دوست گرامی. جبران گذشته بعد از دو روز مانعی ندارد ولی به طور کلی توبه یک واجب فوری است از نظر شرعی.
وجوب توبه:
مثل گناهکارى که با اعتماد بر ایمان به یگانگى خدا و نبوت رسول او، از خلود در آتش دوزخ به سبب گناه نمى ترسد، مانند شخص تندرستى است که غذاهاى مضر و خوراکی هاى مسموم بخورد و به واسطه اعتماد بر صحت و تندرستى خود از مرگ نترسد.
پس همچنانکه صحت این شخص تندرست به سبب خوردن غذاهاى مسموم و زیان آور به بیمارى، و بیمارى به مرگ منجر مى شود، همچنین گناهان گناهکار را به سرانجام بد، و مخلد بودن در جهنم مى کشاند. پس گناهان نسبت به ایمان همچون نسبت سم ها و خوراکهاى مضر است به بدن انسان است، همان گونه که ضرر آن خوراکهاى زهر آلود پیوسته در اندرون جمع مى شود تا مزاج را دگرگون مى سازد و او از این غافل است تا وقتى که ناگاه بیمارى عارض شود و مزاج را بکلى تباه سازد و مرگ فرا رسد، همچنین آثار گناهان اندک اندک ولى پیوسته در نفس بر روى هم مى نشیند تا مزاج نفس را فاسد سازد و اصل ایمان را از میان ببرد.
پس هر گاه بر کسى که در این دنیاى کوتاه مدت از مرگ مى ترسد اجتناب از سمها و خوراکهاى مضر واجب باشد بر بیمناک از هلاک ابدى بطریق اولى ترک گناهان واجب است، و همان طور که بر کسى که غذاى زهر آلود خورده و پشیمان شده لازم است قى و استفراغ کند و به حال اول باز گردد، همچنین بر مرتکب گناهان که به منزله سموم ایمان است نیز واجب است که تا ممکن است با تلافى و جبران از این حالت باز گردد و تا مهلت هست توبه و انابه کند.
پس زنهار زنهار اى برادران دست در دامن توبه زنید! پیش از آنکه زهر گناهان چنان روح ایمانتان را تباه سازد که بعد از آن پرهیزکارى سودى نبخشد، و امر از دست طبیبان دل ها بیرون رود و دیگر پند و اعظان و نصیحت ناصحان در شما اثر نکند، و کلمه عذاب در حق شما ثابت شود، و مشمول این قول خداى تعالى گردید: و جعلنا من بین ایدیهم سدا و من خلفهم سدا فاغشیناهم فهم لا یبصرون؛ و از پیش روى ایشان سدى نهاده ایم و از پس آنان نیز سدى نهاده ایم و پرده بر آنها افکنده ایم تا نبینند.
و نیز در قرآن کریم آمده است: ختم الله على قلوبهم و على سمعهم و على ابصارهم غشاوة؛ خدا بر دل ها و گوش هایشان مهر نهاده و بر چشمهایشان پرده اى هست.
توبه از نظر شرعی به چهار دلیل واجب است و فوریت وجوب آن نیز استنباط می شود.
1. عقل
دلیل عقلى روشنى بر وجوب توبه داریم و آن این که عقل حاکم بر این است که در برابر عذاب الهى ـ خواه یقین باشد یا احتمالى ـ باید وسیله نجاتى فراهم ساخت، و با توجّه به این که توبه بهترین وسیله نجات است، عقل آن را واجب مى شمرد؛ چگونه افراد گناهکار خود را از عذاب الهى در دنیا و آخرت مى توانند محفوظ بشمرند در حالى که توبه نکرده باشند.
همچنین کسى که معنى وجوب و معنى توبه را بداند در ثبوت و تحقق وجوب توبه شک نمى کند بیان مطلب این است که: معنى و حقیقت واجب چیزى است که وصول به سعادت جاوید و نجات از هلاکت ابدى متوقف بر آن است، و اگر سعادت و شقاوت به فعل و ترک چیزى تعلق و ارتباط نداشته باشد وجوب آن معنى ندارد، پس واجب وسیله و دستاویزى است به سوى سعادت همیشگى.
و شکى نیست که انصراف از دورى از خدا و شقاوت براى وصول به قرب به خدا و سعادت واجب است، و این حاصل نمى شود مگر با توبه که عبارت است از علم و ندامت و عزم بر ترک گناه، و معنى واجب همین است، پس توبه قطعا واجب است.
2. قرآن
خداوند متعال در چندین آیه از قرآن کریم مؤمنین را امر به توبه می کند و توبه را یک امر ضروری و واجب برای تمام آنها به حساب می آورد. به طوری که ترک توبه خود یکی از گناهان بزرگ به حساب می آید؛ و حتی در نهایت تمام معاصی و گناهان در صورتی در نامه اعمال شخص ثبت می شوند که انسان از آنها توبه ننماید.
در اینجا ما به عنوان نمونه تعدادی از این آیات را ذکر می کنیم:
وَ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَیْهِ إِنَّ رَبِّی رَحیمٌ وَدُودٌ؛ از پروردگارتان آمرزش بخواهید. به درگاهش توبه کنید، که پروردگار من مهربان و دوست دارنده است. وَ تُوبُوا إِلَی اللَّهِ جَمیعاً أَیُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ؛ ای مؤمنین همه به درگاه خداوند توبه کنید،باشد که رستگار شوید. یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَی اللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحاً؛ ای کسانی که ایمان آورده اید، به درگاه خداوند توبه کنید، توبه ای خالص.
از این آیات به خوبی بدست می آید که توبه نه تنها بابی است که خداوند از روی لطف و رحمتش برای بندگانش گشوده است، بلکه عملی است که بر جمیع بندگانش واجب نموده است. و همچنین ترک توبه در قرآن به شدت مورد مذمت قرار گرفته است. به عنوان نمونه خداوند سوره توبه به کافران و منافقانی که از توبه سرباز میزنند وعده ی عذاب دردناک در دنیا و آخرت می دهد. فَإِنْ یَتُوبُوا یَکُ خَیْراً لَهُمْ وَ إِنْ یَتَوَلَّوْا یُعَذِّبْهُمُ اللَّهُ عَذاباً أَلیماً فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَة؛ پس اگر توبه کنند -کافران و منافقان- خیرشان در آن است، و اگر رویگردان شوند خدا به عذاب دردناکى در دنیا و آخرت معذبشان خواهد کرد.
همچنین همه انبیاى الهى هنگامى که براى هدایت امّت هاى منحرف مأموریت مى یافتند، یکى از نخستین گام هایشان دعوت به توبه بود؛ چرا که بدون توبه و شستن لوح دل از نقش گناه، جایى براى نقش توحید و فضائل نیست.
پیغمبر بزرگ خداوند هود (ع) از نخستین سخنانش این بود: وَ یا قَومِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ ثُمَّ تُوبُوا اِلَیْهِ؛ (اى قوم من از پروردگارتان طلب آمرزش کنید، سپس به سوى او باز گردید و توبه نمایید!).
پیامبر بزرگ دیگر صالح(ع) نیز همین سخن را پایه کار خود قرار مى دهد و مى گوید: فَاسْتَغْفِرُوهُ ثُمَّ تُوبُوا اِلَیْه؛ (از او طلب آمرزش کنید و به سوى او باز گردید و توبه کنید!).
حضرت شعیب(ع) نیز با همین منطق به دعوت قومش پرداخت، و گفت: وَاستَغْفِرُوا رَبَّکُمْ ثُمَّ تُوبُوا اِلَیْهِ اِنَّ رَبّى رَحیمٌ وَدُودٌ؛ (از پروردگار خود آمرزش بطلبید و به سوى او باز گردید و توبه کنید که پروردگارم مهربان و دوستدار (توبه کاران) است!).
3. روایات
در روایات اسلامى نیز بر توبه و وجوب فورى آن تأکید شده است، از جمله:
1 ـ در وصیّت امیرمؤمنان على(ع) به فرزندش امام مجتبى(ع) مى خوانیم:وَاِنْ قارَفْتَ سَیِّئَةً فَعَجِّلْ مَحْوَها بِالتَّوبَةِ؛ (اگر مرتکب گناهى شدى، آن را به وسیله توبه هرچه زودتر محو کن!)
البتّه با توجّه به این که امام مرتکب گناهى نمى شود، منظور در اینجا تشویق دیگران به توبه است.
2 ـ در حدیث دیگرى از پیغمبر اکرم(ص) مى خوانیم که به ابن مسعود فرمود: یَا بْنَ مَسعُودَ لاتُقَدِّمِ الذَّنْبَ و لا تُؤَخِّرِ التَّوبَةَ، وَلکِنْ قَدِّمِ التَّوبَةَ وَ اَخِّرِ الذَّنْبَ؛ (اى ابن مسعود! گناه را مقدّم مشمار، و توبه را تأخیر مینداز، بلکه توبه را مقدّم کن و گناه را به عقب بینداز (و ترک کن)!).
3 ـ در حدیث دیگرى از امیرمؤمنان على(ع) مى خوانیم: مُسَوِّفُ نَفْسِهِ بِالتَّوبَةِ مِنْ هُجُومِ الاْجَلِ عَلى اَعْظَمِ الْخَطِرِ؛ (کسى که توبه را در برابر هجوم اجل به تأخیر بیندازد، در برابر بزرگترین خطر قرار مى گیرد، (که عمرش پایان گیرد در حالى که توبه نکرده باشد)!).
4 ـ در حدیثى از امام على بن موسى الرضا(ع) مى خوانیم که از جدّش رسول خدا(ص) چنین نقل مى کند: لَیْسَ شَىءٌ اَحَبُّ اِلَى اللّهِ مِنْ مُؤمِن تائِب اَوْ مُؤْمِنَة تائِبَة؛ (چیزى در نزد خدا محبوبتر از مرد یا زن با ایمانى که توبه کند نیست!).
این تعبیر مى تواند دلیلى به وجوب توبه باشد به خاطر این که توبه محبوبترین امور در نزد خدا شمرده شده است.
4. اجماع
تمام علماى اسلام در وجوب توبه اتّفاق نظر دارند و کسی مخالف وجوب آن نیست.
وجوب فوری توبه
پس از اینکه وجوب توبه ثابت شد، این مسئله مطرح می شود که آیا توبه واجب فوری است که شخص مذنب و گناه کار باید فوراً توبه نماید و یا اینکه وجوب آن فوری نیست و شخص می تواند توبه را به تأخیر بیندازد؟
این مسئله نیز در سوره نساء به وضوح روشن شده است. آنجا که خداوند متعال می فرماید: إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَى اللَّهِ لِلَّذینَ یَعْمَلُونَ السُّوءَ بِجَهالَةٍ ثُمَّ یَتُوبُونَ مِنْ قَریبٍ فَأُولئِکَ یَتُوبُ اللَّهُ عَلَیْهِمْ وَ کانَ اللَّهُ عَلیماً حَکیماً . وَ لَیْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذینَ یَعْمَلُونَ السَّیِّئاتِ حَتَّى إِذا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ إِنِّی تُبْتُ الْآنَ وَ لاَ الَّذینَ یَمُوتُونَ وَ هُمْ کُفَّارٌ أُولئِکَ أَعْتَدْنا لَهُمْ عَذاباً أَلیماً؛ جز این نیست که توبه برای کسانى است که به نادانى مرتکب کارى زشت مى شوند و زود توبه مى کنند. خدا توبه اینان را مى پذیرد و خدا دانا و حکیم است. و توبه ای برای کسانى که کارهاى زشت مى کنند و چون مرگشان فرا مى رسد مى گویند که اکنون توبه کردیم نخواهد بود، و نیز توبه آنان که کافر بمیرند، پذیرفته نخواهد شد. براى اینان عذابى دردآور مهیا کرده ایم.
در این دو آیه خداوند به صراحت بیان می کند که توبه فقط برای کسانی است که اولاً از روی جهالت مرتکب خطا شده اند و ثانیاً بعد از آنکه مرتکب خطا شده اند سریعاً توبه می کنند. و اما کسانی که بعد از اینکه خطا کردند توبه نمی کنند و توبه کردن را مدام به تأخیر می اندازند تا اینکه مرگ آنها فرا می رسد، و در این هنگام توبه می کنند مورد مغفرت خداوند قرار نخواهند گرفت.
بنابراین توبه بى درنگ و فورا واجب است، پس بر هر مسلمانى واجب است که از گناهان خود فورا توبه کند و تاخیر جایز نیست.لقمان به پسر خود گفت: اى فرزند! توبه را تاخیر مکن، که مرگ ناگاه مى رسد .و هر که توبه را تاخیر اندازد بین دو خطر بزرگ قرار دارد:
یکى آنکه ظلمت گناه دل او را تیره و سیاه مى کند بطورى که طبیعت او مى شود و دیگر محو نمى گردد، و دیگر آنکه اگر مرض یا مرگ او فرا رسید دیگر مهلتى براى محو کردن آن نمى یابد.و از اینرو وارد شده است که: بیشتر فریاد دوزخیان از تاخیر انداختن است، و کسى جز به سبب تاخیر انداختن هلاک نشد.
وجوب توبه:
مثل گناهکارى که با اعتماد بر ایمان به یگانگى خدا و نبوت رسول او، از خلود در آتش دوزخ به سبب گناه نمى ترسد، مانند شخص تندرستى است که غذاهاى مضر و خوراکی هاى مسموم بخورد و به واسطه اعتماد بر صحت و تندرستى خود از مرگ نترسد.
پس همچنانکه صحت این شخص تندرست به سبب خوردن غذاهاى مسموم و زیان آور به بیمارى، و بیمارى به مرگ منجر مى شود، همچنین گناهان گناهکار را به سرانجام بد، و مخلد بودن در جهنم مى کشاند. پس گناهان نسبت به ایمان همچون نسبت سم ها و خوراکهاى مضر است به بدن انسان است، همان گونه که ضرر آن خوراکهاى زهر آلود پیوسته در اندرون جمع مى شود تا مزاج را دگرگون مى سازد و او از این غافل است تا وقتى که ناگاه بیمارى عارض شود و مزاج را بکلى تباه سازد و مرگ فرا رسد، همچنین آثار گناهان اندک اندک ولى پیوسته در نفس بر روى هم مى نشیند تا مزاج نفس را فاسد سازد و اصل ایمان را از میان ببرد.
پس هر گاه بر کسى که در این دنیاى کوتاه مدت از مرگ مى ترسد اجتناب از سمها و خوراکهاى مضر واجب باشد بر بیمناک از هلاک ابدى بطریق اولى ترک گناهان واجب است، و همان طور که بر کسى که غذاى زهر آلود خورده و پشیمان شده لازم است قى و استفراغ کند و به حال اول باز گردد، همچنین بر مرتکب گناهان که به منزله سموم ایمان است نیز واجب است که تا ممکن است با تلافى و جبران از این حالت باز گردد و تا مهلت هست توبه و انابه کند.
پس زنهار زنهار اى برادران دست در دامن توبه زنید! پیش از آنکه زهر گناهان چنان روح ایمانتان را تباه سازد که بعد از آن پرهیزکارى سودى نبخشد، و امر از دست طبیبان دل ها بیرون رود و دیگر پند و اعظان و نصیحت ناصحان در شما اثر نکند، و کلمه عذاب در حق شما ثابت شود، و مشمول این قول خداى تعالى گردید: و جعلنا من بین ایدیهم سدا و من خلفهم سدا فاغشیناهم فهم لا یبصرون؛ و از پیش روى ایشان سدى نهاده ایم و از پس آنان نیز سدى نهاده ایم و پرده بر آنها افکنده ایم تا نبینند.
و نیز در قرآن کریم آمده است: ختم الله على قلوبهم و على سمعهم و على ابصارهم غشاوة؛ خدا بر دل ها و گوش هایشان مهر نهاده و بر چشمهایشان پرده اى هست.
توبه از نظر شرعی به چهار دلیل واجب است و فوریت وجوب آن نیز استنباط می شود.
1. عقل
دلیل عقلى روشنى بر وجوب توبه داریم و آن این که عقل حاکم بر این است که در برابر عذاب الهى ـ خواه یقین باشد یا احتمالى ـ باید وسیله نجاتى فراهم ساخت، و با توجّه به این که توبه بهترین وسیله نجات است، عقل آن را واجب مى شمرد؛ چگونه افراد گناهکار خود را از عذاب الهى در دنیا و آخرت مى توانند محفوظ بشمرند در حالى که توبه نکرده باشند.
همچنین کسى که معنى وجوب و معنى توبه را بداند در ثبوت و تحقق وجوب توبه شک نمى کند بیان مطلب این است که: معنى و حقیقت واجب چیزى است که وصول به سعادت جاوید و نجات از هلاکت ابدى متوقف بر آن است، و اگر سعادت و شقاوت به فعل و ترک چیزى تعلق و ارتباط نداشته باشد وجوب آن معنى ندارد، پس واجب وسیله و دستاویزى است به سوى سعادت همیشگى.
و شکى نیست که انصراف از دورى از خدا و شقاوت براى وصول به قرب به خدا و سعادت واجب است، و این حاصل نمى شود مگر با توبه که عبارت است از علم و ندامت و عزم بر ترک گناه، و معنى واجب همین است، پس توبه قطعا واجب است.
2. قرآن
خداوند متعال در چندین آیه از قرآن کریم مؤمنین را امر به توبه می کند و توبه را یک امر ضروری و واجب برای تمام آنها به حساب می آورد. به طوری که ترک توبه خود یکی از گناهان بزرگ به حساب می آید؛ و حتی در نهایت تمام معاصی و گناهان در صورتی در نامه اعمال شخص ثبت می شوند که انسان از آنها توبه ننماید.
در اینجا ما به عنوان نمونه تعدادی از این آیات را ذکر می کنیم:
وَ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَیْهِ إِنَّ رَبِّی رَحیمٌ وَدُودٌ؛ از پروردگارتان آمرزش بخواهید. به درگاهش توبه کنید، که پروردگار من مهربان و دوست دارنده است. وَ تُوبُوا إِلَی اللَّهِ جَمیعاً أَیُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ؛ ای مؤمنین همه به درگاه خداوند توبه کنید،باشد که رستگار شوید. یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَی اللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحاً؛ ای کسانی که ایمان آورده اید، به درگاه خداوند توبه کنید، توبه ای خالص.
از این آیات به خوبی بدست می آید که توبه نه تنها بابی است که خداوند از روی لطف و رحمتش برای بندگانش گشوده است، بلکه عملی است که بر جمیع بندگانش واجب نموده است. و همچنین ترک توبه در قرآن به شدت مورد مذمت قرار گرفته است. به عنوان نمونه خداوند سوره توبه به کافران و منافقانی که از توبه سرباز میزنند وعده ی عذاب دردناک در دنیا و آخرت می دهد. فَإِنْ یَتُوبُوا یَکُ خَیْراً لَهُمْ وَ إِنْ یَتَوَلَّوْا یُعَذِّبْهُمُ اللَّهُ عَذاباً أَلیماً فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَة؛ پس اگر توبه کنند -کافران و منافقان- خیرشان در آن است، و اگر رویگردان شوند خدا به عذاب دردناکى در دنیا و آخرت معذبشان خواهد کرد.
همچنین همه انبیاى الهى هنگامى که براى هدایت امّت هاى منحرف مأموریت مى یافتند، یکى از نخستین گام هایشان دعوت به توبه بود؛ چرا که بدون توبه و شستن لوح دل از نقش گناه، جایى براى نقش توحید و فضائل نیست.
پیغمبر بزرگ خداوند هود (ع) از نخستین سخنانش این بود: وَ یا قَومِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ ثُمَّ تُوبُوا اِلَیْهِ؛ (اى قوم من از پروردگارتان طلب آمرزش کنید، سپس به سوى او باز گردید و توبه نمایید!).
پیامبر بزرگ دیگر صالح(ع) نیز همین سخن را پایه کار خود قرار مى دهد و مى گوید: فَاسْتَغْفِرُوهُ ثُمَّ تُوبُوا اِلَیْه؛ (از او طلب آمرزش کنید و به سوى او باز گردید و توبه کنید!).
حضرت شعیب(ع) نیز با همین منطق به دعوت قومش پرداخت، و گفت: وَاستَغْفِرُوا رَبَّکُمْ ثُمَّ تُوبُوا اِلَیْهِ اِنَّ رَبّى رَحیمٌ وَدُودٌ؛ (از پروردگار خود آمرزش بطلبید و به سوى او باز گردید و توبه کنید که پروردگارم مهربان و دوستدار (توبه کاران) است!).
3. روایات
در روایات اسلامى نیز بر توبه و وجوب فورى آن تأکید شده است، از جمله:
1 ـ در وصیّت امیرمؤمنان على(ع) به فرزندش امام مجتبى(ع) مى خوانیم:وَاِنْ قارَفْتَ سَیِّئَةً فَعَجِّلْ مَحْوَها بِالتَّوبَةِ؛ (اگر مرتکب گناهى شدى، آن را به وسیله توبه هرچه زودتر محو کن!)
البتّه با توجّه به این که امام مرتکب گناهى نمى شود، منظور در اینجا تشویق دیگران به توبه است.
2 ـ در حدیث دیگرى از پیغمبر اکرم(ص) مى خوانیم که به ابن مسعود فرمود: یَا بْنَ مَسعُودَ لاتُقَدِّمِ الذَّنْبَ و لا تُؤَخِّرِ التَّوبَةَ، وَلکِنْ قَدِّمِ التَّوبَةَ وَ اَخِّرِ الذَّنْبَ؛ (اى ابن مسعود! گناه را مقدّم مشمار، و توبه را تأخیر مینداز، بلکه توبه را مقدّم کن و گناه را به عقب بینداز (و ترک کن)!).
3 ـ در حدیث دیگرى از امیرمؤمنان على(ع) مى خوانیم: مُسَوِّفُ نَفْسِهِ بِالتَّوبَةِ مِنْ هُجُومِ الاْجَلِ عَلى اَعْظَمِ الْخَطِرِ؛ (کسى که توبه را در برابر هجوم اجل به تأخیر بیندازد، در برابر بزرگترین خطر قرار مى گیرد، (که عمرش پایان گیرد در حالى که توبه نکرده باشد)!).
4 ـ در حدیثى از امام على بن موسى الرضا(ع) مى خوانیم که از جدّش رسول خدا(ص) چنین نقل مى کند: لَیْسَ شَىءٌ اَحَبُّ اِلَى اللّهِ مِنْ مُؤمِن تائِب اَوْ مُؤْمِنَة تائِبَة؛ (چیزى در نزد خدا محبوبتر از مرد یا زن با ایمانى که توبه کند نیست!).
این تعبیر مى تواند دلیلى به وجوب توبه باشد به خاطر این که توبه محبوبترین امور در نزد خدا شمرده شده است.
4. اجماع
تمام علماى اسلام در وجوب توبه اتّفاق نظر دارند و کسی مخالف وجوب آن نیست.
وجوب فوری توبه
پس از اینکه وجوب توبه ثابت شد، این مسئله مطرح می شود که آیا توبه واجب فوری است که شخص مذنب و گناه کار باید فوراً توبه نماید و یا اینکه وجوب آن فوری نیست و شخص می تواند توبه را به تأخیر بیندازد؟
این مسئله نیز در سوره نساء به وضوح روشن شده است. آنجا که خداوند متعال می فرماید: إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَى اللَّهِ لِلَّذینَ یَعْمَلُونَ السُّوءَ بِجَهالَةٍ ثُمَّ یَتُوبُونَ مِنْ قَریبٍ فَأُولئِکَ یَتُوبُ اللَّهُ عَلَیْهِمْ وَ کانَ اللَّهُ عَلیماً حَکیماً . وَ لَیْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذینَ یَعْمَلُونَ السَّیِّئاتِ حَتَّى إِذا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ إِنِّی تُبْتُ الْآنَ وَ لاَ الَّذینَ یَمُوتُونَ وَ هُمْ کُفَّارٌ أُولئِکَ أَعْتَدْنا لَهُمْ عَذاباً أَلیماً؛ جز این نیست که توبه برای کسانى است که به نادانى مرتکب کارى زشت مى شوند و زود توبه مى کنند. خدا توبه اینان را مى پذیرد و خدا دانا و حکیم است. و توبه ای برای کسانى که کارهاى زشت مى کنند و چون مرگشان فرا مى رسد مى گویند که اکنون توبه کردیم نخواهد بود، و نیز توبه آنان که کافر بمیرند، پذیرفته نخواهد شد. براى اینان عذابى دردآور مهیا کرده ایم.
در این دو آیه خداوند به صراحت بیان می کند که توبه فقط برای کسانی است که اولاً از روی جهالت مرتکب خطا شده اند و ثانیاً بعد از آنکه مرتکب خطا شده اند سریعاً توبه می کنند. و اما کسانی که بعد از اینکه خطا کردند توبه نمی کنند و توبه کردن را مدام به تأخیر می اندازند تا اینکه مرگ آنها فرا می رسد، و در این هنگام توبه می کنند مورد مغفرت خداوند قرار نخواهند گرفت.
بنابراین توبه بى درنگ و فورا واجب است، پس بر هر مسلمانى واجب است که از گناهان خود فورا توبه کند و تاخیر جایز نیست.لقمان به پسر خود گفت: اى فرزند! توبه را تاخیر مکن، که مرگ ناگاه مى رسد .و هر که توبه را تاخیر اندازد بین دو خطر بزرگ قرار دارد:
یکى آنکه ظلمت گناه دل او را تیره و سیاه مى کند بطورى که طبیعت او مى شود و دیگر محو نمى گردد، و دیگر آنکه اگر مرض یا مرگ او فرا رسید دیگر مهلتى براى محو کردن آن نمى یابد.و از اینرو وارد شده است که: بیشتر فریاد دوزخیان از تاخیر انداختن است، و کسى جز به سبب تاخیر انداختن هلاک نشد.