایات به خوبى منزلت اهل بیت پیامبر صلى الله علیه و آله تا حضرت مهدى (عج)، آشکار مى شود و این که اینان، واسطه فیض خداوند براى جهانیان مى باشند.
بنابر آن چه گفته شد، پیامبر صلى الله علیه و آله و اولیاى الهى، در هنگام زنده بودن و «حیات دنیایى» و پس از مرگ و «حیات برزخى»، داراى برکات وجودى فراوانى هستند و به هر مقدار که مؤمنان و دوست داران، از این وسیله هاى الهى، بیشتر بهره مند شوند، به خداوند، نزدیک تر مى شوند و مراتب درستى و راستى را بیشتر دارا خواهند شد.
برخى با جمود فکرى و با اکتفا به تعدادى از روایات، اصرار مى ورزند که استمداد و توسل، تنها به زمان حیات پیامبر صلى الله علیه و آله و زمان زنده بودن اولیاى الهى، منحصر مى باشد که در این صورت نیز بنا بر مبانى فکرى و اعتقادى شیعه، امام حىّ و زنده وجود دارد
و وجود مقدس او، واسطه فیض خداوند مى باشد و حتى مى توان گفت؛ در هر دوران، باید امام همان عصر و زمان را شناخت؛ تا بهترین شاخص براى هدایت مردم باشد و دورى از فتنه ها، انحرافات و تحریفات را براى مومنان و همه جهانیان، به ارمغان آورد؛ چنان که از پیامبر صلى الله علیه و آله روایت شده:
«مَن مات و لم یعرف امام زمانه مات میتة جاهلیة» ؛ «هرکس بمیرد و امام زمانش را نشناسد، بر مرگ جاهلیت مرده است».
همچنین از امام صادق علیه السلام، چنین نقل شده است: هنگامى که آخرالزمان را درک کردى، این دعا را بخوان:
«اللّهم عرّفنى نفسک، فانّک ان لم تعرفنى نفسک، لم اعرف نبیّک. اللّهم عرفنى رسولک، فانّک ان لم تعرفنى رسولک، لم اعرف حجّتک. اللّهم عرّفنى حجّتک، فانّک ان لم تعرفنى حجّتک، ضلّلت عن دینى» .
گفتمان قرآنى (وسیله)، ص: 57
همچنین آنان بدون حضور و از طریق وسیله هاى دیگر، مى توانند مشکلات را حل کنند؛ چنان که درباره حضرت یوسف علیه السلام و شفا یافتن نابینایى حضرت یعقوب علیه السلام در قرآن مجید، چنین مى خوانیم:
«اذْهَبُوا بِقَمِیصِى هذَا فَأَلْقُوهُ عَلَى وَجْهِ أَبِى یَأْتِ بَصِیرًا وَأْتُونِى بِأَهْلِکُمْ أَجْمَعِینَ» ؛ «این پیراهن مرا ببرید و آن را بر چهره پدرم بیفکنید؛ [تا] بینا شود و همه کسان خود را نزد من آورید».
در زمان پیامبر صلى الله علیه و آله نیز برخى با آمدن به حضور پیامبر صلى الله علیه و آله، مشکل خود را حل مى کردند و برخى در غیاب پیامبر صلى الله علیه و آله از مقام قدسى وى بهره مى بردند و تنها به وسیله نام و یاد آن حضرت، از خداوند، حاجت خود را مى گرفتند. «عثمان بن حنیف» مى گوید:
«روزى در محضر پیامبر صلى الله علیه و آله بودم. حضرت به شخصى که مشکل خود را به او عرضه مى کرد، شیوه دعا و توسل را چنین تعلیم فرمود: برو وضو بساز و دو رکعت نماز به جا آور؛ پس از آن، خداوند را این گونه بخوان:
«اللّهم انى اسالک و اتوجه الیک بنبیک نبى الرحمه یا محمد انى اتوجه بک الى ربى فى حاجتى لتقضى. اللهم شفعّه فیّ» ؛ «بار خدایا! از تو درخواست مى کنم و به تو روى مى آورم؛ به وسیله پیامبرت، پیامبر رحمت. اى محمد! من به حق تو، به سوى خدایم روى آوده ام؛ تا حاجتم برآورده شود. خدایا! پیامبرت را در مورد من، شفیع قرار ده».
روشن است که نماز خواندن «عثمان بن حنیف»، همیشه در حضور پیامبر صلى الله علیه و آله نبوده است و نیز این تعلیم پیامبر صلى الله علیه و آله،
اختصاص به عثمان بن حنیف ندارد؛ بلکه همه مسلمانان در همه جا و در هر زمان، مى توانند از این تعلیم پیامبر صلى الله علیه و آله بهره مند شوند.
بنا بر اعتقادات شیعه، در هر زمان، تنها یک امام، مسئولیت اصلى امامت را در نظام تکوین و تشریع بر عهده دارد و آن امام، از علم ویژه و لطف خاص خداوند، بهره مند مى باشد؛ به طورى که با از دنیا رفتن امام در هر زمان، امام بعدى، احساس مسئولیت خاصى به او دست مى دهد که خبر از مسئولیت امامت مى دهد؛ در حالى که قبل از آن، چنین احساسى را نداشته است.
از امام هادى علیه السلام، چنین روایت شده است:
«فقال: انا للّه و انّا الیه راجعون مضى ابوجعفر، فقیل له: کیف عرفت؟ قال: لانّه تداخلنى ذلة للّه لم اکن اعرفها» ؛ « [امام ] گفت: انّا للّه و انّا الیه راجعون؛ ابوجعفر (امام جواد علیه السلام از دنیا رفت! به وى گفته شد: چگونه آگاه شدى؟ [در حالى که ابوجعفر در بغداد است و شما در مدینه هستى؟!] امام علیه السلام فرمود:
براى این که خضوع و ذلتى براى خداوند در درونم داخل شد که قبل از آن، چنین احساسى نداشتم».
همچنین در سوره قدر، چنین مى خوانیم:
«تنَزَّلُ الْمَلَائِکَةُ وَالرُّوحُ فِیهَا بِإِذْنِ رَبّهِم مّن کُلّ أَمْرٍ» ؛
«در آن [شب ]، فرشتگان، با روح، به فرمان پروردگارشان، براى هر کارى [که مقرّر شده است ]، فرود آیند».
با توجه به این که «تنزل»، فعل مضارع است و دلالت بر استمرار دارد، روشن مى شود که شب قدر، مخصوص به زمان پیامبر صلى الله علیه و آله و زمان نزول قرآن نیست؛ بلکه همچنان تداوم دارد و هر سال، تکرار مى شود. و بنابر روایت پیامبر صلى الله علیه و آله، شب قدر و نزول فرشتگان در آن شب، تا برپایى قیامت، ادامه دارد. همچنین ابوداود و طبرانى در روایتى از پیامبر صلى الله علیه و آله چنین نقل کرده اند:
«سئل عن لیلة القدر اهى شى ء کان فذهب ام هى فى کل عام فقال: بل هى لامه محمد ما بقى منهما اثنان» ؛ «سؤال شد از شب قدر که آیا چیزى بود و رفت و یا در هر سال هست.
[پیامبر صلى الله علیه و آله ] فرمود: بلکه آن براى امّت محمد است [حتى ] تا زمانى که دو نفر [بیشتر] از آنان باقى نمانده باشد».
همچنین از امام جواد علیه السلام چنین روایت شده است:
«ان امیرالمؤمنین على علیه السلام قال لابن عباس ان لیله القدر فى کل سنةٍ و انه ینزل فى تلک اللیله امر السنه و لذلک الامر ولاةُ بعد رسول الله فقال ابن عباس: مَن هم قال: انا و احد عشر من صلبى ؛ «امیرالمؤمنین على علیه السلام به ابن عباس فرمود: همانا شب قدر، در هر سال است و در آن شب، تقدیرات سال، نازل مى شود و براى انجام آن کار، متصدیانى پس از پیامبر صلى الله علیه و آله وجود دارند. ابن عباس پرسید: آنان چه کسانى هستند؟ حضرت فرمود:
من و یازده نفر از نسل من».
از این روایات به خوبى منزلت اهل بیت پیامبر صلى الله علیه و آله تا حضرت مهدى (عج)، آشکار مى شود و این که اینان، واسطه فیض خداوند براى جهانیان مى باشند.
بنابر آن چه گفته شد، پیامبر صلى الله علیه و آله و اولیاى الهى، در هنگام زنده بودن و «حیات دنیایى» و پس از مرگ و «حیات برزخى»، داراى برکات وجودى فراوانى هستند و به هر مقدار که مؤمنان و دوست داران، از این وسیله هاى الهى، بیشتر بهره مند شوند، به خداوند، نزدیک تر مى شوند و مراتب درستى و راستى را بیشتر دارا خواهند شد.
برخى با جمود فکرى و با اکتفا به تعدادى از روایات، اصرار مى ورزند که استمداد و توسل، تنها به زمان حیات پیامبر صلى الله علیه و آله و زمان زنده بودن اولیاى الهى، منحصر مى باشد که در این صورت نیز بنا بر مبانى فکرى و اعتقادى شیعه، امام حىّ و زنده وجود دارد
و وجود مقدس او، واسطه فیض خداوند مى باشد و حتى مى توان گفت؛ در هر دوران، باید امام همان عصر و زمان را شناخت؛ تا بهترین شاخص براى هدایت مردم باشد و دورى از فتنه ها، انحرافات و تحریفات را براى مومنان و همه جهانیان، به ارمغان آورد؛ چنان که از پیامبر صلى الله علیه و آله روایت شده:
«مَن مات و لم یعرف امام زمانه مات میتة جاهلیة» ؛ «هرکس بمیرد و امام زمانش را نشناسد، بر مرگ جاهلیت مرده است».
همچنین از امام صادق علیه السلام، چنین نقل شده است: هنگامى که آخرالزمان را درک کردى، این دعا را بخوان:
«اللّهم عرّفنى نفسک، فانّک ان لم تعرفنى نفسک، لم اعرف نبیّک. اللّهم عرفنى رسولک، فانّک ان لم تعرفنى رسولک، لم اعرف حجّتک. اللّهم عرّفنى حجّتک، فانّک ان لم تعرفنى حجّتک، ضلّلت عن دینى» .
گفتمان قرآنى (وسیله)، ص: 57