۱۳۹۲/۰۵/۳۱
–
۹۳۸ بازدید
این حکم نیز از تعبدیات است.؛ بلکه قاعده کلى در باب عبادات تعبدى بودن آن است و کمتر دانش بشر توان درک آن را دارد، چون به طور مستقیم به رابطه انسان با خدا برمى گردد و آثار اجتماعى یا دنیوى آن تطفّلى و کم رنگ تر است به خلاف معاملات که به روابط اجتماعى و بیشتر دنیوى انسان ها با یکدیگر مى پردازد و اسرار و حکمت هاى آن بیشتر قابل درک است. به هر حال یکى از حکمت ها، جهت گیرى احکام اسلامى در تمرین و ایجاد ملکه و نیز گام عملى به سوى کم کردن حضور زنانه و کاستن از میزان تهییج و ایجاد انگیزش جنسى در مردان است.
این حکم نیز از تعبدیات است.؛ بلکه قاعده کلى در باب عبادات تعبدى بودن آن است و کمتر دانش بشر توان درک آن را دارد، چون به طور مستقیم به رابطه انسان با خدا برمى گردد و آثار اجتماعى یا دنیوى آن تطفّلى و کم رنگ تر است به خلاف معاملات که به روابط اجتماعى و بیشتر دنیوى انسان ها با یکدیگر مى پردازد و اسرار و حکمت هاى آن بیشتر قابل درک است. به هر حال یکى از حکمت ها، جهت گیرى احکام اسلامى در تمرین و ایجاد ملکه و نیز گام عملى به سوى کم کردن حضور زنانه و کاستن از میزان تهییج و ایجاد انگیزش جنسى در مردان است. در مواردى که نامحرم وجود دارد که مسأله روشن است و در مورد سؤال نیز به عنوان یک جهت گیرى و تمرین پرورش این خصلت و ایجاد ملکه در بانوان است تا در غیر از این موارد به نحو مؤکدتر رعایت کنند. لذا یکى از فلسفه هاى عبادت اظهار خضوع و تسلیم در مقابل امر پروردگار و ایجاد روح عبودیت و بندگى در انسان است؛ چنان چه امام سجاد(ع) مى فرماید: «الهى کفى بى فخرا ان اکون لک عبدا؛ خدایا! همین افتخارم بس که بنده تو هستم ». و گاهى بعضى از دستورات براى آزمودن روح تسلیم و بندگى است. فرمان خدا به حضرت ابراهیم(ع) براى قربانى کردن اسماعیل نمونه اى از آن است. در دستورهاى عبادى و احکام الهى گاهى هدف تسلیم و پذیرش دستور و تمرین براى جلب رضایت خداوند و اطاعت محض از آفریدگار است و گاهى تمرین براى متابعت از سنت و روش پیامبر(ص) است و جهر و اخفات در نماز – چنان چه از بعضى از روایات استفاده مى شود – یکى از سنت هاى پیامبر اکرم(ص) است که خداوند خواسته با این سنت امت را نسبت به پاى بندى به سیره و سنت پیامبرش آزمایش کند. البته در این باره وقتى از امام سوال کردند: چرا نماز مغرب و عشا بلند خوانده مى شود؟ امام(ع) فرمود: چون در وقت مغرب و عشا هوا تاریک است؛ بنابراین قرائت را بلند مى خواندند که اگر کسى از آن نزدیکى عبور کرد بداند نماز جماعت برپاست و شرکت کند ولى در نماز ظهر و عصر چنین نیازى نیست. شخصى از امام(ع) پرسید: چرا نماز جمعه و مغرب و عشا را بلند بخوانیم و نماز ظهر و عصر باید آهسته خوانده شود؟ امام (ع) در جواب فرمودند: پیامبر اکرم(ص) وقتى به معراج رفتند اولین نمازى که بر او واجب شد ظهر جمعه بود و خداوند به پاس احترام پیامبر(ص) ملائکه را به میهمانى فرا خواند و همه نماز ظهر روز جمعه و مغرب و عشا را با پیامبر خواندند و خدا به پیامبرش دستور داد که نماز را بلند بخواند تا برترى او را بر ملائکه آشکار گرداند ولى نماز عصر را چون به تنهایى انجام داد مامور شد آهسته بخواند و علاوه بر اینکه بلند خواندن و آهسته خواندن یک نوع تعبد و تسلیم در مقابل دستورات پروردگار و اقتدا به سنت و روش پیامبر(ص) اکرم مى باشد. از این روایت مى توان فهمید که به مقتضى شرایط باید بعضى از عبادات یا کارهاى خیر را آشکار انجام دهیم تا دیگران را به آن کار دعوت کنیم.