بطوردقیق نمی توان در مورد گذرنامه و یزا در عصر ظهور صحبت کرد ، اما بطور کلی و بر اساسا آیات و روایات می توان برای ترسیم جغرافیای سیاسی و اجتماعی جهان پس از ظهور به حاکمیت نظام سیاسی واحد در جهان اشاره کرد . به این معنا که پس از ظهور امام عصر (ع) تنها یک نظام سیاسی بر سرتاسر جهان حاکم خواهد بود ، و پراکندگی موجود جهانی که مبتنی برتکثر نظام های سیاسی ، مرزبندی های جدا برای هر کشور و تکثر قوانین اساسی هر کشور و سایر شاخصه هاست ، پایان خواهد پذیرفت . در این جا دو شاخصه از شاخصه های تشکیل نظام سیاسی واحد در عصر ظهور را مورد بررسی قرار می دهیم که عبارتند از : ۱. کنار رفتن مرزبندی های جغرافیایی ؛ ۲. شکل گیری نظام حقوقی واحد در جهان ؛
۱ . کنار رفتن مرزبندی های جغرافیایی ؛
می دانیم که یکی از موانع مؤثر در ایجاد همگرایی و یکپارچگی جهانی مرزبندیهای جغرافیایی است که در کش و قوس حوادث و رویدادهای مختلف پدید آمده و ساکنان هریک از مرزبندیهای مختلف براساس اشتراک نژاد، زبان، قومیت، فرهنگ یا حتی بدون داشتن اشتراک لازم ، کشوری خاص را تشکیل دادهاند.
تکثر جغرافیایی ملتها در کنار به همراه آوردن منافعی در سطح ملی، در نگاهی جهانی هماره زمینهساز ستیزها و منازعات پیوسته میان دولتها بر سر تصاحب خاک و سرزمین یکدیگر بوده است . به عنوان نمونه در گذشته دور یکی از مهم ترین عامل جنگهای گسترده میان دو امپراطوری ایران و روم و هجوم گسترده اسکندر مقدونی و سپاه مغول به ایران که هریک پیامد های بسیار تلخ و مرگباری برای بشریت در پی داشت ، مرزبندیهای جغرافیایی بوده است . چنان که در دو سده اخیر نیز یکی از عوامل شکل گیری دو جنگ جهانی اول و دوم ، چنگ انداختن بر بخشی از سرزمین های دولت های رقیب بوده است .
امروز نیز که به کمک سازمانهای جهانی و در سایه قوانین حقوقی الزامآور ، مرزبندی حکومتها شکل گرفته است ، همچنان در گوشه و کنار دنیا هر از گاه شاهد جنگهای منطقهای، ناشی از اختلافات مرزی هستیم . جنگهای مستمر میان هند و پاکستان بر سر تصاحب منطقه کشمیر، جنگ انگلستان و آرژانتین بر سر تصاحب جزیره فالکلند، منازعه مستمر چین و آمریکا درباره حق مالکیت چین بر تایوان ، جنگ عراق علیه ایران و کویت که با ادعای مالکیت بخشی از خاک این دو کشور انجام گرفت ، از نمونههای بارز تاثیر گذاری مرزبندی های جغرافیایی در بروز ستیز ها و منازعات بین المللی و منطقه ای است.
برای ریشهکن کردن این دست از مخاصمات و ستیزها ، بهترین و کارآمدترین کار لغو مرزبندیها و مالکیتهای جغرافیایی و اعلام یک کشور جهانی به جای نزدیک به دویست کشور است. در این صورت دیگر منازعات و مخاصمات مرزی یا جنگ برای تصرف سرزمینی دیگر و افزودن آن بر سرزمین خود معنا نخواهد داشت .
این درست کاری است که امروزه به صورت کمرنگی در کشورهای اروپایی تحقق یافته و آنان گرچه بر مرزبندیهای کنونی پای میفشارند ، اما با اعلام یک کشور اروپایی و تلقی هریک از شهروندان یک کشور اروپایی به عنوان شهروند کشوری دیگر تا حدودی به این آرمان نزدیک شدهاند . بدین جهت است که میزان مخاصمات و ستیزهای کشورهای اروپایی بر سر مرزهای جغرافیایی به حد صفر رسیده است .
این امر به صورت گسترده و جامع با ظهور امام عصر(ع) و تدبیر ایشان محقق خواهد شد . به این معنا که امام عصر با لغو مرزهای جغرافیایی و کنار گذاشتن تکثر کشورها ، وجود تنها یک کشور جهانی را عالم خواهد کرد . و این بزرگترین تحولی است که در بعد اجتماعی در جغرافیای جهان پس از عصر ظهور اتفاق خواهد افتاد .
ممکن است این پرسش به ذهن تباذر کند که با حذف حکومت ها و دولت های مختلف در عصر ظهور ، و با توجه به گستردگی جهان ، امام عصر (ع) چگونه جهان را اداره خواهد کرد ؟ مگر نه آن است که امروزه برای اداره موفق تر ، گاه یک استان پهناور در یک کشور را به دو یا سه بخش تقسیم نمی کنند ؟!
در پاسخ به نظر میرسد که نحوه حکومت امام عصر (ع) نسبت به بخش های مختلف جهان به صورت فدراتیو خواهد بود . به این معنا که برای هر منطقه حکومت محلی تابع حکومت مرکزی شکل می گیرد . به عبارت روشن تر محتملا امام عصر (ع) برای تمشیت امور مناطق مختلف دنیا ، برای آنها مرزبندیهای نوین ، اما نه به معنای شکل گیری کشور جدید و احتمالاً منطبق با تقسیم بندیهای علمی جغرافیایی، ایجاد و کشورها را به ایالتها و استانهای مختلف تقسیم خواهد نمود . در آن حکومت جهانی به جای عنوان رؤسای جمهور، پادشاهان و … از عنوان والیان و استانداران استفاده خواهد شد . چنان که در دوران حضرت امیر(ع) چنین وضعیتی در گستره عظیم حکومت اسلامی حاکم بوده است. با چنین تدبیری یکی دیگر از عوامل و زمینههای اختلاف و ستیزها مرتفع خواهد شد .
۲ . شکل گیری نظام حقوقی واحد در جهان ؛
دومین شاخصه برای تحقق نظام واحد سیاسی در عصر ظهور ، شکل گیری نظام حقوقی واحد در سراسر جهان است که در سایه تشکیل حکومت واحد جهانی و حاکمیت اسلام بر جهان به عنوان دین کامل و جامع تحقق خواهد یافت .
اهمیت این شاخصه برای تحقق جغرافیای سیاسی واحد در عصر ظهور از آن جهت است که وجود قوانین مختلف یکی از عومل موثر در ایجاد شکاف و اختلاف میان کشورهای مختلف به شمار می رود .
منازعه کشورهای غربی با کشورهای اسلامی بر سر اجرای قوانین اسلامی همچون : قصاص و حجاب و اعلام مخالفت این دست از قوانین حقوقی با لایحه حقوق بشر، مشکلات پیش آورده بر سر پذیرش کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان از سوی کشورهای اسلامی از جمله نشانههای بروز اختلاف و ستیز میان دولتها به خاطر عدم همسانی نظامهای حقوقی جهانی است .
مقایسه ساده میان نظام حقوقی کشورهای اروپایی با قوانین اسلامی در زمینه هایی همچون حقوق متقابل همسران ، حقوق متقابل والدین با فرزندان ، قانون ارث ، قوانین کیفری و جزایی عمق تفاوت میان این نظام های حقوقی را نشان می دهد . آیا با وجود چنین اختلافات دامنه دار در زمینه حقوق فردی و اجتماعی و جهانی می توان به تحقق حکومت جهانی و نظام واحد سیاسی امید بست ؟!
باری ، در حکومت امام عصر(ع) در پی حاکم ساختن اسلام به عنوان تنها دین پذیرفته شده، و لغو مرزهای کاذب جغرافیایی، عملاً تکثر نظامهای سیاسی و حقوقی محو شده و بر تمام گستره خاکی یک نظام حقوقی واحد در این عرصه منطبق با آموزههای اسلامی حاکم خواهد شد .
۱ . کنار رفتن مرزبندی های جغرافیایی ؛
می دانیم که یکی از موانع مؤثر در ایجاد همگرایی و یکپارچگی جهانی مرزبندیهای جغرافیایی است که در کش و قوس حوادث و رویدادهای مختلف پدید آمده و ساکنان هریک از مرزبندیهای مختلف براساس اشتراک نژاد، زبان، قومیت، فرهنگ یا حتی بدون داشتن اشتراک لازم ، کشوری خاص را تشکیل دادهاند.
تکثر جغرافیایی ملتها در کنار به همراه آوردن منافعی در سطح ملی، در نگاهی جهانی هماره زمینهساز ستیزها و منازعات پیوسته میان دولتها بر سر تصاحب خاک و سرزمین یکدیگر بوده است . به عنوان نمونه در گذشته دور یکی از مهم ترین عامل جنگهای گسترده میان دو امپراطوری ایران و روم و هجوم گسترده اسکندر مقدونی و سپاه مغول به ایران که هریک پیامد های بسیار تلخ و مرگباری برای بشریت در پی داشت ، مرزبندیهای جغرافیایی بوده است . چنان که در دو سده اخیر نیز یکی از عوامل شکل گیری دو جنگ جهانی اول و دوم ، چنگ انداختن بر بخشی از سرزمین های دولت های رقیب بوده است .
امروز نیز که به کمک سازمانهای جهانی و در سایه قوانین حقوقی الزامآور ، مرزبندی حکومتها شکل گرفته است ، همچنان در گوشه و کنار دنیا هر از گاه شاهد جنگهای منطقهای، ناشی از اختلافات مرزی هستیم . جنگهای مستمر میان هند و پاکستان بر سر تصاحب منطقه کشمیر، جنگ انگلستان و آرژانتین بر سر تصاحب جزیره فالکلند، منازعه مستمر چین و آمریکا درباره حق مالکیت چین بر تایوان ، جنگ عراق علیه ایران و کویت که با ادعای مالکیت بخشی از خاک این دو کشور انجام گرفت ، از نمونههای بارز تاثیر گذاری مرزبندی های جغرافیایی در بروز ستیز ها و منازعات بین المللی و منطقه ای است.
برای ریشهکن کردن این دست از مخاصمات و ستیزها ، بهترین و کارآمدترین کار لغو مرزبندیها و مالکیتهای جغرافیایی و اعلام یک کشور جهانی به جای نزدیک به دویست کشور است. در این صورت دیگر منازعات و مخاصمات مرزی یا جنگ برای تصرف سرزمینی دیگر و افزودن آن بر سرزمین خود معنا نخواهد داشت .
این درست کاری است که امروزه به صورت کمرنگی در کشورهای اروپایی تحقق یافته و آنان گرچه بر مرزبندیهای کنونی پای میفشارند ، اما با اعلام یک کشور اروپایی و تلقی هریک از شهروندان یک کشور اروپایی به عنوان شهروند کشوری دیگر تا حدودی به این آرمان نزدیک شدهاند . بدین جهت است که میزان مخاصمات و ستیزهای کشورهای اروپایی بر سر مرزهای جغرافیایی به حد صفر رسیده است .
این امر به صورت گسترده و جامع با ظهور امام عصر(ع) و تدبیر ایشان محقق خواهد شد . به این معنا که امام عصر با لغو مرزهای جغرافیایی و کنار گذاشتن تکثر کشورها ، وجود تنها یک کشور جهانی را عالم خواهد کرد . و این بزرگترین تحولی است که در بعد اجتماعی در جغرافیای جهان پس از عصر ظهور اتفاق خواهد افتاد .
ممکن است این پرسش به ذهن تباذر کند که با حذف حکومت ها و دولت های مختلف در عصر ظهور ، و با توجه به گستردگی جهان ، امام عصر (ع) چگونه جهان را اداره خواهد کرد ؟ مگر نه آن است که امروزه برای اداره موفق تر ، گاه یک استان پهناور در یک کشور را به دو یا سه بخش تقسیم نمی کنند ؟!
در پاسخ به نظر میرسد که نحوه حکومت امام عصر (ع) نسبت به بخش های مختلف جهان به صورت فدراتیو خواهد بود . به این معنا که برای هر منطقه حکومت محلی تابع حکومت مرکزی شکل می گیرد . به عبارت روشن تر محتملا امام عصر (ع) برای تمشیت امور مناطق مختلف دنیا ، برای آنها مرزبندیهای نوین ، اما نه به معنای شکل گیری کشور جدید و احتمالاً منطبق با تقسیم بندیهای علمی جغرافیایی، ایجاد و کشورها را به ایالتها و استانهای مختلف تقسیم خواهد نمود . در آن حکومت جهانی به جای عنوان رؤسای جمهور، پادشاهان و … از عنوان والیان و استانداران استفاده خواهد شد . چنان که در دوران حضرت امیر(ع) چنین وضعیتی در گستره عظیم حکومت اسلامی حاکم بوده است. با چنین تدبیری یکی دیگر از عوامل و زمینههای اختلاف و ستیزها مرتفع خواهد شد .
۲ . شکل گیری نظام حقوقی واحد در جهان ؛
دومین شاخصه برای تحقق نظام واحد سیاسی در عصر ظهور ، شکل گیری نظام حقوقی واحد در سراسر جهان است که در سایه تشکیل حکومت واحد جهانی و حاکمیت اسلام بر جهان به عنوان دین کامل و جامع تحقق خواهد یافت .
اهمیت این شاخصه برای تحقق جغرافیای سیاسی واحد در عصر ظهور از آن جهت است که وجود قوانین مختلف یکی از عومل موثر در ایجاد شکاف و اختلاف میان کشورهای مختلف به شمار می رود .
منازعه کشورهای غربی با کشورهای اسلامی بر سر اجرای قوانین اسلامی همچون : قصاص و حجاب و اعلام مخالفت این دست از قوانین حقوقی با لایحه حقوق بشر، مشکلات پیش آورده بر سر پذیرش کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان از سوی کشورهای اسلامی از جمله نشانههای بروز اختلاف و ستیز میان دولتها به خاطر عدم همسانی نظامهای حقوقی جهانی است .
مقایسه ساده میان نظام حقوقی کشورهای اروپایی با قوانین اسلامی در زمینه هایی همچون حقوق متقابل همسران ، حقوق متقابل والدین با فرزندان ، قانون ارث ، قوانین کیفری و جزایی عمق تفاوت میان این نظام های حقوقی را نشان می دهد . آیا با وجود چنین اختلافات دامنه دار در زمینه حقوق فردی و اجتماعی و جهانی می توان به تحقق حکومت جهانی و نظام واحد سیاسی امید بست ؟!
باری ، در حکومت امام عصر(ع) در پی حاکم ساختن اسلام به عنوان تنها دین پذیرفته شده، و لغو مرزهای کاذب جغرافیایی، عملاً تکثر نظامهای سیاسی و حقوقی محو شده و بر تمام گستره خاکی یک نظام حقوقی واحد در این عرصه منطبق با آموزههای اسلامی حاکم خواهد شد .