با بررسی دقیق حدیث وصیت، به این نتیجه می رسیم که این وصیت غیر از آن وصیتی است که پیامبر(ص) در روز وفات خود، به امیرالمؤمنین(ع) فرمودند و عدم ضلالت مردم تا ابد، در صورت عمل به آن وصیت محقق می شود. در از برخی منابع، روایاتی در این زمینه وجود دارد که برداشتهای متفاوتی از آنها شده است. با توجه به این باور مسلّم شیعه که امامان منحصر در دوازده نفرند که آخرین آنها مهدی موعود( عجه الله تعالی فرجهم الشریف ) است و با توجه به ضعف سندی این روایات، نمیتوان مطلبی را از آنها استخراج کرد که به عنوان بخشی از اعتقادات رسمی شیعه به شمار آید. به هر حال، برخی از این روایات را به رجعت امامان معصوم( علیه السلام ) تفسیر کرده و برخی نیز آنها را ناظر به حکومت فرزندان حضرت مهدی( عجه الله تعالی فرجهم الشریف ) و یا شیعیان بلند مرتبهای دانستهاند که وظیفه ادامه حکومت صالحان در زمین را بر عهده دارند.
توضیح بیشتر آنکه : همیشه یکی از پرسشهای اساسی محققان در این زمینه بوده است. روایت ذکر شده در پرسش؛ بیان یکی از اتفاقات مهم پس از دولت حضرت حجت( عجه الله تعالی فرجهم الشریف ) است که به دلیل اهمیت آن، ابتدا روایت؛ سنداً و متناً مورد بررسی قرار میگیرد و سپس مطالب پیرامون آن بیان میشود.
از امام صادق( علیه السلام ) نقل است که رسول خدا( صلی الله علیه و آله و سلم ) در شب رحلت خویش به على بن ابیطالب( علیه السلام ) فرمود: «اى علی! کاغذ و دواتى بیاور …» پیامبر خدا( صلی الله علیه و آله و سلم ) وصیتش را املا فرمود تا اینکه به این فراز رسید:
«اى على! پس از من دوازده امام خواهد بود و بعد از آنها نیز دوازده مهدى خواهد آمد، و تو اى على! نخستین نفر از امامان دوازدهگانه هستى … [امام ] حسن [عسکرى ] ودیعه امامت را به فرزندش محمّد که از خاندان محمّد [مصطفى( صلی الله علیه و آله و سلم ) ] حفظ خواهد شد، تسلیم خواهد نمود. اینها امامان دوازدهگانهاند. سپس بعد از او دوازده مهدى خواهد آمد. وقتى زمان وفات او فرا رسد آنرا به فرزندش که اولین مهدیها است میسپرد. او سه نام دارد: اسمى شبیه اسم من، اسم پدر من، و اسمى دیگر؛ یعنى: احمد، عبدالله و مهدى؛ و او اولین از مؤمنان میباشد».[1]بررسی سند روایت
«أَخْبَرَنا جَماعَةٌ عَنْ أَبی عبد اللَّه الحسین بن علیّ بن سُفیان البَزَوْفَرِیّ عن علیّ بن سِنان المَوْصلیّ العَدْل عن علیّ بن الحسین عن أَحمد بن محمّد بن الخَلیل عن جعفر بن أحمد المِصْریّ عن عَمِّهِ الحسن بن علیّ عن أَبیه عن أَبی عبد اللَّه جعفر بن محمّد عن…».
این روایت را شیخ طوسی از راویانی نامعلوم نقل میکند که آن راویان سلسله سندی را نقل میکنند.
در مورد راویان نامعلوم که نمیتوان اظهار نظری کرد، اما در مراحل بعدی سند، «حسین بن علی بزوفری» به شهادت نجاشی از بزرگان اصحاب و مورد اعتماد است.[2]از «علی بن سنان الموصلی العدل» در کتب اربعه روایتی وجود نداشته و مطلبی پیرامون او نیز در کتابهای رجالی به چشم نمیخورد، اما با توجه به اینکه صفت «العدل» را معمولاً اهل سنت برای راویان احادیث ذکر کردهاند، شاید بتوان استنباط نمود که وی از اهل سنت است.[3]نفر بعدی «علی بن الحسین» است که اطلاعاتی از وی نداریم.
یکی از راویان نیز بعدی «جعفر بن أحمد المصری» است. از وی روایتی در کتب اربعه نداریم، همانطور که اطلاعاتی نیز از وی وجود ندارد، ولی در برخی از کتابهای رجالی اهل سنت وی را رافضی(شیعه) نامیدهاند.[4]دیگر راویان حدیث نیز – جز سلسله معصومان – ناشناخته هستند.
بنابراین، این روایت از نظر سندی؛ مورد قبول نمیباشد.
بررسی متن روایت
به دلیل آنکه بخشهایی از محتوای این روایت را در دیگر روایات نیز میتوان یافت، با وجود ضعف سند به بررسی محتوای آن خواهیم پرداخت.
این روایت به مراحل ذیل میپردازد:
1. بعد از وجود گرامی پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم )، دوازده امام میآیند.
2. هنگام شهادت هر امام؛ وظایف و عهد امامت؛ توسط امام فعلی به امام بعدی منتقل میشود.
3. بعد از رحلت حضرت حجت( علیه السلام ) به عنوان دوازدهمین امام؛ سلسله امامان پایان یافته و سپس دوازده مهدی (هدایت شده) میآیند که اولین آنان فرزند امام زمان( عجه الله تعالی فرجهم الشریف ) است.
4. فرزند حضرت حجت به عنوان اولین خلیفه بعد از دوازده امام است که حکومت میکند و جانشین پدر معصوم خویش میباشد.
5. نامهای فرزند حضرت حجت( علیه السلام )، عبارت است از: احمد، عبدالله و مهدی.
بر طبق این روایت، پس از حکومت حضرت حجت( علیه السلام )، حکومت معصومان( علیه السلام ) به پایان میرسد، و بعد از ایشان که عقول مردم به بالاترین حد خود رسیده است، حکومت و زعامت به افرادی از نسل پاکترین افراد -اما غیر معصوم- میرسد که یکی پس از دیگری به حکومت میرسند.
در همین راستا، در دعایی برای حضرت حجت( علیه السلام ) چنین میخوانیم:
«وَ صَلِّ عَلَى وَلِیِّکَ وَ وُلَاةِ عَهْدِکَ وَ الْأَئِمَّةِ مِنْ وُلْدِهِ وَ مُدَّ فِی أَعْمَارِهِمْ وَ زِدْ فِی آجَالِهِمْ وَ بَلِّغْهُمْ أَقْصَى آمَالِهِمْ دِیناً وَ دُنْیَا وَ آخِرَةً- إِنَّکَ عَلى کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیر»؛[5][خدایا!] بر ولى خودت و والیان عهدت و امامان از فرزندانش درود فرست و بر عمرشان بیفزاى و مدت [حکومت ] آنها را زیاد کن و آنها را به بالاترین آرزوهایشان در دین و دنیا و آخرت برسان که تو بر هر چیزى توانایى.
در این درخواست، ضمن دعا برای حضرت حجت( علیه السلام )؛ برای پیشوایان بعد از حضرتشان که از نسل ایشاناند، نیز دعا شده است.
این دعا و ادعیه مشابه[6] را میتوان شاهدی بر آن دانست که بعد از حضرت ولی عصر( عجه الله تعالی فرجهم الشریف )، فرزندان ایشان، حکومت صالحان زمین را ادامه خواهند داد، اما امام نخواهند بود و آنچه که با واژگان امام در مورد آنان گفته شده به معنای امام معصوم نیست، بلکه به معنای پیشوا و والی است.
البته این اخبار با روایاتی که ناظر به رجعت بوده و حاکمیت اسلامى پس از حضرت حجت را، ویژه امامان معصوم میداند، متعارض به نظر میرسد که در این زمینه، تحلیلهایی نیز انجام شده است.
علامه مجلسی میگوید:
این اخبار مخالف قول مشهور – یعنى رجعت- میباشد.
و سپس یکى از دو صورت زیر را براى تأویل آن روایات مطرح مینماید:
1. مقصود از دوازده مهدى؛ پیامبر خدا( صلی الله علیه و آله و سلم ) و امامان دیگر هستند که پس از قائم( عجه الله تعالی فرجهم الشریف ) حکومت خواهند کرد.
2. آن مهدیها، از دوستان قائم( عجه الله تعالی فرجهم الشریف ) هستند که در زمان رجعت امامان معصوم( علیه السلام ) به هدایت مردم میپردازند تا زمین از حجت الهى خالى نماند؛ زیرا اوصیاى پیامبران و اوصیاى امامان نیز حجت خدا هستند.[7]به عبارتی ایشان معتقدند که اولیاى دوازدهگانهاى که پس از حضرت حجت( علیه السلام ) خواهند آمد، همان امامان دوازدهگانهاند که در رجعت باز میگردند. بدین ترتیب، تعارض بین روایات حکومت اولیاء و روایات رجعت بر طرف میشود؛ ولى این سخن ظاهراً بیاشکال نیست؛ چرا که در برخی روایات یاد شده به صراحت، اولیاى دوازدهگانه را همگى از فرزندان امام مهدى( عجه الله تعالی فرجهم الشریف ) معرفی میکند.
به همین دلیل، برخی معتقدند؛ روایاتی که گویای حکومت صالحان(نه معصومان) بعد از حضرت حجت( علیه السلام ) است، بر روایات رجعت (از جهت حاکمیت بعد از امام عصر ) برتری دارد و روایات رجعت را از این جهت کافی نمیدانند.[8]به هر ترتیب؛ در این مختصر؛ قصد نقد اقوال و نتیجهگیری قطعی در این مبحث گسترده را نداریم، اما توجه به این نکته ضروری است که در هر صورت و با هر تفسیر، این روایات نمیتوانند مستند منحرفینی باشند که قبل از ظهور حضرت حجت( علیه السلام ) ادعا میکنند که یکی از این مهدیها هستند.
[1]. شیخ طوسی، کتاب الغیبة، محقق و مصحح: تهرانی، عباد الله، ناصح، علی احمد، ص 150، قم، دار المعارف الإسلامیة، چاپ اول، 1411ق.
[2]. نجاشی، احمد بن علی، فهرست أسماء مصنفی الشیعة(رجال نجاشی)، ص 68، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ ششم، 1365ش.
[3]. موسوی خویی، سید ابو القاسم، معجم رجال الحدیث، ج 12، ص 46، قم، مرکز نشر آثار شیعه،1410ق.
[4]. ابن حجر عسقلانی، أحمد بن علی، لسان المیزان، ج 2، ص 108، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، چاپ دوم، 1390ق.
[5]. شیخ طوسی، محمد بن حسن، مصباح المتهجد و سلاح المتعبّد، ج 1، ص 409، تهران، المکتبة الإسلامیة، بیتا.
[6]. همان، ج1، ص 411.
[7]. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 53، ص 148 – 149، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق؛ صدر، سید محمد، تاریخ پس از ظهور، مترجم: حسن سجاد پور، ص 552، تهران، نشر موعود عصر، 1384ش.
[8]. تاریخ پس از ظهور، ص 553 : «مهمترین نقطه قوّت روایات اولیا که در اخبار رجعت وجود ندارد، این است که آن روایات داراى مضمونى مشترک و مورد اتفاق هستند؛ ولى اخبار رجعت، دست کم نه مضمون دارد که هر مضمونى نیز داراى شمار اندکى روایت است که گاهى بیشتر از یک خبر واحد نیست».
توضیح بیشتر آنکه : همیشه یکی از پرسشهای اساسی محققان در این زمینه بوده است. روایت ذکر شده در پرسش؛ بیان یکی از اتفاقات مهم پس از دولت حضرت حجت( عجه الله تعالی فرجهم الشریف ) است که به دلیل اهمیت آن، ابتدا روایت؛ سنداً و متناً مورد بررسی قرار میگیرد و سپس مطالب پیرامون آن بیان میشود.
از امام صادق( علیه السلام ) نقل است که رسول خدا( صلی الله علیه و آله و سلم ) در شب رحلت خویش به على بن ابیطالب( علیه السلام ) فرمود: «اى علی! کاغذ و دواتى بیاور …» پیامبر خدا( صلی الله علیه و آله و سلم ) وصیتش را املا فرمود تا اینکه به این فراز رسید:
«اى على! پس از من دوازده امام خواهد بود و بعد از آنها نیز دوازده مهدى خواهد آمد، و تو اى على! نخستین نفر از امامان دوازدهگانه هستى … [امام ] حسن [عسکرى ] ودیعه امامت را به فرزندش محمّد که از خاندان محمّد [مصطفى( صلی الله علیه و آله و سلم ) ] حفظ خواهد شد، تسلیم خواهد نمود. اینها امامان دوازدهگانهاند. سپس بعد از او دوازده مهدى خواهد آمد. وقتى زمان وفات او فرا رسد آنرا به فرزندش که اولین مهدیها است میسپرد. او سه نام دارد: اسمى شبیه اسم من، اسم پدر من، و اسمى دیگر؛ یعنى: احمد، عبدالله و مهدى؛ و او اولین از مؤمنان میباشد».[1]بررسی سند روایت
«أَخْبَرَنا جَماعَةٌ عَنْ أَبی عبد اللَّه الحسین بن علیّ بن سُفیان البَزَوْفَرِیّ عن علیّ بن سِنان المَوْصلیّ العَدْل عن علیّ بن الحسین عن أَحمد بن محمّد بن الخَلیل عن جعفر بن أحمد المِصْریّ عن عَمِّهِ الحسن بن علیّ عن أَبیه عن أَبی عبد اللَّه جعفر بن محمّد عن…».
این روایت را شیخ طوسی از راویانی نامعلوم نقل میکند که آن راویان سلسله سندی را نقل میکنند.
در مورد راویان نامعلوم که نمیتوان اظهار نظری کرد، اما در مراحل بعدی سند، «حسین بن علی بزوفری» به شهادت نجاشی از بزرگان اصحاب و مورد اعتماد است.[2]از «علی بن سنان الموصلی العدل» در کتب اربعه روایتی وجود نداشته و مطلبی پیرامون او نیز در کتابهای رجالی به چشم نمیخورد، اما با توجه به اینکه صفت «العدل» را معمولاً اهل سنت برای راویان احادیث ذکر کردهاند، شاید بتوان استنباط نمود که وی از اهل سنت است.[3]نفر بعدی «علی بن الحسین» است که اطلاعاتی از وی نداریم.
یکی از راویان نیز بعدی «جعفر بن أحمد المصری» است. از وی روایتی در کتب اربعه نداریم، همانطور که اطلاعاتی نیز از وی وجود ندارد، ولی در برخی از کتابهای رجالی اهل سنت وی را رافضی(شیعه) نامیدهاند.[4]دیگر راویان حدیث نیز – جز سلسله معصومان – ناشناخته هستند.
بنابراین، این روایت از نظر سندی؛ مورد قبول نمیباشد.
بررسی متن روایت
به دلیل آنکه بخشهایی از محتوای این روایت را در دیگر روایات نیز میتوان یافت، با وجود ضعف سند به بررسی محتوای آن خواهیم پرداخت.
این روایت به مراحل ذیل میپردازد:
1. بعد از وجود گرامی پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم )، دوازده امام میآیند.
2. هنگام شهادت هر امام؛ وظایف و عهد امامت؛ توسط امام فعلی به امام بعدی منتقل میشود.
3. بعد از رحلت حضرت حجت( علیه السلام ) به عنوان دوازدهمین امام؛ سلسله امامان پایان یافته و سپس دوازده مهدی (هدایت شده) میآیند که اولین آنان فرزند امام زمان( عجه الله تعالی فرجهم الشریف ) است.
4. فرزند حضرت حجت به عنوان اولین خلیفه بعد از دوازده امام است که حکومت میکند و جانشین پدر معصوم خویش میباشد.
5. نامهای فرزند حضرت حجت( علیه السلام )، عبارت است از: احمد، عبدالله و مهدی.
بر طبق این روایت، پس از حکومت حضرت حجت( علیه السلام )، حکومت معصومان( علیه السلام ) به پایان میرسد، و بعد از ایشان که عقول مردم به بالاترین حد خود رسیده است، حکومت و زعامت به افرادی از نسل پاکترین افراد -اما غیر معصوم- میرسد که یکی پس از دیگری به حکومت میرسند.
در همین راستا، در دعایی برای حضرت حجت( علیه السلام ) چنین میخوانیم:
«وَ صَلِّ عَلَى وَلِیِّکَ وَ وُلَاةِ عَهْدِکَ وَ الْأَئِمَّةِ مِنْ وُلْدِهِ وَ مُدَّ فِی أَعْمَارِهِمْ وَ زِدْ فِی آجَالِهِمْ وَ بَلِّغْهُمْ أَقْصَى آمَالِهِمْ دِیناً وَ دُنْیَا وَ آخِرَةً- إِنَّکَ عَلى کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیر»؛[5][خدایا!] بر ولى خودت و والیان عهدت و امامان از فرزندانش درود فرست و بر عمرشان بیفزاى و مدت [حکومت ] آنها را زیاد کن و آنها را به بالاترین آرزوهایشان در دین و دنیا و آخرت برسان که تو بر هر چیزى توانایى.
در این درخواست، ضمن دعا برای حضرت حجت( علیه السلام )؛ برای پیشوایان بعد از حضرتشان که از نسل ایشاناند، نیز دعا شده است.
این دعا و ادعیه مشابه[6] را میتوان شاهدی بر آن دانست که بعد از حضرت ولی عصر( عجه الله تعالی فرجهم الشریف )، فرزندان ایشان، حکومت صالحان زمین را ادامه خواهند داد، اما امام نخواهند بود و آنچه که با واژگان امام در مورد آنان گفته شده به معنای امام معصوم نیست، بلکه به معنای پیشوا و والی است.
البته این اخبار با روایاتی که ناظر به رجعت بوده و حاکمیت اسلامى پس از حضرت حجت را، ویژه امامان معصوم میداند، متعارض به نظر میرسد که در این زمینه، تحلیلهایی نیز انجام شده است.
علامه مجلسی میگوید:
این اخبار مخالف قول مشهور – یعنى رجعت- میباشد.
و سپس یکى از دو صورت زیر را براى تأویل آن روایات مطرح مینماید:
1. مقصود از دوازده مهدى؛ پیامبر خدا( صلی الله علیه و آله و سلم ) و امامان دیگر هستند که پس از قائم( عجه الله تعالی فرجهم الشریف ) حکومت خواهند کرد.
2. آن مهدیها، از دوستان قائم( عجه الله تعالی فرجهم الشریف ) هستند که در زمان رجعت امامان معصوم( علیه السلام ) به هدایت مردم میپردازند تا زمین از حجت الهى خالى نماند؛ زیرا اوصیاى پیامبران و اوصیاى امامان نیز حجت خدا هستند.[7]به عبارتی ایشان معتقدند که اولیاى دوازدهگانهاى که پس از حضرت حجت( علیه السلام ) خواهند آمد، همان امامان دوازدهگانهاند که در رجعت باز میگردند. بدین ترتیب، تعارض بین روایات حکومت اولیاء و روایات رجعت بر طرف میشود؛ ولى این سخن ظاهراً بیاشکال نیست؛ چرا که در برخی روایات یاد شده به صراحت، اولیاى دوازدهگانه را همگى از فرزندان امام مهدى( عجه الله تعالی فرجهم الشریف ) معرفی میکند.
به همین دلیل، برخی معتقدند؛ روایاتی که گویای حکومت صالحان(نه معصومان) بعد از حضرت حجت( علیه السلام ) است، بر روایات رجعت (از جهت حاکمیت بعد از امام عصر ) برتری دارد و روایات رجعت را از این جهت کافی نمیدانند.[8]به هر ترتیب؛ در این مختصر؛ قصد نقد اقوال و نتیجهگیری قطعی در این مبحث گسترده را نداریم، اما توجه به این نکته ضروری است که در هر صورت و با هر تفسیر، این روایات نمیتوانند مستند منحرفینی باشند که قبل از ظهور حضرت حجت( علیه السلام ) ادعا میکنند که یکی از این مهدیها هستند.
[1]. شیخ طوسی، کتاب الغیبة، محقق و مصحح: تهرانی، عباد الله، ناصح، علی احمد، ص 150، قم، دار المعارف الإسلامیة، چاپ اول، 1411ق.
[2]. نجاشی، احمد بن علی، فهرست أسماء مصنفی الشیعة(رجال نجاشی)، ص 68، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ ششم، 1365ش.
[3]. موسوی خویی، سید ابو القاسم، معجم رجال الحدیث، ج 12، ص 46، قم، مرکز نشر آثار شیعه،1410ق.
[4]. ابن حجر عسقلانی، أحمد بن علی، لسان المیزان، ج 2، ص 108، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، چاپ دوم، 1390ق.
[5]. شیخ طوسی، محمد بن حسن، مصباح المتهجد و سلاح المتعبّد، ج 1، ص 409، تهران، المکتبة الإسلامیة، بیتا.
[6]. همان، ج1، ص 411.
[7]. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 53، ص 148 – 149، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق؛ صدر، سید محمد، تاریخ پس از ظهور، مترجم: حسن سجاد پور، ص 552، تهران، نشر موعود عصر، 1384ش.
[8]. تاریخ پس از ظهور، ص 553 : «مهمترین نقطه قوّت روایات اولیا که در اخبار رجعت وجود ندارد، این است که آن روایات داراى مضمونى مشترک و مورد اتفاق هستند؛ ولى اخبار رجعت، دست کم نه مضمون دارد که هر مضمونى نیز داراى شمار اندکى روایت است که گاهى بیشتر از یک خبر واحد نیست».