پرسشگر محترم؛ کسانی که به کسوت طلبگی در میآیند در طول مراحل تحصیل از یک سبک و الگوی رفتاری پیروی میکنند که به آن زی یا منش طلبگی میگویند.
بعضی از اصول زی طلبگی عبارتند از :
الف ) تحصیل
زندگی کردن در این راه آدابی دارد که چه در سنت پیشینیان حوزه و چه در روزگار جدید بر حفظ اصالت آن تاکید شده است و کسانی که از این منش تبعیت نکنند انسانهای بهنجاری تلقی نمیشوند. حضور سروقت در محافل درسی، طرح اشکال از استاد، اختصاص دادن ساعاتی از طول روز به مباحثههای علمی و خواندن منابع و کتب درسی و… از ویژگیهای درس خواندن در حوزه است، اما الگویهای رفتاری حوزوی تنها به این موارد ختم نمیشود. طلاب حوزههای علمیه باید اوقات خود را به صورتی منظم کنند که ضمن حضور مرتب و مستمر در کلاسهای درسی به امور عبادی و تبلیغی خود بپردازند.
ب ) تهذیب
تلاش اصلی طلاب علوم دینی، تهذیب اخلاق و تلاش برای تطهیر روح و اتصاف به مکارم اخلاقی و سلوک انسانی و ارزشهای عملی ـ اسلامی است. طلبهها علاوهبر اینکه در دروس متداول حوزه مثل فقه، اصول، تفسیر، فلسفه و… حضور پیدا میکنند تلاش جدی دارند در کلاسهای اخلاقی هم شرکت جدی داشته باشند تا مسیر خود را برای رسیدن به اخلاق حسنه اسلامی هموار کنند.
امام خمینی در مورد لزوم رعایت تقوا و داشتن تهذیب نفس جملهای کلیدی دارد. ایشان در جمع مدرسان و طلاب حوزه علمیه قم و دانشجویان عضو دفتر تحکیم وحدت حوزه و دانشگاه در حسینیه جماران در سال ۱۳۵۹ عنوان کردند اگر تهذیب نباشد علم توحید هم به درد نمیخورد. این بیان نشان میدهد گرچه وظیفه طلاب علوم دینی درس خواندن و کسب دانش دینی است، اما از آن مهمتر متخلق شدن به اخلاق و آداب اسلامی و مبارزه با نفس است.
ج ) تبلیغ
یکی از دیگر ویژگیهای زندگی طلبگی، ارتباط داشتن دائم با مردم است. طلبه کسی است که حضور موثری در جامعه دارد و از اعتمادی که مردم کوچه و خیابان به او دارند به نحوی مطلوب برای هدایتگری استفاده کند. طلاب علوم دینی در بسیاری از مواقع حلال مشکلات مردم هستند. اگر کسی گرفتار مشکلی شد، معمولا طلبهها واسطه میشوند تا به همکاری و همیاری اهل محل، مشکلات افراد حل شود. رفتار او در جمع باید به گونهای باشد که اعتماد اهالی محل را کسب کند تا کسی حتی برای بیان مسائل خانوادگی خود و چارهجویی مشکلاتش در این باره نگرانی و دغدغه افشای اسرار نداشته باشد.
د ) رعایت سادگی
در زندگی طلبگی بر سادگی در رفتار و پوشش تاکید میشود. لباس طلبههای دینی باید ساده باشد. این سادگی حتی خوراک و امکانات زندگی را نیز در برمیگیرد. تاکید علمای دینی به طلاب حوزههای علمیه، پرهیز از تجملگرایی و گرایش نداشتن به مادیات است. معمولا طلاب از حضور در محافل تشریفاتی و تجملاتی ابا دارند و در مواقع سخت زندگی، قناعتپیشه میکنند. این مساله نهتنها حین زندگی کردن در حجرههای مدارس دینی مراعات میشود؛ بلکه طلاب در زندگی خانوادگی خود نیز این موضوع را مد نظر دارند و سعی میکنند با امکانات کم بسازند. زندگی طلبه از وضع اقتصادی متعادلی برخوردار است. طلبههای جوان در زندگی و مخارج روزانه راه میانهای انتخاب میکنند.
ه ) اشتغال به کار
یک طلبه ممکن است علاوه بر اشتغال به تحصیلات حوزوی، مهارتها و معلومات حرفهای دیگری برای تصدی مشاغل اداری و فرهنگی داشته باشد؛ پزشکی، معلمی، نظامیگری، مهارتهای ورزشی و… این مساله اگرچه ممکن است در برخی مواقع محدودیتهایی برای اشتغالات تحصیلی او فراهم کند، اما موضوعاتی مثل برخورد اندیشهها و جنگ نرم فرهنگی و پاسخ به شبهات دینی در عرصه رسانهها و زندگی روزمره میطلبند او علاوه بر اهتمام به تحصیلات و تنظیم برنامههای درسی و کاری خود از اوقاتش به صورت بهینه استفاده کند.
بنابراین در صورتی که کار و شغل طلبه به اصول اولیه زی طلبگی ( تحصیل ، تهذیب و … ) ضربه و ضرری وارد نکند ، انجام آن اشکالی ندارد . در پایان برای مطالعه بیشتر رجوع شود به مجموعه کتابهای طرح میثاق طلبگی که به همت معاونت تهذیب حوزه های علمیه منتشر شده است.
دوست گرامی؛ تاکیدات مقام معظم رهبری بیشتر در این دوران، بر محکم کردن پایه های علمی و اخلاقی طلاب بوده است هرچند که ایشان برحضور طلاب در صحنه های مختلف اجتماعی، تبلیغی ، سیاسی و.. نیز تاکیداتی دارند.گوشه ای از فرمایشات ایشان را برایتان بازخوانی می کنیم…. فضلاى جوان و طلاب عزیز، از هر فرصتى براى یاد گرفتن و آموختن استفاده کنید. شما در یک فصل طلایى قرار دارید. کسانى که براى آموختن، از سنین جوانى (یعنى حدود شانزده – هفده و هجده سالگى) دوران طلبگى را آغاز مىکنند، تا حدود بیست سال، یک فرصت طلایى و تکرار نشدنى دارند. اگر انسان بخواهد بیاموزد، باید در این مدت یاد بگیرد. این بزرگانى که ملاحظه مىکنید، مهمترین تحقیقات و اساسىترین فکرها و کارهایشان در این دوران بوده است، یا مایهاش را در این دوران به دست آورده و بعد از آن استفاده کردهاند. این دوران، دوران بسیار مهمى است. اگر شخصى این دوران را به بىکارى، کمکارى، بىتوجهى و بیهودگى – در محیط درس یا خارج آن – صرف کند، خسارت بزرگى به او وارد شده است. 1آقایان! شما با چنین اهمیتى، وارد این صحنه و عرصه شدهاید؛ به آن توجه داشته باشید. درس را باید خیلى خوب خواند. بىمایه فطیر است و فایدهیى ندارد. کسى که خیال کند حالا درس نخوانیم، اما خدمت کنیم، براى دین نتیجهیى ندارد. بدون درس خواندن، نمىشود این خدمت را انجام داد. حالا ممکن است خدمات دیگرى کرد؛ ولى این خدمت، متوقف به علم است. باید خوب درس خواند و از درس مهمتر، آن معنویت و روحانیتى است که درون خود ما باید باشد تا انشاءالله «من نصب نفسه للناس اماما فعلیه ان یبدأ بتعلیم نفسه قبل تعلیم غیره»(242). انشاءالله این معنا تحقق پیدا بکند و این اقدام بر شما مبارک باشد و انشاءالله خداوند توفیقتان بدهد.2 …اصولا بىمایه فطیر است و بدون درس خواندن و زحمت کشیدن و ملا شدن، نمىتوان مفید واقع شد.3طلبهیى که در درس و علم، غور و خوض نداشته باشد، طلبه نیست و موضوع، منتفى است. بحث، سر طلبه است. طلبه، یعنى آنکه باید درس بخواند. البته بعضى از آن حرفهایى که ماها عادت کردهایم بخوانیم، یا زیادى است و یا خالى از اولویت است؛ ولى جایش را باید چیزهاى اولى، یا چیزهاى لازم پر کند. مثالهایى که ما زدیم – معناى حرفى مشتق و ضد و فلان – معنایش این نیست که حتما همهى مباحث این فصول، واجب و لازم است. نه، ممکن است اینها هم جزو همان چیزهایى باشد که بعضى از آنها زیادى است. علىاىحال، منظور این است که درسهاى رسمى حوزه را باید حتما خواند و یاد گرفت. 4…ما در مقابل آنچه که باید بدانیم، و نسبت به معارفى که مردم ما محتاج آن هستند، چیزى نمىدانیم. ما باید درس بخوانیم و مطالعه کنیم. حالا من نمىخواهم در اینجا تکلیف درس خواندن بکنم؛ باید با مطالعه و تحقیق و تأمل و تفکر، بر خودمان بیفزاییم، تا بتوانیم بیان کنیم. پس، یک تکلیف، تکلیف تبیین است، که همهى علما آن را داشتهاند.5 …قدر این عمامه را هم بدانید. اگر ماها به لوازم این عمامه عمل بکنیم، چیز بسیار شریفى است. این لباس، همان چیزى است که دشمن نتوانسته آن را فتح کند. کسانى از اهل این لباس فاسد شدند و در طول تاریخ، فسادشان هم ضررهاى بسیار شدید و لطمههاى بزرگى به اسلام و مسلمین زده؛ اما دشمن نتوانسته این حصار منیع را فتح کند. با اهل این لباس خیلى هم مبارزه کردند؛ خیلى هم توى سرشان زدند؛ خیلى هم دام بر سر راهشان گستردند؛ اینها در طول این سالهایى بود که ما یادمان است، یا قریب به زمان ما بود؛ مثل زمان رضاخان که بنده یادم نیست، اما قضایایش را اجمالا شنیدهام. جاها و جاذبههایى درست کردند، تا طلبه را که در مضیقههایى گرفتار مىشود، از درس و بحث و حوزه به آنجاها بکشانند و دهانش را با یک آبنبات شیرین کنند؛ براى اینکه از این سمت منخلعش کنند. البته یک عده از سستعنصرها و آدمهایى که آن نضج شخصیتى لازم را نداشتند، رفتند و مجذوب هم شدند؛ اما آنها قادر نشدند که این قلعه را فتح کنند…. باید درس بخوانید. آدم این لباس را بپوشد و درس نخواند، یک چیز بىمعنى است؛ درست شبیه این است که آدم چیزى را غصب کند. این لباس – به قول معروف – یک انیفرم و لباس متحدالشکلى است؛ متعلق به طایفهى خاصى است؛ آن طایفه چه کسانى هستند؟ علماى دین. پس، باید این عنوان علما بر آدم صدق کند؛ والا اگر صدق نکند که بیخود است. 6اگر طلبهى امروز ما به درس خواندن بىاعتنایى کند، یا به دیانت و تعبد و تلاش فردى اخلاقى خود بىاعتنا بماند، یا استعداد خود را به کار نیندازد، یا هدف خود را گم کند – مثل کسى که به طرف مقصدى در حال حرکت است، اما وقتى وسط راه به قهوهخانهى خوش آب و هوایى رسید، همانجا پیاده بشود و لنگر بیندازد و همانجا بماند و هدف را فراموش کند – یا اگر در اثناى راه منظرهیى به چشمش خورد، نشناخته و ندانسته به سمت آن راه بیفتد و از هدف غافل بشود، همهى اینها آفات راه ماست. 7 نکتهى مهمى در باب تبلیغ شما عزیزان هست که من عرض مىکنم. البته در اهمیت تبلیغ، آنچه که لازم بوده است گفته شود، در این سالهاى متمادى، در درجهى اول بهوسیلهى امام بزرگوار ما و بعد بقیهى دلسوزان و علاقهمندان و بزرگان و مراجع معظم تقلید و فضلاى نامدار گفته شده و بر همه معلوم گردیده است که «تبلیغ» وظیفهى اصلى روحانیون و علماى دین است. درس خواندن ما، فکر کردن ما، تحقیق کردن ما، یافتن نگینها و درهاى ناب معارف اسلامى از گنجینهى متون الهى، همهى این کارهاى ارزندهاى که وظیفهى یکایک ماست، مقدمهى تبلیغ دین خدا و تبلیغ حق است.8…. هر طلبهیى براى آیندهى زندگى علمى و فکرى خودش برنامهریزى کند؛ بىهدف در حوزه نماند. مدتى تحصیلات هست؛ دارد کفایه مىخواند، مىخواهد درس خارج برود، درس خارج مىرود، مىخواهد مجتهد بشود، خیلى خوب، بعد براى آینده باید برنامهریزى کند. هر کسى ذوقى دارد، هر کسى توانى دارد، هر کسى ممکن است موقعیت خاصى در اختیارش قرار بگیرد؛ اینها را از پیش برنامهریزى کند و خودش را آماده نماید. اینچنین نباشد که ده سال، پانزده سال، بیست سال بگذرد و همینطور بىهدف در حوزه باشند و پاى این درس و آن درس بنشینند و فسیل بشوند؛ نه فایدهیى براى مردم، و نه فایدهیى براى خودشان داشته باشند.9 طلاب علوم دینى و فضلاى جوان، آیا براى سازندگى و براى آیندهى حوزه نقشى دارند یا نه؛ جواب این است که بلى، دارند. هرکسى نقش خودش را دارد. در یک مجموعه، همهى افراد داراى نقشند. در یک بدن سالم، هر سلولى مشغول کار است. اگر هر کدام ما در آنجایى که هستیم، کار خود را خوب انجام بدهیم، به سلامت مجموعه کمک کردهایم؛ اما اگر هر کدام ما کار خود را خوب انجام ندهیم، به قدر شعاع وجودى خود، به سلامت مجموعه ضربه زدهایم؛ «رحم الله امرء عمل عملا صالحا فأتقنه».(605) کار را باید متقن و خوب انجام داد؛ درس را باید خوب خواند؛ اخلاق را باید رعایت کرد؛ تدین را باید در زندگى خود اصل دانست؛ ممشاى بزرگان را در آداب زندگى، در خلقیات عبادى و عملى باید اسوه و الگو قرارداد. چیزهایى هم هست که البته به تطور زمان متطور مىشود؛ آنها را هم باید متطور و متحول کرد. پس افراد حوزه، از بزرگ و کوچک، تا طلبهى تازه به حوزه آمده، در عمل شخصى خود مىتوانند نقشى ایفا کنند که آن نقش در سلامت حال و آیندهى حوزه اثر خواهد گذاشت. 10طلاب عزیز و فضلاى جوان، نباید حتى براى یک لحظه، حضور در میدانهاى گوناگون را فراموش کنند. این حضور، با درس خواندن منافات ندارد؛ بلکه مؤید درس خواندن است. همانطور که امام بزرگوار در پیام فراموش نشدنى خود فرمودند، فضلا و جوانهایى که تفقه را در میدانهاى خودش فرا گرفتند و منذر قوم خود شدند و میدان جنگ را میدان آزمایش نفس و تکامل معنوى خویش قرار دادند و پیش رفتند، این میدانها را رها نکنند. امروز هم خطوط و میدانها و صحنههاى نظامى و غیرنظامى و فرهنگى، محتاج حضور فعال شماست. مدرسان معظم و محترم و اساتید حوزهى علمیهى قم و سایر حوزهها، طلاب را به سمت هدفهاى انقلابى و اسلامى سوق بدهند. …………1.بیانات در دیدار روحانیون و طلاب ایرانى و خارجى در صحن «مدرسهى فیضیهى قم» ،16/09/13742. بیانات در مراسم عمامهگذارى گروهى از طلاب ،22/12/1368 3. سخنرانى در مراسم بیعت مدرسان، فضلا و طلاب حوزهى علمیهى مشهد، و تولیت آستان قدس رضوى،20/04/13684. سخنرانى در دیدار با مجمع نمایندگان طلاب و فضلاى حوزهى علمیهى قم، 04/11/13695. سخنرانى در جمع روحانیون و طلاب حوزهى علمیه و ائمهى جمعه و جماعات استان بوشهر ،11/10/13706. سخنرانى در مراسم عمامهگذارى گروهى از طلاب و در خجسته سالروز میلاد حضرت مهدى(عج) ،30/11/1370 7. سخنرانى در دیدار با مجمع نمایندگان طلاب و فضلاى حوزهى علمیهى قم 01/12/1370 8 . بیانات در دیدار روحانیون و مبلغان در آستانهى ماه مبارک رمضان، 23/09/1377 9. بیانات در آغاز درس خارج فقه، 31/06/137010. سخنرانى در اجتماع طلاب و فضلاى حوزهى علمیهى قم ،01/12/1370 11. بیانات در آغاز درس خارج فقه ،31/06/1370
بعضی از اصول زی طلبگی عبارتند از :
الف ) تحصیل
زندگی کردن در این راه آدابی دارد که چه در سنت پیشینیان حوزه و چه در روزگار جدید بر حفظ اصالت آن تاکید شده است و کسانی که از این منش تبعیت نکنند انسانهای بهنجاری تلقی نمیشوند. حضور سروقت در محافل درسی، طرح اشکال از استاد، اختصاص دادن ساعاتی از طول روز به مباحثههای علمی و خواندن منابع و کتب درسی و… از ویژگیهای درس خواندن در حوزه است، اما الگویهای رفتاری حوزوی تنها به این موارد ختم نمیشود. طلاب حوزههای علمیه باید اوقات خود را به صورتی منظم کنند که ضمن حضور مرتب و مستمر در کلاسهای درسی به امور عبادی و تبلیغی خود بپردازند.
ب ) تهذیب
تلاش اصلی طلاب علوم دینی، تهذیب اخلاق و تلاش برای تطهیر روح و اتصاف به مکارم اخلاقی و سلوک انسانی و ارزشهای عملی ـ اسلامی است. طلبهها علاوهبر اینکه در دروس متداول حوزه مثل فقه، اصول، تفسیر، فلسفه و… حضور پیدا میکنند تلاش جدی دارند در کلاسهای اخلاقی هم شرکت جدی داشته باشند تا مسیر خود را برای رسیدن به اخلاق حسنه اسلامی هموار کنند.
امام خمینی در مورد لزوم رعایت تقوا و داشتن تهذیب نفس جملهای کلیدی دارد. ایشان در جمع مدرسان و طلاب حوزه علمیه قم و دانشجویان عضو دفتر تحکیم وحدت حوزه و دانشگاه در حسینیه جماران در سال ۱۳۵۹ عنوان کردند اگر تهذیب نباشد علم توحید هم به درد نمیخورد. این بیان نشان میدهد گرچه وظیفه طلاب علوم دینی درس خواندن و کسب دانش دینی است، اما از آن مهمتر متخلق شدن به اخلاق و آداب اسلامی و مبارزه با نفس است.
ج ) تبلیغ
یکی از دیگر ویژگیهای زندگی طلبگی، ارتباط داشتن دائم با مردم است. طلبه کسی است که حضور موثری در جامعه دارد و از اعتمادی که مردم کوچه و خیابان به او دارند به نحوی مطلوب برای هدایتگری استفاده کند. طلاب علوم دینی در بسیاری از مواقع حلال مشکلات مردم هستند. اگر کسی گرفتار مشکلی شد، معمولا طلبهها واسطه میشوند تا به همکاری و همیاری اهل محل، مشکلات افراد حل شود. رفتار او در جمع باید به گونهای باشد که اعتماد اهالی محل را کسب کند تا کسی حتی برای بیان مسائل خانوادگی خود و چارهجویی مشکلاتش در این باره نگرانی و دغدغه افشای اسرار نداشته باشد.
د ) رعایت سادگی
در زندگی طلبگی بر سادگی در رفتار و پوشش تاکید میشود. لباس طلبههای دینی باید ساده باشد. این سادگی حتی خوراک و امکانات زندگی را نیز در برمیگیرد. تاکید علمای دینی به طلاب حوزههای علمیه، پرهیز از تجملگرایی و گرایش نداشتن به مادیات است. معمولا طلاب از حضور در محافل تشریفاتی و تجملاتی ابا دارند و در مواقع سخت زندگی، قناعتپیشه میکنند. این مساله نهتنها حین زندگی کردن در حجرههای مدارس دینی مراعات میشود؛ بلکه طلاب در زندگی خانوادگی خود نیز این موضوع را مد نظر دارند و سعی میکنند با امکانات کم بسازند. زندگی طلبه از وضع اقتصادی متعادلی برخوردار است. طلبههای جوان در زندگی و مخارج روزانه راه میانهای انتخاب میکنند.
ه ) اشتغال به کار
یک طلبه ممکن است علاوه بر اشتغال به تحصیلات حوزوی، مهارتها و معلومات حرفهای دیگری برای تصدی مشاغل اداری و فرهنگی داشته باشد؛ پزشکی، معلمی، نظامیگری، مهارتهای ورزشی و… این مساله اگرچه ممکن است در برخی مواقع محدودیتهایی برای اشتغالات تحصیلی او فراهم کند، اما موضوعاتی مثل برخورد اندیشهها و جنگ نرم فرهنگی و پاسخ به شبهات دینی در عرصه رسانهها و زندگی روزمره میطلبند او علاوه بر اهتمام به تحصیلات و تنظیم برنامههای درسی و کاری خود از اوقاتش به صورت بهینه استفاده کند.
بنابراین در صورتی که کار و شغل طلبه به اصول اولیه زی طلبگی ( تحصیل ، تهذیب و … ) ضربه و ضرری وارد نکند ، انجام آن اشکالی ندارد . در پایان برای مطالعه بیشتر رجوع شود به مجموعه کتابهای طرح میثاق طلبگی که به همت معاونت تهذیب حوزه های علمیه منتشر شده است.
دوست گرامی؛ تاکیدات مقام معظم رهبری بیشتر در این دوران، بر محکم کردن پایه های علمی و اخلاقی طلاب بوده است هرچند که ایشان برحضور طلاب در صحنه های مختلف اجتماعی، تبلیغی ، سیاسی و.. نیز تاکیداتی دارند.گوشه ای از فرمایشات ایشان را برایتان بازخوانی می کنیم…. فضلاى جوان و طلاب عزیز، از هر فرصتى براى یاد گرفتن و آموختن استفاده کنید. شما در یک فصل طلایى قرار دارید. کسانى که براى آموختن، از سنین جوانى (یعنى حدود شانزده – هفده و هجده سالگى) دوران طلبگى را آغاز مىکنند، تا حدود بیست سال، یک فرصت طلایى و تکرار نشدنى دارند. اگر انسان بخواهد بیاموزد، باید در این مدت یاد بگیرد. این بزرگانى که ملاحظه مىکنید، مهمترین تحقیقات و اساسىترین فکرها و کارهایشان در این دوران بوده است، یا مایهاش را در این دوران به دست آورده و بعد از آن استفاده کردهاند. این دوران، دوران بسیار مهمى است. اگر شخصى این دوران را به بىکارى، کمکارى، بىتوجهى و بیهودگى – در محیط درس یا خارج آن – صرف کند، خسارت بزرگى به او وارد شده است. 1آقایان! شما با چنین اهمیتى، وارد این صحنه و عرصه شدهاید؛ به آن توجه داشته باشید. درس را باید خیلى خوب خواند. بىمایه فطیر است و فایدهیى ندارد. کسى که خیال کند حالا درس نخوانیم، اما خدمت کنیم، براى دین نتیجهیى ندارد. بدون درس خواندن، نمىشود این خدمت را انجام داد. حالا ممکن است خدمات دیگرى کرد؛ ولى این خدمت، متوقف به علم است. باید خوب درس خواند و از درس مهمتر، آن معنویت و روحانیتى است که درون خود ما باید باشد تا انشاءالله «من نصب نفسه للناس اماما فعلیه ان یبدأ بتعلیم نفسه قبل تعلیم غیره»(242). انشاءالله این معنا تحقق پیدا بکند و این اقدام بر شما مبارک باشد و انشاءالله خداوند توفیقتان بدهد.2 …اصولا بىمایه فطیر است و بدون درس خواندن و زحمت کشیدن و ملا شدن، نمىتوان مفید واقع شد.3طلبهیى که در درس و علم، غور و خوض نداشته باشد، طلبه نیست و موضوع، منتفى است. بحث، سر طلبه است. طلبه، یعنى آنکه باید درس بخواند. البته بعضى از آن حرفهایى که ماها عادت کردهایم بخوانیم، یا زیادى است و یا خالى از اولویت است؛ ولى جایش را باید چیزهاى اولى، یا چیزهاى لازم پر کند. مثالهایى که ما زدیم – معناى حرفى مشتق و ضد و فلان – معنایش این نیست که حتما همهى مباحث این فصول، واجب و لازم است. نه، ممکن است اینها هم جزو همان چیزهایى باشد که بعضى از آنها زیادى است. علىاىحال، منظور این است که درسهاى رسمى حوزه را باید حتما خواند و یاد گرفت. 4…ما در مقابل آنچه که باید بدانیم، و نسبت به معارفى که مردم ما محتاج آن هستند، چیزى نمىدانیم. ما باید درس بخوانیم و مطالعه کنیم. حالا من نمىخواهم در اینجا تکلیف درس خواندن بکنم؛ باید با مطالعه و تحقیق و تأمل و تفکر، بر خودمان بیفزاییم، تا بتوانیم بیان کنیم. پس، یک تکلیف، تکلیف تبیین است، که همهى علما آن را داشتهاند.5 …قدر این عمامه را هم بدانید. اگر ماها به لوازم این عمامه عمل بکنیم، چیز بسیار شریفى است. این لباس، همان چیزى است که دشمن نتوانسته آن را فتح کند. کسانى از اهل این لباس فاسد شدند و در طول تاریخ، فسادشان هم ضررهاى بسیار شدید و لطمههاى بزرگى به اسلام و مسلمین زده؛ اما دشمن نتوانسته این حصار منیع را فتح کند. با اهل این لباس خیلى هم مبارزه کردند؛ خیلى هم توى سرشان زدند؛ خیلى هم دام بر سر راهشان گستردند؛ اینها در طول این سالهایى بود که ما یادمان است، یا قریب به زمان ما بود؛ مثل زمان رضاخان که بنده یادم نیست، اما قضایایش را اجمالا شنیدهام. جاها و جاذبههایى درست کردند، تا طلبه را که در مضیقههایى گرفتار مىشود، از درس و بحث و حوزه به آنجاها بکشانند و دهانش را با یک آبنبات شیرین کنند؛ براى اینکه از این سمت منخلعش کنند. البته یک عده از سستعنصرها و آدمهایى که آن نضج شخصیتى لازم را نداشتند، رفتند و مجذوب هم شدند؛ اما آنها قادر نشدند که این قلعه را فتح کنند…. باید درس بخوانید. آدم این لباس را بپوشد و درس نخواند، یک چیز بىمعنى است؛ درست شبیه این است که آدم چیزى را غصب کند. این لباس – به قول معروف – یک انیفرم و لباس متحدالشکلى است؛ متعلق به طایفهى خاصى است؛ آن طایفه چه کسانى هستند؟ علماى دین. پس، باید این عنوان علما بر آدم صدق کند؛ والا اگر صدق نکند که بیخود است. 6اگر طلبهى امروز ما به درس خواندن بىاعتنایى کند، یا به دیانت و تعبد و تلاش فردى اخلاقى خود بىاعتنا بماند، یا استعداد خود را به کار نیندازد، یا هدف خود را گم کند – مثل کسى که به طرف مقصدى در حال حرکت است، اما وقتى وسط راه به قهوهخانهى خوش آب و هوایى رسید، همانجا پیاده بشود و لنگر بیندازد و همانجا بماند و هدف را فراموش کند – یا اگر در اثناى راه منظرهیى به چشمش خورد، نشناخته و ندانسته به سمت آن راه بیفتد و از هدف غافل بشود، همهى اینها آفات راه ماست. 7 نکتهى مهمى در باب تبلیغ شما عزیزان هست که من عرض مىکنم. البته در اهمیت تبلیغ، آنچه که لازم بوده است گفته شود، در این سالهاى متمادى، در درجهى اول بهوسیلهى امام بزرگوار ما و بعد بقیهى دلسوزان و علاقهمندان و بزرگان و مراجع معظم تقلید و فضلاى نامدار گفته شده و بر همه معلوم گردیده است که «تبلیغ» وظیفهى اصلى روحانیون و علماى دین است. درس خواندن ما، فکر کردن ما، تحقیق کردن ما، یافتن نگینها و درهاى ناب معارف اسلامى از گنجینهى متون الهى، همهى این کارهاى ارزندهاى که وظیفهى یکایک ماست، مقدمهى تبلیغ دین خدا و تبلیغ حق است.8…. هر طلبهیى براى آیندهى زندگى علمى و فکرى خودش برنامهریزى کند؛ بىهدف در حوزه نماند. مدتى تحصیلات هست؛ دارد کفایه مىخواند، مىخواهد درس خارج برود، درس خارج مىرود، مىخواهد مجتهد بشود، خیلى خوب، بعد براى آینده باید برنامهریزى کند. هر کسى ذوقى دارد، هر کسى توانى دارد، هر کسى ممکن است موقعیت خاصى در اختیارش قرار بگیرد؛ اینها را از پیش برنامهریزى کند و خودش را آماده نماید. اینچنین نباشد که ده سال، پانزده سال، بیست سال بگذرد و همینطور بىهدف در حوزه باشند و پاى این درس و آن درس بنشینند و فسیل بشوند؛ نه فایدهیى براى مردم، و نه فایدهیى براى خودشان داشته باشند.9 طلاب علوم دینى و فضلاى جوان، آیا براى سازندگى و براى آیندهى حوزه نقشى دارند یا نه؛ جواب این است که بلى، دارند. هرکسى نقش خودش را دارد. در یک مجموعه، همهى افراد داراى نقشند. در یک بدن سالم، هر سلولى مشغول کار است. اگر هر کدام ما در آنجایى که هستیم، کار خود را خوب انجام بدهیم، به سلامت مجموعه کمک کردهایم؛ اما اگر هر کدام ما کار خود را خوب انجام ندهیم، به قدر شعاع وجودى خود، به سلامت مجموعه ضربه زدهایم؛ «رحم الله امرء عمل عملا صالحا فأتقنه».(605) کار را باید متقن و خوب انجام داد؛ درس را باید خوب خواند؛ اخلاق را باید رعایت کرد؛ تدین را باید در زندگى خود اصل دانست؛ ممشاى بزرگان را در آداب زندگى، در خلقیات عبادى و عملى باید اسوه و الگو قرارداد. چیزهایى هم هست که البته به تطور زمان متطور مىشود؛ آنها را هم باید متطور و متحول کرد. پس افراد حوزه، از بزرگ و کوچک، تا طلبهى تازه به حوزه آمده، در عمل شخصى خود مىتوانند نقشى ایفا کنند که آن نقش در سلامت حال و آیندهى حوزه اثر خواهد گذاشت. 10طلاب عزیز و فضلاى جوان، نباید حتى براى یک لحظه، حضور در میدانهاى گوناگون را فراموش کنند. این حضور، با درس خواندن منافات ندارد؛ بلکه مؤید درس خواندن است. همانطور که امام بزرگوار در پیام فراموش نشدنى خود فرمودند، فضلا و جوانهایى که تفقه را در میدانهاى خودش فرا گرفتند و منذر قوم خود شدند و میدان جنگ را میدان آزمایش نفس و تکامل معنوى خویش قرار دادند و پیش رفتند، این میدانها را رها نکنند. امروز هم خطوط و میدانها و صحنههاى نظامى و غیرنظامى و فرهنگى، محتاج حضور فعال شماست. مدرسان معظم و محترم و اساتید حوزهى علمیهى قم و سایر حوزهها، طلاب را به سمت هدفهاى انقلابى و اسلامى سوق بدهند. …………1.بیانات در دیدار روحانیون و طلاب ایرانى و خارجى در صحن «مدرسهى فیضیهى قم» ،16/09/13742. بیانات در مراسم عمامهگذارى گروهى از طلاب ،22/12/1368 3. سخنرانى در مراسم بیعت مدرسان، فضلا و طلاب حوزهى علمیهى مشهد، و تولیت آستان قدس رضوى،20/04/13684. سخنرانى در دیدار با مجمع نمایندگان طلاب و فضلاى حوزهى علمیهى قم، 04/11/13695. سخنرانى در جمع روحانیون و طلاب حوزهى علمیه و ائمهى جمعه و جماعات استان بوشهر ،11/10/13706. سخنرانى در مراسم عمامهگذارى گروهى از طلاب و در خجسته سالروز میلاد حضرت مهدى(عج) ،30/11/1370 7. سخنرانى در دیدار با مجمع نمایندگان طلاب و فضلاى حوزهى علمیهى قم 01/12/1370 8 . بیانات در دیدار روحانیون و مبلغان در آستانهى ماه مبارک رمضان، 23/09/1377 9. بیانات در آغاز درس خارج فقه، 31/06/137010. سخنرانى در اجتماع طلاب و فضلاى حوزهى علمیهى قم ،01/12/1370 11. بیانات در آغاز درس خارج فقه ،31/06/1370